۱.
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی مسئله بیگانگی با قوانین در فرهنگ ایران است. برای این منظور، وضعیت قانون در دانشگاه، به مثابه یکی از مهم ترین نهادهای تربیتی شهروند قانون مدار، مطالعه می شود. برای نیل به این هدف، دو سلسله پژوهش توسط نگارنده پیرامون فرهنگ دانشگاه انجام شده است. در پژوهش اول، تخلف های دانشجویی در سه حوزه سیاسی، اخلاقی، و آموزشی بررسی شده است. در پژوهش دوم، رویارویی اساتید دانشگاه با قوانین نظارتی بر کیفیت علمی آنان مطالعه شد. هر دو پژوهش به شیوه کیفی و داده ها به روش مصاحبه عمیق به دست آمد. بر اساس نتیجه گیری، دانشگاه به مثابه یکی از مهم ترین نهادهای تربیت سوژه های متخصص و شهروندان قانون مدار دچار تولید ایجاد ازخودبیگانگی در دانشجویان و اساتید نسبت به قوانین دانشگاه است. بنابراین، اگر در فرهنگ مدرن غرب- بر اساس فرهنگ مصرف گرایی –قانون حافظ فردگرایی است، در ایران گریز از قانون برای مدیریت موقعیت خود به فردگرایی معکوس منجر شده است.
۲.
قرنطینه خانگی امری بغرنج است و به مثابه موقعیت مرزی بر خانواده ها تحمیل شده که با پدیده ملال گره خورده است. هدف مقاله، مطالعه تقارنِ بین موقعیت مرزی، ملال و تجربه قرنطینه خانگی در پیک اول کروناست. این مطالعه از رویکرد کیفی، روش تحلیل مضمون و مصاحبه های نیمه ساخت یافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. چارچوب مفهومی مقاله مبتنی بر دیدگاه های یاسپرس و اسونسن است. نتایج تحقیق، وجود چهار سنخ از موقعیت مرزی(مشکلات، فاصله مندی، سرپیچی و اضطراب وجودی) و پدیده ملال( خانگی، دل زدگی، فعالانه و پرخاشجویانه) در استان گیلان را نشان می دهد. براساس یافته ها، خانواده هایی که دارای سرمایه اقتصادی و فرهنگی پایینی بود ه اند مقاومت از پروتکل های بهداشتی، ملال-های منفعل و پرخاشجویانه در بین آن ها بیشتر بوده است، اما در خانواده های بالای جامعه مقاومت از قواعد بهداشتی کمتر، کشمکش محبت ورزانه و ملال فعالانه بیشتری مشاهده شده است.
۳.
نوشتارحاضر گزارشی است از کوششی که برای شناسایی تجربه زیسته تعدادی از شهروندان تهرانی در زمینه پیامدهای همه گیری کرونا در بعد سلامت و معیشت صورت گرفته است. به این منظور از روش نظریه زمینه ای و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده و بر اساس نمونه گیری هدفمند با 15 زن و مرد شاغل و ساکن شهر تهران مصاحبه شده است. پس از تحلیل داده ها، دوازده مقوله اصلی و یک مقوله مرکزی تحت نام «فرسایش سلامت و معیشت در بحران و ناکامی مدیریت تغییر» به دست آمد. نتایج پژوهش نشان می دهد همه گیری کرونا، کیفیت کسب معیشت و نظام سلامت افراد را تحت تأثیر قرار داده و در این دو حوزه پیامدهایی چون آسیب های جسمی و روانی-عاطفی و نیز آسیب پذیری فرصت های شغلی و امکان کسب معیشت به دنبال داشته است. همچنین شرایط علی و زمینه ای چون سازوکارهای درون شغلی، آگاهی از شیوه های پیشگیری و درمانی، تجربه درگیری بیماری، ارزیابی فرد از شیوه عملکرد دولت و میزان برخورداری از حمایت اجتماعی در مواجهه با این پیامدها موثر بوده است.
