مقالات
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش از جمله مخرب ترین حوادث طبیعی در مناطق شیب دار به حساب می آید و هر ساله در نقاط مختلف دنیا خسارات مالی و جانی قابل توجهی به بار می آورد، از این رو شناسایی و تهیه نقشه مناطقِ دارای پتانسیل خطر وقوع زمین لغزش، اولین گام در مدیریت منابع طبیعی و برنامه های عمرانی است. هدف این پژوهش، ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان استان گلستان با استفاده از مدل مبتنی بر منطق فازی است. بدین منظور ابتدا به وسیله عکس های هوایی، نقشه های زمین شناسی و بازدید میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزش ها در حوضه تهیه شد و سپس نقشه هر یک از عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش از قبیل (ارتفاع، شیب و جهت شیب، سنگ شناسی، طبقات بارش، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه و حریم جاده) به عنوان لایه های اطلاعاتی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه و به منظور کاربرد مبتنی بر تئوری فازی در مدل استفاده گردید. پس از تعیین توابع عضویت برای هریک از عوامل تاثیر گذار در وقوع پدیده زمین لغزش، نقشه عوامل بصورت فازی شده و با تلفیق مبتنی بر استفاده از عملگرهای فازی در محیط نرم افزارArcGIS نقشه پهنه بندی در چهار طبقه خطرکم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تهیه شد. نتایج نشان داد که عملگر فازی گامای 5/0 با مقدار جمع کیفی 17/1= Qs بالاترین و عملگرهای Sum، And، OR با مقدار جمع کیفی کمتر از 039/0 پایین ترین دقت را نسبت به سایر عملگرهای فازی در پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان دارا می باشد.
مطالعه تأثیرات دیاپریسم نمکی در ژئومورفولوژی شمال شرقی شهرستان شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیاپریسم نمکی فرآیندی است که در طی آن یک لایه از کانی های تبخیری به درون لایه های فوقانی نفوذ نموده سبب شکل گیری ناهمواری های ویژه ای می شوند. مطالعه این ناهمواری ها به دلیل وجود منابع نفتی، استقرار سکونت گاههای انسانی و عبور راههای ارتباطی ضروری است. منطقه موردمطالعه که در شرق شهرستان شاهرود قرار دارد یکی از مناطقی است که تحت تأثیر دیاپریسم نمکی، ناهمواری های ویژه ای در آن ایجادشده که سن تقریبی آن ها به دوره میوسن می رسد. علاوه بر دیاپریسم نمکی وجود گسل احتمالی جیلان- فراشیان در شمال و طاقدیس جیلان در مرکز سبب شکستگی هایی شده که نمک از طریق آن ها به لایه های بالایی نفوذ و سبب شکل گیری ناهمواری های نمکی شده است؛ همچنین تأثیر فرایند انحلال نقش مهمی در شکل گیری کارست های نمکی در منطقه داشته که برای نخستین بار در مطالعه گنبدهای نمکی به آن توجه شد. در این پژوهش که باهدف مشخص شدن تأثیر دیاپرهای نمکی در مورفولوژی منطقه موردمطالعه و با استفاده از روش مطالعات میدانی و سنجش از دور تأثیر دیاپریسم نمکی روی مورفولوژی منطقه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد دیاپریسم نمکی با ایجاد گنبدهای نمکی، درز و شکستگی، چین های ثانویه، کارست های نمکی، دره ها، پلیگون ها، یخچال ها، چشمه ها و اشکال گل کلمی توپوگرافی خاصی را در منطقه سبب شده و با ایجاد مورفولوژی ویژه ای این منطقه را از بیابان های مجاور خود متمایز نموده است. به دلیل عبور راه آهن تهران مشهد از منطقه مورد مطالعه و جلوگیری ازخطرات احتمالی سازندهای نمکی برای این خط آهن پیشنهاد می شود مطالعات تکمیلی در این زمینه انجام شود.
