مقالات
حوزه های تخصصی:
شاخص های مورفومتریک برای تعیین سطح فعالیت های تکتونیکی مفید هستند و در پروژه های تحقیقاتی از این شاخص ها برای به دست آوردن جزئیات تکتونیک فعال استفاده می شود. در این پژوهش، برای ارزیابی میزان فعالیت تکتونیکی شاخص های ریخت زمین ساختی، نظیر فاکتور عدم تقارن AF، طول- شیب رودخانهSL ، نسبت عرض کف دره به ارتفاع دره Vf، فاکتور عدم تقارن توپوگرافی T و شاخص شکل حوضه Bs محاسبه گردید. هدف از این پژوهش تفکیک مناطق فعال تکتونیکی از مناطق با فعالیت کم تر می باشد. برای محاسبه شاخص های مورفومتریک از نقشه های توپوگرافی و عکس های هوایی در محیط GIS و Global mapper استف اده شد. میزان ش اخص AF حوضه ی اصلی 17.20 به دست آمد که نشان دهنده ی کج شدگی زیاد آن است. به نظر می رسد وجود گسل های تراستی و چین های مرتبط با آن ها در راستای موازی حوضه، باعث کج شدگی آن شده است. نتایج نشان می دهد بیشترین میزان شاخص AF، مربوط به زیر حوضه های شرقی و غربی می باشد. بالاترین میزان شاخص SL مربوط به محل های تقاطع گسل ها و شکستگی های مزدوجی است که مسیر آبراهه ی اصلی را قطع می کند. شاخص Vf محاسبه شده نشان می دهد که اکثر دره ها به خصوص در شمال منطقه، اغلبV شکل و عمیق بوده و مرتبط با بالاآمدگی تکتونیکی می باشد. نکته جالب این تحقیق این است که مقدار شاخص Vf بر خلاف انتظار در محل هایی که شاخص SL افزایش پیدا کرده، زیاد است که نش ان دهنده U شکل بودن دره ها در این محل هاست. به نظر می رسد علت این امر فرسایش بالای سنگ ها به علت تقاطع گسل های مزدوج، اختلاف فرسایشی سنگ ها و نیز عملکرد گسل های امتدادلغز باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که فعالیت تکتونیکی در منطقه بالا است.
اولویت بندی نیاز به خدمات بهداشتی درمانی محلات حاشیه نشین شهر مشهد بر اساس سیستم پشتیبانی فضایی چند معیاره (MC-SDSS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر مشهد با 8 پهنه عمده، شامل 42 محله حاشیه نشین، براساس آمار 1385 دارای 804000 نفرجمعیت و 6354 هکتار وسعت است که به ترتیب 33 و 22 درصد از جمعیت و وسعت شهر مشهد را در بردارد. ارزیابی شاخص های بهداشتی درمانی در این مناطق حاکی از وضعیت بسیار نامطلوب آن است. به گونه ای که سرانه تخت بیمارستان 8040، داروخانه 16090، داروخانه شبانه روزی و پایگاه اورژانس 134079 و درمانگاه 73174 نفر است. با توجه به وسعت بالا و تعدد محلات، تعیین برنامه زمان بندی اجرایی به منظور توسعه و تجهیز خدمات درمانی در این محلات ضروری است. اولویت بندی محلات براساس نیاز آنها به خدمات درمانی گامی مهم در خصوص تحقق این هدف است. براین اساس در این مطالعه با طرح این فرضیه که، به نظر می رسد اولویت محلات حاشیه نشین شهر مشهد از نظر بهره مندی و توسعه خدمات بهداشتی درمانی با یکدیگر متفاوت است، با استفاده از روشهای مبتنی بر