۱.
نگرش نظام مند به توسعه روستایی مشارکت تمامی اقشار روستایی اعم از زن و مرد، جوان و بزرگسال را پیش نیاز دستیابی به توسعه می داند. در این میان مشارکت در برنامه های توسعه به عنوان یکی از عوامل انکارناپذیر فرآیند توسعه روستایی، ضرورت مهمی است که خود به عنوان پیش نیاز بهره مندی از مزایای مشارکت در جهت دستیابی به اهداف توسعه مطرح است. این مطالعه با هدف بررسی تطبیقی موانع مشارکت زنان روستایی دربرنامه های توسعه در دو روستای صلیعه و سماله استان خوزستان انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی زنان باسواد بالای 10 سال دو روستای یاد شده می باشد و حجم نمونه مورد بررسی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه در کنار مطالعات کتابخانه ای جمع آوری گردیده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر مشارکت زنان روستایی تأثیرگذار است. از سوی دیگر موانع مشارکت زنان در دو روستای مورد مطالعه بیشتر عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده است. همچنین با توجه به تفاوت های فرهنگی بین دو روستا (عرب زبان و لر زبان)، اولویت موانع و تنگناهای مشارکت زنان متفاوت از هم می باشد. با توجه به نتایج، به نظر می رسد انجام مطالعات نیازسنجی، استفاده از مجریان و آموزشگران زن در برنامه ها و نیز استفاده از گویش و زبان محلی در اجرای برنامه ها می تواند سطح و میزان مشارکت زنان را در برنامه های توسعه ارتقا دهد.
۲.
الگوی توسعه برونزا در ایران نظام سنتی روابط میان شهرها را تضعیف نمود. رشد بالای شهری به ظهور پدیده نخست شهری منجر شد و به مرکز کشور تهران برتری ویژه ای داد. یکی از تبعات مهم آن از هم پاشی نظام شبکه شهری بوده است. شواهد نشان می دهند که استان مازندران تحولات جمعیتی معناداری را تجربه کرده است و مراکز شهری بزرگتر با خوشه شدن در بخش میانی استان تسلط منطقه ای خود را بر نظام شبکه شهری استان اعمال نموده اند. روش تحقیق حاضر بر مدل های توصیفی- تحلیلی استوار بوده و از قانون رتبه- اندازه، کریستالر و شاخص نخست شهری جهت تعیین الگوی سلسله مراتبی شهری بکار گرفته است. نتایج نشان داد که شبکه منظم شهری استان در حال تبدیل شدن شبکه نامنظم است. هرچند تعادل شبکه شهری استان از تعادل بیشتری در مقایسه با نواحی خشک و نیمه خشک برخوردار است، اما شهرهای کوچک و متوسط منطقه اهمیت خود را به سود مراکز شهری بزرگتر از دست می دهند. می توان گفت که با توجه به نقش تعادلی شهرهای کوچک این کاملاً منطقی است که نقش های جدیدی برای سکونتگاه های کوچکتر شهری تعریف شود تا فرصت های برابر اقتصادی اجتماعی جهت توزیع مناسب تر نظام شبکه شهری استان فراهم شود.
۳.
یکی از عوارض رشد بی رویه و تراکم فعالیت ها در نقاط شهری ازدحام زیاد و نرخ بالای حوادث ترافیک درون شهری است به طوری که ایران را در زمره یکی از حادثه خیزترین کشورهای تصادفات رانندگی دنیا قرار داده است. در این مقاله ضمن بررسی کلی حوادث ترافیک درون شهری در شهر بندرانزلی، علل آن را از دیدگاه شهروندان مورد مطالعه قرار می گیرد.
