۱.
کلید واژه ها:
ساختار طبقاتی طبقه اجتماعی مشاغل
شناسایی ساختار طبقات اجتماعی و چگونگی تغییر آن می تواند در تببین بسیاری از مسایل اجتماعی و اقتصادی راهگشا باشد. مطالعه حاضر به مقایسه ساختار طبقات اجتماعی در ایران طی سال های 1335 تا 1395 می پردازد. در این تحقیق از روش تحلیل ثانویه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که طبقه بالا در این سال ها تقریبا ثابت بوده و طبقه متوسط سنتی تقریبا از سهم بیشتری نسبت به سایر طبقات برخوردار بوده است. طبقات متوسط جدید و پایین بیشترین نوسان ها را در سال های مورد مطالعه به خود اختصاص داده اند. مشاهده روند ساختار طبقاتی در دوره های مختلف تاریخی در ایران نشان از این دارد که عوامل سیاسی، اقتصادی و بین المللی از تعیین کننده های تغییرات و نوسانات ساختار طبقات اجتماعی در ایران است و این تاثیر بیشتر مربوط به طبقه متوسط و پایین است
۲.
کلید واژه ها:
خردجمعی تنوع شناختی الگویابی نظری مدل تلفیقی
هدف اصلی این مقاله الگویابی نظری برای خرد جمعی و تلفیق نظریه های مختلف در چارچوبی تحلیلی و منسجم است. خرد جمعی مفهومی محوری و ایده ای نسبتاً نو است که با وجود نظریه های منفرد و متعدد و مفهوم پردازی های متفاوت در رشته هایی نظیر علوم سیاسی، روانشناسی، اقتصاد و فلسفه و نظایر آن ها و به رغم آن که جنس آن اجتماعی است، اما جامعه شناسان کمتر به آن پرداخته اند و به بررسی شرایط و روند تحقق آن و نیز پیامدهای آن در زندگی اجتماعی توجه چندانی نشان نداده اند. علاوه بر این، خرد جمعی هم تابع علل گوناگونی است و هم کم وکیف آن پیامدهای خاصی را برای دیگر پدیده های جامعه در برخواهد داشت. لذا این مقاله با تأسی از تفکر سیستمی درصدد ارائه صورت بندی جامعی از مفهوم خرد جمعی با نگاه جامعه شناسانه و ارائه الگویی تلفیقی و چارچوبی ترکیبی برای تبیین آن در جامعه است. چنین تحلیلی منجر به در نظرگرفتن خرد جمعی به صورت مفهومی پویا شده و برآیی و تقویت آن را در جامعه تبیین می کند. این چارچوب قابلیت شناسایی عوامل و سازوکارهای علّی موثر بر خرد جمعی در حوزه های چهارگانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را داشته و خواص این حوزه ها را در ارتباط با هم در تقویت خرد جمعی تبیین می کند.
۳.
کلید واژه ها:
انقلاب بدن پزشکی جنگ سرمایه
پرابلماتیک نوشتار حاضر چرخش ماتریالیستی وضعیت در فرایندهای پساجنگ و برآمدن رژیمی سراسر جدید از حقیقت است که منطق معنایی آن برتمام وضعیت حاکم است. دراین میان هرآن چه هستی متعینی یافته است درحکم داده ای ثانوی و همچون متافوری است که در پس آن و به گونه ای بس گانه می توان رد و اثرهای صامت و خاکستری این چرخش معنایی– فضایی را رویت پذیر ساخت. این نوشتار می کوشد به طرزی تبارشناسانه و با اتکا به تحلیل رو به پس، ضمن ترسیم مسیر های روبه زوال سامانه های معناساز پیشین از خلال استلزامات همنشینی زنجیره ای از عناصر ناهمگون نظیر جنگ، تحریم، کردارهای سیاسی و اجتماعی، مطالبات زنان و منازعات معرفت شناسانه، شرایط امکان این رژیم جدید حقیقت را در ابژه ی بدن و ایجابیت آن بازسازی کند. این بازسازی به برهم کنش انبوه ه ای از رویدادهای تاریخی حاضر در فضا و بالاخص فاکتورهای تغییردهنده ی الگوی بار بیماری ها درفضای پساجنگ مرکزیت می بخشد که با فراهم سازی شرایط اتصال کردارهای سیاسی و گفتارهای پزشکی درگرهگاه ایجاد شهر سالم و مدیریت بر آن و به میانجی ابداع قسمی جدید از سوژه مندی و حقیقت، سوژه های پساانقلابی را با راندن به هزارتوی آپاراتوس های دولتی، منقاد و مطیع می سازند
۴.
کلید واژه ها:
داغ ننگ فرایند مرور سیستماتیک
مطالعه حاضر با هدف شناخت فرایند داغ ننگ در بستر جامعه ایران، به بررسی سیستماتیک ادبیات این حوزه پرداخته است. بنابراین پس از طی فرایند سه مرحله ای مرور سیستماتیک، 66 مقاله جهت مطالعه شناسایی شد. براساس نتایج، داغ ننگ شامل سه مرحله برچسب، پاسخ و پیامد است که در جریان برهم کنشی ها در بستر اجتماعی، به صورت برچسب و اظهارات کنایه آمیز مانند توهین و تحقیر، رفتارهای نامناسب مانند خشونت کلامی و اشاره مانند نگاه های سنگین بروز می کند. در مرحله بعد فرد به اتخاذ تدابیر برهم کنشی مانند آگاه سازی یا غیربرهم کنشی مانند پنهان کردن و انزواطلبی، جهت مدیریت هویت خودمی پردازد. آخرین مرحله، طیف وسیع پیامدهای منفی فردی مانند بروز احساسات منفی و اجتماعی مانند طرد و تبعیض است که با داشتن ظرفیت ایجاد چالش در هویت اجتماعی، افراد را از جریان طبیعی زندگی حذف و از حقوق انسانی و شهروندی محروم می کند
۵.