بررسی عوامل مؤثر بر تمایل شهروندان به پذیرش شهر الکترونیک در سطوح کلان، میانه و کوچک شهری. مطالعه موردی: شهرهای اهواز، بهبهان و منصوریه در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تمایل شهروندان به پذیرش شهر الکترونیک در سطوح مختلف شهری، با انتخاب شهرهای اهواز، بهبهان و منصوریه به عنوان نماینده سطوح مختلف شهری، مسئله فوق را به صورت پیمایشی مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. یافته ها حاکی از آن است که بین سطوح شهری مورد بررسی، تفاوت معناداری در ارتباط با تمایل شهروندان به پذیرش شهر الکترونیک وجود دارد و در این زمینه میان آن ها الگوی سلسله مراتبی حاکم است. در زمینه عوامل زمینه ساز و مؤثر بر تمایل شهروندان به پذیرش شهر الکترونیک نیز علیرغم وجود برخی تشابهات در بعضی موارد، در بیشتر متغیرها تفاوت معناداری میان سطوح شهری مورد بررسی وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، شهرهای بزرگ به عنوان اولویت اول هدف گذاری جهت ایجاد شهر الکترونیک مناسب تر به نظر می رسند و برای موفقیت بیشتر در این گونه شهرها، برنامه ریزی به منظور تغییر نگرش شهروندان نسبت به امنیت و اعتماد به شهر الکترونیک باید در درجه اول اهمیت قرار گرفته و در اولویت های بعدی، ارتقاء میزان آمادگی الکترونیکی و تغییر ذهنیت شهروندان نسبت به سودمندی استفاده از خدمات شهر الکترونیک می تواند مدنظر قرار بگیرد. شهرهای متوسط در اولویت دوم ایجاد شهر الکترونیکی قرار داشته و در این گونه شهرها در درجه اول باید تغییر نگرش و مثبت تر کردن دیدگاه شهروندان نسبت به سودمندی شهر الکترونیک مدنظر قرار گرفته و در درجات بعدی به افزایش آمادگی الکترونیکی شهروندان و ترویج و تبلیغ هر چه بیشتر شهر الکترونیک و مفاهیم و مظاهر آن اهتمام ورزید و آگاهی های مردم را در این زمینه افزایش داد. شهرهای کوچک در اولویت آخر ایجاد شهر الکترونیک قرار گرفته و در این گونه شهرها اولویت با افزایش آگاهی و آشنایی شهروندان با مفاهیم و مظاهر شهر الکترونیک، بهبود میزان آمادگی الکترونیکی شهروندان و مثبت تر کردن ذهنیت آن ها به مفیدی و سودمندی شهر الکترونیک می باشد.
پیش بینی تغییرات هندسی پیچان رودهای رودخانه زهره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه موردمطالعه بخش پیچان رودی رودخانه زهره است که در دلتای ساحلی هندیجان به خلیج فارس می ریزد. این رودخانه در معرض تغییر و تحول است و این تغییرات به صورت فرسایش یا رسوب گذاری در بستر، تغییر و جابه جایی پیچان رود ها و تغییر فرم رودخانه نمودار می شوند. هدف اصلی بررسی تغییرات هندسی رودخانه زهره در محدوده پیچان رودی در یک دوره زمانی 60 ساله از طریق تصاویر ماهواره ای و پیش بینی این تغییرات، در درازمدت بوده است. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار GIS، عکس های هوایی سال 1334، نقشه های توپوگرافی ۵۰۰۰۰/۱ و تصاویر ماهواره ای Landsat سنجنده TM و +ETM خصوصیات مورفولوژیکی رودخانه مورد بررسی قرارگرفته است. تصاویر ماهواره ای و نقشه ها در نرم افزار Global Mapper ژئورفرنس شدند، سپس، در نرم افزار ENVI پیش پردازش و پردازش بر روی تصاویر ماهواره ای اعمال شد. برای مطالعه دقیق تر رودخانه به 8 بازه تقسیم گردید. در نهایت پهنه های هر بازه با یکدیگر مقایسه شده و راستای حرکت رودخانه زهره مشخص شد. جهت پیش بینی تغییرات مسیر رودخانه زهره از روش برازش دوایر مماس بر قوس پیچ های رودخانه استفاده شده و تغییرات به وجود آمده با توجه به شکل و الگوی رودخانه مورد مقایسه قرار گرفت، سپس مسیر رودخانه در سال 2030 پیش بینی شد. نتایج نشان داده که از سال 1955 تاکنون 10 مورد قطع شدگی کانال رودخانه رخ داده و طول رودخانه 3653 متر کوتاه تر شده است؛ همچنین بازه های پیچان رودی بیشترین تهدید را دارند و اگر تغییرات کاربری ها و مناطق حساس رودخانه به فرسایش به خصوص در رأس پیچ ها و مناطق با تغییرپذیری بالا کنترل نشود، مساحت زیادی از اراضی کشاورزی، تأسیسات انسانی و جاده ها در معرض تهدید و تخریب جدی قرار می گیرند.
