مقالات
حوزه های تخصصی:
وضعیت کردها در ایران از نظرگاه تبعیض و نابرابری دهه هاست که موضوع دغدغه ها و مباحثات عمومی در داخل و خارج از ایران بوده است، اما تجربه قومیتی کردها درون میدان های اجتماعی ایران ازجمله دانشگاه به ندرت موضوع بررسی های تجربی بوده است؛ براین اساس، در این مقاله، تجربه زیسته دانشجویان کرد در دانشگاه با رویکردی اکتشافی، با تمرکز بر تجربه های تبعیض و نابرابری قومی در چهار دانشگاه تبریز، تهران، علامه و کردستان بررسی شده است. به این منظور، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای با دانشجویان کرد انجام شده است. داده ها با تکنیک تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شده که برآیند آن، 11 مضمون اصلی و 11 مضمون فرعی بوده است. یافته ها نشان می دهند که تجربه دانشگاه برای دانشجویان کرد دربردارنده وجوه قابل توجهی از حس تبعیض، نابرابری و طرد قومی در هر دو ساحت رسمی و غیررسمی دانشگاه است.
گفتمان ضد استعماری، ضد امپریالیستی و ضد استکباری و شخصیت سنت گرای بازتابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله توضیح فرآیند شکل گیری «شخصیت سنت گرای بازتابی» در ارتباط با سه گفتمان ضد استعماری، ضد امپریالیستی و ضد استکباری است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی انجام گرفته است. نماینده اجتماعی «شخصیت سنت گرای بازتابی» طبقه متوسط جدید است. طبقه متوسط جدید گروه اجتماعی است که از اوایل قرن نوزدهم به تدریج در بستر جامعه ایرانی با این هدف شکل گرفت که نماینده اجتماعی تغییرات جدید با الهام از جوامع غربی باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این گروه برخلاف انتظار نماینده اجتماعی تحولات جدید نشد، بلکه با تغییر ذهنیت و پذیرش الگوی رفتار اجتماعی و سیاسی متمایز به شخصیت اجتماعی فرهنگی خاصی تحول یافت که در اینجا با عنوان «شخصیت سنت گرای بازتابی» معرفی می شود. مبارزات ضد استعماری، ضد امپریالیستی و ضد استکباری در ارتباط با سه روند گفتمان سازی، ایدئولوژیک شدن تفکر سیاسی و استقرار نظام سرمایه داری در بخش عمده ای از جهان در محیط سیاسی «ملی گرایی»، «انقلابی گری چپ» و «اسلام گرایی سیاسی» بر پیدایش این شخصیت تأثیر بنیادی گذاشت. نتیجه کلی حاصل از این پژوهشی برفرض اصلی آن دلالت دارد: ساختار اجتماعی جوامع خاورمیانه ای از آن میانه ایران در مسیر متمایز تغییر کرد و به پیدایش «جامعه سنت گرایی بازتابی» منجر شد.
تحلیل انتقادی گفتمان ایرانشهری (با تاکید بر نگاه رانسیری به اندیشه جوادطباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل گفتمان ایرانشهری به مثابه گفتمان هویتیِ نوین ایرانیان در کلیت اقتصادی- سیاسی معاصر است. از آن جا که صورت بندی نوین این گفتمان در آثار جوادطباطبابی ظهور یافته، مفصل بندی این گفتمان و چراییِ هژمونیک شدن آن بر مبنای متون نویسنده نام برده مورد پرسش قرار می گیرد. در ادامه مفهوم خلاِ ایجاد شده به وسیله نئولیبرالیسم را واسطه قرار داده و به صورت بندی این خلا در گفتمان ایرانشهری بر مبنای روش شناسی لاکلائو پرداخته ایم. ایده نظری پژوهش حاضر این است که گفتمان ایرانشهری درصدد تفسیر شکاف برآمده از نئولیبرالیسم به واسطه فلسفه سیاسی خاص خود است. بدین ترتیب با بهره گیری از مفاهیم رانسیری مولفه هایی مانند: دیگری تهی از دیگریت، حذف مردم و برساخت ملت، جمعِ تهی افراد و تحمیل اجماع بر اختلاف را در تحلیل فلسفه سیاسی آن بر شمرده ایم. براساس مولفه های فوق چنین استنباط می شود که گفتمان ایرانشهری و فلسفه سیاسی آن درصددند با عطف توجه توده ها به جایی غیر از بحران های نئولیبرالیسم، سیاست هویت ایرانی را بنیان نهاده و وضعیت موجود را توجیه کند.
