مقالات
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های مرتبط با گردشگری ایران، دین داری ساکنان محلی به عنوان عاملی مهم در جذب گردشگران شناخته شده است. با توجه به این نکته، پژوهش حاضر درصدد بررسی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری روستایی با توجه به نقش دین داری و تصویر مقصد است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش گردشگران شهرستان زبرخان در بازه زمانی شش ماه بهار و تابستان سال 96 است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 385 گردشگر انتخاب شده است. گردشگران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده های پژوهش از ابزار پرسش نامه استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از بررسی سازگاری درونی انجام گرفت. روایی پژوهش نیز با بررسی روایی همگرا و واگرا سنجش شد. روایی همگرا با استفاده از میانگین واریانس استخراج شده و روایی واگرا با استفاد+ه از معیار فورنل- لارکر اندازه گیری شدند. برای بررسی اثر تعدیل گری دین داری از رویکرد مقایسه گروهی در مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج نشان داد بدون لحاظ کردن دین داری به عنوان متغیر تعدیل گر؛ جاذبه ها، زیرساخت ها و نحوه برخورد مردم محلی به ترتیب بیشتری تأثیر را بر توسعه گردشگری روستایی دارند. با لحاظ کردن متغیر دین داری به عنوان تعدیل گر؛ متغیر دین داری توانسته است رابطه نحوه برخورد مردم محلی با توسعه گردشگری و همچنین جاذبه ها با توسعه گردشگری روستایی را تعدیل کند. همچنین تصویر مقصد نقش میانجی خود را بازی کرده است.
تاریخچه نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه در پلیوستوسن پایانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه و تاریخچه تحولات آن از جمله موضوعاتی است که سال ها مورد بحث محققان علوم زمین بوده است. با وجود مطالعاتی که در گذشته در رابطه با تحولات دیرینه این دریاچه انجام گرفته است، ولی اطلاعات دقیقی در رابطه با تاریخ نگاری نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه و ارتباط آن با رویدادهای زمین شناسی در این منطقه در دسترس نیست. نظریات ارائه شده در رابطه با سن نوسانات سطح آب دریاچه مبتنی بر تعیین سن نسبی و مقایسه آن با سایر دریاچه های کشورهای مجاور یا شواهد رسوبی در رسوبات کواترنری سایر نقاط ایران است. از این رو انجام پژوهشی که بر مبنای روش های آزمایشگاهی رهیافتی جدید در زمینه تاریخچه نوسانات سطح آب این دریاچه ارئه دهد امری ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی تحولات فضایی و زمانی نوسانات دیرینه دریاچه ارومیه از طریق پژوهش خطوط ساحلی قدیمی و پادگانه های دریاچه ای ارومیه با تأکید بر استفاده از داده های تعیین سن پادگانه های دریاچه ای صورت گرفته است. تعیین سن شش پادگانه دریاچه ای ارومیه به روش کربن 14 انجام گرفت. نتایج تعیین سن نشان می دهد ، سن خطوط ساحلی شناسایی شده مربوط به به پلیوستوسن پایانی بوده و در محدوده زمانی 54 تا 35 هزار سال قبل قرار گرفته است و نظریاتی را که در رابطه با اختصاص این خطوط ساحلی قدیمی به دوره های گونر، میندل و ریس مطرح می شود، اصلاح می نماید. علاوه برآن از لحاظ زمانی نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه با نوسانات سطح آب دریاچه های زریوار و همچنین دریای مرده همبستگی های نشان می دهد که بیانگر ارتباط زمانی نوسانات سطح آب این دریاچه ها بایکدیگر در دوره پلیوستوسن و صحت نتایج به دست آمده است.