نقش رویکرد مدیریت سیلاب بر تاب آوری جوامع محلی. مطالعه موردی: روستاهای سیل زده حوضهآبخیز گرگانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه مورد مطالعه در دو روستای دشت واقع در استان خراسان شمالی و روستای بش اویلی در استان گلستان است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثرات اقدامات مختلف مدیریت سیلاب در دو روستای سیل زده دشت (با مجموعه ای از اقدامات سازه ای و غیر سازه ای) و روستای بش اویلی (جابه جایی سکونتگاه و اسکان مجدد) بر میزان تاب آوری جوامع محلی است. جامعه آماری این پژوهش ساکنان روستای دشت کالپوش واقع در استان خراسان شمالی به میزان 391 خانوار و ساکنان روستای بش اویلی واقع در استان گلستان به میزان 129 خانوار می باشد. پرسش نامه های پژوهش مشتمل بر متغیرهای مرتبط با موضوع تحقیق در چهار بُعد اجتماعی (9 مولفه)، بُعد اقتصادی (مؤلفه 9)، بُعد روانی (5 مؤلفه) و بُعد زیست محیطی (6 مؤلفه) است. برای پرسش نامه های مورد استفاده ازرسش های بسته با پاسخ های در طیف لیکرت پنج مقیاسی استفاده شده است. در گام دیگر پس از تکمیل پرسش نامه ها و رفع نواقص احتمالی، اطلاعات مورد نیاز از پرسش نامه ها استخراج شده و جهت رسیدن به اهداف پژوهش، مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفت. بدین منظور از روش آماری مقایسه میانگین ها و طرح پانل گذشته نگر مبتنی بر نگرش سنجی از جامعه نمونه در دو دوره قبل و بعد از اجرای اقدامات مدیریت سیلاب استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آزمون تی تک نمونه ای الگوهای مورد مطالعه بیانگر وجود اختلاف معنی دار در سطح اطمینان 95 درصد در الگوی سازه ای و غیر سازه ای در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، روانی و زیست محیطی می باشد؛ همچنین نتایج بیانگر وجود اختلاف معنی دار در الگوی اسکان مجدد در ابعاد اجتماعی، روانی و زیست محیطی می باشد، ولی یافته ها بیانگر عدم معنی داری الگوی اسکان مجدد در بُعد اقتصادی است. نتایج آزمون تی دو نمونه مستقل عدم وجود اختلاف معنی دار در بُعدهای اجتماعی و زیست محیطی و وجود اختلاف معنی دار در بُعدهای اقتصادی و روانی را بین دو الگوی مورد مطالعه نشان می دهد. با توجه به وضعیت نامطلوب تاب آوری اقتصادی در روستای جابه جا شده بش اویلی پیشنهاد می گردد ضمن توجه به سازگاری و تناسب فضای زیستی با الگوهای زیستی، نسبت به در نظر گرفتن منابع معیشتی جایگزین اقدام گردد.
ارزیابی کمی ژئودایورسیتی ژئوپارک پیشنهادی غرب خراسان رضوی برای حفاظت از میراث زمین شناسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئودایورسیتی پایه هایی را برای تأمین مایحتاج زندگی جوامع مدرن فراهم کرده و منابع طبیعی، از قبیل سنگ های ساختمانی، سنگدانه ها، معادن، گازطبیعی، نفت و آب های زیرزمینی را در اختیار انسان قرار می دهد و بر مکان زندگی ما اثر می گذارد و چشم اندازهای ارزشمند و خاص اطرافمان را افزایش می دهد. برای ارزیابی چشم اندازها در ژئومورفولوژی علاوه بر ارزش های متنوع فرهنگی، علمی و اقتصادی، ژئودایورسیتی هم استفاده می شود تا برای حفاظت میراث زمین شناسی داده های متقن تری ارائه نماید. ژئوپارک پیشنهادی غرب خراسان رضوی از فرم های منحصر به فرد و میراث زمین شناسی با قدمت دوره کرتاسه است؛ بنابراین ضروری است ژئودایورسیتی منطقه ارزیابی شده تا اولویت ها برای حفاظت از آن میراث در دستور کار قرار گیرد. برای این کار پس از جمع آوری اسناد و نقشه های مورد نیاز و مشاهدات میدانی، پردازش نقشه ها با نرم افزار GIS، شبکه بندی و محاسبات تنوع پدیده های ژئومورفولوژی، هیدرولوژی و زمین شناسی در هر شبکه، نقشه ژئودایورسیتی در چهاردسته کم، متوسط، بالا و خیلی بالا تهیه شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد: 9/3 درصد از منطقه را ژئودایورسیتی خیلی بالا به خود اختصاص داده که در شمال و جنوب غربی منطقه مشاهده می شود. 5/11 درصد از مساحت منطقه، ژئودایورسیتی بالایی دارد که بیشتر در شمال و غرب منطقه دیده می شود. 2/37 درصد از منطقه دارای ژئودایورسیتی متوسط است که به غیر از بخش های جنوب غربی و مرکز در همه نواحی منطقه مشاهده می گردد. 4/47 درصد از وسعت منطقه ژئودایورسیتی کمی دارند که بیشتر در مرکز و جنوب شرقی متمرکزند که فرایند باد سیستم شکل زایی مسلط ژئومورفیک منطقه است.
بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی بر روی استقرار سایت تاریخی بتکی در دشت الشتر استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین ریخت شناسی از جمله عوامل طبیعی است که نقش بارزی در استقرار سکونت گاه ها داشته،از جمله این سکونت گاه ها تپه بتکی در شمال غربی دشت الشتر است. این تپه یکی از استقرار گاه های مهم دشت الشتر است که سابقه استقرار 8000 ساله دارد. از این رو در این پژوهش، با توجه به ویژگی های ژئومورفولوژی و تاریخی این سایت و با توجه به این پرسش که گذشتگان تا چه حد به عوامل زمین ریخت شناسی توجه داشته اند و این استقرار گاه تحت تاثیر کدام فرایندها و زمین ریخت ها بوده، با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه ی توپوگرافی، نقشه زمین شناسی ویژگی های زمین ریخت شناسی تاثیر گذار در استقرار این سایت شناسایی، سپس با استفاده از نرم افزاز GIS نقشه ژئومورفولوژی محدوده آن تهیه شد. همچنین در این پژوهش با ایجاد ترانشه ویژگی های رسوبی محل این سایت نیز بررسی شد. سپس از نرم افزار GRADISTAT برای تحلیل آماری رسوب ها بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد آب کافی و رسوبات حاصلخیز شرایط مساعدی را برای استقرار این سکونت گاه بر روی مخروط افکنه فراهم کرده اند، این مزایا باعث شده انداحتمال وقوع سیل و خطر فعالیت های گسلی را نادیده بگیرند. هر جند این عوامل تاثیری بر جابه جایی و نابودی این سایت نداشته اند. این الگو نشانه دهنده توجه به عوامل ژئومورفولوزی بر استقرار این سایت می باشد. بنابراین امروزه این تجربیات می تواند در برنامه ریزی ها تاثیر بسزایی داشته باشند.
تحلیل فضایی مکان یابی بهینه مراکز خدمات رسانی روستایی با روش های تصمیم گیری چند معیاره فازی. مطالعه موردی: بخش ساردوئیه-شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که یکی از مشکلات اساسی موجود بر سر راه توسعه روستایی، گسیختگی سازمان فضایی و فقدان سلسله مراتبی مناسب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها است. در این پژوهش سعی شده است تا با مکان یابی مراکز برتر به لحاظ خدمات رسانی، یک انسجام و رابطه منطقی بین این مراکز برقرار نمود. رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. با توجه به اهمیت کاربردی شاخص های انسانی و طبیعی در این زمینه، برای دستیابی به الگوی بهینه در جهت تعیین مرکزیت خدمات روستایی از دو روش Index overlay و fuzzy Overlay در قالب نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. نتایج به دست آمده از مدل Index overlay، نشان داد اکثر روستاها در وضعیت کاملاً مناسبی قرار دارند که درمجموع 32 روستا در این طیف قرار دارد و از این تعداد، 19 روستا در دهستان ساردوئیه، 8 روستا در دهستان دلفارد و 5 روستا در دهستان گور واقع شده اند، اما نتایج به دست آمده با استفاده از روش Fuzzy overlay در محیط GIS با روش Index overlay، چندان همخوانی ندارد، به طوری که طیف وضعیت نامناسب، بیشترین آمار یعنی 14 روستا را در خود جای داده است که ازاین بین 8 روستا در دهستان ساردوئیه و 7 روستا در دهستان گور واقع شده اند. با توجه به آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت تا زمانی که به روستاها به عنوان محل زیست و سکونت انسان ازیک طرف و مکان های تولیدی از سوی دیگر توجه ویژه صورت نگیرد، روستاییان با مشکل مواجه خواهند شد. راه حل آن شناخت صحیح از مناطق هدف و درک نیازهای مراکز روستایی با به کارگیری روش های دقیق و عملی است که می تواند گامی در جهت توسعه پایدار باشد.
