۱.
شناخت نقش توان های محیط طبیعی بر الگوی استقرار سکونتگاه های روستایی، نخستین گام در درک سازمان فضایی و مدیریت پیوندهای فضایی سکونتگاه های روستایی محسوب می شود و برنامه ریزی بر اساس این شناخت می تواند از واپس ماندگی، جمعیت گریزی و انهدام سکونتگاه های روستایی جلوگیری کند و همچنین زمینه ساز یکپارچگی مکانی-فضایی و توسعه پایدار نواحی روستایی باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش عوامل طبیعی در مکان گزینی سکونتگاه های روستایی در شهرستان صحنه می باشد. این پژوهش از لحاظ ماهیت کاربردی و از لحاظ روش به صورت توصیفی-تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی بوده و جهت تجزیه وتحلیل، تطبیق نتایج و درک صحیح مسئله ، از نرم افزار GIS و همچنین تلفیق و ترکیب لایه های اطلاعاتی با یافته های میدانی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوی غالب پراکنش سکونتگاه های روستایی شهرستان صحنه از نوع خطی بوده و از مجموع 189 روستای این شهرستان، اغلب آن ها در طیف ارتفاعی 1500-1250 متر، در اراضی آبی و تیپ دشتی استقراریافته اند. از سوی دیگر یکی از مهم ترین معیارهای مکان یابی سکونتگاه های روستایی شهرستان صحنه ، میزان و کیفیت اراضی شهرستان جهت کشاورزی می باشد که این امر، فشردگی فضا و فعالیت و بهره برداری بی رویه از منابع محیط طبیعی را به دنبال داشته است. در نهایت مدل برازش رگرسیونی نشان داد که منابع آب، منابع خاک، اقلیم، توپوگرافی، ارتفاع، شیب، پوشش گیاهی و کاربری اراضی به ترتیب بیشترین اثر را بر توزیع جغرافیایی سکونتگاه ها دارند. بنابراین باید با حفاظت از منابع محیطی و انتخاب مکان های مناسب جهت تولید و اشتغال پایدار برای ساکنان سکونتگاه ها، زمینه بقا و توسعه پایدار نواحی روستایی را فراهم آورد.
۲.
توسعه پایدار روستایی فرآیندی است که ارتقائ همه جانبه حیات روستایی را از طریق زمینه سازی و ترغیب فعالیت های همساز با قابلیت ها و تنگناهای محیطی مورد تاکید قرار می دهد. در همین رابطه، مهمترین هدف توسعه پایدار روستایی عبارت خواهد بود از قابل زیست کردن عرصه های زندگی برای نسل های فعلی و آینده با تاکید خاص بر بهبود و توسعه روابط انسانی- محیطی. بررسی ها نشان می دهد که، امروزه روند دگرگونی های اجتماعی- اقتصادی و تحرک گروه های انسانی، به دگرگونی های روستاها منجر شده است. از اینرو این مسئله که اساساً چه عواملی در ناپایداری های مختلف در محیط های روستایی تاثیرگذار بوده اند همواره مطرح بوده است، تحقیق حاضر نیز در همین راستا صورت می گیرد. لذا با توجه به اهمیت موضوع و روند رو به افزایش ناپایداری روستاها، این تحقیق در پی بررسی و اولویت بندی نواحی روستایی بر حسب ناپایداری زیست محیطی مطالعه موردی دهستان های شهرستان دشتی است. روش به کار رفته در این تحقیق ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش AHP در نرم افزار Expert Choice ,وزن دهی شاخص ها انجام شد و سپس با استفاده از مدل ویکور شدت ناپایداری دهستان ها مورد بررسی قرار گرفت و دهستان ها براساس شدت ناپایداری رتبه بندی شدند. نتایج حاکی از آن است که خشکسالی با وزن 390/. بیشترین وزن را در بین عوامل موثر در ناپایداری به خود اختصاص داده است و بر اساس مدل ویکور دهستان کبگان با Q به دست آمده 994/0 بالاترین رتبه و دهستان شنبه با Q به دست آمده 000/0 پایین ترین رتبه را بخود اختصاص داده است.
۳.
