مقالات
حوزه های تخصصی:
میرداماد و شاگردانش همچون ملاصدرا و میرسیداحمد علوی، سهروردی را پیرو رواقیان دانسته اند. در این مقاله این ادعا مورد ارزیابی قرارگرفته است. از آنجا که از رواقیان مطالب اندک و پراکنده ای در آثار اسلامی نقل شده ، با جستجو در این منابع تمامی مطالب نقل شده و منسوب به رواقیان با نظریات سهروردی مقایسه و حدود چهل مورد مشابهت میان آراء ایشان مورد بررسی قرار گرفته است که عبارتند از: الف) تاثیرات مستقیم: مقدار دانستن جسم؛ تعریف متفاوت جوهر و عرض؛ عرض دانستن صورت؛ انکار هیولای اولی؛ انکار تخلخل و تکاثف حقیقی؛ دور و کور و... ب) تأثیرات غیرمستقیم: کاهش تعداد مقولات؛ سلسله مراتب هستی؛ تجرد نفس و... همچنین به این سؤال پاسخ داده شده است که بر اساس چه شواهدی میرداماد و شاگردان وی سهروردی را «شیخ اتباع رواقیان» نامیده اند؟ پیش از این جان والبریج در مقاله ای تلاش کرده است به این سؤال پاسخ دهد که چرا ملاصدرا سهروردی را پیرو رواقیان دانسته است. اما پاسخ وی در این مقاله مورد نقد قرار گرفته استو این فرضیه مطرح شده است که به دلیل آنکه سهروردی خود را «نایب الاقدمین» دانسته است و میان مطالب منسوب به «الأقدمین» در آثار سهروردی و آراء رواقیان ارتباط وجود دارد، میرداماد وی را شیخ اتباع رواقیان نامیده است.
نظریه زبان افلاطون: پیدایی و ارتباط آن با مُثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پاسخی به این پرسش اساسی است که چرا زبان نزد افلاطون از اهمیت فراوانی برخوردار است. او در محاوره های متعددی مانند ثئایتتوس و سوفیست، به این موضوع می پردازد؛ و در کراتولوس «زبان» جنبه محوری می یابد. همچنین میان زبان و مابعدالطبیعه افلاطون ارتباط ناگسستنی وجود دارد. بنابرایندر این مقاله ارتباط بین زبان و مابعدالطبیعه افلاطون نیز واکاوی می شود. ادعای محوری این که این پیوند چنان عمیق است که می توان گفت کل دیدگاه افلاطون درباره زبان حول دیدگاه وی درباب هستی های واقعی، یعنی مُثُل، شکل می گیرد؛ و بر همین اساس است که به نقادی دیدگاه های رایج زمان خویش درباره زبان، مانند قراردادگرایی و طبیعت گرایی، می پردازد. به عبارت دیگر، افلاطون ضمن تحلیل دو موضع متقابلِ قراردادگرایی و طبیعت گرایی نشان می دهد که نمی توان از طریق مطالعه نام ها به کشف طبیعت چیزها نائل شد.
بررسی معرفت شناسی اسپینوزا و لوازم تربیتی آن با رویکرد انتقادی بر مبنای آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی معرفت شناسی اسپینوزا و لوازم تربیتی آن با رویکرد انتقادی بر مبنای آموزه های اسلامی است. برای نائل شدن به اهداف این پژوهش از روش های تحلیل مفهومی، توصیفی- تحلیلی و انتقادی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است نظریه شناخت، جایگاه ویژه ای در نظام فلسفی اسپینوزا دارد. اسپینوزا معرفت بشری را به چهار دسته تقسیم می کند: 1-علم افواهی ناشی از مسموعات؛ 2-ادراکات ناشی از تجربه مبهم؛ 3-معرفت استنتاجی؛ 4-معرفت شهودی. با نظر به مبانی معرفت شناختی اسپینوزا، مهم ترین لوازم تربیتی آن مشتمل بر تلقین در تربیت، تجلی ماهیت عقلانی در تعلیم و تربیت، دستیابی به یگانگی و نائل شدن به مراحل بالا در تعلیم و تربیت، تلاش و پشتکار متربیان ، تأکید بر نقش فطرت در تربیت، توجه به نهادهای مذهبی در تربیت اخلاقی و پرهیز از تعارض در فرایند یادگیری است. علی رغم نکات مثبتی که در مبانی معرفت شناختی و نظریه تربیتی اسپینوزا وجود دارد ازجمله فعال بودن متربیان و تأکید بر عقلانیت، چالش هایی نیز دیده می شود که می توان بر مبنای آموزه های تربیتی اسلام مورد نقد قرارداد ازجمله: معرفت شناسی اومانیستی نظریه اسپینوزا، نسبیت گرایی شناختی در نظریه اسپینوزا، تأکید اسپینوزا بر روش تلقین در تربیت، نادیده گرفتن تفاوت های فردی در تربیت و عدم توجه به تفکر انتقادی در تربیت را می توان اشاره کرد.