سیستمهای پشتیبانی فضایی چند معیاره (MC-SDSS) و ترکیب آن با سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از شاخص های جمعیت و فاصله به خدمات درمانی، این مهم به انجام رسیده است. مزیت این روش تلفیق روشهای آماری با سیستم اطلاعات جغرافیایی و فضایی کردن نتایج است. یافته ها نشان می دهد که محلات حاشیه نشین شرایط نامناسبی را از نظر دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی دارند و در بین این محلات، محله گلشهر، شهرک شهید رجایی و بازه شیخ دارای اولویتهای نخست نیاز به خدمات بهداشتی درمانی در شهر مشهد می باشند. لذا جهت ارتقای شرایط بهداشتی درمانی محلات ضرورت اتخاذ رویکردهای کوتاه مدت (تدوین طرح جامع توسعه خدمات بهداشتی درمانی محلات حاشیه نشین) و میان مدت (احداث فضاهای مورد نیاز نظیر بیمارستان و درمانگاه شبانه روزی) ضروری است
سنجش و مقایسه کیفیت پیاده راه در محله های هفت حوض و مقدم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اختراع خودروی شخصی و تولید روزافزون آن، چهره ی شهرها و نوع زندگی مردم دچار تغییراتی شد. فضای شهری که تا آن زمان بر اساس مقیاس انسانی و با توجه به حرکت کند عابر پیاده و سطح ادراک او تعریف می شد، از آن پس با مقیاس خودروها و با توجه به حرکت سریع و سطح ادراک از درون آن ها طراحی شد. رفته رفته وجود انسان به عنوان کاربر اصلی فضاهای شهری رو به فراموشی گذاشت. تجاوز به حریم پیاده و آمار بالای تصادفات منجر به مرگ عابرین، نتیجه تسلط کامل اتومبیل بر فضای شهری ماست. هدف ما در این تحقیق، بررسی کیفیت و مقایسه پیاده راه ها در دو محله هفت حوض واقع در منطقه 8 و محله مقدم واقع در منطقه 17 شهر تهران و ارائه راه کارهایی برای ارتقای سطح کیفی آن ها است. روش تحقیقی که در این پژوهش از آن استفاده شده، توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش میدانی و پیمایشی به همراه تهیه و تنظیم پرسش نامه است. در تدوین پرسش نامه از ده مؤلفه اصلی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که تقریباً اکثر معیارهای کیفی در محله هفت حوض در سطحی متوسط و حتی بالاتر از متوسط ارزیابی شده است. در مورد مؤلفه های فرم و کالبد، آسایش و راحتی و تنوع با میانگین های 5/40، 8/19 و 2/15، نسبت به معیار مشابه در محله مقدم با میزان 2/7، 5/10، 8/6 تفاوت زیادی بین دو محله مشاهده می شود و میانگین سایر مؤلفه ها نیز در این محله، وضعیت بهتری نسبت به محله ی مقدم دارد که نشان از طراحی مناسب معابر در محلهی پایدار هفت حوض به شیوه ای مطلوب و در مقابل فراموشی انسان پیاده به عنوان بخشی از مؤلفه سازنده ی شهر در محله ی مقدم دارد. چندین راه کار از جمله اختصاص دادن زمین به فضای سبز و پارکینگ، مطالعات احداث خط دوچرخه، بهبود وضعیت روگذر و زیرگذرها و تعریض معابر و اصلاح شبکه ی حمل و نقل درونی منطقه پیشنهاد شده است.