ارزیابی توان اکولوژیک واحدهای هیدرولوژیک حوضه های آبخیز به منظور اولویت بندی عملیات اجرایی آبخیزداری. مطالعه موردی: حوضه آبخیز دشت مختاران، بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به حوضه های آبخیز به عنوان اصلی ترین عامل جهت توسعه پایدار در مباحث مدیریتی حائز اهمیت می باشد. ارزیابی توان اکولوژیکی و اولویت بندی حوضه های آبخیز با توجه به معیارهای مختلف اکولوژیکی، از موارد مهم در برنامه ریزی و مدیریت جامع حوضه های آبخیز می باشد. در این مطالعه، از روش ترکیبی Fuzzy-TOPSIS جهت تصمیم گیری چند شاخصه در حوضه آبخیز دشت مختاران واقع در شهرستان بیرجند استفاده گردید. 13 معیار محیط زیستی شامل کمیت و کیفیت آب زیرزمینی منابع پایین دست و بالادست، شدت سیل خیزی، حفاظت خاک، کمیت آب سطحی، علوفه تولیدی، تبخیر و تعرق پتانسیل، ترکیب گیاهی، فرسایش آبی و بادی، ظرفیت چرا در حوضه مطالعاتی اندازه گیری و حوضه به 3 بلوک ارتفاعات شمالی، جنوبی و دشت حوضه که هر کدام دارای معیار های خاص خود می باشند نیز تقسیم بندی گردید. سپس معیارهای هر بلوک با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی و هر یک از 13 معیار محیط زیستی نیز فازی سازی و مشکل اصلی هر زیرحوضه با توجه به مطالعات انجام شده در حوضه تعیین و براساس نوع مشکل، زیرحوضه ها در هر بلوک گروه بندی شدند. براساس روش ارزش گذاری طیف لیکرت، اهمیت نسبی زیرحوضه ها نسبت به هر یک از معیارها به صورت اعداد فازی مثلثی مشخص و ضریب نزدیکی زیرحوضه های هر گروه برآورد و نقشه اولویت بندی عملیات اجرایی آبخیزداری کل حوضه ترسیم گردید. نتایج نشان داد که زیرحوضه های دارای اولویت کم و خیلی کم 05/54 درصد محدوده مورد مطالعه را در برگرفته اند، که بیشتر بر دشت حوضه و ارتفاعات شمالی حوضه منطبق هستند و زیرحوضه های دارای اولویت زیاد و خیلی زیاد 52/39 درصد محدوده مورد مطالعه را در برگرفته اند، که بیشتر بر ارتفاعات شمالی و ارتفاعات جنوبی حوضه و بخش هایی از دشت حوضه منطبق می باشند و همچنین زیرحوضه های دارای اولویت متوسط 42/6 درصد محدوده مورد مطالعه را در برگرفته اند، که بیشتر بر ارتفاعات جنوبی حوضه و دشت حوضه منطبق هستند.
فراز تابستانه بادهای شرقی بر روی فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با بررسی الگوهای سینوپتیکی سطوح زیرین آتمسفر دوره گرم سال (خرداد-شهریور) جنوب غرب آسیا (2014-1996) و با استفاده از آزمون های تحلیل عامل و خوشه بندی و هم چنین توابع دینامیکی همگرایی/واگرایی، چرخندگی و امگا؛ فرازی از بادهای شرقی (فراز ایران) بر روی فلات ایران شناسایی گردید که خود بخشی از موج بادهای شرقی ناشی از استقرار تراف مونسون هند در جنوب آسیا و گسترش زبانه ای از کم فشار گنگ به سرزمین های پست جنوب غرب آسیا است. شرایط دینامیکی آتمسفر در قسمت شرقی فراز ایران، هسته ای از واگرایی سطوح زیرین، امگای مثبت و نزول هوا را فراهم و بصورت بادهای شرقی بسوی غرب جریان می یابد. همزمان شرایط دینامیکی قسمت غربی فراز ایران، هسته ای از همگرایی سطوح زیرین، امگای منفی و صعود هوا فراهم می کند که جریان باد یاد شده به درون آن می ریزد. سپس هوای صعود کرده در بخش غربی فراز ایران در سطوح میانی، هسته ای از واگرایی بالایی شکل می دهد و به سمت غرب جریان می یابد. با رسیدن این باد بر روی نیمه شرقی فراز ایران، هسته ای از همگرایی سطوح بالایی ایجاد کرده و با نزول خود به درون هسته واگرایی سطوح زیرین شرق فراز ایران، چرخه خود را کامل می کند (چرخه خراسان-خزر). در سطوح میانی نیز زبانه ای از پرفشار آزور بر منطقه حاکم است که انحنای بخش شمالی آن پشته ای از بادهای غربی (پشته ایران-آزور) در شمال ایران و دریای خزر ایجاد می کند. شرایط دینامیکی غرب و شرق این پشته سبب شکل گیری هسته هایی از امگای منفی و مثبت می شود که این نیز به نوبه خود سبب تقویت چرخه خراسان-خزر می شود.