تحلیل فرآیندهای مورفودینامیکی موثر در عمیق شدگی آبراهه های جلگه جنوب غربی دریای خزر، مطالعه موردی: رودخانه های لیسار، کرگانرود و شفارود در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به وقوع همزمان بالاآمدگی البرز و فرونشست صفحه اقیانوسی خزر و تغییرات تراز آب دریای خزر، شرایط پیچیده ای را در سطح جلگه از لحاظ رسوبگذاری و حفر مجرا شاهد هستیم. به دلیل مورفولوژی ناهمگون مناطق ساحلی، تأثیر نوسانات دریای خزر در تمام مناطق ساحلی یکسان نیست. مسأله تحقیق آن است که بستر رودخانه های منتهی به خط ساحلی خزر عمیق شدگی قابل توجهی را نشان می دهد. از جمله هدفهای اصلی این تحقیق، بررسی ارتباط میزان کف کنی رودخانه ها با نوسان های آب دریای خزر، مورفوتکتونیک البرز و عوامل انسانی است. برای دستیابی به این هدف از داده های دبی و رسوب، نوسان های تراز آب، مدل رقومی ارتفاعی منطقه با توان تفکیک 5/12 متر به همراه عکس های هوایی، تصاویر گوگل ارث، مطالعات کتابخانه ای و میدانی مورد استفاده قرارگرفته است. برای شناخت نحوه عملکرد و میزان اثرگذاری فعالیت های نوزمین ساخت و تحلیل نیمرخ های طولی و عرضی رودخانه ها از شاخص های ژئومورفیک استفاده شد؛ و به منظور بررسی روند کف کنی رودخانه های مورد مطالعه از کوهستان تا خط ساحل، مقایسه تحلیلی نیمرخ های طولی و عرضی و مطالعه نمودارهای تاریخی نوسانات آب دریای خزر انجام گرفت و با بهره گیری از استدلال استقرائی تحلیل ها انجام شد. نتایج حاصل از شاخص های مورفوتکتونیک و مشاهدات میدانی و بررسی نیمرخ های عرضی رودخانه ها، نشان داد که در برخی نیمرخ ها علاوه بر بالاآمدگی البرز، سایر عوامل از جمله عامل انسانی و نوسانات دریا و فرونشست تکتونیکی در عمیق شدگی بستر رودخانه ها نقش داشته اند.
بررسی میزان مخاطره چاک جریان در قاعده دلتای سفیدرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاک جریان، جریانی قوی و باریک است که در منطقه خیزاب و در جهت تقریبا عمود بر ساحل شکل می گیرد. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش، خطوط ساحلی بخش جنوب غربی دریای خزر در قاعده دلتای رودخانه ای سفیدرود است. آمار بالای غرق شدگان دریای خزر صرف نظر از عدم آشنایی با فن شنا ناشی از ناآگاهی شناگران با ژئومورفولوژی سواحل، رژیم امواج، چاه های مکنده و چاک جریان است که شنای مطمئن و ایمن در دریا را با شنا در آب های آرام استخرها و رودخانه ها و دریاچه های پشت سد کاملا متمایز می کند. هدف از این پژوهش شناسایی چاک جریان و بررسی علل رخداد این پدیده است. ابزار و داده های اصلی این پژوهش از نقشه هیدروگرافی چارت دریایی کیاشهر به مقیاس 100000/1 و دستگاه GPS به همراه نرم افزار ArcGIS تشکیل شده است. روش کار مبتنی بر شناسایی چاک جریان در بازدیدهای میدانی و در مرحله بعد انتقال نقاط به محیط نرم افزاری و اضافه نمودن آن به پارامترهای ژئومورفیک (توپوگرافی بستر دریا، شیب، هندسه خط ساحلی، قطر ذرات و راستای امواج) به همراه تخمین میزان مخاطره چاک جریان با استفاده از مدل مورفودینامیک ساحل ارائه شده توسط رایت و شورت، جهت بررسی و تجزیه و تحلیل میزان مخاطره و دلایل وقوع چاک جریان در قاعده دلتای سفیدرود است. یافته های تحقیق نشان می دهد قطر ذرات ماسه در مناطق وقوع چاک جریان کوچک تر و شیب این مناطق نیز کمتر از مناطق مجاور می باشد. بررسی پارامتر امگا در مدل مورفودینامیک ساحلی، محدوده مورد بررسی را با امگای بین 97/0 تا 85/2، در رده سواحل با خطر کم تا متوسط از لحاظ میزان مخاطره چاک جریان قرار می دهد. هندسه خط ساحلی نیز در محل وقوع جریان های شکافنده، انحنا و تورفتگی زیادی را به سمت خشکی نشان می دهد که می تواند در شناسایی این خطر کمک کننده باشد. در مناطقی که بین پشته های دریایی، گودی های هرچند کوچک ایجاد شده باشد شرایط برای ایجاد و تقویت این جریان ها فراهم می شود؛ لذا می توان نتیجه گیری نمود که به دلیل ارتباط تنگاتنگ نقاط وقوع این پدیده و وجود پشته ها و ناوه های در منطقه شکست، می توان محل وقوع جریان ها را شناسایی نموده و حتی صحت نقشه های عمق سنجی را ارزیابی کرد. پیشنهاد می شود با توجه به شناسایی چاک جریان، علائم هشداردهنده در سواحل مورد مطالعه نصب شود تا از بروز حوادث احتمالی جلوگیری گردد.