مدیریت و برنامه ریزی بحران در فضاهای شهری با رویکرد پدافند غیرعامل و مدل SWOT؛ مطالعه ی موردی: مسیرهای راهپیمایی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه امروزه با پیشرفت فناوری و دانش بشر در عرصه های مختلف، شهرها و کلان شهرهای دنیا به پیشرفت های چشمگیری دست پیدا کرده اند ولی همزمان با این پیشرفت احتمال آسیب پذیری آن ها در برابر بحران های انسانی در دهه های اخیر مانند بمب گذاری، شورش های شهری و فعالیت های تروریستی افزایش پیدا کرده است. از این رو مدیران و برنامه ریزان شهری در سال های اخیر با استفاده از رویکردهای نوین برنامه ریزی و طراحی شهری از قبیل پدافند غیرعامل سعی کرده اند تا ساخت کالبدی، برنامه ریزی فضاهای شهری و چیدمان کاربری های مختلف را بر اساس راهبردهای نوین این رویکردها، ساختاربندی نمایند. مسیرهای هشت گانه راهپیمایی در شهر اصفهان در روزهای خاصی از سال (22 بهمن، روز قدس) شاهد گردهمایی انبوهی از جمعیت می باشد و به نظر می رسد که این مسیرها در معرض آسیب پذیری قرار داشته و نیاز به ارزیابی مجدد دارند. بررسی میزان آسیب پذیری کاربری ها در مسیرهای هشت گانه و پراکنش فضایی آنها در محیط GIS نشان می دهد که مسیرهای شماره پنج، شش و هشت در وضعیت بحرانی و مابقی مسیرها نیز تا حدودی آسیب پذیر هستند. هدف پژوهشگران در این مقاله معرفی مسیرهای جدید راهپیمایی با آسیب پذیری کمتر و ارائه راهبردهای مدیریتی برای کاهش بحران با بهره گیری از مدل SWOT می باشد. لازم به ذکر است که معرفی مسیرهای جدید راهپیمایی نیز چندان دور از بحران نیست و در این پژوهش حداقل بحران و آسیب زایی مدنظر می باشد. نصب دوربین مداربسته در مسیرها، همکاری بین سازمانی در برنامه ریزی، اجرا و مدیریت راهپیمایی ها، عریض سازی خیابان های تنگ، زمان بندی ساعتی و تقویت سازمان های مدیریت بحران از مهم ترین راهبردهای پیشنهادی برای کاهش بحران در مسیرها است .
آسیب پذیری عناصر کالبدی سکونتگاه های روستایی در مناطق زلزله خیز (نمونه: شهرستان های قاینات و زیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران از نظر بحران های زیست محیطی، ده کشور اول دنیا محسوب می شود. از آن جایی که زلزله به عنوان یکی از مخاطرات زمین ساخت، در کوتاه ترین زمان بیش ترین سطح تلفات انسانی و مالی را دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سکونتگاه های روستایی که دارای بیش ترین پراکنش جغرافیایی است. در مقایسه با مراکز شهری، همواره آسیب پذیرترین فضاهای انسانی در برابر تهدیدات ناشی از این مخاطره طبیعی نیز بوده است. پژوهش حاضر با انتخاب یک محور جغرافیایی زلزله خیز در شرق ایران (شهرستان های قاینات و زیرکوه) تلاش کرده تا میزان آسیب پذیری روستاهای شهرستان را با توجه به استقرار در منطقه ی خطر زلزله طبقه بندی کرده، سپس در اولویت بندی و اجرای فعالیت های به سازی و مقاوم سازی مساکن روستایی، به سازمان های ذیربط یاری رساند. این مقاله با رویکردی کاربردی و با روشی اکتشافی نوشته شده است. داده های لازم، با مطالعات اسنادی تهیه شده است؛ به گونه ای که ابتدا نقشه 1:250.000 زمین ساخت منطقه استخراج و پس از ورود به محیطِ GIS، با توجه به روند، طول و فاصله ی گسل ها تا نقاط روستایی، نقشه ی پهنه بندی از نظر میزان آسیب پذیری منطقه از خطر زلزله در سه طبقه ی «بسیار پرخطر»، «پر خطر» و «خطرناک» تهیه شد. در گام بعدی پس از بررسی وضعیت مساکن روستایی در منطقه ی مورد[1] مطالعه و روند به سازی آن، فضاهای روستایی اولویت دار از میان 357 کانون روستایی شهرستان تعیین شد که باید در رأس توجه سازمان های مربوطه برای انجام مقاوم سازی قرار گیرد. نتایج نشان داد در اولویتِ نخست: روستاهای حد فاصل شهرهای زهان و اسفدن (یعنی افین) و غربی ترین روستای شهر قائن (یعنی شهرک هاشمیه) قرار می گیرد؛ در اولویت دوم: روستاهای واقع در بین شهرهای اسفدن، حاجی آباد (به ویژه جنوب آن) و زهان- که این محدوده، تشکیل اضلاع یک مثلث را می دهد - قرار دارد.
