بحران مسکن ازجمله تبعات اجتناب ناپذیر سوانح به دلیل تخریب گسترده است؛ بنابراین مدیریت تأمین مسکن یک بخش مهم در شرایط پس از سانحه است. پس از رخداد سوانح، اغلب سه گام در فرآیند تأمین مسکن تعریف می شود: تأمین اسکان اضطراری که در کشور ما بر عهده هلال احمر است؛ تأمین مسکن دائم که به طور خاص بر عهده بنیاد مسکن قرار دارد؛ و اسکان موقت. اگر چه اسکان موقت یک گام از فرآیند بازسازی جهت اسکان جمعیت آواره و ازسرگیری زندگی تا زمان ساخت مسکن دائم است، اما تجربیات گذشته کشور نشان می دهد که اسکان موقت، به عنوان نقطه اتصال اسکان اضطراری به مسکن دائم، چندان پراهمیت انگاشته نشده است. به نحوی که برخی جنبه های آن در کشور ما هنوز متولی، ساختار و فرآیند مشخصی ندارد. این در حالی است که اسکان موقت بر روی فرآیند بازتوانی مردم منطقه سانحه دیده و بازگشت به زندگی عادی نیز مؤثر است. پژوهش حاضر با بررسی تجربیات گذشته اسکان موقت در کشور با روش نمونه موردی به دنبال شناسایی گپ های نظام مدیریتی و حکمروایی فرآیند اسکان موقت در کشور است. بدین منظور اطلاعات و مستندات فرآیند تأمین اسکان موقت در زلزله 1369 گیلان و زنجان، زلزله 1382 بم، زلزله 1391 آذربایجان شرقی و زلزله 1396 کرمانشاه از طریق مصاحبه، مطالعات کتابخانه ای و مشاهده مشارکتی جمع آوری شده است. مشخص نبودن مسئول تأمین و اجرای اسکان موقت، عدم تعریف فرآیند خروج از اسکان موقت و بازگشت مردم به مسکن دائم، عدم هماهنگی دستگاه های اجرایی و نبود مدیریت واحد جهت تأمین زیرساخت های موردنیاز اسکان موقت و عدم توجه به مواردی همچون تعمیر و نگهداری مسکن موقت در طول دوران انتقال ازجمله چالش های مدیریت و اجرای اسکان موقت در کشور است.