مقالات
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش چشمگیر استفاده از گوشی های هوشمند به ظهور یک آسیب روان شناختی به نام نوموفوبیا منجر شده است که به نوبه خود می تواند پیامدهایی را برای عملکرد شناختی افراد در بر داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد نوموفوبیک و عادی بود. روش تحقیق توصیفی مقایسه ای بود و نمونه پژوهش نیز شامل 60 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان بودند که از طریق غربالگری از بین یک گروه 120 نفره از دانشجویان، شناسایی و در دو گروه 30 نفری نوموفوبیک و عادی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون استروپ بود. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره دو راهه استفاده شد و داده ها به کمک نسخه 26 نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج اجرای آزمون عملکرد پیوسته نشان داد که میزان خطای حذف و زمان واکنش افراد نوموفوبیک در مقایسه با افراد عادی بیشتر است. در آزمون استروپ نیز میزان خطاها و همچنین نمره تداخل افراد نوموفوبیک بیشتر از افراد عادی بود. همچنین با وجود تفاوت های جنسیتی در برخی مولفه های آزمون عملکرد پیوسته و استروپ، مشخص شد که اثر تعاملی نوموفوبیا و جنسیت بر نتایج آزمون عملکرد پیوسته و استروپ معنادار نیست. این نتایج نشان می دهد که نوموفوبیا می تواند صرف نظر از جنسیت در کاهش توجه پایدار و اختلال در توجه انتخابی دخیل باشد. بنابراین با توجه به تعامل پیوسته افراد با گوشی های هوشمند و شیوع قابل توجه نوموفوبیا در میان جوانان، بکارگیری تمهیداتی در جهت پیشگیری از نوموفوبیا و توانبخشی شناختی افراد نوموفوبیک باید مد نظر قرار گیرد.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودسرزنش گری و حافظه فعال نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر دو ساختار مرتبط با شناخت یعنی سرزنش خود و حافظه فعال در نوجوانان بود. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 30 نفر (دو گروه 15 نفره) از نوجوانان 14 تا 18 ساله بودند که داوطلب شرکت در مطالعه بودند. آنها به مقیاس سطوح خودسرزنش گری تامپسون و کانتینرها (2004) و مقیاس حافظه فعال وکسلر (1945) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه تجربی در یک برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 2 ساعته شرکت کردند و گروه کنترل بدون مداخله بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله ذهن آگاهی بر خودسرزنشگری (001/0=P) و حافظه کاری (001/0=P) در گروه آزمایش تأثیر معنادار دارد (05/0 > P). نتیجه گیری: در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان کرد که آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در برنامه های درمانی و روان شناختی برای افزایش حافظه فعال و کاهش خودسرزنشگری در نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همدلی جزئی جدانشدنی از رفاه اجتماعی-عاطفی افراد است. این ظرفیت نقش مثبتی در یادگیری اجتماعی، در سراسر طول عمر افراد دارد و شناسایی فرایندهای شناختی که زیربنای همدلی را تشکیل می دهند، امری ضروریست. این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش، شامل 500 نفر از کلیه دانشجویان شهر زاهدان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن ، مقیاس کنترل توجه ، پرسشنامه همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی ازجمله همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss و Amos به کار رفت. یافته ها نشان داد مسیر مستقیم حل مساله به کنترل توجه (458/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم کنترل توجه به همدلی عاطفی شناختی (141/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم حل مساله به همدلی عاطفی شناختی (440/0-) منفی و معنادار است. همچنین، اثر میانجی حل مساله بر همدلی عاطفی شناختی از طریق کنترل توجه برابر با 072/0 است که مثبت و معنادار است. بنابراین نتایج پژوهش نشان می دهد توجه به نقش واسطه ای کنترل توجه در رابطه حل مسئله و همدلی حائز اهمیت است و می بایست به محدودیت هایی که ممکن است در اثر افزایش کنترل توجه برای حل مسئله و همدلی ایجاد شود، دقت کرد. به لحاظ نظری نیز بررسی آثار افزایش این کارکردهای شناختی بر همدلی نیازمند تفحص و پژوهش بیشتر است.