چشم انداز مطلوب نظام اسکان سکونتگاههای روستایی مستقر در دریاچه سد سیمره؛ مورد: دهستان زیرتنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین عواملی که از بعد سیاسی (برنامه ریزی) بر ساختار و کارکرد سکونتگاه های روستایی اثر می گذارد، پروژه های عمرانی به ویژه احداث سدها است. سد سیمره که بر روی رودخانه سیمره بین استانهای لرستان و ایلام قرار گرفته است، یکی از این سدهاست. این سد، به علت ویژگی ساختاری و کارکردی اش شدیدا نظام اسکان را در محدوده اجرایش تحت تاثیر قرار داده است. این تحقیق با هدف تبیین اثرات احداث سد سیمره بر نظام اسکان محدوده مورد مطالعه و ترسیم چشم انداز مطلوب مداخله در این نظام انجام شده است. روش انجام این تحقیق، توصیفی، تحلیلی وترکیبی است. روش جمع آوری اطلاعات، روش جمع آوری کتابخانه ای– پیمایشی می باشد. محدوده جغرافیایی این تحقیق 14روستای دهستان زیرتنگ است. تعداد نمونه مورد مطالعه در محدوده جغرافیایی شامل 10روستا و 184خانوار می باشد. برای تعیین حجم نمونه روستاها و خانوارها، از فرمول کوکران استفاده گردیده است. روش نمونه گیری با توجه به تعداد نمونه ها روشهای طبقه ایی و تصادفی انتخاب گردید. همچنین، برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات به دست آمده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (A.H.P) و مدل سوات (SOWT) استفاده گردید. بررسی انجام گرفته، نشان داده است که ایجاد سد سیمره در محدوده دهستان زیرتنگ به عنوان عامل بیرونی، اگرچه از نگاه سیاستگذاران امری اجتناب ناپذیر بود، ولی سیاست مداخله ( خرید داراییها) برای سامان دادن به نظام اسکان متناسب با ویژگیهای ساختاری-کارکردی آن نبود.
تعیین الگوی زمانی مکانی بارش استان گلستان با استفاده از تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین مناطق بارشی بر اساس تشابه مقادیر بارش ایستگاه ها می تواند برای اعمال مدیریت بهینه ی منابع آب استفاده شود. با توجه به متوسط 487 میلی متری بارش استان گلستان، شناسایی نواحی بارشی این استان به عنوان یکی از نواحی مستعد تولید کشاورزی کشور اهمیت ویژه ای دارد. از این رو بر اساس داده های بارش 52 ایستگاه سینوپتیک، اقلیم شناسی، باران سنجی و تبخیرسنجی استان در یک دوره ی زمانی 37 ساله، نواحی بارشی این استان با استفاده از روش تحلیل خوشه ای گروه بندی شد. سپس اعتبار گروه بندی ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه آزمون شد. نتایج حاصل از تحلیل آنالیز واریانس یک طرفه بر گروه بندی های حاصل از تحلیل خوشه ای نشان داد که تقسیم استان در همه ی فصول به سه ناحیه ی بارشی: حداکثر در ناحیه ی کوهستانی، متوسط در ناحیه ی کوهپایه ای و حداقل در ناحیه ی پست در سطح اطمینان 95 درصد تأیید شد. نتایج این بررسی نشان داد که روش خوشه بندی وارد بهترین روش برای تعیین گروه ها و روش مربع فاصله اقلیدسی به بهترین شکل تمایز بین گروهی را نشان می دهد. سپس بر اساس گروه بندی به دست آمده، پهنه های بارشی استان در محیط Arc_GIS و بروش کرجینگ مشخص شد. نتایج این بررسی نشان داد بیش ترین مقدار وزنی بارش در فصول بهار، تابستان و زمستان در ناحیه کوهپایه ای ریزش دارد و فقط در فصل پاییز، وزن بارش نوع کوهستانی بیش تر است. باوجود آن که 17 درصد مساحت استان در فصل زمستان، بارش نوع کوهستانی دارد لیکن به دلیل بالا بودن میانگین بارش در این ناحیه، 7/47 درصد نیاز آبی استان را تأمین می کند.