حکمت و فلسفه

حکمت و فلسفه

حکمت و فلسفه سال هجدهم تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 70) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

وسواسِ ذهنی: ناواقع گرایانه یا ناعمل گرایانه؛ تحلیلی فلسفی از اندیشیدنِ وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 704 تعداد دانلود : 410
وسواسِ ذهنی -که عموماً بیماری یا اختلالی روانی تلقّی می شود- همراه با افکاری است که مکرراً و بی آنکه شخصِ مبتلا بر آن ها مهاری داشته باشد در ذهن حاضر می شوند و اضطرابِ سنگینی ایجاد می نمایند. در روان شناسی، این افکار به عنوانِ افکاری نامعقول که هیچ مبنایِ منطقی ندارند معرفی می شوند؛ روان پزشکان نیز می کوشند تا از طریقِ تجویزِ دارو راهِ ورودِ این افکار به مغزِ بیمار را مسدود کنند. فارغ از رویکردهایِ روان پزشکانه یا روان شناسانه، این مقاله با اتّخاذِ رویکردی فلسفی، تحلیلی از وسواسِ ذهنی ارائه می کند که بر مبنایِ آن، اندیشیدنِ وسواسی ازآنجاکه در جریانِ پیوسته و ممتدِ زندگی انقطاع و اختلال ایجاد می کند، ناکارآمد است؛ امّا درعین حال، معطوف به حقیقت است و به جزئیاتِ واقعی ای از امور نظر دارد که به چنگِ آگاهیِ متداول و روزمرّه نمی افتد. بنابراین، ناواقع گرایانه خواندنِ افکارِ وسواسی حاصلِ خلطی است که میانِ دو مفهومِ ناواقع گرایی و ناعمل گرایی صورت می گیرد.
۲.

بررسی تطبیقی– انتقادی آرای ابن سینا و فخر رازی و ملاصدرا درباره حدوث و قدم طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 624 تعداد دانلود : 688
در این مقاله، بعد از بیان دقیق موضوع و مقصود از حدوث و قِدم، نظریات ابن سینا و فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی درباره حدوث یا قدم زمانی عالم طبیعت مطرح و تحلیل انتقادی شده است. برحسب ترتیب تاریخی ابتدا نظر ابن سینا، مبنی بر قَدم طبیعت، و یک دلیل آن که بر اساس قاعده طبیعیاتی - فلسفی «هر حادثی مسبوق به ماده و مدت است» اقامه شده است. سپس انتقادات غزالی و فخر رازی که مشابه یکدیگرند و پاسخ خواجه طوسی به فخر رازی تقریر شده و، در ادامه، نظر ملاصدرا که موافق ابن سینا است، حکایت شده است. در ادامه اشاره ای هم به نظر خاص ملاصدرا در مورد حدوث زمانی طبیعت بر اساس حرکت جوهری، صورت گرفته و تذکر داده شده که این نظر با هر یک از حدوث یا قدم  طبیعت قابل جمع است. سپس دو مسئله جانبی مربوط به بحث: تسلسل بی نهایت معدات و مسئله محدد الجهات، مطرح شده و حل وفصل شده است. جمع بندی و نتیجه گیری مقاله نیز در پایان آمده و، درنتیجه گیری، نظرمتکلم مبنی بر حدوث زمانی طبیعت مبهم و ناکارآمد خوانده شده و نظر فلاسفه بر قدم طبیعت ترجیح داده شده است.
۳.

جایگاه عقل در روش شناسی علمی جالینوس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 493 تعداد دانلود : 25
جالینوس یکی از بزرگ ترین اندیشمندان و عالمان طبیعی در یونان باستان است که به روش شناسی علوم طبیعی توجهی ویژه داشته است. از سوی دیگر با توجه به انتقال سنت جالینوسی به جهان اسلام و تأثیرگذاری آراء وی در حوزه های مختلف اندیشه ای ازجمله روش شناسی، بررسی و فهم اندیشه های روش شناختی وی از اهمیت بالایی در درک درست از سنّت علمی در سده های میانه اسلامی برخوردار است. در این مقاله با استفاده از روش تفسیر تحلیلی متن محور تلاش شده است تا جایگاه عقل به عنوان یکی از دو مؤلفه اصلی روش شناسی علمی جالینوس تبیین گردد. عقل در اندیشه جالینوس مهم ترین جزء نفس انسانی است که از دو جنبه صوری و مادی، روش علوم طبیعی را تأمین می کند. کارکرد صوری عقل که به حوزه منطق مربوط می شود شامل برهان، تقسیم و ترکیب، تعریف، مشابهت و مفارقت، تحلیل و تلفیق و دلالت است. از طرف دیگر و به لحاظ مادی، عقل با ادراک بدیهیات عقلی، مقدمات لازم برای شکل گیری برهان و دلالت را تأمین می کند.
۴.

