مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر قسمی مطالعه پساساختارگرایانه بیماری و سازوکارهای ادراک آن بوده که در صدد است شکلی از یک جامعه شناسی پزشکیِ نظری و مفهومی را صورت بندی نماید. به این منظور از ظرفیت های نظری آراء فوکو و لکان برای توضیح ادراک بیماری و فرآیندهای شکل گیری آن بهره گرفته شد. نظریه فوکویی هرمنوتیک خود (سوژه) ، و مفهوم لکانیِ امر نمادین ، دلالت های متفاوتی بر ادراک بیماری و نحوه شکل گیری آن به دست می دهد؛ دلالت هایی که علیرغم تمایزها، بر گزاره های بنیادی مشابهی نیز استوارند. وفق هستی شناسیِ هر دو متفکر، بدن یک ساحتِ نوشتاری ست که توسط دال های فرهنگی، کدنویسی و رمزگذاری شده است؛ لذا ادراک بیماری، چیزی جز شناخت تحلیلیِ حاصل از بازخوانی نشانگان مرضی بر متن بدن نیست. خوانشی که بواسطه متقاطع کردن متن بدن با گفتمان پزشکی و دانش تخصصی به مثابه اَبر متن دربرگیرنده آن صورت می پذیرد. دستاورد نهایی این پژوهش، استنتاج و صورت بندی مکانیسم بینامتنیّت در ادراک بیماری در اندیشه هر دو متفکر است؛ مکانیسمی که به موجب آن متن بدن به واسطه مواجهه با گفتمان پزشکی به مثابه متن پیشینی و در برگیرنده آن، به تفسیر در می آید.
فمینیسم در ایران (بررسی جامعه شناختی فمینیسم ایرانی؛ نمونه مورد مطالعه: قرۃالعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرض اصلی این پژوهش بر بنیان وجود مؤلفه های مشترک میان اهداف قرۃالعین در چارچوب جنبش بابیه با اهداف فمینیسم غربی استوار است. پرسش های اساسی عبارتند از این که: آیا کنش های قرۃالعین با هدف ایجاد موقعیت های برابر میان زنان و مردان، احقاق حقوق زنان و تلاش برای مرتفع کردن تبعیض های ساختاری علیه آنان، واجد مؤلفه های اولیه ای از جنبش فمینیسم غربی بوده است یا خیر؟ و در صورت هم سویی این جنبش با همتاهای خارجی، چه عناصر مشترکی در نگرش زنِ معترض ایرانی با فمینیسم غربی دیده می شود؟. این موضوع در پارادایم کیفی، با روش اسنادی و با انتخاب نمونه هدفمند در مقطع کوتاهی از عهد قاجاریه، و با تمرکز بر جنبش بابیه به عنوان فرامتن مطالعه شده است. هم چنین مروری کوتاه بر ره یافت کلان فمینیسم و دیدگاه فوکویی در تبارشناسی تجربه پلِبِیَنی، تحلیل تئوریکی آن را پوشش می دهند. نتایج گواهی می کنند که پاسخ ِ هر دو پرسشِ پژوهش مثبت است؛ با تأکید پژوهشگر بر این رویکرد که هیچ نشانه ای دالِّ بر وجود ارتباطِ بدون واسطه میان نمونه انتخابی با فمینیسم غربی و نگرش معطوف به تئوری ِتوطئه مفروض نیست و نگاه پژوهشگر به این جنبش، به سان پدیده ای طبیعی، معلولِ شرایط، علل تاریخی و جامعوی مختص جامعه ایران است.
فک شدگی و حک شدگی مصرف: تبیین مصرف نمایشی و غیرنمایشی براساس رهیافت های فک شدگی و حک شدگی اقتصاد نهادگرا (نمونه بررسی شده: شهروندان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی فک شدگی و حک شدگی مصرف (نمایشی/غیرنمایشی)، به صورت آمیخته و متوالی تبیینی در سال 1399 انجام شده است. جمعیت موردبررسی، ساکنین دارای تحصیلات عالی20 تا 65ساله شهر زنجان است. نمونه ها در دو مرحله با روش خوشه ای چندمرحله ای (502n=) و هدفمند و اشباع نظری (20n=) انتخاب شدند. ابزارها و روش های گردآوری داده ها، پرسش نامه بسته و باز و مصاحبه ساختار یافته و نیمه ساختار یافته است. روایی (محتوایی) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) پرسش نامه بسته و قابلیت اعتماد پرسش نامه باز (با تکنیک مقایسه تحلیلی و ممیزی)، بررسی شد. داده های کمّی با نرم افزار آماری SPSSV20 و داده های کیفی بر اساس نظریه داده بنیاد (GT) تحلیل شدند. نتایج کمّی، نشان داد که وضعیت مصرف، وابسته به وضعیت اجتماعی- اقتصادی (و مُنفک از جامعه) نیست. نتایج کیفی، حک شدگی فرهنگی و اجتماعیِ مصرف در دو الگوی متقابل شامل «حک شدگی نمایشی» و «حک شدگی معکوس و منفعل غیرنمایشی» را نشان داد.