داده های مورد استفاده عمدتاً از طریق برداشت میدانی و با بهره گیری از ابزار پرسش نامه جمع آوری شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ضعف سیستم حمل و نقل عمومی با قدرت جابجایی بالا، فقدان خطوط ویژه در خیابان اصلی، آپارتمان سازی و افزایش جمعیت و ضعف امکانات پارکینگ عمومی از مهمترین عوامل مؤثر در ازدحام و ترافیک درون شهری محسوب می شوند. همچنین نقش فروش تراکم توسط شهرداری، وجود مهاجرت ها و عرض کم معابر شهری در بخش قدیمی شهر از دیگر عوامل مؤثر در افزایش ازدحام و بالا بودن حوادث ترافیکی درون شهری از دیدگاه شهروندان بوده است.
۴.
در ایران یکی از موارد مهم توسعه شهرنشینی، گسترش فیزیکی شهرها و روستاها به سوی یکدیگر است که سبب ادغام سکونتگاه های روستایی درشهر می شود. ادغام روستا در شهر، پیامدهای مثبت و منفی زیادی در روستای ادغامی و شهر بر جای می گذارد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی پیامدهای ادغام روستا در شهر با روش توصیفی - تحلیلی به تبیین آثار و پیامدهای کالبدی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی حاصل از ادغام روستاهای مورد مطالعه در شهر میاندوآب می پردازد. برای جمع آوری داده ها از دو روش اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. روش پیمایشی با بهره گیری از مصاحبه، مشاهده و تکمیل پرسش نامه توسط 260 خانوار در هشت سکونتگاه ادغامی شهر میاندوآب انجام پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد که بیشترین مزایای ادغام روستا در شهر در بعد کالبدی است و کمترین مزیت آن در بعد اقتصادی، حال آن که برعکس، بیشترین معایب ادغام روستا در شهر در بعد اقتصادی و کمترین آنها در بعد کالبدی است. این موضوع مشخص می کند که تأثیر ادغام روستا در شهر در تغییرات کالبدی و افزایش خدمات شهری در سکونتگاه ادغامی بیشتر از ابعاد دیگر بوده و در زمینه مزایای ادغام روستا در شهر از بعد کالبدی، اتفاق نظر بیشتری در بین مسئولان و خانوارهای نمونه وجود دارد. نتایج نشان می دهد با وجود این که اکثر پاسخ گویان اظهار داشته اند آثار و پیامدهای مثبت ادغام روستایشان در شهر بیش از آثار و پیامدهای منفی است و از آن رضایت دارند ولی هنوز این اقدام نتوانسته به تمامی انتظارات ساکنان جامعه عمل بپوشاند. به نظر می رسد برای ایجاد و استقرار بسترهای لازم برای توسعه در نواحی مشابه همزمان با فرایند ادغام روستا در شهر ایجاد بسترهای قانونی و حمایت از سرمایه گذاری در بخش های اقتصادی و رونق کسب و کار ضروری است.
۵.
طی سال های اخیر گردشگری به عنوان صنعت سفید یا غیر آلاینده یکی از منابع اقتصادی، مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. اگرچه این مسئله با مدیریت و برنامه ریزی می تواند اثرات مهمی در توسعه فرهنگی اجتماعی و سیاسی را به همراه داشته باشدبا توجه به این که در محافل علمی دنیا بحث توسعه پایدار همچنان تداوم دارد، بنابر نظر بسیاری از صاحبنظران؛ گردشگری می تواند به عنوان یکی از ارکان اصلی و مهم در امر توسعه پایدار مطرح گردد. با توجه به تقسیمات صنعت توریسم که گردشگری روستایی نیز جزئی منفک نشدنی از این صنعت است می توان با تکیه بر اطلاعات و اصول اساسی و ارائه برنامه ریزی های مناسب و اصولی نسبت به شناخت پتانسیل ها و محددیت های موجود در بخش توریسم روستایی و تقویت ویژگی های مثبت و از میان برداشتن نکات منفی در رابطه با توسعه پایدار و همچنین ایجاد توازن و تعادل اقتصادی و جمعیتی قدم های مؤثر و مثبتی برداشت. به همین منظور در مقاله حاضر سعی بر آن بوده تا به صورت اجمالی نسبت به ارائه تعاریف و ویژگی های گردشگری و گردشگری روستایی، معرفی محدوده مورد مطالعه، نسبت به شناخت نقاط قوت و ضعف منطقه مورد نظر پرداخت و نهایتا نسبت به ارائه راهکارو استراتژی مناسب در این خصوص اقدام گردد.
