مقالات
حوزه های تخصصی:
کم رشدی علوم اجتماعی در ایران عمدتاً با رویکرد های کلان، به ویژه کارکردگرایی ساختاری و کمتر با رویکردهای خرد مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله با الهام از الگوی نظری کالینز، حلقه های فکری اعضا هیأت علمی دانشکده ها ی علوم اجتماعی دانشگاه ها ی علامه طباطبائی و تهران را مورد شناسایی قرار می دهد. از نظر کالینز رشد علم در گرو ظهور و تداوم حلقه های فکری به مثابه «اجتماع های علمی» است. هسته محوری حلقه های فکری، «زنجیره مناسک تعامل» است. فعالان فضای علم در درون حلقه های فکری، با «انرژی عاطفی» بالا درگیر مباحث نظری می شوند که نتیجه آن رشد و پویایی علم در درون حلقه های فکری به مثابه اجتماعات علمی است. نتایج این مطالعه که با رویکردی کیفی و از طریق مصاحبه های غیر ساختمند با اعضاء هیأت علمی گروه علوم اجتماعی صورت گرفته، نشان می دهد با وجود مقولات و موضوعات مشترک در بین اساتید هر دانشکده، آن ها فاقد «فضای توجه نمادین مشترک»، «تمرکز موضوعی مشترک» و «مناسک تعامل» به عنوان شاخصه های انجمن علمی به مفهوم کالینزی هستند. «فضای گفت وگویی» اساتید به جای تعامل مولد و پویا با همکاران، محدود به تعامل موقت با دانشجویان است. اساتید بدون وجود حلقه فکری در داخل دانشکده ها، از انرژی عاطفی و سرمایه ها ی فرهنگی بالا برخوردار هستند.
بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطی(مطالعه موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، سنجش رفتار زیست محیطی و شناخت تاثیر سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (شبکههای اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و اعتماد اجتماعی) بر رفتارهای زیست محیطی میباشد. به عبارت دیگر، هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا با افزایش و یا کاهش سرمایه اجتماعی، در رفتارهای زیست محیطی تغییری به وجود میآید یا خیر؟ روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی است. نمونه آماری شامل 440 نفر از افراد بالای 18 سال ساکن در مناطق شهری استان کردستان بوده که با روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله انتخاب شدهاند. ابزار این تحقیق پرسش نامه بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که با وجود شرایط نامناسب و امکانات محدود زیست محیطی در استان کردستان رفتارهای مسئولانه زیست محیطی افراد مورد مطالعه در حد بالایی بوده است. علاوه بر این، یافتهها حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی افراد مورد مطالعه در حد نزدیک به متوسط است. آزمون فرضیه نشان میدهد که بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای زیست محیطی رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد. به عبارت دیگر، با افزایش سرمایه اجتماعی، رفتارهای مسئولانه زیست محیطی نیز مسئولانه میشود. در خاتمه، به دلایل احتمالی پائین بودن میزان سرمایه اجتماعی پرداخته شد.
تحلیل فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی اصلاح طلب و اصول گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش مطالعه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا میباشد. در این پژوهش از تئوری گابریل آلموند و سیدنی وربا الهام گرفته شده است. فرضیههای این پژوهش بر اساس منطق فازی فرموله و بر درجه عضویت اصلاح طلبان و اصولگرایان در مجموعه فرهنگ سیاسی تاکید شده است. فرضیه پژوهش حاضر آن است که در زیر مجموعههای اعتماد سیاسی، احساس قدرت سیاسی و احساس امنیت سیاسی، اصولگرایان بیشتر عضو و اصلاح طلبان بیشتر غیر عضو میباشند. در زیر مجموعههای حمایت از آزادی بیان، تساهل و مدار و احترام به حقوق شهروندی اصولگرایان بیشتر غیرعضو و اصلاح طلبان بیشتر عضو میباشند. نمونههای پژوهش، اعضای احزاب و انجمنهای سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا هستند. یافته های این پژوهش نشان میدهد که اعتماد سیاسی، احساس قدرت سیاسی و احساس امنیت سیاسی اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان پایینتر است و حمایت از آزادی بیان، تساهل و مدارا و احترام به حقوق شهروندی در اصلاح طلبان نسبت به اصول گرایان بالاتر است.