تحلیل رابطه میان تراکم ساختمانی و سطح پایداری محلات شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیت شهری، محدودیت منابع و لزوم بهره وری عقلایی از امکانات موجود، اهمیت توجه به مقوله تراکم در شهرها را دوچندان می نماید. زیرا تعیین تراکم جمعیتی و ساختمانی از مهم ترین ابزارهای شهرسازی در راستای تعادل بخشی و ایجاد نظم در سیستم پیچیده شهری است. بر این اساس، لزوم نگرشی ریشه ای و عمیق به مبحث تراکم شهری و تاثیرات آن بر سایر پدیده های شهری بیش از پیش احساس می گردد. روش شناسی تحقیق حاضر مبتنی بر رویکردهای تحلیلی-توصیفی می باشد. به منظور گردآوری اطلاعات جهت بررسی تراکم ساختمانی از بلوک های آماری سال 1395 مرکز آمار ایران استفاده شده است. همچنین برای ارزیابی سطح پایداری محلات شهر، با انجام یک تحقیق میدانی 384 پرسش نامه جهت گردآوری داده های مورد نیاز تکمیل گردید. در این پژوهش از روش های مختلفی آماری از جمله کروسکال والیس و آزمون دوجمله ای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اختلاف در بین گروه های تراکم ساختمانی، تفاوت معناداری دارد و میزان پایداری محله ای در نقاط متلف شهر بابلسر از لحاظ تراکم برابر نیست. در واقع می توان اینطور بیان نمود که بین محله ها با تراکم ساختمانی متفاوت از نظر پایداری کالبدی و زیست محیطی و اقتصادی تفاوت معناداری وجود دارد. محله های دارای ترکم متوسط ساختمانی از نظر پایداری کالبدی، زیست محیطی و اقتصادی از محلات کم و پرتراکم (ساختمانی) وضعیت بهتری دارند. اما از نظر پایداری اجتماعی-فرهنگی بین محله های دارای تراکم ساختمانی متفاوت، تفاوت معناداری وجود ندارد و وضعیت این بعد از پایداری با تراکم ساختمانی در محله ها ارتباطی ندارد. به طور کلی بابلسر از نظر پایداری در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
ارزیابی و تحلیل نقش کنشگران مدیریت شهری در مدیریت یکپارچه بافت تاریخی کلان شهر شیراز با استفاده از مدل ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت و حفاظت از بافت های تاریخی به یک موضوع فوری و چالش برانگیز تبدیل شده است. زیرا کنشگران متعددی در مدیریت بافت تاریخی کلان شهرها به ایفای نقش می پردازند. لذا هماهنگی این کنشگران و مدیریت منسجم بافت تاریخی از درجه اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال شناسایی کنشگران و رتبه بندی آن ها در نظام مدیریت بافت تاریخی کلان شهر شیراز می باشد تا بتواند با شناخت چالش های موجود؛ زمینه تحقق مدیریت یکپارچه در بافت تاریخی را ارزیابی و تحلیل نماید. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش براساس مبانی نظری؛ شاخص های مختلف مدیریت شهری در زمینه های برنامه ریزی، سیاست گذاری، قانون گذاری و غیره شناسایی و در قالب پرسش نامه خبرگان (20 نمونه) به رتبه بندی کنشگران مختلف مدیریت شهری با استفاده از مدل دلفی و وزن دهی در نرم افزار Super Decision و با استفاده از مدل ANP پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به دلیل مدیریت متمرکز حاکم بر بافت تاریخی، نهادهای ملی و حکومتی بیشترین نقش را در سیاست گذاری و برنامه ریزی بافت تاریخی ایفا می نمایند. همچنین سازمان های مدیریت محلی مانند شهرداری و شورای شهر بیشتر از آنکه نقش مدیریتی ایفا نمایند تنها به عنوان نهادهای ناظر، خدماتی و عمرانی به فعالیت می پردازند. شکاف مدیریتی فوق باعث اتلاف سرمایه های محلی و عدم تمایل بخش خصوصی و شهروندان به مشارکت گردیده است. لذا به سیاست گذاران و برنامه ریزان پیشنهاد می شود با به کارگیری رویکرد مدیریت یکپارچه شهری و تقویت نقش نهادهای محلی و غیره در بافت تاریخی، از تفرق عملکردی حاکم بر نظام مدیریتی بکاهند و عملکرد آن را بهبود بخشند.