ایجاد شهرک ها و نواحی صنعتی یکی از رویکردهای رایج صنعتی سازی در کشورها بوده که در جهت دگرگونی تکنولوژیک و در راستای بهبود کیفیت زندگی بویژه در نواحی روستایی مطرح گردیده که در نهایت شکوفایی و توسعه روستا و کل کشور را به همراه داشته است. پژوهش حاضر در جهت بررسی نقش شهرک صنعتی شریف بر کیفیت زندگی شاغلان روستایی در شهرک صنعتی شریف شهرستان ابهر (بخش مرکزی، دهستان حومه) بوده است، که در این راستا روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی بوده که در این راستا 7 شاخص آموزش، مشارکت، وضعیت مسکن، وضعیت الگوی مصرف، امنیت شغلی، تعلق اجتماعی و بیمه و تامین اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت که در این میان برای تعیین پایایی پرسشنامه از آزمون الفای کرونباخ در نرم افزار Spss استفاده شد که پایایی پرسشنامه برابر با 926/ بوده که در حقیقت موید پایایی بالای پرسشنامه بوده است، جامعه آماری شامل شاغلان روستاهای نمونه در شهرک صنعتی شریف بوده است و تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر با 219 نفر شاغل بوده که با توجه به عدم دسترسی به تمامی افراد نمونه 50 درصد از شاغلان که برابر با 109 شاغل روستایی بوده، مورد ارزیابی قرار گرفتند و در ادامه برای تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و آزمون Paired- Samples t- test برای ارزیابی کیفیت شاخص های مذکور در دو مقطع قبل و بعد اشتغال در شهرک صنعتی استفاده گردید که نتایج بیانگر ارتقاء و مطلوبیت شاخص های کیفیت زندگی شاغلان در تاثیر پذیری از شهرک صنعتی شریف بوده است.
۴.
شناخت سکونتگاه های دستکند به مثابه یک پدیده ویژه در معماری روستایی به عنوان پیش نیاز برای حفاظت از این میراث ضروریست. برای شناخت همه جانبه لازم است ابتدا به شناسایی مؤلفه هایی پرداخت که بر شکل گیری و تکامل این پدیده نقش داشته اند. معماری دستکند به عنوان گونه ای ناشناخته از معماری بومی است که ماهیت آن با آنچه در مورد واژه معماری در ذهن است، متفاوت می باشد. این معماری به دلیل عدم استفاده از مصالح آزاد و روند خلق متفاوت، نوعی تناقض را در میان گونه های معماری بومی داراست. خلق فضا با استفاده از منفی سازی در توده سنگی، اساسی ترین فنّ این معماری است. نمونه های ارزشمند با کارکردهای متنوع همانند: آیینی، خدماتی و مسکونی در سراسر کشور ایران به چشم می خورد، به خصوص اقلیم سردسیر به دلیل تناسب کالبدی این معماری با شرایط اقلیمی، پذیرای بیشترین سکونتگاه های دستکند است. این پژوهش با طرح این پرسش که چه چیزی این معماری را نسبت یه سایر گونه های معماری بومی متفاوت ساخته، از طریق مطالعه موارد متعدد سکونتگاه های دستکند به بازشناسی ویژگی های اختصاصی آن می پردازد. میمند به عنوان بزرگترین مجموعه مسکونی دستکند مورد اصلی مطالعه می باشد. با گزینش 60 بنای آن در طی یک فرآیند تجربی، ویژگی های: طراحی، معیشتی و زیست محیطی که کمتر مورد توجه اند، ارزیابی شده اند. قیاس این ویژگی ها با موارد مشابه در معماری ساخت، تفاوت های جدّی این دو را نمایان ساخته است. یافته های پژوهش در استانداردهای طراحی اقلیمی و فناوری علاوه بر تکمیل شناخت از این گونه خاص، در تدوین معیارهایی برای ساخت این بناها در عصر حاضر یاری رسان می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به راهکاری روش شناختی برای مطالعه سایر نمونه ها ختم شود و همچنین به درک صحیح از این پدیده یاری رساند تا بر مبنای آن مبانی حفاظت از آن نیز بدست آید.
۵.
