کلید واژه ها: صدق مطابقت انسجام استنتاج استعلایی شک معرفتی

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۱۶۹ - ۱۹۸
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۵۴

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۳

چکیده

در این پژوهش می کوشیم این پرسش را پاسخ گوییم که معنای صدق در فلسفه کانت چیست و آیا می توان در این فلسفه، معیاری برای نظریه صدق تعیین کرد یا نه. در گام نخست، با نظر به «تحلیل استعلایی[1] [آناکاویک ترافرازنده]» و به ویژه با تمرکز بر «استنتاج استعلایی [/تنقیح مناط][2]» در سنجش خرد ناب [3] ، الگوی شناختیِ کانت را صورت بندی می کنیم. برای صورت بندی دقیق این الگو، از تفسیر رابرت پاول ولف [4] بهره می گیریم. سپس، با نظر به مسائل جاری در معنی شناسیِ مدرن، می کوشیم سامان ارجاع[5] در این نظریه صدق را بررسی کنیم و در این راستا از تفسیر معناشناختی رابرت هانا [6]، کانت شناس معاصر بهره می گیریم. سرآخِر دلیل می آوریم که نظریه صدق در فلسفه کانت، مبتنی بر گونه ویژه ای از اصل «انسجام[7] » است که آن را «نظریه انسجام گرویِ کانتی» نام می گذاریم. بدین ترتیب، اگرچه قول مشهور بر آن است که کانت در سنجش ، صدق را «همخوانی [/مطابقت][8]» دانسته است، نشان خواهیم داد که نظریه همخوانی صدق متضمن «واقعیت گروی استعلایی» است، درحالی که نزد کانت واقعیت فی نفسه را نمی توانیم بشناسیم و تنها سامان واقعی مکانمند و زمانمند جهان تجربی را می شناسیم و همین سامانمندی است که ضرورت را در جهان تجربی تبیین می کند و مقوّم آن است؛ بنابراین ممکن نیست نظریه صدق در فلسفه کانت همخوانی یا مطابقت در معنای معمول آن باشد، بلکه نوع ویژه ای از «انسجام گروی» است. در این متن هر جا که از سنجش نقل قول کرده ایم، ترجمه فارسیِ میرشمس الدین ادیب سلطانی با عنوان «سنجش خرد ناب» را عیناً در متن گذاشته ایم.   [1]. Transcendental Analysis [2]. Transcendental Deduction [3]. Critique Of Pure Reason [4]. Robert Paul Wolff [5]. Reference [6]. Robert Hanna [7]. Coherence [8]. Correspondence    

Troubles with Establishing a Criterion of Truth in Kant's Philosophy; Formation of Truth Theory in Kant's Philosophy Based on Transcendental Deduction

In this paper, we attempt to answer this fundamental question that whether is any criterion of truth in Kant’s transcendental philosophy or not? Through analysis of “transcendental deduction”, and referring to Dieter Henrich's interpretation of the background of that term, and Robert Paul Wolff’s formation of that, we try to illustrate the significance of this part of the first critique for establishing a well-formed and compatible theory of truth in Kant’s philosophy. We claim since Kant believes that knowledge contains judgment and predication, in a word, a process of "synthesis", his theory of truth is a kind of “coherence theory of truth”, although Kant himself, in a famous passage of critique, says the definition of truth is correspondence and also we concede that his coherence theory is a peculiar one. Eventually, in favor of Robert Hanna's reading of Kant’s theory of meaning, we conclude that this theory involves a kind of scepticism, which we call “epistemological scepticism”.

تبلیغات