تقسیم بندی معقولات ثانیه فلسفی بر اساس نحوه شکل گیری و واقع نمایی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 639 تعداد دانلود : 264
دغدغه اصلی در بحث معقولات ثانیه فلسفی، معرفت شناختی است. معقولات ثانیه خاستگاه و منشأیی در ذهن دارند، مسئله مصداق داشتن یا نداشتن این مفاهیم در خارج از ذهن مهم است.  ذهن تحت چه مکانیسم یا فرآیندی به آن ها نائل می شود؟ واقع نمایی معقولات ثانیه چگونه و به چه صورت است؟ علامه طباطبائی نحوه حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش می داند: علم حضوری و تحلیل حکم در قضایا. رابطه میان این دو روش خالی از ابهام نیست و علامه هر دو را به موازات هم مطرح کرده است. ایشان راه دوم را ترجیح می دهد، در نحوه واقع نمایی معتقدند معقولات ثانیه فلسفی از طریق وجودهای رابطی که در ذهن و عین دقیقاً یکی هستند کاشف از عالم واقع می باشند.  معقولات ثانیه فلسفی در نحوه انتزاع و واقع نمایی سلسله مراتبی دارند که کاملاً از همدیگر متمایزند. در این مقاله با روش تحلیلی به بررسی چگونگی دیدگاه علامه طباطبائی خواهیم پرداخت.
۵.

مبادی نفس شناسی با ابتنا بر نسبت نظر و عمل نزد مشّاء و سانکهیا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 385 تعداد دانلود : 302
در میان مکاتب یونان باستان، تفکّر ارسطویی نظام مندترین مکتب فلسفی به شمار می آید و ازجمله شاخصه های مهم آن، توجّه ویژه به حوزه عمل است. امّا به موازات آن، در مشرق زمین نیز، برخی مکاتب هندی با بهره مندی از منابع معرفتی متنوّع ازجمله وداها و اوپانیشادها فعّال بودند. از این میان، مکتب سانکهیه با طرح مبانی هستی شناختی خاص به ویژه در مورد پوروشا (روح نامحسوس در شعور خالص) و پراکریتی (مادّه اوّلیه جهان)، از سایر مکاتب هندوها، نظام مندتر به نظر می رسد. ازآنجاکه حکمت عملی در هر یک از دو نظام فکری یادشده، بر بخش هایی از آرای ماورای حسّی ابتنا دارد، پژوهش پیش رو با رویکرد تاریخی در فلسفه و با لحاظ پیشینه ها و تحلیل اصطلاحات فلسفی پرکاربرد نزد ارسطو و سانکهیه، می کوشد تا مبادی نفس شناسی آنان را بر پایه نسبت میان حکمت نظری با حکمت عملی، مورد مقایسه قرار دهد. یافته مهم پژوهش آنکه، تلّقی متفاوت این دو مکتب از اوصاف نفس آدمی و ارتباط آن با بدن، دلیل اصلی تمایز اهداف آنان از طرح مباحث حکمت عملی است. پیشینه های فکری ارسطو، بسی پیچیده تر از کاپی لا است؛ حکمت عملی ارسطو، خانواده و جامعه را نیز شامل می شود ولی آموزه های سانکهیه، تنها ناظر به سلوک فردی انسان ها است؛ «اعتدال» کلیدی ترین مفهوم برای فهم حکمت عملی ارسطو است ولی در نظام فکری سانکهیا، فهم تمایز میان نفس با بدن و ذهن و حتّی عقل، تمهید مهمّی برای شناخت غایت ریاضت های فردی است.
۶.