نقش مؤلفه های تاب آوری شهری در کاهش خسارات ناشی از سیلاب. مطالعه موردی: شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی به منزله پدیده های تکرار پذیر در غیاب سیستم های کاهشی می تواند تبدیل به فاجعه شود و اثرها و پیامدهای مخربی در پی داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی نقش مؤلفه های تاب آوری شهری در کاهش خسارات ناشی از سیلاب در شهر گرگان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. تجزیه و تحلیل داده ها براساس آزمون های همبستگی پیرسون و آزمون T انجام شده است. یافته ها نشان داد که وضعیت تاب آوری گرگان در به روزرسانی اطلاعات، ایجاد سیستم های هشدار سریع، مرکز برنامه بازسازی از نیازهای جمعیت گرفتار در بلایا، تخصیص بودجه، اعمال قوانین ساخت و ساز قانونی و سرمایه گذاری در زمینه ایجاد زیربناهای کاهش دهنده خطرپذیری، به طورکلی وضعیت زیرساختی در حاشیه رودخانه زیارت در وضعیت مناسبی قرار ندارد؛ همچنین مؤلفه ایجاد سیستم های هشدار سریع بیشترین میزان همبستگی (0.749) و شاخص سازمان دهی و هماهنگی کمترین میزان همبستگی را با شاخص تاب آوری داشته است. براین اساس طبق یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تقویت مشارکت های مردمی و مؤلفه های اجتماعی، حمایت های سازمانی و نهادی، حمایت از اقشار ضعیف و حاشیه نشین ها، تخصیص بودجه های کلان و در نهایت ترمیم زیرساخت های موجود تاحد زیادی می تواند سبب افزایش تاب آوری شهری و در نهایت کاهش خسارات مالی و جانی ناشی از سیلاب در شهر گرگان شود.
تببین شاخص های محیطی اثرگذار بر سلامت شهری از منظر آلودگی صوتی در شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت انسان تحت تأثیر شاخص های محیطی، زیربنا و محور تمام پیشرفت ها و اصل مسلم مقوله توسعه پایدار به شمار می رود. براین اساس بسیار به جا خواهد بود که تلاش ها، برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری های گسترده ای جهت دسترسی هر چه بهتر و بیشتر به شاخص های سلامت، انجام گردد. روند فزاینده ورود و کاربرد وسائط نقلیه، یکی از همین موارد آلودگی است که در کنار نقش مثبت خود در راحتی زندگی، معضل آلودگی صوتی آن، از مهم ترین آلودگی های اثرگذار بر کیفیت و سلامت زندگی ساکنان نواحی شهری است؛ بنابراین با توجه به تأثیر آلودگی صوتی بر ابعاد مختلف سلامت انسان و نیز هزینه های بالای درمانی آن، ضرورت انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه بیشتر نمایان می شود. از این رو این پژوهش با علم به اهمیت موضوع، به سنجش آلودگی صوتیِ ناشی از ترافیک شهری و تأثیر آن بر سلامت عمومی و روانی شهروندان کلانشهر قم پرداخته است. روش مطالعه در این پژوهش بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای استوار بوده و داده های به دست آمده نیز در طول سه ماه بررسی خیابان های اصلی این کلانشهر و با استفاده از دستگاههای B&K-2230 ،Quest-2900 به دست آمده است. در مجموع نتایج این پژوهش به صورت مقایسه ای در دو گروه آزمایش و کنترل نشان می دهد که تقریباً در همه خیابان های مورد مطالعه، میزان آلودگی صوتی بیشتر از حد استاندارد قرار دارد. در این میان سهم خیابان های امام خمینی، 19دی، اِرَم و انقلاب بیشتر است که بازتاب این آلودگی صوتی بر اساس پژوهش های میدانی و نتایج حاصل از تحلیل پرسشنامه های توزیعی در میان ساکنان مجاور خیابان ها، بروز برخی از بیماری های خفیف تا شدید و در نهایت کاهش سلامت عمومی و روانی ساکنان آن است که این موارد در محله هایی همچون عماریاسر، خیابان شاهد غربی و شرقی، آیت اله قدوسی، لواسانی، نظامی گنجوی، لقمان حکیم و بوعلی سینا بسیار کمتر مشاهده می گردد.