روایت های مردانگی در موسیقی رپ و چالش مردانگی هژمونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش موضوع «مردانگی» در موسیقی رپ ایرانی فارسی را مورد توجه قرار داده است و از این روی در حوزه بین رشته ای «مطالعات مردان» قرار می گیرد. در مطالعات مردان، از «مردانگی» ها سخن گفته می شود که در زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت هستند و از این روی مردانگی را می توان برساخته ای اجتماعی دانست. در میان نظریه های حوزه مطالعات مردان، نظریه «مردانگی هژمونیک» مورد توجه قرار گرفته است تا نسبت و کارامدی آن برای تحلیل مسائل جنسیتی در ایران ارزیابی شود. برای روش پژوهش مدل تحلیل کنش گران گریماس که الگویی برای تحلیل روایی است مورد استفاده قرار گرفته است. بر این مبنا ۱۴ روایت مردانگی از موسیقی رپ ایرانی فارسی استخراج شده و روابط کنش گران در این حوزه تحقیق با یکدیگر تحلیل شده است. تضاد روایت ها و ضدروایت ها و قرارگیری مردان در نقش راوی و مشارکت کنندگان اصلی و فرعی در هر کدام مورد بحث قرار گرفته است. این ۱۴ روایت مردانگی در رپ ایرانی فارسی، بر اساس نسبتی که با شرایط اجتماعی ایران دارند در دو فضای مردانگی های هژمونیک و مردانگی های آلترناتیو قرار می گیرند.
مرور و معرفی کتاب:ساختارهای اجتماعیِ مبهم؛ مهاجرتِ بی قاعده، بازارهای کارِ اروپا و دولت رفاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دهه 1980 که نگرانیها درخصوص مهاجرت بی قاعده به ایجاد تنش سیاسی در برخی از کشورهای اروپای غربی انجامید، به تدریج، مجموعهای از چارچوبهای تفسیری، تصورات قالبی، خِرد بومی، شمایل و شعارها در موردِ این نوع مهاجرت شکل گرفت و مهاجرت بی قاعده، به بخشی از یک گفتمانِ نمادینِ پیچیده در حوزه عمومی بدل شد. با افزایشِ قابل توجهِ این مهاجران، مسائل مهمی به لحاظ علمی و نیز انساندوستانه مطرح شده و مفاهیمی مانند استقلال ملیِ سیاسی و عضویتِ جامعهای به چالش کشیده شده است. علاوه بر سیاستگذاران، افکار عمومی نیز شمار فراوانِ افراد خارجی در یک کشور را چالشی برای حاکمیت دولت، دلیلی بر ضعف حکمرانی و نشانهای از بحران نهادی تلقی میکند. از سوی دیگر، نظریهپردازانِ انتقادی و فعالان در زمینه مسائل انساندوستانه، وجودِ این افراد را گواهِ قویتر شدنِ فرایندهای طرد اجتماعی و نیز پیداییِ یک طبقه انقلابیِ جدید میدانند.
در حال حاضر، پژوهش درباب مهاجرت بی قاعده با ضعفِ نظریهپردازی مواجه است و این مسأله، تحلیلِ صحیحِ پویاییها و اهمیت ساختاریِ این شکل از تحرک فضایی را دشوار کرده است. مطالعاتِ معطوف به سیاستگذاری و گزارشهای سازمانهای انساندوستانه، مهاجرت بی قاعده را یک مسأله اجتماعی (که باید درمان شود) درنظر میگیرند و نه یک پدیده اجتماعی یا دغدغه پژوهشی (که باید درک شود). در این مطالعات، مهاجرت بی قاعده، نه یک واقعیتِ هرروزی، که صرفاً یک آسیب اجتماعی قلمداد میشود. فهمِ بهتر از این مهاجرت، نیازمندِ توسعه یک چارچوب مفهومیِ مستقل از دغدغههای سیاستگذارانه و انساندوستانه است؛ چارچوبی که در آن، مهاجرت بی قاعده، ذاتاً به عنوان ویژگی خاصِ جامعه مدرن تحلیل شود، و تأثیر واقعیِ بیقاعدگیِ این مهاجرت بر انواع تعاملات اجتماعی نیز ارزیابی شود.