گردشگری روستایی به همه ی فعالیت های گردشگری در محیط های روستایی با توجه به فرهنگ و بافت سنتی روستایی، هنر و صنایع روستایی، آداب ورسوم سنتی اشاره دارد. رشد روزافزون گردشگری و رقابتی شدن آن، لزوم توسعه و ارتقاء کمی و کیفی کارکردها و زیرساخت های موردنیاز گردشگران را انکارناپذیر نموده است. با رشد گردشگری، اهمیت سنجش رضایت گردشگران، به مثابه ابزاری برای رشد و ایجاد مزیت رقابتی، موردتوجه قرارگرفته است. یکی از روش های سنجش کارایی خدمات و تسهیلات موجود در یک ناحیه، ارزیابی نظر بهره برداران و استفاده کنندگان از این خدمات است. لذا تحقیق حاضر در پی بررسی عوامل مؤثر بر رضایتمندی گردشگران از زیرساخت ها و کارکردهای گردشگری روستایی در شهرستان فومن است . این تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. به منظور جمع آوری داده های موردنیاز از دو روش اسنادی و میدانی(پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه موردمطالعه، گردشگران استان می باشند که نمونه ای به تعداد 380 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده اند. تحلیل نتایج با استفاده از مدل کانو انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که امنیت گردشگران با ضریب 743/0 مهم ترین الزام اساسی، غذاهای محلی با ضریب رضایتمندی 794/0، مهم ترین الزام عملکردی و تنوع فعالیت ها با ضریب رضایتمندی 762/0 مهم ترین الزام انگیزشی گردشگران است .
۶.
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و به دنبال آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی گام نخست در فرآیند برنامه ریزی و توسعه به شمار می رود. از این رو پژوهش حاضر با هدف سنجش سطوح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان اردبیل بر اساس تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه انجام شده است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل 10 دهستان شهرستان اردبیل است. اطلاعات مورد نیاز شامل 76 متغیر در قالب 7 شاخص از طریق سرشماری عمومی نفوس و مسکن و سالنامه آماری 1390 فراهم گردید. برای سنجش میزان توسعه یافتگی از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه ویکور، الکتر و تاکسونومی بهره گرفته شده است و با استفاده از آزمون همبستگی تاوکندال در محیط spss به آزمون فرضیات اقدام گردید. نتایج حاصل از تکنیک های تصمیم گیری بر اساس میانگین رتبه ها بیانگر این موضوع است که دهستان های شهرستان از لحاظ شاخص های توسعه در وضعیت متعادل قرار ندارند، به گونه ای که از بین 10 دهستان شهرستان اردبیل، 6 دهستان برخوردار از توسعه، 2 دهستان نیمه برخوردار و 4 دهستان محروم از توسعه بودند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تاوکندال نشان داد که بین دو متغیر جمعیت و نزدیکی مرکز هر دهستان به مرکز شهرستان و میانگین رتبه ای بدست آمده ارتباط معنی داری وجود ندارد و این دو مؤلفه تأثیری در توسعه یافتگی دهستان ها ندارند؛ ولی بین متغیر اشتغال و میانگین رتبه های هر دهستان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و درصد اشتغال بر سطح توسعه یافتگی تأثیر مثبت دارد. در نهایت راهکارهایی جهت تهیه و اجرای برنامه ها به منظور توسعه یکپارچه و متوازن روستایی در سطح شهرستان ارائه گردید.
۷.
یکی از خصیصه های بنیادی انسان نیازمند بودن و بر همین اساس مصرف کننده بودن است که عوامل متعددی به آن دامن می زنند. در این میان رسانه های ارتباط جمعی امروزه نقش بسیار مهمی در شکل دادن به نگرش ها و تمایلات مردم به مصرف در جامعه ی معاصر دارند. تغییرات در سطح مصرف گرایی در جوامع متفاوت از یکدیگر می باشد که به نظر می رسد در جامعه روستایی شدیدتر از سایر جوامع انسانی باشد. لذا تحقیق حاضر به بررسی تأثیر رسانه های تصویری بر مصرف گرا شدن روستاییان می پردازد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی است که در 10 روستای دهستان تبادکان شهرستان مشهد انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 210 نفر تعیین شد. اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه با استفاده از روش های تجزیه و تحلیل آماری در دو نرم افزار SPSS و GIS و مدل ویکور مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که در روستاهای نمونه از بین 6 شاخص مصرف گرایی در شاخص لذت گرایی بیشترین و در شاخص تجمل گرایی کمترین میانگین را دارا بوده و در بین روستاهای نمونه روستای خوش هوا دارای بیشترین و روستای اندرخ دارای کمترین میانگین شاخص مصرف گرایی بوده اند همچنین بین شاخص های مصرف گرایی و متغیر رسانه تصویری بیشترین همبستگی، متعلق به شاخص لذت گرایی و در مراتب بعد شاخصهای تظاهر فردی و مدگرایی می باشند. در عین حال تبلیغات رسانه های تصویری هم موجب تغییر مصرف گرایی در روستاهای نمونه گردیده است. همچنین بر اساس نتایج حاصل از رتبه بندی مدل ویکور دو روستای خوش هوا و علی آباد بیشترین و دو روستای اندرخ و فرخند کمترین میزان مصرف گرایی را دارا بودند.