ارزیابی شاخص های فضایی-کالبدی در تبیین الگوی پراکنده رویی شهری با استفاده از داده های سنجش از دور. نمونه موردی: شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمعیت شهرنشین در جهان روز به روز در حال افزایش بوده و در پی آن، شهرها نیز تبدیل به مکان هایی با تمرکز بالای جمعیتی گشته اند. این امر گسترش فضایی-کالبدی شهر را دستخوش تغییراتی می کند که تبیین الگوی این گسترش به منظورِ بررسی تأثیرات آن بر زندگی شهری، امری ضروری تلقی می گردد. این پژوهش، قصد دارد با بهره گیری از داده های سنجش از دور، در 8 مقطع زمانی طی سال های 1363 تا 1397 و با استفاده از 28 شاخصِ کالبدی-فضایی در 4 دسته مساحت-لبه، شکل، تجمع و تنوع و در 3 سطحِ لکه، کلاس کاربری، و سیمای سرزمین، به تبیین الگوی پراکنده رویی در شهر کرمان بپردازد. برای این منظور، 8 تصویر از ماهواره های لندست 5، 7 و 8 به فاصله زمانی 5 سال از یکدیگر انتخاب گردید، آماده سازی آن ها در نرم افزارهای ENVI و ArcGIS انجام شد و سپس مقادیرِ شاخص های کالبدی-فضاییِ پراکنده رویی شهری با استفاده از نرم افزار Fragstats در سال های مختلف محاسبه گردید. در مرحله بعد با کدنویسی در نرم افزار MATLAB، وزن دهی به شیوه انتروپی شانون بر روی مقادیرِ به دست آمده برای شاخص ها انجام گردید که «شاخص بزرگترین لکه (LPI)» بیشترین وزن را به خود اختصاص داد. پس از آن، شاخص پراکنده رویی برای 8 سالِ مورد مطالعه محاسبه گردید که بیشترین میزان پراکنده رویی در سال 1363 و کمترین آن در سال 1397 رخ داده است. در مرحله پایانی، با استفاده از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS، رتبه میانگینِ 4 دسته مساحت-لبه، شکل، تجمع و تنوع محاسبه شد و با رتبه میانگین شاخص پراکنده رویی مقایسه گردید، نتایج این آزمون نشان می دهد که الگوی پراکنده رویی شهر کرمان عمدتاً از شاخص های مساحت-لبه تبعیت می کند.
ارزیابی سازگاری شاخص های مکان یابی ساختمان های تجاری بزرگ مقیاس با رویکرد تهدیدات و مخاطرات شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استقرار هر فضای شهری در موقعیت فضایی کالبدی خاصی از سطح شهر تابع اصول و قواعد خاص خود است. رعایت اصول و قواعد می تواند موفقیت و عملکرد مناسب عنصر مورد نظر را در مکان تعیین شده افزایش دهد و در غیر این صورت باعث افزایش آسیب پذیری آنها می شود. با به کاربردن اصول برنامه ریزی شهری همچون برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، منطقه بندی شهری، تمرکززدایی، مکان یابی مناسب، جلوگیری از توسعه نواحی در همجواری با کاربری های پرمخاطره و مورد تهدید می توان ضریب آسیب پذیری شهرها را در مقابل مخاطرات کاهش داد. ساختمان های تجاری به عنوان یکی از المان های مهم شهری نقش بسزایی در تسهیل مدیریت بحران در شرایط اضطراری در برابر تهدیدات و مخاطرات شهری دارند؛ بنابراین علاوه بر محورهای سازه ای و معماری، محور مکان یابی یکی از مهم ترین و اصولی ترین محور جهت ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های تجاری بزرگ مقیاس است. این پژوهش با ماهیت توسعه ای- کاربردی و روش توصیفی- پیمایشی به بررسی موضوع در ساختمان های تجاری بزرگ مقیاس پرداخته است. در این پژوهش برای ارزیابی مکان یابی ساختمان های تجاری بزرگ مقیاس دو معیار فضایی- کالبدی و جغرافیایی، طبیعی و زیست محیطی در نظر گرفته شده است. در این پژوهش با بهره گیری از روش های SWARA و SMART به بررسی موضوع و ارائه مدل جهت ارزیابی آسیب پذیری مکانی پرداخته شده است. نتایج حاصل از ارزیابی معیارها و شاخص های مکان یابی نشان می دهد معیارهایی که منشأ آنها تهدیدات و مخاطرات شهری است (جغرافیایی، طبیعی) با امتیاز 5238/0 نسبت به معیارهای تسهیل کننده مدیریت بحران (فضایی و کالبدی) با وزن 4762/0 اولویت بیشتری دارند. با بهره گیری از مدل ارائه شده می توان ساختمان های تجاری بزرگ مقیاس را در برابر تهدیدات و مخاطرات شهری مورد ارزیابی آسیب پذیری قرار داد و همچنین میزان آسیب پذیری و نقاط ضعف این ساختمان ها در هر شاخص و معیار را بررسی نمود. ارزیابی آسیب پذیری مکانی ساختمان مورد مطالعه برابر با 9/64 درصد است که به لحاظ سازگاری از منظر پدافند غیرعامل در دسته متوسط طبقه بندی می شود.