مطالعه بین کشوری اعتماد: جامعه محوری در مقابل نهادمحوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اهمیت یافتن مبحث سرمایه اجتماعی در همه رشته های علوم اجتماعی، تبیین عناصر موجد سرمایه اجتماعی به یکی از مهم ترین مباحث در این حوزه بدل شده است. اعتماد یکی از عناصر سرمایه اجتماعی است و نقش مهمی در تبیین پیامدهای مترتب بر سرمایه اجتماعی دارد. رابرت پاتنام قریب دو دهه قبل تبیینی از اعتماد بر مبنای زندگی انجمنی ارائه کرد که با عنوان نگاه جامعه محور شناخته می شود و نهادگرایان در یک دهه گذشته ضمن نقد دیدگاه پاتنام، کوشیده اند اعتماد را بر مبنای کیفیت نهادهای عمومی تبیین کنند. ما در این مقاله با بررسی تطبیقی 54 کشور از منظر زندگی انجمنی، کیفیت نهادها، سطح دموکراسی و دو صورت کلی اعتماد، یعنی اعتماد نهادی و اعتماد فراگیر، دیدگاه پاتنام را در برابر دیدگاه نهادگرایان بررسی می کنیم. داده های لازم نیز از بانک اطلاعات های معتبر بین المللی نظیر بانک جهانی، خانه آزادی و پیمایش جهانی ارزش ها استخراج شده اند. شواهد به دست آمده نشان می دهد رویکرد نهادگرایان به تبیین اعتماد، قدرت تبیین کنندگی بیشتری در مقایسه با دیدگاه پاتنام دارد. در بحث و نتیجه گیری، نتایج یافته های حاصل برای تحلیل وضعیت کشورها و دموکراسی ها و دو مسأله مهم یعنی مشروعیت نظام های سیاسی دموکراتیک و زوال سرمایه اجتماعی تحلیل شده است.
مناسبات سرمایه فرهنگی و سبک زندگی: پیمایشی در میان شهروندان طبقه متوسطِ شهر سنندج، کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث محوری این مقاله مطالعه مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبکِ زندگی در میان طبقه متوسط شهر سنندج است. پیشفرض نظری طرح چنین مسئلهای این است که سبک زندگی به فراخور نوع و میزان سرمایه فرهنگی سامان مییابد. سبک زندگی همچنین نقشی اساسی در برساختن هویتها، معناها، نگرشها، انتخابها، ذائقهها و رفتارها دارد. چارچوب نظری این مطالعه تلفیقی است از آراء پیر بوردیو، دیوید چینی، میشل سوبل و آنتونی گیدنز. جامعه آماری مورد مطالعه طبقه متوسط شهر سنندج است که نمونه ای بر اساس قشرهای درونی آن مانند فرهنگیان، کارمندان، پزشکان، مغازهداران و گروههایی جز آن ها انتخاب شدهاند. فن گردآوری دادهها پرسش نامه بود که با استفاده از نمونه گیری خوشهای تصادفی در میان 320 نفر از پاسخ گویان سنندجی توزیع گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین سرمایه فرهنگی و اَشکال آن با سبک زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین در بین اَشکال مختلف سرمایه فرهنگی نوع «سرمایه فرهنگی تجسمیافته» دارای بیشترین رابطه با سبک زندگی است. یعنی، با افزایش سرمایه فرهنگی، سبک زندگی افراد پیچیدهتر میگردد. از دیگر نتایج تحقیق نقش سرمایه فرهنگیِ نهادی است که در پیوندی دیالکتیکی با سرمایه اقتصادی سایر سرمایههای فرهنگی و در نتیجه سبک زندگی را تعیین میکند. در رابطه با متغیرهای زمینهای نتایج تحقیق نشان میدهد در خصوص سبک زندگی و سرمایه فرهنگیِ طبقه متوسطِ نوظهور سنندج، در میان متغیرهای زمینهای، متغیر تحصیلات نقشی اساسی در فراهم ساختن زمینه برخورداری از سرمایهها و نوع و میزان مصرف فرهنگی دارد. طبقه متوسطِ نوظهور شهر سنندج ماهیّتی دولتی خدماتی دارد که متغیر سن نوظهور بودن آن را تبیین میکند.