تحصیل منضبطانه و کنشگری منفعلانه: نشانه شناسی اجتماعی صف در تجربه تحصیلی دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل نشانه شناختی اجتماعی صف، به عنوان یکی از منابع نشانه ای حاضر در تجربه تحصیلی دختران جوان، به بازنمایی نظام معنایی شکل گرفته در فضای بین الاذهانی عاملان اجتماعی مذکور بپردازد. در این راستا روایت های سیزده تن از دختران جوان مشهدی از صف، مبتنی بر رویکرد نشانه شناسی اجتماعی ون لیوون تجزیه و تحلیل شده است. نتایج این تحقیق نشان داد صف به منزله عرصه ای برای اعمال قدرت انضباطی، دانش آموزان را در فرایندی تربیتی وارد می سازد که مشتمل بر مجموعه ای از تعاملات نابرابر و عمدتا کلیشه ای، و با تمرکز بالا بر تداوم نشانه های صوری وابسته به آن است. به عبارت دیگر صف که ظاهرا، ابزار تربیت و آموزش قانون در مدرسه، به حساب می آید در عمل دانش آموزان را به سمت فرایندی انفعالی و قدرت زدا می کشاند، به گونه ای که آنان تحصیل را جدا از خود می بینند و نهایتا به عاملانی فرمانبردار مبدل می شوند
بررسی عوامل مؤثر بر میزان سلامت جسمانی قومیّت های ترک و کرد با تأکید بر بُعد رفتاری سبک زندگی (مورد مطالعه: شهرهای تبریز و مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر میزان سلامت جسمانی قومیّت های ترک و کرد ساکن در شهرهای تبریز و مهاباد با تأکید بر سبک زندگی ( بُعد رفتاری) می پردازد. روش پژوهش پیمایش و شیوه نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای بوده که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 500 نفر برآورد شده است. چارچوب نظری پژوهش براساس مدل های درسلر و نظریه های مرتبط با آن می باشد. طبق یافته های پژوهش، مشخص شد که وضعیّت اقتصادی- اجتماعی، مجموع سرمایه های فرهنگی، اجتماعی ، اقتصادی و سبکِ زندگی بر سلامت جسمانی اثر مثبت و معناداری دارند به این مفهوم که با افزایش هر یک از این متغیرها، میزان سلامت جسمانی در بین اعضاء قومیّت ها نیز افزایش می یابد. همچنین میزان سلامت جسمانی اعضای قومیّت ترک بیشتر از اعضای قومیّت کرد است. سبک زندگی مرتبط با سلامت ترکها نیز بهتر از کردهاست.
درآمدی بر بنیان های فلسفی و روش شناختی مردم نگاری انتقادی؛ با تأکید بر مردم نگاری انتقادی کارسپیکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طورکلی، تحقیقات به دودسته کمی و کیفی تقسیم می شوند. تحقیقات کیفی انواع متعددی دارند که مهم ترین آن مردم نگاری، نظریه مبنایی، پدیدارشناختی، تحلیل گفتمان، تأویل شناسی یا هرمنوتیک و نشانه شناسی هستند. مردم نگاری انتقادی نوعی ازمردم نگاری است که ریشه در مکتب شیکاگو دارد و توسط مرکز مطالعات بیرمنگام در انگلستان توسعه یافت. هدف اصلی مردم نگاری انتقادی، نقد و تفسیر فرهنگ و تغییر آن به نفع برابری قدرت در رواب ط اجتم اعی و توانمندسازی سوژه های موردمطالعه است. بنابراین مردم نگاری انتقادی همواره با مسئله قدرت مرتبط است و تغییرگرایی، ارزش گرایی و رابطه عاملیت/ ساختار ازجمله مشخصه های این روش هستند. یکی از روش ها در مردم نگاری انتقادی، روش کارسپیکن است که بر تجربه ارتباطی تأکید می نماید و از پراگماتیسم، نئومارکسیسم و پدیدارشناسی تأثیر گرفته است. کارسپیکن با قرار دادن مفهوم اعتبار در درون نظریه معنا، بر ارتباط درونی بین معنا و اعتبار تأکید می کند. او دارای یک رویکرد پنج مرحله ای در انجام مردم نگاری انتقادی است که عبارتند از: جمع آوری اسناد و مدارک اولیه؛ تحلیل داده های مشاهده ای جمع آوری شده؛ تولید داده های گفت وگویی (رویکرد امیک) با هدف جمع آوری داده هایی که دیدگاه ها و نقطه نظرات مشارکت کنندگان در تحقیق را انعکاس می دهد؛ کشف و شناسایی روابط سیستمی بین آنچه که درزمینه تحقیق کشف گردیده، با زمینه های گسترده تر و در آخر مرتبط ساختن یافته های به دست آمده از مراحل پیشین به سازه ها و نظریه های جامعه شناختی کلان تر، به منظور نشان دادن فرایندهای تولید و بازتولید اجتماعی.