تأثیر نابرابری های اجتماعی در کیفیت فضای سبز. نمونه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای سبز شهری یکی از مهم ترین کاربری های خدماتی و یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع محسوب می شود و در توسعه پایدار شهری اهمیت بالایی دارد. برخورداری از این کاربری مهم شهری تحت تأثیر نابرابری های اجتماعی قرار می گیرد که در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی برای شهرهای امروزی به حساب می آید. در این میان آنچه مهم است، کیفیت فضاهای سبز و تأسیسات و خدمات ارائه شده در آن ها است. در این پژوهش رابطه بین سطح اجتماعی شهروندان و کیفیت فضای سبز در شهر کاشان مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به صورت میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق را کلیه ساکنان شهر کاشان یعنی 304487 نفر تشکیل می دهند و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 200 پرسش نامه محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون های آماری T-Test و Anova در نرم افزار Spss و جهت تبیین و مدل سازی تأثیر نابرابری های اجتماعی در کیفیت فضای سبز از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون T بیانگر کیفیت نامناسب فضای سبز در پارک های شهر کاشان است؛ همچنین نتایج آزمون Anova نشان داد که بین شاخص های کیفیت فضای سبز در مناطق مختلف شهر کاشان به لحاظ آماری تفاوت میانگین وجود دارد. تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری نیز بیانگر این مطلب است که بین وضعیت اجتماعی مناطق و کیفیت فضای سبز در شهر کاشان رابطه معناداری وجود دارد، همچنین در بین متغیرهای مربوط به شاخص کیفیت فضای سبز عامل منظر، بیشترین بار عاملی را با 98/0 به خود اختصاص داده است.
تحلیل فضایی و زمانی جزایر گرمایی مناطق شهری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی نمایانگرترین تغییر بشر در سطح زمین است که به طور معمول منجر به تشکیل جزایر گرمای شهری می شود. دمای سطح زمین یک پارامتر مهم برای تعادل انرژی سطح و مطالعات آب و هوای شهری است.آگاهی از پراکندگی مکانی دما، زمینه ساز برنامه ریزی و سیاستگذاری های درست محیطی است. دراین پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 در دو دوره زمانی سال پایه (2017-2010) و بازه دوم (2005-2000) به صورت میانگین در سه ماه گرم سال مورد استفاده قرار گرفته است. بعد بر روی این تصاویر، اول تصحیح هندسی انجام گرفت سپس از این تصاویر جهت محاسبه پارامترهای مربوط به استخراج دما به روش تک پنجره ای شهر گرگان استفاده گردید و در ادامه برای بالا بردن دقت کار با استفاده از داده های ساعتی دمای ایستگاه مورد نظر در تحلیل جزایر حرارتی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد تغییرات زمانی و مکانی جزایر حرارتی در شهر گرگان، الگوی خوشه ای بالایی دارد. درحالی که شاخص موران محلی و لکه های داغ در قسمت های شمالی، شمال غربی و شرقی و مرکز شهر همبستگی فضایی مثبت( لکه های داغ) دارند و همچنین لکه های سرد در مناطق جنوبی شهر وجود دارد.این درحالی است که قسمت های زیادی از شهر گرگان هیچ گونه الگوی معنی داری یا خود همبستگی فضایی در طی دوره مطالعه در آن دیده نمی شود. می توان گفت جزایر حرارتی شهر گرگان به دو عامل بستگی دارد:یک شرایط اقلیمی حاکم در دوره مورد مطالعه و دوم شرایط انسایی حاکم بر شهر.
بررسی و تحلیل عدالت در سلامت شهری محدوده. مورد مطالعه: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت شهری تنها به معنای نبود بیماری در شهر نیست، بلکه به معنای تندرستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی همه ساکنان شهر و همچنین محیط فیزیکی و فضای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی سالم در شهر است. هدف اصلی برنامه ریزی سلامت شهری دستیابی عادلانه همه ساکنان به سلامت کامل جسمی، روانی و اجتماعی و همچنین دستیابی عادلانه به عوامل تعیین کننده سلامت شهری می باشد. امروزه موضوع عدالت در سلامت شهری، به یکی از مهم ترین و با اولویت ترین موضوع های جهان و کشورها تبدیل شده است. عدالت در سلامت شهری به معنای نبود تفاوت های سیستماتیک در یک یا چند جنبه از وضعیت سلامت شهروندان یا گروههای جمعیتی از نظر اجتماعی، اقتصادی و محیط فیزیکی است. با توجه به اهمیت موضوع عدالت در سلامت شهری، در این پژوهش به بررسی عدالت در سلامت در شهر بجنورد پرداخته می شود. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش انجام تحقیق، توصیفی-تحلیلی، از نظر گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و پیمایشی و از نظر تجزیه و تحلیل اطلاعات، کمّی می باشد. نتایج شاخص های عدالت در سلامت شهری در شهر بجنورد نشان داد که ساکنان شهر بجنورد به هیچ یک از عوامل تعیین کننده سلامت شهری (عوامل اقتصادی، اجتماعی، فیزیکی-کالبدی و خدمات بهداشتی-درمانی) دسترسی عادلانه ندارند. طبق نتایج، با فاصله گرفتن از مرکز شهر، میزان دستیابی به تعیین کننده های سلامت شهری دشوارتر می شود؛ بنابراین، حاشیه نشینان شهر بجنورد کمترین میزان دسترسی به عوامل تعیین کننده سلامت را دارند. از نظر سرانه خدمات بهداشتی-درمانی محله 12 و 2-9 با چیرگی 9 و محله 4-7 با چیرگی 38، از نظر شاخص های اجتماعی محله 12 با میانگین 44 و محله 3-8 با میانگین 61، از نظر قابلیت پیاده روی محله 12 با میانگین 35 و محله 3-8 با میانگین 42، به ترتیب دارای کمترین و بیشترین سطح دسترسی به عوامل تعیین کننده سلامت می باشند. به طورکلی می توان گفت، سلامت شهری یک مفهوم پیچیده است که عوامل گوناگون مانند عوامل اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، محیط فیزیکی، نظام سلامت شهری و ساختار سیاسی بر آن تأثیر می گذارند؛ بنابراین تأمین سلامت شهروندان موضوعی نیست که بتوان آن را از طریق برنامه ریزی و اقدامات بخشی به دست آورد. تأمین سلامت شهروندان، نیازمند برنامه ریزی بلندمدت، بین بخشی و یکپارچه است که همه افراد و سازمان ها باید برای دستیابی به آن تلاش کنند.
تحلیلی بر تأثیر سطح رضایت از پایداری کالبدی- محیطی بر مولفه های کیفیت زندگی ساکنان در محلات شهری. نمونه موردی: محلات مرکزی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی به عنوان مفهومی برای نشان دادن میزان رضایت فرد از زندگی است که از ابعاد مختلف شکل گرفته که متغیرهای رضایت از کیفیت کالبدی- محیطی محلات از مهم ترین مؤلفه های آن می باشد. محلات واقع در هسته اولیه و مرکزی شهر اردبیل به فراخور فضای کالبدی شکل یافته که غالباً بر حسب زمان خود طراحی شده بود و ناتوانی آن در پاسخ به نیازهای ایجاد شده جدید ساکنان، زمینه های نارضایتی و یا کم رضایتی ساکنان از محیط شهری و کیفیت زندگی شان را به وجود آورده است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی تأثیر پایداری کالبدی- محیطی محلات شهری بر رضایت از مجموع کیفیت زندگی پرداخته و همچنین در ادامه سهم اثرگذاری هر یک از مؤلفه های کیفیت زندگی (کالبدی- محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سلامت فردی و زیست محیطی) بر مجموعه کیفیت زندگی را از نگاه ساکنان تعیین خواهد کرد. برای این منظور ساکنان محلات شش گانه اولیه و مرکزی شهر اردبیل (شامل محله اوچدکان، طوی، گازران، عالی قاپو، سرچشمه و پیرعبدالملک) مورد بررسی و مطالعه قرار خواهند گرفت. پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع کاربردی و توسعه ای و از لحاظ روش انجام پژوهش، توصیفی- تحلیلی به همراه کاوش های میدانی است. حجم نمونه مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران و برای کل شهر اردبیل، 384 نفر برآورد شده که ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ از روش ﺧﻮﺷﻪﺑﻨﺪی ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ای اﺳﺘﻔﺎده گردید. ابزار گردآوری دادها، پرسش نامه است که داده های گردآمده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. برای این منظور از تحلیل های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، به ازای یک واحد تغییر در مؤلفه کالبدی- محیطی، رضایتمندی از کیفیت زندگی 351/0 واحد تغییر می یابد و از این رو شاخص های رضایت از بعد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی مهم ترین و اثرگذارترین بعد نسبت به سایر ابعاد می باشد.