۶.
بررسی جمعیت و شهرنشینی در استان گیلان گویای این واقعیت است که در دوره زمانی 1365- 1335 رشد جمعیت شهری تقریباً سیر صعودی داشته و ازدهه 1375- 1365 روندی نزولی در پیش گرفته است؛ که نوسان های موجود در کل استان، جوامع شهری و روستایی را نشان می دهد. در تمام این دوران نرخ رشد جمعیت شهری بیش تر از نرخ رشد جمعیت کل و روستایی بوده؛ با این وجود، همواره جمعیت روستایی بیش تر از جمعیت شهری بوده است؛ در سال 1385 برای اولین بار سهم جمعیت شهری از کل جمعیت بر سهم جمعیت روستایی فزونی می گیرد. استان گیلان طی پنج دهه گذشته همواره با افزایش تعداد نقاط شهری مواجه بوده، که یکی از عوامل مؤثر در افزایش شهرنشینی در این استان بوده است. میانگین جمعیت نقاط روستایی تبدیل شده به شهر در دوره های مختلف سرشماری گویای این واقعیت است که اغلب روستاهای تبدیل شده به شهر کم جمعیت می باشند، به طوری که میانگین جمعیت این نقاط از 5374 نفر در سال 1345 به 3344 نفر در سال 1385 کاهش یافته است. بررسی تعداد و جمعیت شهرها در طبقات مختلف نشان می دهد که شهرهای کم تر از 25 هزار نفر (شهرهای کوچک) بیش ترین تعداد شهرها و کم ترین میزان جمعیت را در تمام دوره های سرشماری به خود اختصاص داده اند. شاخص های نخست شهری در استان، حرکت به سوی عدم تعادل را نشان می دهند به این معنی که در سطح استان گیلان درجه نخست شهری و تمرکز در حال افزایش است. علت اصلی تمرکز شهری و منطقه ای، نه رشد صنعتی، بلکه مکان و موقعیت دولت و تشکیلات نوسازی است.
۷.
یکی از بحران های اساسی که انسان ها با آن رو برو هستند، بحران فقر و بی عدالتی است. بسیاری از حکومت ها مهمترین شعار خود را تحقق عدالت اجتماعی و دسترسی یکسان ساکنین کشور به تمامی امکانات و تسهیلات لازم برای یک زندگی سالم و شرافتمندانه قرار داده اند. اما آیا روند برنامه ریزی و اجرا به تحقق این هدف منجر شده است؟ آیا واقعاً اثرات توسعه به همه انسان ها می رسد؟ آیا همان طور که در تمامی برنامه های توسعه اعلام می شود، بیشترین اثرات توسعه به کسانی می رسد که به آن نیاز دارند یا برعکس منافع عمدتاً به سمتی سوق پیدا می کند که از امکانات بیشتری برخوردارند؟ برای پاسخ گویی به این سوالات، این نوشته در نظر دارد روند ارتقاء شاخص های توسعه انسانی را در سطح استان های کشور، مورد بحث و بررسی قرار دهد. یافته های به دست آمده نشان می دهد که با وجود پیشرفت های نسبتاً مناسبی که در سطوح کلی معیارهای توسعه انسانی حاصل شده است، این پیشرفت ها عمدتاً در بخش هایی باقی مانده است که از قبل نیز شرایط و امکانات مناسبی در اختیار داشته و افراد فقیر و نیازمند، کمترین بهره را به دست آورده اند. روش این پژوهش مروری، با رویکرد توصیفی - تحلیلی و یافتن مفاهیم نظری توسعه انسانی و کاربرد شاخص های توسعه انسانی و روند آن در ایران بوده است. در تحلیل نهایی از نرم افزار GIS در تعیین درجه توسعه یافتگی استان های کشور استفاده شده است.