تأثیرگذاری فضاهای کالبدی بر احساس امنیت اجتماعی در محلات شهری. مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت اجتماعی یکی از معیارهای بسیار حائز اهمیت در زندگی شهری و به نوعی یکی از نیازهای اصلی شهرهای مطلوب برای زندگی شهروندانش است. معمولاً در محیط های شهری ،عوامل کالبدی بیشترین نقش را در افزایش و یا کاهش احساس امنیت به خوداختصاص می دهند. از این رو این پژوهش با هدف بررسی تأثیر معیارهای کالبدی و محیطی بر احساس امنیت اجتماعی در محلات شهری سعی در بهبود و ارتقاء سطح امنیت اجتماعی در محلات شهری دارد تا گام مثبتی در جهت دستیابی به سطح بالایی از امنیت شهری برداشته باشد. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. حجم نمونه برای دو محله انتخابی رکنی و خضر به عنوان محلات به ترتیب امن و ناامن شناسایی شده با استفاده از نرم افزار آرک جی آی اس و تهیه نقشه هات اسپات و کلد اسپات شهر همدان، به ترتیب برابر با (285 و 345) با استفاده از فرمول کوکران به دست آمد که حجم نمونه محاسبه شده ساکنان این دو محله در شهر همدان بودند. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده است. برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار (SPSS) و آزمون های آماری ( تحلیل واریانس یکطرفه One-Sample Test و آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه (HMR) استفاده شده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که کدام معیارهای کالبدی تأثیرگذاری بیشتری را بر احساس امنیت اجتماعی ساکنان و شهروندان دارند؟ در نهایت نتایج این پژوهش نشان می دهد که نوع ساختار و سازمان فضایی محلات شهری و از همه مهم تر میزان نفوذپذیری محلات شهری در کاهش جرائم شهری و افزایش احساس امنیت اجتماعی تأثیرگذاری زیادی را دارد. به همین دلیل پیشنهاد این پژوهش بر ارائه راهکارهایی است که در مجموع افزایش نظارت محیطی و در نهایت ارتقاء احساس امنیت اجتماعی را در محلات شهری منجر می شوند.
تدوین استراتژی های پایداری محیط زیست شهری با تأکید بر بخش صنعت. مطالعه موردی: صنعت خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک، افزایش روزافزون جمعیت کشور از یک سو و رشد و توسعه صنعتی بویژه رشد شتابان صنعت خودرو از سوی دیگر که عوارض زیست محیطی از جمله آلودگی شدید هوا در کلانشهرها را سبب شده است، کشور ما در زمره کشورهایی قرار دارد که مسائل زیست محیطی در آن ها از اهمیت مضاعفی برخوردار است و اتخاذ راهبردهای اساسی را در سطح جامعه و دولت ضروری ساخته است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تدوین و اولویت بندی راهبردهای پایدرای محیط زیست شهری با تأکید بر صنعت خودور انجام شده است. پژوهش حاضز از نظر روش در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف جز تحقیقات کاربردی قرار دارد. برای این منظور گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و پیمایشی و مصاحبه با کارشناسان و نخبگان از طریق تهیه پرسش نامه در قالب روش دلفی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان(اساتید دانشگاهی، مدیران و کارشناسان بخش صنعت(خودرو)) تشکیل داده اند. سپس راهبردهای پایداری محیط زیست شهری با استفاده از روش SWOT تدوین و با کمک تکنیک FAHP اولویت بندی شد. نتایج نهایی حاصله از تکنیک FAHP نشان می دهد راهبردهای "تهیه و تدوین برنامه کلان و جامع محیط زیست کشور" ، "اتخاذ و به کارگیری نگاه محیط زیست محور در زمینه توسعه من جمله توسعه بخش صنعت و خودروسازی" ، "شفافیت مسائل محیط زیستی و پایش دقیق تولیدات شرکت های خوروسازی از طریق به کارگیری قوانین و مقررات مربوطه" و "اتخاذ و پیاده سازی مدیریت سبز در کلیه مراحل برنامه ریزی، تولید و نظارت محصولات خودرو" موثرترین راهبردهای پایداری محیط زیست شهری صنعت خودرو هستند.