۸.
وقوع زلزله باعث خسارت های زیادی به بناهای شهری شده که ناشی از عدم توجه به شناخت عوامل اساسی در آسیب پذیری در برابر زلزله می باشد، از اینرو لازم است که به بررسی و تحلیل متغیرهای تأثیر گذار کالبدی در آسیب پذیری لرزه ای پرداخته و نقش هر کدام را در جهت کاهش آسیب پذیری مشخص نمود. هدف این مقاله مطالعه اصولی و مشخص کردن و شناسایی نقاط آسیب پذیر در برابر خطر زلزله در ناحیه با توجه به معیارهای سازه ای مانند (نوع سازه و مصالح، کیفیت ،قدمت و عمر ساختمان، تعداد طبقات ساختمان، کاربری زمین، معابر)، است تا آسیب ناشی از زلزله در ناحیه منفصل شهری بابا ریز سنندج را کاهش داده و فراهم آوردن امکان برنامه ریزی درست بوده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و موردی است. تکنیک گردآوری آمار و اطلاعات، با استفاده از روش ها اسنادی می باشد. و از مدل TOPSIS ، نرم افزارهای GIS و excel برای جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. بیشترین آسیب پذیری به ترتیب در ناحیه 2، 4،3 می باشد و ناحیه 1 از کمترین آسیب پذیری برخوردار است. بطورکلی می توان گفت، شمال غربی شهر و بافت مرکزی شهر جزء نواحی پرخطر و نواحی شرقی جز نواحی کم خطر در زمان وقوع زلزله می باشند. با توجه به متغیرهای کالبدی (سازه ای)، بیشترین احتمال آسیب پذیری کالبدی موثر را به ترتیب معابر، سازه و مصالح، تعداد طبقات ساختمانی را در آسیب پذیری از زلزله خواهند داشت، و کمترین نقش را کیفیت و عمر ساختمان و کاربری زمین خواهند بود.
۹.
سلسله مراتب شهری از نظر کمی بهترین شکل سازماندهی فضاست. زیرا باعث توزیع فعالیت ها و خدمات در سطح جامعه، طبقه بندی متعادل، عملکردها و پیدایش روش های مختلف زندگی در محیط های گوناگون جغرافیایی می شود. نظام توزیع جمعیت در استان گیلان متعادل نیست و شکل اسکان و استقرار جمعیت و شهرها تصویر مناسبی را بدست نمی دهد. هدف پژوهش حاضر تحلیل نظام سلسله مراتب شهرهای استان گیلان به منظور متعادل سازی توزیع فضایی می باشد. روش تحقیق به کار رفته توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات روش کتابخانه ای بوده است. با مطالعه سلسله مراتب شهری استان گیلان ط ی سال های 1355 تا 1395 مشخص گردید که شهر رشت به عنوان مرکز استان گیلان و کلان شهر ناحیه ای با داشتن 41/42 درصد از جمعیت شهری استان در سال 1395 در قالب نخست شهر نقش غالب خود را نشان داده و در حال حاضر همه شاخص های: جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... به سود این شهر و به زیان کانون های زیستی کوچک آن است. ضمن این که تمرکز جمعیت در آن مشکلات فراوان اجتماعی و فرهنگی از قبیل: مشکل مسکن، گرانی زمین، اجاره خانه، ازدحام ترافیک، نارسایی در خدمات و بالاخره طیف گسترده ای از آلودگی های زیست محیطی را به دنبال داشته است. این شهر به لحاظ داشتن زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مناسب، مهاجرین مختلف را از مناطق پیرامونی خود جذب کرده و سلسله مراتب شهری استان را از قانون مرتبه- اندازه دور کرده است؛ به نحوی که در سال 1355 جمعیت اولین شهر (رشت) 41/3 برابر دومین شهر (انزلی) بوده است. در سال 1395 جمعیت شهر رشت 73/5 برابر جمعیت شهر دوم (انزلی) است. با مشخص شدن تغییرات جمعیت و رتبه شهرهای استان در سال های گذشته و اثرات آن بر نظام نامتعادل توسعه مراکز شهری، تمرکزگرایی و تسلط تک شهری در نظام شهری استان لازم است تا تدابیری به منظور ساماندهی فضایی مراکز شهری و توزیع متعادل جغرافیایی جمعیت متناسب با امکانات و محدودیت ها و مزیت های نسبی هر منطقه و با توجه به سیاست های آمایش سرزمین و اصلاح توسعه فضایی کانون های شهری آن صورت گیرد. تمرکزگرایی از شهر و منطقه رشت و توجه به شهرهای کوچک و متوسط استان از مهمترین رهیافت های این پژوهش است.