کلید واژه ها:
تجانس مذهبی؛ تنوع مذهبی خودکشی نظریه دورکیم نظریه بازار دین
در بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در جامعه شناسی کلان نشان داده شده است که دین و دینداری موجب کاهش نرخ های خودکشی هم در سطح بین کشوری و هم درون کشوری می شود. با این حال، در ادبیات نظری و پژوهشی مربوط به ارتباط دین و خودکشی چندان به این نکته پرداخته نشده است که تجانس مذهبی چگونه بر نرخ های خودکشی تأثیر می گذارد. در جامعه شناسی، میراث علمی دورکیم در خودکشی پژوهی با مقایسه تأثیر سنت های مذهبی مختلف بر نرخ های خودکشی تداوم یافته است، اما یک جایگزین نویدبخش برای تکمیل و پیشرفت این حوزه مطالعاتی عبارت از بررسی تأثیرات تجانس مذهبی بر نرخ های خودکشی است. در همین راستا، برخی جامعه شناسان ادعا نمودند که تجانس مذهبی کانون مناسب تری برای مطالعات جامعه شناختی خودکشی در سطح کلان است. لذا، مطالعه حاضر در بسط میدان پژوهشی مربوط به ارتباط دین و خودکشی و با تمرکز بر جامعه ایران حول محور این پرسش کلیدی یا سوال اصلی سازمان داده شد که چه ارتباطی بین تجانس مذهبی و نرخ های خودکشی در ایران وجود دارد؟ روش تحقیق این مطالعه، «تطبیقی درون کشوری» بوده که از داده های جمعی سال 1395 (آخرین سرشماری در ایران) برای مقایسه کمّی استان های ایران استفاده نموده است. در مجموع، نتایج تحقیق نتوانست حمایت تجربی برای این مدعا فراهم آورد که تجانس مذهبی تأثیر کاهشی بر نرخ های خودکشی دارد. به عکس، یافته های تحقیق نشان داد که تجانس مذهبی ارتباط مثبت یا تأثیر افزایشی بر نرخ های خودکشی در استان های ایران داشته است. در بخش پایانی این مقاله، کوشش شد ضمن ارایه تحلیلی پسینی بر پایه یک دیدگاه نظری متأخر در جامعه شناسی دین (نظریه بازار دین) تفسیری نظری برای توجیه یک چنین یافته ناسازگار و غیرمنتظره ای ارایه شود.
۶.
کلید واژه ها:
بی اعتمادی اجتماعی تعهد شهروندی مسئولیت گریزی
شهروندی یک ایده دوجانبه و یک ایده اجتماعی است و صرفاً مجموعه حقوقی که فرد را از تعهد به دیگران رها کند، نیست؛ بلکه برای تحقق این حقوق به مکانیسمی از تکالیف و وظایف شهروندی لازم است. از طرفی مسئولیت گریزی های شهروندی فرار یا دور زدن های تکالیف محوله است، که ما آن ها را در رفتارهای شهروندان در امور شهری و مشارکت پذیری های ضعیف شده امروزی مشاهده می کنیم. هم چنان که "زتومکا" معتقد است اجتماع اخلاقی، به اعتماد، احساس مسئولیت و تعهد نسبت به دیگرانی که با آن ها دارای ارزش ها، منافع و هدف های مشترک است، سرو کار دارد. و پارسونز عامل ایجاد اتحاد و انسجام اجتماعی و ثبات و نظم را اعتماد می داند. لذا مطالعه حاضر با هدف: بررسی رابطه میان میزان بی اعتمادی اجتماعی و مسئولیت گریزی شهروندی در بین شهروندان تهرانی در سال 1399 انجام گرفته است. روش تحقیق: پیمایش و جمع آوری داده ها با تکنیک پرسش نامه ساخت یافته و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در بین شهروندان تهرانی بالای 18 انجام پذیرفته است. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 384 برآورد گردید؛ البته با توجه به شرایط پاندمیک ویروس کرونا در زمان انجام تحقیق و محدودیت های موجود با 356 پرسش نامه داده ها جمع آوری و تحلیل با بهره گیری از نرم افزار Mplus8 و SPSS انجام پذیرفته است. یافته های: توصیفی نشان داد که میزان مسئولیت گریزی شهروندی در بین پاسخ گویان، از حد متوسط بالاتر و نزدیک به زیاد است. و میزان بی اعتمادی اجتماعی نیز از سطح متوسط به بالا است، که بیشتر بُعد بی اعتمادی سازمانی را شامل می شود. در بررسی نتایج:رابطه بین بی اعتمادی اجتماعی، برخورداری از حقوق شهروندی و تحصیلات با میزان مسئولیت گریزی شهروندی معنا دار است. ضرایب تاثیر متغیرها درکنار یک دیگر به ترتیب میزان برخورداری از حقوق شهروندی 29%-، میزان تحصیلات 16%- و بی اعتمادی اجتماعی0.72% (به طورغیرمستقیم) برمسئولیت گریزی شهروندی به دست آمد.