مقالات
حوزه های تخصصی:
براساس آمارها، پژوهش ها و نظرسنجی های متعدد، در کشور ایران میزان قانون شکنی و قانون گریزی زیاد است. در این پژوهش در صدد شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر قانون شکنی و قانون گریزی در بین استان های ایران هستیم. چارچوب نظری پژوهش براساس نظریه های کج رفتاری و توسعه اجتماعی است؛ براین اساس، عوامل تبیین کننده قانون گریزی و قانون شکنی به دو دسته عوامل نگرشی و عوامل ساختاری تقسیم بندی شدند. سپس، از تابع رفتار چلبی برای شناسایی و تبیین ترکیب هایی از عوامل مؤثر بر قانون گریزی و قانون شکنی در بین استان های ایران استفاده شده است؛ بنابراین، رویکرد این پژوهش تحلیل تطبیقی-فازی و تکنیک جمع آوری داده ها به دلیل وسعت موضوعی و نظری پژوهش، تحلیل داده های موجود (ثانویه) است. براساس نتایج، با بررسی شروط عِلّی مؤثر بر قانون گریزی در کل استان های کشور، دو مسیر (ترکیب) منجر به قانون گریزی مشاهده شد. در مسیر اول، چهار شرط گرایش به نظم کم، سردرگمی اجتماعی، میزان سواد و بیکاری در ترکیب با یکدیگر به قانون گریزی منجر شدند، اما مسیر دوم از ترکیب پنج شرط احساس عدالت کم، گرایش به نظم کم، سردرگمی اجتماعی، سواد و شهرنشینی شکل گرفته است. همچنین، ضریب سازگاری کل در این دو مسیر عِلّی برابر با 95/0 بود. این میزان سازگاری همراه با شاخص پوشش برابر با 59/0 بیانگر اهمیت نظری و تجربی این دو مسیر است.
رویکرد اجتماعی به اشتغال زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند فزاینده میزان اشتغال زنان و مشارکت آنان در بازار کار یکی از مهم ترین ویژگی های جوامع معاصر محسوب می گردد به طوری که از آن به عنوان یکی از مهم ترین جلوه های "انقلاب در نقش های جنسیتی" یاد می شود. بررسی و تبیین تاریخی روند شتابان اشتغال زنان در جهان نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل مؤثر آن، افزایش نگرش مثبت نسبت به اشتغال زنان در خارج از خانه بوده است. بر همین اساس، در این تحقیق برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با نحوه نگرش به اشتغال زنان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. جمعیت نمونه آماری این پژوهش پیمایشی را مجموعاً تعداد 5200 نفر مردان و زنان 15 ساله و بالاتر ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستان های منتخب ایران تشکیل می دهند. به طورکلی، تجزیه وتحلیل های تحقیق حاضر نشان داده است که اگرچه جایگاه اشتغال زنان در اولویت بندی موضوعات مرتبط با زنان در رتبه سوم یعنی پس از تحصیلات و ازدواج قرار می گیرد، ولیکن اکثریت جمعیت نمونه تحقیق دارای نگرش مثبت نسبت به اشتغال زنان هستند به طوری که تنها حدود یک چهارم افراد مخالف اشتغال زنان می باشند. درعین حال، این الگوی کلی تحت تأثیر دو دسته متغیرهای تعیین کننده شامل متغیرها و تعیین کننده جمعیت شناختی (مانند سن، جنس، وضعیت تأهل، محل سکونت و سطح تحصیلات) و متغیرهای مرتبط با مؤلفه های دین و دین داری است.
تحلیل تطبیقی گرایش به ازدواج و عوامل مؤثر بر آن در بین دانشجویان و طلاب شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند مدرنیته در ایران، تأثیرات مهمی ازجمله بر تغییر ساختار خانواده و ازدواج گذاشته است. بررسی داده های طولی نشان از «افزایش سن ازدواج»، «افزایش درصد زنان و مردان هرگز ازدواج نکرده در سن ازدواج»، «کاهش میزان ازدواج»، «کاهش میزان باروری» و «افزایش میزان طلاق» دارد. فرایند مذکور در میان جوانان تحصیل کرده نمود بیشتری دارد. در این تحقیق با استفاده از تکنیک پیمایش به بررسی و مقایسه تطبیقی گرایش به ازدواج دانشجویان و طلاب به عنوان قشر تحصیل کرده پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد درصد گرایش به ازدواج در گروه دانشجویان 64% و در گروه طلاب 92% بوده است. از میان عوامل مؤثر بر متغیر وابسته (گرایش به ازدواج)، موانع درونی، فواید ازدواج، موانع بیرونی بیشترین تأثیر را در تبیین داشته اند. با توجه به رگرسیون های اجراشده در گروه دانشجویان (دختر 75.9%، پسر 78%) و در گروه طلاب (دختر 77.2% و طلاب پسر 58.8%) از متغیر وابسته تبیین شده است.