بررسی حمایت والدین از فرزندان بزرگ سال و عوامل اثرگذار بر آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تغییرات جمعیتی منجر به افزایش مدت زمان فرزندی-والدگری و پیچیده تر شدن پیوندهای عمودی بین نسل ها شده است. هدف این مقاله بررسی میزان حمایت والدین از فرزندان بزرگ سال در ابعاد مختلف و عوامل موثر بر آن بوده است؟ جمعیت آماری پیمایش، افراد 18 سال و بالاتر شهر تهران بوده که حداقل یک والد زنده داشته و هم سکنا نبوده اند. نمونه 1000 نفری از 30 حوزه تهران به شیوه خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شده و یافته ها نشان داده: حمایت والدین از فرزندان بزرگ سال در سطح بالایی بوده و در ابعاد مختلف یک سان نیست. به طوری که پند و نصیحت، علاقه مندی به زندگی شخصی و حمایت عاطفی، در سطح بالا و حمایت ابزاری و حمایت مالی در سطح پایین تری گزارش شده و حمایت مادران در همه ابعاد به استثنای حمایت مالی بیش از پدران بوده است. حمایت والدین متاثر از سن والدین، تضاد زناشویی والدین، تضاد والدین و فرزندان بزرگ سال، حمایت فرزندان بزرگ سال از والدین، و تعداد فرزندان بوده و یافته ها تایید کننده تئوری های همبستگی بین نسلی، نوع دوستی و اقتضایی است.
تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج: پژوهشی در میان جوانان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات سن ازدواج در ایران که در بستر تغییرات گسترده ساختاری و نگرشی دهه های اخیر رخ داده است، در پژوهش های مختلفی مطالعه شده، اما تاکنون تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مطالعه تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج جوانان هرگز ازدواج نکرده در شهر اصفهان صورت پذیرفت. نمونه تحقیق 400 نفر از جوانان مجرد واقع در سنین 35-18 ساله در شهر اصفهان می باشند. داده ها به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در سال 1399 جمع آوری گردید. برای آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد میانگین سن قصد شده ازدواج در شهر اصفهان برای پسران 2/28 و برای دختران 6/26 سالگی است در حالی که سن مطلوب ازدواج پایین تر از میانگین سن قصدشده برای ازدواج آنان است. شکاف موجود بیانگر این مطلب می باشد که مسئله ازدواج تحت تاثیر عوامل زیادی می باشد که براساس یافته ها، متغیرهای پایبندی دینی، سابقه کار و هدایت دوستان دارای رابطه ای معنادار با سن قصد شده ازدواج دختران هستند و متغیرهای تحصیلات، پایبندی دینی و طبقه اجتماعی-اقتصادی نیز دارای رابطه ی معنادار با سن قصد شده ازدواج پسران هستند. در مجموع، بر اساس نتایج این مطالعه، در کنار عوامل اقتصادی، تغییرات ارزشی و نگرشی هم در سن قصد شده ازدواج اهمیت دارد و با توجه به بالا بودن سن قصد شده ازدواج، تسهیل ازدواج جوانان و تشویق آن ها به ازدواج در سن مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است.
تکنیک ردیابی فرآیند و مطالعات هویت ملی در جامعه ایران: مرور نظام مند مقالات علمی-پژوهشی کیفی (1398-1373)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر در تلاش است بر مبنای اصول کلی تکنیک ردیابی فرآیند، با استفاده از روش مرور نظام مند به واکاوی ویژگی های کلی و ارزیابی انتقادی مقالات علمی-پژوهشی مبتنی بر روش کیفی با موضوع هویت ملی در جامعه ایران بعد از انقلاب 57 در بازه زمانی 1373 تا 1398 اقدام نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد که آشنایی اندک محققان و پژوهشگران ایرانی با تکنیک ردیابی فرآیند و سازوکارها و الزامات روش شناختی آن جهت شناسایی و تحلیل ویژگی ها، شاخص ها، علل و عوامل موثر بر چالش ها و مشکلات هویت ملی در جامعه ایران بعد از انقلاب 57 موجب شده است تا مقالات انتخاب شده علی رغم نتایج و دستاوردهای قابل ملاحظه و قابل کاربرد با خلاء ها و کاستی های عدیده ای در حوزه روش شناختی چون تصویرسازی تقلیل گرایانه، دشواری مقایسه پذیری، و غفلت از روش ها و تکنیک های نوین و در حوزه تحلیلی چون تصویرسازی غیرفرآیندی و ساکن، تاکید مفرط بر عوامل سیاسی و فرهنگی، و غیبت مکانیسم های علی پیوند دهنده مواجه باشند.