برتری نوشتار بر گفتار انسان در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا میان گفتار و نوشتار تفاوت جوهری نمی بیند. با تمایز برتری گفتار خداوند بر متنِ او از گفتارِ انسان نسبت به نوشتار او، به این نتیجه می رسیم که بر اساس تبیین ملاصدرا از ماهیت و فرآیند زبان، نوشتار انسان عادی بر گفتار او، بدون لحاظِ موارد استثنایی، برتری دارد. با معیار «دوری یا نزدیکی به حقیقت» درباره گفتار و نوشتار انسان، دو مشکلِ دریافت حقیقت و تبدیل حقیقت به اعتبار فراروی ماست. تلقی برتری گفتار بر نوشتار انسان، شنونده را در زمانِ گفتار نگاه می دارد و آشکار بودن قصد گوینده از گفتار، شنونده را وادار به ایستایی در همان معنای ظاهر می کند. در حالی که نوشتار از پویایی بیشتری برخوردار بوده و به خواننده اجازه تحلیل لایه های بطون متن را می دهد. دو اصل در فرآیند زبان با تبیین ملاصدرا فهمیده می شود: 1. تعقل پیش از سخن گفتن/نوشتن 2. تجزیه و تحلیل عقلانی هر متن یا سخن توسط مخاطب.
ابن سینا؛ فیلسوفی تجربه گرا یا عقل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی به مثابه یک دانش و شاخه علمی در فلسفه اسلامی مطرح نبوده است ولی به فراخور مباحث وجودشناختی از مباحث ( به اصطلاح امروزی) معرفت شناسی نیز سخن می گفتند. هر چند رویکرد عقل گرایی و تجربه گرایی دارای ملاک های چندی است ولی قدر مسلم این است که این بحث و تقسیم از مباحث جدید معرفت شناسی است و چنین اصطلاحاتی، با رهیافت مطرح در معرفت شناسی، در تفکر فلاسفه اسلامی رایج نبوده است. در عین حال این مسئله در باب تفکرشان قابل طرح است که بر کدام طریق بوده اند: تجربه گرایی یا عقل گرایی؟ آنچه معروف و مشهور است این است که آن ها فیلسوفانی عقل گرایند و ابن سینا نیز چنین است. در این تحقیق چهار ملاک برای عقل گرا یا تجربه گرا بودن بیان شده است: 1- وجود و عدم ادراکات فطری 2- به لحاظ ابزار کسب معرفت 3- به لحاظ خاستگاه تصدیق4- وجود و عدم تصدیقات ترکیبی پیشینی؛ سپس با مراجعه به عبارات ابن سینا، عقل گرا یا تجربه گرا بودن دستگاه معرفتی وی را بر اساس هر معیار بررسی کرده و در نهایت این فرضیه را قوت بخشیده است که، نه بطور کلی بلکه در اکثر ملاک ها وی به تجربه گرایی متمایل تر است تا عقل گرایی! لذا می توان به جمع این دو دیدگاه؛ یعنی «اصالت عقل و تجربه» در تفکر ابن سینا رأی داد.
تبیین پاتوس جهت شناخت حیث التفاتیِ پوئتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«Pathos» یکی از مفاهیمی است که در اندیشه ارسطو، غالباً به نفع سایر مفاهیم متقابلش، هیچگاه نتوانسته شأن در خوری پیدا کند. یکی از بنیادی ترین ِ این تقابل ها دوگانه Logos – Pathos است که با تبعید Pathos به قلمروی غیر Logical و محدود کردن دلالت های آن به احساس و انفعال، از اهمیت این مفهوم بسیار کاسته است و این در حالی است که در پژوهش های معاصر بر اهمیت Pathos و نقش بنیادین آن در خوانش اندیشه ارسطو بسیار تأکید می شود. یکی از دلایل گشوده شدن باب جدیدی جهت بررسی Pathos به ارتباط این مفهوم با «تغییر و جنبش» (Kinesis) بر می گردد. هایدگر یکی از نخستین اندیشمندانی بود که به این رابطه و نقش بنیادین Pathos به عنوان مفهومی وجودی، جهت تبیین Kinesis پرداخت. بداعت مقاله پیش رو در برقراری پیوند هستی شناسانه میان پاتوس با مفهوم علت های تصادفی است و هدف آن نیز از یک سو برخوردی ساختارشکنانه با دوگانه Logos – Pathos و از دیگر سو بررسی Pathos جهت تبیین حیث التفاتی Poetic و آنچه حکمت صناعی معطوف به آن است، می باشد.