۱۰.
سازمان های غیردولتی، گروه هایی هستند که با استقلال از دولت، در جهت دفاع از منافع خاصی همچون مسائل اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و ... تشکیل گردیده اند. یکی از نیازهای شهروندان ساکن بافت های فرسوده و قدیمی در شهرها،ورود تشکل های مردمی و سمن ها جهت بازآفرینی است چرا که توجه به این بافت ها جهت جلب مشارکت بخش خصوصی و رفع ناپایداری آن ها، به موضوعی محوری تبدیل شده و سازمان های غیردولتی را به تکاپوی بازآفرینی در شهر با حفظ ویژگی های اصلی کالبدی و فعالیتی سوق داده است. محله ی مهدیه در ناحیه ی غرب شهرکرد با مشکلاتی از قبیل فرسودگی کالبدی ابنیه، معضلات اجتماعی و فرهنگی، مسائل محیطی و ... به عنوان یک محله فرسوده محسوب می شودکه جهت احیاء آن، مشارکت مردم و تشکل های مختلف ضروری است. در این مقاله سعی بر آن است که با استفاده از پتانسیل سازمان های غیردولتی و سمن ها و با شناخت همه جانبه این محله، با بهره گیری از مدل تحلیلی SWOT ، راهبردهایی را در جهت بازآفرینی بافت فرسوده این محله ارائه نماید. اطلاعات مورد نظر به صورت اسنادی و میدانی فراهم شده و جامعه آماری تحقیق را مردم و کارشناسان تشکیل می دهند. نتایج بیانگر آن است که نقش عوامل خارجی در فرسودگی محله مهدیه بیشتر از نقش عوامل داخلی بوده و استفاده از راهبردهای تهاجمی پیشنهاد می شودتا علاوه بر حفظ وضع موجود در محله هدف، تلاش کافی در زمینه تقویت نقاط قوت و استفاده بهینه از آن ها صورت گیرد. بر مبنای مدل Qspm مهمترین راهکارها شامل استفاده از پتانسیل شورایاری ها و افزایش نقش مشارکتی مردم و ایجاد کاربریهای مورد نیاز در محله می باشد.
۱۱.
گسترش ابعاد شهرنشینی و شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی در درون یا مجاور شهرهای بزرگ که از نتایج شهرنشینی معاصر و شهری شدن فقر است تغییر نگرش در مدیریت شهری را ضروری ساخته است. هدف مقاله حاضر تدوین و سنجش معیارهای مداخله یکپارچه در ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد حکمروایی شهری است و ناحیه منفصل نایسر سنندج به عنوان نمونه، موردی بررسی قرار گرفته است. روش به کار رفته روش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد و ابزار گردآوری داده ها اسنادی و میدانی با استفاده از پرسشنامه می باشد. ابتدا شاخص های مداخله یکپارچه با توجه به نظر 15 تن از نخبگان انتخاب و سپس پرسشنامه ای طراحی شد. جامعه آماری شامل سه گروه مردم، دولت و نهادهای عمومی(اعضای ستاد توانمدسازی) و فعالان بخش خصوصی بود که برای ساکنان با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نمونه به صورت تصادفی و برای اعضای ستاد تعداد 18 نمونه به صورت تمام شماری و برای فعالان بخش خصوصی با استفاده از فرمول کوکران تعداد 400 نمونه به صورت تصادفی انتخاب و بین نمونه ها پرسشنامه توزیع گردید. و داده ها بر اساس آزمون های آماری T و همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که این شاخص ها با اقدام یکپارچه فاصله زیادی دارند و در واقع مدیریت مداخله در حال حاضر به صورت یکپارچه نمی باشد و دارای نگرش و کارکرد سنتی است. ظرفیت نهادسازی محلی و جلب مشارکت مردم، حضور مدیریت های مردمی و خصوصی در فرایند مدیریت شهری و تقویت سرمایه اجتماعی درون و میان نهادی ضرورت مداخله در قالب یکپارچه می باشد.