تغییرات مکانی سنجه های سیمای سرزمین در پوشش گیاهی جوامع حاشیه متأثر از نوع کاربری اراضی در رودخانه قره سو استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های طبیعی و مخرب بر رودخانه ها باعث تخریب پوشش گیاهی و فرسایش کناره های آن شده و ممکن است پیامدی جبران ناپذیری داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات مکانی پوشش گیاهی جوامع حاشیه رودخانه قره سو استان اردبیل براساس سنجه های سیمای سرزمین و با در نظر گرفتن معیارهای مربوط به الگو و ویژگی های سیمای سرزمین در سطح سیما و لکه انجام شد. در ابتدا مقایسه میانگین بین سنجه های مختلف سیمای سرزمین در چهار کاربری اراضی مختلف با استفاده از آنالیز واریانس انجام گردید، سپس برای تعیین تفاوت معنی داری بین مقادیر سنجه ها، از تحلیل واریانس یک طرفه به روش دانت استفاده شد. براساس نتایج، مقادیر میانگین تغییرات سنجه CONTAG در بازه های مختلف مطالعاتی و کاربری های اراضی مختلف بین 00/0 تا 80/69 به دست آمد. حداقل و حداکثر مقادیر میانگین مربوط به بازه با کاربری مسکونی و مرتع (00/0) و باغ با مقدار (80/69) است. میانگین تغییرات شاخص (SPLIT) در بازه با کاربری اراضی مختلف بین 93/9 تا 97/27 به دست آمد، که اگرچه لکه های حاشیه رودخانه در بازه با کاربری اراضی باغ دارای بیشترین پیوستگی است اما به حالت تکه درآمده و گسستگی بین لکه های حاشیه رودخانه افزایش یافته است؛ همچنین نتایج شاخص تجمع (AI) نشان داد که لکه ها در بازه های مختلف مطالعاتی و کاربری های اراضی مختلف پیوستگی بالایی دارند. در سطح لکه میانگین مقدار سنجه AREA_CPS برای رودخانه قره سو استان اردبیل بین 75/25 تا 96/36 به دست آمد. مقادیر سنجه ENN از 75/25 (بازه با کاربری کشاورزی) تا 96/39 (بازه با کاربری باغ) متغیر است. در مجموع بین کاربری باغ با سایر کاربری ها تفاوت معنی داری در سطح لکه و سیما وجود دارد. وجود و پیوستگی جوامع حاشیه رودخانه از عوامل ایجاد پیچیدگی و تنوع بخشیدن به اکوسیستم رودخانه است، لذا حفظ و احیای پوشش گیاه ی ح اشی ه رودخانه می تواند علاوه بر حفظ و تقویت ارزش های محیط زیستی، از شدت خسارت های ناشی از تغییر مسیر رودخانه و نیز وقوع سیلاب بکاهد. پیشنهاد می شود برای جلوگیری از تخریب بیشتر از طریق لکه های انسان ساخت و کشاورزی، حریم جوامع حاشیه رودانه رعایت شود.
تعیین عوامل مؤثر در پتانسیل سیل خیزی مناطق همگن هیدرولوژیک. مطالعه موردی: حوضه های آبخیز سه هزار و دوهزار (چشمه کیله) تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر به دلیل وقوع سیلاب های مکرر در حوضه آبخیز رودخانه های سه هزار و دوهزار تنکابن (چشمه کیله) و متعاقب آن ایجاد خسارات ناشی از سیل در محدوده شهری تنکابن، لزوم توجه به پهنه بندی خطر سیل خیزی را به ویژه در زمین های حاشیه رودخانه های اصلی حوضه مورد بررسی بیش از پیش نمایان ساخته است. در این پژوهش، با رویکردی مبتنی بر دیدگاه سیستمی در یک حوضه آبخیز، در ابتدای کار بر اساس ویژگی های توپوگرافی، زمین شناسی، فیزیوگرافی، پوشش اراضی و هیدرواقلیمی، با استفاده از تحلیل خوشه ای اقدام به شناسایی مناطق همگن هیدرولوژیک گردید؛ با انجام این مرحله، سه منطق همگن هیدرولوژیکی در حوضه آبخیز تعیین شد. در گام دوم، با بهره گیری از 4 معیار توپوگرافی، زمین شناسی، پوشش اراضی و هیدرواقلیم و به کار بردن روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، اقدام به پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی در مناطق همگن هیدرولوژیک شد. نقشه پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی در منطقه مطالعاتی نشان داد که بیشترین مساحت از منطقه مطالعاتی در طبقه سیل خیزی متوسط قرار دارند؛ در نهایت، به منظور تعیین مهم ترین عوامل مؤثر در پتانسیل سیل خیزی حوضه از تحلیل عاملی استفاده گردید. یافته های تحلیل عاملی بیانگر آن است که در مناطق همگن هیدرولوژیک، بر اساس 2 عامل و 20 متغیر، 100 درصد واریانس داده ها توجیه شده است که عامل دوم با بار عاملی 995/0، 1/51 درصد از واریانس کل را توجیه می کند. در عامل دوم پارامترهای مساحت، طول آبراهه اصلی، تراکم شبکه زهکشی، نسبت انشعاب، ضریب شکل هورتن، زمان تمرکز، درصد اراضی جنگل، درصد اراضی مرتع و درصد اراضی با نفوذپذیری زیاد، همبستگی بالایی (بیشتر از 75/0) را با پتانسیل سیل خیزی نشان داده اند که در این میان مهم ترین پارامتر مؤثر در سیل خیزی مناطق همگن هیدرولوژیک مورد بررسی، عامل مساحت با بار عاملی 997/0 است.