واکاوی روش کلامی فخرالدین رازی و تأثیر آموزه های حِکمی بر اندیشه و منطق فهم او از آموزه های دین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 104 تعداد دانلود : 687
هدف از این نوشتار، تحلیل و واکاوی روش کلامی فخرالدین رازی و تأثیر آموزه های حِکمی بر اندیشه و منطق فهم او از دین است؛ زیرا در میان متکلمان اشعری، نقش امام فخر رازی به لحاظ روش شناختی، در فرایند فلسفی شدن دانش کلام، برجسته و حائز اهمیت بوده و کمتر نیز موردتوجه اهل تحقیق واقع شده است. این درحالی است که از میان مسائل متعدد درباره این دانش، بررسی و تنقیح روش علم کلام و طرح مباحث روش شناختی درباره این علم، یکی از پیش شرط ها و مقدمات ضروری برای شناخت یک نظام کلامیِ منسجم است. استنباط و تحلیل مؤلفه های رهیافت کلام فلسفی فخر، از قبیل استفاده از منطق و ابزارهای فلسفی در تبیین مسائل اعتقادی؛ اخذ شیوه برهانی در اثبات مدعیات دینی؛ تقلیدگریزی و غلبه عقلانیت بر تعبّد؛ و عدم تمسّک به ادله نقلی از مهم ترین یافته های این پژوهش به شمار می آید. روش مورداستفاده در این تحقیق، شیوه توصیفی-تحلیلی از نوع استنتاجی است.
۷.

دشواری های بنیان گذاشتن معیار صدق در فلسفه کانت؛ صورت بندیِ نظریه صدق در فلسفه کانت بر پایه «استنتاج استعلایی»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 428 تعداد دانلود : 67
در این پژوهش می کوشیم این پرسش را پاسخ گوییم که معنای صدق در فلسفه کانت چیست و آیا می توان در این فلسفه، معیاری برای نظریه صدق تعیین کرد یا نه. در گام نخست، با نظر به «تحلیل استعلایی[1] [آناکاویک ترافرازنده]» و به ویژه با تمرکز بر «استنتاج استعلایی [/تنقیح مناط][2]» در سنجش خرد ناب [3] ، الگوی شناختیِ کانت را صورت بندی می کنیم. برای صورت بندی دقیق این الگو، از تفسیر رابرت پاول ولف [4] بهره می گیریم. سپس، با نظر به مسائل جاری در معنی شناسیِ مدرن، می کوشیم سامان ارجاع[5] در این نظریه صدق را بررسی کنیم و در این راستا از تفسیر معناشناختی رابرت هانا [6]، کانت شناس معاصر بهره می گیریم. سرآخِر دلیل می آوریم که نظریه صدق در فلسفه کانت، مبتنی بر گونه ویژه ای از اصل «انسجام[7] » است که آن را «نظریه انسجام گرویِ کانتی» نام می گذاریم. بدین ترتیب، اگرچه قول مشهور بر آن است که کانت در سنجش ، صدق را «همخوانی [/مطابقت][8]» دانسته است، نشان خواهیم داد که نظریه همخوانی صدق متضمن «واقعیت گروی استعلایی» است، درحالی که نزد کانت واقعیت فی نفسه را نمی توانیم بشناسیم و تنها سامان واقعی مکانمند و زمانمند جهان تجربی را می شناسیم و همین سامانمندی است که ضرورت را در جهان تجربی تبیین می کند و مقوّم آن است؛ بنابراین ممکن نیست نظریه صدق در فلسفه کانت همخوانی یا مطابقت در معنای معمول آن باشد، بلکه نوع ویژه ای از «انسجام گروی» است. در این متن هر جا که از سنجش نقل قول کرده ایم، ترجمه فارسیِ میرشمس الدین ادیب سلطانی با عنوان «سنجش خرد ناب» را عیناً در متن گذاشته ایم.   [1]. Transcendental Analysis [2]. Transcendental Deduction [3]. Critique Of Pure Reason [4]. Robert Paul Wolff [5]. Reference [6]. Robert Hanna [7]. Coherence [8]. Correspondence    

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۳