۸.
سازمان فضایی استان گیلان، ترتیب و توزیع نظام یافته واحدها و فعالیت ها در فضا برای عملکردهای عموم مجموعه است. این مقاله که با هدف تحلیل سازمان فضایی فعالیت ها در استان گیلان تهیه شده، از لحاظ هدف بنیادی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. نتایج این مطالعات نشان می دهد، سازمان فضایی ناحیه جلگه ای گیلان که حول محور فعالیت های نظام یافته در پیکره استان شکل گرفته ، نسبت به نواحی کوهپایه ای و کوهستانی که شامل ناحیه جنگلی و نوار مرتعی می باشد، دارای موقعیت ممتازتری بوده و در زمره فضاهای نسبتاً توسعه یافته در استان محسوب می شود. با توجه به این نوع سازمان فضایی، توزیع امکانات و فعالیت ها و پراکندگی تسهیلات و نحوه میزان دسترسی به خدمات به صورت نسبتاً بهینه در سطح ناحیه جلگه ای استان صورت گرفته است. استفاده از فضا در وضع موجود تا حدی بیانگر قابلیت ها و توان های محیطی آن است. اما گاه عدم شناسایی دقیق پتانسیل های محیطی و گاه اقتضای ضرورت ها موجب می شود که بهره گیری از برخی فضاها متناسب با قابلیت های بالقوه نباشد. از این رو درمطالعات آمایشی تحلیل سازمان فضایی استان، مقوله کاربری و تخصیص فضا از اهمیت خاصی برخوردار است. استقرار صنایع در استان گیلان از توزیع فضایی نامتعادل برخوردار می باشد. با توجه به گرایش های کنونی درایجاد شهرک های صنعتی در نواحی صنعتی روستایی در سطح شهرستان های استان می توان گفت، استقرار صنایع در سطح نواحی استان از توزیع فضایی عادلانه تری نسبت به گذشته برخوردار بوده است. همچنین کانون های فعالیت های خدماتی استان در نقاط شهری آن قرار دارد، بنابراین سطح خدمات، به فراخور سطح شهرها در نظام سلسله مراتب عملکردی آن تفاوت خواهد داشت.
۹.
مشارکت و فرهنگ یاریگری ریشه در تاریخ دیرینه ملّت ایران دارد و جزیی از فرهنگ سنتّی در ادبیات توسعه به شمار می رود. این مفهوم از دهه 1940 مورد توجه تمام کشورها قرار گرفت و در دهه 1970 میلادی با طرح مفاهیمی چون توسعه اقتصادی، اجتماعی و توسعه پایدار اهمیت بیشتری در محافل علمی و اجرایی یافت و اکنون از آن به عنوان حلقه گمشده فرآیند توسعه یاد می کنند. بر این اساس تحقیق حاضر با توجه به اهمیت موضوع مطروحه، سعی دارد تا روستاهای دهستان سلطانعلی از شهرستان گنبدکاووس را به صورت تطبیقی مورد مطالعه قرار دهد. این تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و میدانی بوده و برای سنجش مؤلفه های تحقیق از آزمون های کای اسکوئر، تحلیل های همبستگی، تحلیل واریانس، رگرسیون لوجستیک و کروسکال والیس استفاده گردید و نتایج حاصله، حاکی از آن است که بین سطح و جایگاه اقتصادی و اجتماعی مردم با میزان مشارکت آنان در راستای توسعه روستایی، در سطح بسیار بالا و قابل قبولی رابطه معناداری وجود داشته و علاوه بر آن میزان مشارکت مردم، نقش کلیدی در توسعه نواحی روستایی ناحیه مورد مطالعه ایفا می کند.