تعیین وسنجش شاخص های جرم و بزهکاری در سطح شهرستان های استان فارس با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جا که فضاهای شهری امروزه مولفه ای برای وقوع نابهنجاری های شهری و در نتیجه عدم وقوع امنیت در شهر می باشد، بنابراین بررسی جنبه های کیفی و کمّی امنیت چه از لحاظ کالبدی و چه از لحاظ اجتماعی در فضاهای شهری امری ضروری است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل میزان جرائم و بزهکاری در سطح شهرستان های استان فارس با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS و SAW است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و با رویکرد کاربردی است و برای انجام پژوهش از داده های سال نامه آماری سال 1394 استفاده گردیده است و همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری EXCEL استفاده شده است. نتایج پژوهش با استفاده از تکنیک TOPSIS گویای آن است که شهرستان شیراز با امتیاز (1) به عنوان ناامن ترین ناحیه از لحاظ جرم و بزهکاری در سطح شهرستان ها و شهرستان سروستان با امتیاز(005/0) به عنوان امن ترین ناحیه از لحاظ جرم و بزهکاری در سطح شهرستان های استان فارس می باشند. نتایج با استفاده از تکنیک SAW نیز نشان دهنده بیش ترین جرم و بزهکاری در شهرستان شیراز با امتیاز (544/0) و کمترین جرم و بزهکاری درشهرستان سروستان با امتیاز (003/0) قرار دارد. در این میان، شهرستان شیراز دارای بدترین وضع از نظر شاخص های یاد شده است و وضعیت آن طی چند سال اخیر به دلیل مهاجرت هایی که به این شهرستان صورت گرفته بغرنج تر شده است. در آخر هم برای نتیجه گیری بهتر نقشه پراکندگی فضایی میزان جرم و بزهکاری استان فارس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد نمایش قرار گرفته است. با توجه به نقشه مورد نظر شهرستان های شیراز و سروستان که دارای بدترین و بهترین وضع از لحاظ شاخص های جرم و بزهکاری می باشند در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.
تحلیل فرآیندهای مورفودینامیکی مؤثر در تغییرات خط ساحلی دریای خزر در غرب گیلان. مطالعه موردی: دلتای رودخانه ای کرگانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت پایدار سواحل، نیازمند آگاهی از روند تغییرات خط ساحلی است و آشکارسازی تغییرات خط ساحلی می تواند پایداری نسبی ساحل را برای اجرای برنامه های مدیریت محیطی ساحلی تضمین کند. پهنه مورد مطالعه این پژوهش، بخشی از خط ساحلی غرب گیلان در محدوده مصب کرگانرود است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات و شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر شدت و ضعف تغییرات خط ساحلی در مصب رودخانه مذکور می باشد. برای دستیابی به این هدف از اطلاعات دبی و رسوب، موج و نوسان های تراز آب همراه تصاویر ماهواره ای لندست به عنوان ابزارها و داده های اصلی پژوهش استفاده شده است. در این پژوهش برای تعیین تغییرات و مشخص نمودن ماهیت، مکان و زمان وقوع تغییرات در خط ساحلی از روش DSAS بهره گرفته شد. برای شناخت نحوه عملکرد و میزان اثرگذاری فعالیت های نوزمین ساخت از شاخص های ژئومورفیک استفاده شد. نوسان تراز آب دریای خزر مهم ترین عامل در تغییرات خط ساحلی دلتای کرگانرود است که در کنار آن باید به نقش رودخانه و تدارک رسوب خروجی به دریا اشاره کرد. یافته های پژوهش، نشان می دهد که در منطقه مورد مطالعه، پیشروی و پسروی بیشتر تحت تأثیر نوسان آب دریا بوده است به نحوی که دوره 2008-2017 بیشترین پیشروی خشکی و دوره 1985-2000 بیشترین پسروی خط ساحلی شاهد بوده ایم. دخالت عامل تراز آب دریا را بر تغییر مساحت سال های مورد مطالعه نشان می دهد؛ اما آهنگ ناموزون درصد تغییرات مساحت بازه ها طی دوره های مختلف، علاوه بر قائل بودن نقش اصلی برای نوسان سطح آب دریا در ایجاد تغییرات مثبت و منفی، گویای تأثیر عامل رسوب خروجی رودخانه ها به دریاست. به طوری که وجود حداکثر تغییر در محدوده اطراف مصب رودخانه کرگانرود و در بازه های میانی (ترانسکت های7،8 و9)، بر ایفای نقش مؤثر آورد رسوب خروجی رودخانه ها به دریای خزر تأکید دارد.