۱۲.
در طول چند دهه اخیر عواملی چون توسعه بی رویه شهرنشینی، مهاجرت و افزایش جمعیت موجب دگرگونی هایی در ساختار زندگی شهری و به وجود آمدن بافت های با تراکم های جمعیتی و ساختمانی بالایی در کشور شده است. اما در بسیاری از موارد عدم توجه به شرایط ایجاد کیفیت های سکونتی در این بافت ها زمینه زوال زندگی در این محدوده ها به وجود آمده است. حال آن که کیفیت زندگی خود ارتباطی متقابل با توسعه دارد، به نحوی که تمامی تلاش های توسعه در ابعاد مختلف آن، همانا بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی است. این پژوهش باهدف ارزیابی و رتبه بندی شاخص های کیفیت زندگی بر اساس مطالعات پیشین، به بررسی شهرک رزمندگان شهر یزد به عنوان منطقه ای با تراکم ساختمانی بالا و ساختمان های مسکونی بلندمرتبه که جزئی از توسعه های معاصر شهر هست، می پردازد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات از طریق روش های کتابخانه ای، پرسشنامه و مشاهدات میدانی است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بوده و جامعه هدف ساکنین محدوده انتخاب شده است. حجم نمونه 163 نفر و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق آزمون بارتلت و شاخص KMO در سطح بالایی مورد تائید قرار گرفت. علاوه بر این، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه با استفاده از آزمون T ، تحلیل همبستگی، رگرسیون ساده و تحلیل عاملی تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که معیارهای مشارکت اجتماعی، احساس تعلق به شهر و محله، احساس هویت در محله، و اتحاد و انسجام بین ساکنین دارای بیشترین ضرورت و در اولویت رسیدگی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی قرار گرفته اند.
۱۳.
توسعه شهرها در مناطق کوهستانی به دلیل محدودیت های ژئومورفولوژیکی و ناپایداری دامنه ها از حساسیت بالائی برخوردار است. در چند دهه گذشته به دلیل رشد سریع جمعیت و روند افزایش مهاجرت های روستا-شهری، توجه به شهرها و توسعه فیزیکی آن ها به عنوان یک امر اساسی در بسیاری از برنامه های توسعه ای در تمامی سطوح ملی، منطقه ای و محلی مورد توجه قرار گرفته است زیرا که عدم برنامه ریزی مناسب، شهره ا را با مشکلات فراوانی از قبی ل رشد پراکنده و ناهمگون، مشکلات زیست محیطی و... مواجه ساخته است. در این پژوهش به بررسی چالش ها و موانع توسعه فیزیکی شهر سردشت پرداخته شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است. بررسی تنگناهای توسعه ی فیزیکی شهر سردشت در طی 40 سال و در دوره ی زمانی قبل از سال 1360 تا 1395 مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور لایه های اطلاعاتی توپوگرافی و ژئومورفولوژی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عملیات میدانی تهیه و سپس با استفاده از نرم افزار Arc GIS ver.9.3 توسعه فیزیکی شهر در دوره های مختلف بررسی گردید . نتایج بدست آمده بیانگر آن است که شهر سردشت به لحاظ موقعیت قرارگیری جهت توسعه با محدودیت زیادی از سه جهت جغرافیایی غرب،شمال و شرق مواجه است و از جهت جنوب نیز توسعه فیزیکی روی زمین های کشاورزی و باغات صورت گرفته است.همچنین نتایج نشان می دهد که از مجموعِ حدود 6/312 هکتار، 59/8 درصد محدوده مکان های کاملاً مناسب و 08/36 درصد از مجموع محدوده مورد مطالعه محدوده کاملا نامناسب را شامل می شود. یافته های فوق می تواند مدیران شهر سردشت را با محدودیت های توسعه فیزیکی شهر آشنا و راهکارهای اجرایی برخورد منطقی با آن ها را ارائه نماید.