اثربخشی آموزش خردورزی بر هوش معنوی و مولفه های آن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آن ها در زندگی روزانه می تواند موجب افزایش انطباق پذیری فرد شود و توجه به آن در دانشجویان به عنوان یک نقطه قوت می تواند زمینه ساز آینده حرفه ای موفق تر و مطلوب تر در آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در هوش معنوی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)(SISRI) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران (2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، بعد آگاهی متعالی و بعد تولید معنای شخصی دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد بسط حالت هشیاری دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. درنتیجه با آموزش خرد و افزایش میزان آن در دانشجویان می توان باعث افزایش معناداری، آگاهی متعالی در زندگی این افراد و درنتیجه افزایش هوش معنوی آنان شویم.
اثربخشی بسته توانبخشی شناختی "همراه" بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از علایم شایع اختلالات یادگیری خاص، نارسانویسی است. کودکان نارسانویس دارای مشکلات شناختی متعددی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته توانبخشی شناختی نارسانویسی همراه بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دارای نوشتارپریشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه در سال1401 بودند. از این میان آنها 40 نفر (در ابتدا 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه، اما یکی از گروه گواه تا انتهای آزمایش حذف شد) که حاضر به همکاری و نیز در دسترس بودند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جاگماری شدند. سپس در هر دو گروه پیش آزمون اجرا و پس از آن گروه آزمایش 12 جلسه مداخله بسته توانبخشی شناختی همراه را دریافت کردند اما برای گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بسته توانبخشی شناختی همراه بر بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال نوشتن (01/0P<) تأثیر دارد. پیشنهاد می شود بسته توانبخشی شناختی همراه در مراکز درمانی توسط متخصصین بهداشت روانی، در کنار روش های درمانی دیگر به منظور بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ برای کودکان دارای اختلال نوشتن استفاده شود.
تاثیر برنامه توان بخشی شناختی بر کنترل شناختی و حل مسأله در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات شناختی و عصب روان شناختی در سیر، پیش آگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی برنامه توان بخشی شناختی و تأثیر آن بر کنترل شناختی و حل مسأله زنان چاق انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 40 بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که به طور تصادفی در دو گروه توان بخشی شناختی (20n=) و کنترل (20n=) تخصیص یافتند. گروه آزمایش در 16 جلسه مداخله توان بخشی شناختی را دریافت و مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم بزرگسال BRIEF-A، آزمون انعطاف پذیری شناختی و برج لندن در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. همچنین پس از اتمام دوره گروه کنترل نیز مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند. نتایج به دست آمده نشان دهنده عملکرد بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کنترل شناختی (بازداری، حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی) و زیر مؤلفه های حل مسأله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحله پس آزمون و پیگیری در مؤلفه های مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند. درمجموع از یافته های به دست آمده می توان چنین نتیجه گیری کرد که مداخله توان بخشی شناختی به عنوان یک گزینه درمانی کارآمد و مؤثر می تواند تأثیرات مثبت و پیامدهای شناختی- آموزشی قابل توجهی برای بیماران مبتلا به چاقی پی داشته باشد. ازاین رو متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه می توانند از این مداخله به عنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روان شناختی بیماران چاق و دارای اضافه وزن و به تبع آن بهبود شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.
بررسی انعطاف پذیری شناختی، توجه انتخابی و بازداری پاسخ بر اساس جنسیت و زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی کارکردهای اجرایی مغز از جمله انعطاف پذیری شناختی، توجه انتخابی و بازداری پاسخ، بر اساس متغیرهای جنسیت و زبان، در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بوده است. روش پژوهش حاضر توصیفی و علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوزبانه و تک زبانه دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 99-1398 بودند که آزمون بر روی ۲۱۴ نفر از دانشجویان اجرا شد و در نهایت داده های به دست آمده از ۱۶۵ نفر، از طریق تحلیل واریانس چندمتغیره، بررسی شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون رایانه ای استروپ استفاده شد. نتایج نشان داد که بین جنسیت و کارکردهای اجرایی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که متغیرهای توجه انتخابی و بازداری پاسخ در زنان بیشتر از مردان است و انعطاف پذیری شناختی در مردان، بیشتر از زنان است (01/0 p<)؛ اما در رابطه با متغیرهای کارکردهای اجرایی در بین افراد دوزبانه و تک زبانه، تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 p>). بر اساس یافته ها می توان گفت که برحسب جنسیت، در کارکردهای اجرایی مغز تفاوت وجود دارد لذا پیشنهاد می شود در حوزه آموزش و یادگیری مرتبط با کارکردهای اجرایی به مقوله جنسیت توجه شود.