دیرینه شناسی برساخت زنانگی در ایران از عصر مشروطه تا پایان پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است تا با رویکردی پساساختارگرایانه و نیز، روش دیرینه شناسی فوکویی، نقطه پیدایی مسئله هویت زن در ایران و نیز، اصلی ترین گفتمان هایی را که در برساخت زنانگی در ایران ایفای نقش کرده اند، بازشناسد. براساس یافته های پژوهش حاضر، می توان بازه تاریخی جنبش مشروطه تا پایان پهلوی اول را که از آن با عنوان فرآیند مدرنیته در ایران یاد می شود، نقطه پیدایی مسئله زنانگی و هویت زن در ایران به شمار آورد. ضمن آن که سه گفتمان اصلی قدرت (حاکمیت سیاسی) با بهره گیری از ابزار قانون و قوه قهریه، گفتمان دینی (عمدتا روحانیت تشیع) از طریق تفسیر آیات و احادیث و باب اجتهاد و نیز، گفتمان روشن فکری با استفاده از ادبیات و رمان، نگارش کتب و چاپ نشریات، مهم ترین گفتمان های تأثیرگذار در برساخت زنانگی در این دوره به شمار می روند. باوجوداین، هرسه گفتمان مزبور با غیریت سازی از گفتمان رقیب و تعریف مفاهیم خود در مرزبندی با دیگری و برجسته سازی تنها یکی از مؤلفه های هویت ساز، تعریفی ایستا از زنانگی و هویت زن در ایران ارائه کرده و تلاش داشته اند تا فردیت و رؤیت ناپذیری سوژه های منفرد زنان را در ایران سرکوب کنند. این در حالی است که نمایندگان گفتمان مقاومت زنانه بدون توجه به الزامات گفتمانی، با روایت های زنانه و نیز، ترکیب و گزینش مؤلفه های هویتی هریک از این گفتمان ها؛ یعنی ناسیونالیسم ایرانی، مذهب تشیع و مفاهیم مدرن همچون آزادی، برابری و پیشرفت، از یک سو بر آن بوده اند تا صدای حذف شده ی آن ها شنیده شود و از سوی دیگر، با به چالش طلبیدن سلطه این گفتمان ها موجبات تضعیف آن ها را فراهم آورده و سوژگی خود را به نمایش گذارده اند.
بررسی غرور ملی و عوامل مؤثر بر آن در میان شهروندان شهر کاشان در سال 1397(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرور ملی یکی از انواع احساسات مثبت به دولت- ملت و دلبستگی های ملی است که می تواند بیانگر نوعی وفاداری ملی باشد. بدین سبب، این مفهوم در تحقیقات مختلف مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف این مقاله، سنجش احساس غرور ملی در دو بعد غرور ملی سیاسی و غرور ملی فرهنگی در شهر کاشان و تعیین عوامل مؤثر بر آن بود. این تحقیق، در چارچوب روش های کمٌی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام پذیرفته است. بدین منظور تعداد 574 نفر از شهروندان شهر کاشان که بالای 18 سال سن داشتند، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب، و با استفاده از پرسش نامه ساختار یافته، به صورت حضوری با آن ها مصاحبه شد. یافته ها نشان می دهند که میانگین احساس غرور ملی کلی و غرور ملی فرهنگی شهروندان کاشانی قدری بالاتر از حد متوسط، ولی غرور ملی سیاسی آن ها اندکی پایین تر از این حد می باشد. افزون براین، متغیر های سن، استفاده از رسانه ملی، خوش/بدبینی به آینده کشور، احساس تبعیض اجتماعی و نگرش سیاسی از عوامل مؤثر بر احساس غرور ملی است. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که غرور ملی به عنوان یکی از شاخص های مهم دلبستگی ملی در حد قابل ملاحظه ای تحت تأثیر شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قرار دارد.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی شدن در ارتقاء سلامت اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت اجتماعی، تحت تأثیر عوامل جامعه پذیری متعددی قرار دارد و عوامل اجتماعی شدن (در این جا خانواده، معلمان و همسالان) از راه های متعددی به ارتقاء سلامت اجتماعی دانش آموزان کمک می کنند. هدف اصلی این پژوهش نیز تبیین تأثیر عوامل اجتماعی شدن در ارتقاء سلامت اجتماعی دانش آموزان شهر مریوان است. از نظریه های کییز و شاپیرو و ساراسون و همکارانش و اون هارجی و چند نفر دیگر استفاده شده است. این تحقیق با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه استاندارد شده برای جمع آوری داده ها، 375 نفر را با شیوه نمونه گیری نسبتی چند مرحله ای مورد مطالعه قرار داده است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای نقش خانواده، معلمان و همسالان 693/0 واحد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی نموده اند و بتای حمایت اجتماعی همسالان 567/0 و مهارت های ارتباطی خانواده 294/0 دارای بالاترین تاثیر بوده و بیشترین درصد از واریانس ارتقاء سلامت اجتماعی را پیش بینی نموده اند. نتایج در بعد حمایت اجتماعی همسالان زنگ هشداری برای خانواده ها و معلمان است؛ زیرا بیش از خانواده و معلمان، دانش اموزان را تحت تاثیر قرار داده است.