۱۴.
توزیع عادلانه امکانات و تسهیلات بهداشتی درمانی یکی از اصلی ترین پیش نیازهای افزایش سطح بهره مندی جامعه از شاخص سلامت عمومی می باشد. لذا، دسترسی عادلانه به خدمات بهداشتی-درمانی برای همه مردم در یک جامعه، موجب ارتقاء سطح سلامت و ایجاد فرصت برابر در آن جامعه می شود. هدف از این مطالعه (با روش توصیفی و تحلیلی)، ارزیابی عدالت در سلامت با ارزیابی دسترسی مردم به مراکز بهداشتی-درمانی شهر اردبیل با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) و تکنیک CCR است. تحلیل پوششی داده ها از جمله ابزارهای مفید در درک محیط تصمیم گیری با پردازش اطلاعات اولیه می باشد. از این رو، با استفاده از GIS ، شاخص های فضایی تهیه گردید. سپس، با بهره گیری از شاخص های فضایی در ساختار مدل خروجی مبنای CCR ، کیفیت دسترسی شهروندان به مراکز بهداشتی- درمانی ارزیابی شد. مطابق با نتایج بدست آمده، میانگین کارایی هسته های شهری اردبیل 0.45 می باشد. از میان هسته های شهری اردبیل، فقط 3 هسته شهری که شامل محدوده ای بین میدان شهدا، شریعتی و 15 خرداد، محلات استاد شهریار، آزادگان و باغ قره پاچه و همچنین محدوده ی اطراف دریاچه شورابیل می باشد، دارای کارایی کامل می باشند. در تقسیم بندی کارایی در 3 قالب کارا(1= µ )، قابل قبول(0.7 ≤µ ) و غیرقابل قبول(0.7 ≥µ )؛ از مجموع مساحت 6031 هکتاری و 421069 نفری هسته های شهری، مساحتی در حدود 1000هکتار با تحت پوشش داشتن 30 هزار ساکن در موقعیت کریدوری مرکزی- جنوبی با طول 6.5 کیلومتر، دارای کارایی کامل و قابل قبول می باشند.
۱۵.
میزان خسارات و تلفات ناشی از مخاطرات طبیعی به میزان آمادگی جامعه در برابر واقعه بستگی دارد. تاب آور ساختن شهرها در ابعاد مختلف، راهی مناسب و کارا در جهت تقویت ساختار شهر برای مقابله با بحران ها و مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی است. مطالعه حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش شناسی توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی و برای تجزیه تحلیل داده ها از مدل AHP Fuzzy استفاده شده است . نتایج نشان داد که معیار ویژگی های کالبدی بافت با ضریب اهمیت نسبی 0.424 و در بین زیر معیارها نیز، عرض معابر با وزن 0.238، مقاومت ساختمان با وزن0.120 و دسترسی به پارک با وزن 0.102، بیشترین اهمیت را در تاب آوری کالبدی منطقه 12 شهر تهران دارند. همچنین نقشه نهایی تاب آوری کالبدی منطقه نشان داد که فقط 1.03 درصد از بافت منطقه دارای تاب آوری زیاد می باشد و 74.64 درصد از منطقه دارای تاب آوری متوسط و 24.33 درصد از منطقه دارای تاب آوری کم می باشد. همچنین نتایج نشان داد که سکونت گاه های منطقه 12 شهر تهران با توجه به قدمت بناها و کیفیت آن ها، دسترسی های کم عرض، قطعه بندی ریزدانه و افزایش سطح اشغال و کمبود فضای باز که همگی زمینه ها و عوامل تهدیدکننده جان انسان های ساکن این منطقه است، در تقابل با تاب آوری شهری قرار دارند. اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ از آﺳﯿﺐ و ﺧﺴﺎرات ﺑﯿﺸ ﺘﺮ اﯾ ﻦ منطقه در ﺻﻮرت وﻗﻮع زمین لرزه ﺧﺒﺮ می دهد.