تحلیل شبکه گردشگری در کانون های گردشگری ناحیه اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی گردشگری نیازمند درک تعامل میان عرضه و تقاضا و تأثیر و تأثر هریک در ارتباط با دیگری است؛ از این رو، برنامه ریزی مقصد گردشگری از عوامل مهم برنامه ریزی توسعه است. در این بین، تحلیل شبکه از جمله به روزترین و کارآمدترین تحلیل هاست که از طریق پیوند کانون های کوچک، قدرت آنها را در برابر مراکز برتر افزایش می دهد. با توجه به ضعف قدرت جاذبه و پراکندگی بسیاری از مقاصد گردشگری، ساماندهی آنها در قالب شبکه به هم افزایی توان این مقاصد کمک می کند؛ از این رو، تحلیل شبکه ای و کاربردهای آن در توسعه گردشگری منطقه ای ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل شبکه گردشگری در کانون های گردشگری ناحیه اردبیل انجام شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است و داده های پژوهش با روش پیمایش میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری تحقیق را 79 روستای پیرامون 5 کانون گردشگری ناحیه اردبیل تشکیل می دهد که داده های لازم به صورت تمام شماری از مدیران محلی جمع آوری گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار NodeXLو GIS انجام گردیده است. با توجه به بررسی شبکه گردشگری و ارائه الگوی فضایی در ناحیه اردبیل یافته های تحقیق نشان می دهد که اغلب روستاهای تک سلولی در قسمت های جنوبشرقی و جنوبغربی ناحیه مورد مطالعه قرار داشته، تراکم روستاهای چند سلولی کوچک، اغلب در قسمت های مرکزی و غرب ناحیه، روستاهای چند سلولی بزرگ، در قسمت های مرکزی، غرب و شمالشرقی ناحیه واقع شده اند. با استفاده از نتایج بدست آمده و با تقویت ارتباط بین جاذبه های منطقه و برقراری شبکه کامل و هم پیوند، زمینه برای استفاده بهینه از جاذبه های منطقه فراهم می گردد.
تحلیل تطبیقی آسیب پذیری کالبدی بافت مرکز و پیرامون شهر گرگان در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین عامل در آسیب پذیری بافت های شهری در هنگام زلزله به مشخصه های کالبدی نظیر قدمت ابنیه، مصالح، تعداد طبقات، عرض معبر و درجه آسیب پذیری بر می گردد. بر همین مبنا هدف پژوهش حاضر تحلیل آسیب پذیری بافت کالبدی مناطق مرکزی شهر گرگان نسبت به نواحی پیرامونی در برابر زلزله است. در این پژوهش از روش خوشه ای و رائو (R.H.C) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مشخصات 400 مورد از ساختمان های شهر گرگان است که براساس فرمول کوکران تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بر اساس نتایج آزمون همبستگی رگرسیون، رابطه متغیر آسیب پذیری با عرض معتبر مستقیم و متوسط، با قدمت ساختمان مستقیم متوسط، با نوع مصالح مستقیم قوی، با تعداد طبقات مستقیم قوی و در نهایت با تعداد واحد در ساختمان مستقیم و ضعیف است. بر اساس نتایج رگرسیون، به ترتیب مصالح ساختمانی و تعداد طبقات بیشترین تأثیر را در آسیب پذیری بافت کالبدی مناطق شهری دارند و پس از آن قدمت ابنیه، دسترسی به معبر و در نهایت تعداد واحد مسکونی در ساختمان در رده های بعدی قرار دارند. نتایج حاصل از مقایسه میزان آسیب پذیری کالبدی بافت مرکزی و پیرامونی شهر گرگان نشان دهنده آن است که میانگین تراکم واحدهای مسکونی (معادل 92/1) در بافت مرکزی کمتر است. قدمت ابنیه بافت مرکزی (برابر با 31/2) بیشتر است. طبقات ساختمان های بافت پیرامونی (برابر با 29/1 ) از ارتفاع بیشتری برخوردار هستند. در زمینه شاخص دسترسی واحد ها به معبر (معادل 33/2)، ساختمان های بافت پیرامونی از دسترسی مناسب تری به معابر عریض تر برخوردار هستند. شاخص نهایی مربوط به میزان آسیب پذیری ساختمان ها در منطقه مرکزی و پیرامونی نشان می دهد که میانگین بافت پیرامونی برابر با 42/2 است و در نتیجه، ساختمان های این بخش از آسیب پذیری کمتری برخوردار می باشند.