۴.
هدف از انجام این پژوهش، بررسی شهروندی محیط زیستی ساکنان 18 سال به بالای شهر شیراز و ارتباط آن با متغیر سرمایه فرهنگی بود. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. نمونه مورد مطالعه، 1045 نفر از ساکنان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی آن، از هماهنگی درونی ابزار به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد متغیر های سرمایه فرهنگی، طبقه اجتماعی و میزان تحصیلات ارتباط مثبت و معناداری در سطح 99 درصد با متغیر شهروندی محیط زیستی دارند. همچنین، بین وضعیت شهروندی محیط زیستی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد. زنان، طبقات اجتماعی بالا و افراد با تحصیلات دکتری شهروندی محیط زیستی قوی تری نسبت به سایر گروه ها داشتند. در مجموع متغیرهای مستقل 4/21 درصد از تغییرات متغیر وابسته شهروندی محیط زیستی را تبیین می کنند که نشانه اهمیت متغیرهای مورد بررسی است.
۵.
شاید بزرگ ترین پیکار در مقام نقد دوران پهلوی برای دیگری ها(کُردها)، پیکار برای احقاق حق به یادآوردن حضور خود در تاریخ باشد . از این رو روایت و بازگو کردن مناطق کُردنشین بیش از هر زمان دیگری در نسبت با حکومت پهلوی و وقایع آن دوران ضرورت یافته است. پرسش جامعه شناختی اساسی این پژوهش این است که حکومت پهلوی اول با هدف مدرنیزاسیون ایران یا به تعبیری ترویج ناسیونالیسم باستان گرا و به میانجیِ مکانیسمی تحت عنوان آشتی با گذشته خاطره را از سوبژکتیویته دیگری هایش(کردها) زدوده است. هدف از این پژوهش پیوندی دوباره با گذشته ای است که پیوستگیِ میان دیگری ها را بازیابی و احیا می کند. مکانیسم هایی که این پژوهش به مثابه منطق درونی فرایند انهدام خاطره بازشناخته است شامل دیالکتیک ابداع سنت و انهدام خاطره کُردها، دیالکتیک آموزش و سوژه/ابژه کُردها، جغرافیای تخیلی و انهدام خاطره/ مکان کُردها،تروما و تاریخ سکوت کُردها
۶.
تحقیق حاضر با نظر به این پرسش به انجام رسیده است که «دینداری نزد دانشجویان شیعه مذهب دانشگاه شیراز چه جایگاهی از نظر مضمونی دارد؟»، استفاده از روش تحلیل مضمون با نمونه گیری هدفمند و انجام مصاحبه های نیم ساخت یافته با 12 مرد و 8 زن 18 تا 30 سال، جمع آوری، تجزیه و تحلیل متن های مصاحبه شفاهی و کتبی نشان دهنده مفهوم «برساخت اعتقادی تعدیل پذیر» در نگاه دانشجویان است. همچنین، مضمون نهایی با مفاهیمی چون کیفیت نهادینه سازی ته مایه های دینداری، کیفیت گرایش به رویه های راحت طلبانه مادی، کیفیت تجربیات از مناسبات و رویه های معرفتی سنتی - مدرن، کیفیت مواجهه با قدرت ارزش های دین نهادی، کیفیت مواجهه با ابزار و ارزش های فرامکانی ناهمخوان با دین نهادی و تأکید بر اعتقادها و باورها، بازتعریف مبانی اعتقادی، دینداری انسان محور، دینداری خدا محور و مغالطه دینداری مفهوم پردازی شده است. علاوه بر این، نوآوری این تحقیق در زمینه روش تحقیق است. کشف و به کارگیری «مدل شبه نظری [1] » و پیشنهاد این سبک از تحلیل مضمون با نام «تحلیل مضمون شبه نظری [2] » یک ابتکار در زمینه روش های تحقیق کیفی است.
[1] Quasi-theory model
[2] Quasi-theory of thematic analysis) Q-TTA(