مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه، توسعه کارآفرینی تا حدود زیادی متأثر از توانمندسازی ذی نفعان روستایی است. زیرا فراگرد توانمندسازی با تغییر دانش، مهارت، نگرش و احساسات ذی نفعان، و تقویت و شکوفایی توانایی ها، ظرفیت ها، استعدادهای درونی و بهبود رفتار و ادراک آن ها از منافع حاصل از توسعه کارآفرینی، باعث مشارکت هر چه بیشتر آن ها در فراگرد کارآفرینی روستایی می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر به بررسی جایگاه توانمندسازی ذی نفعان روستایی بر کارآفرینی و تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی شهرستان طارم پرداخت. در این پژوهش کمی و توصیفی- تحلیلی، جمع آوری داده ها به وسیله پرسشنامه انجام شد. یافته های حاصل از آزمون های آماری کندال تااوبی و رگرسیون نشان داد، بین مقوله های توانمندسازی و کارآفرینی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، رابطه بین کارآفرینی و تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی نیز مورد تأیید قرار گرفت. لیکن، معنادار بودن ارتباط بین مقوله های اثرگذار و اثرپذیر پژوهش، به دلیل پایین بودن میانگین وزنی شاخص ها، از حد متوسط آن می باشد. به سخن دیگر، کم توجهی به تسهیل کننده های توانمندسازی باعث شده است، میزان مشارکت ذی نفعان روستایی در فراگرد کارآفرینی و درنتیجه بهبود ابعاد فضا در ناحیه موردمطالعه در سطح پایینی قرار بگیرد. بنابراین، توجه به شاخص های روش و احساس توانمندسازی ذی نفعان روستایی همچون: آموزش و آگاهی بخشی، دانش و مهارت کارآفرینی، تفویض قدرت و اختیارات، دسترسی به منابع، معنی داری، شایستگی، تأثیر، اعتماد و اطمینان در جهت بهبود مشارکت آن ها در فراگرد کارآفرینی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی ضروری قلمداد می شود.
تحلیل الگوی فضایی سرمایه گذاری مسکن از منظر اقتصاد سیاسی فضا مطالعه موردی: کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کلان شهرها مهم ترین واحدهای فضایی فعالیت های اقتصادی- اجتماعی از یکسو و مظهر بلافصل این مناسبات می باشند که در پیوندهای فضایی نوینی، قلمروهای پیوسته و گسسته گسترده ای به وجود آورده و به محورهای گردش توسعه به دور خود بدل شده اند. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی الگوی سرمایه گذاری مسکن در شهر اهواز از دیدگاه اقتصاد سیاسی فضا می پردازد. مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی، و ازنظر شیوه اجرا توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش جهت بررسی وضعیت سرمایه گذاری مسکن در شهر اهواز از داده های مکانی و فضایی، داده ها و گزارش های طرح های توسعه شهری اهواز استفاده می شود تا از این طریق الگوی موجود سرمایه گذاری مسکن در شهر اهواز مشخص گردد. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون وزنی جغرافیایی، مدل موران و لکه های داغ در محیط نرم افزار ARC GIS استفاده شده و درنهایت به منظور نمایش تغییرات سرمایه گذاری مسکن از مدل Change Detection استفاده شد. نتایج حاصل بیانگر وجود افتراق مکانی و فضایی گسترده در بین محلات شهری اهواز و الگوی موجود ساخت وساز مسکن و سرمایه گذاری آن متناسب با رشد و توسعه شهر اهواز چه در مقیاس فضایی و چه در مقیاس جمعیتی نبوده و نظام سیاسی و مدیریت شهری حاکم بر شهر اهواز درواقع نتوانسته به تقاضای گروه های مختلف جامعه متناسب با توان مالی آن ها پاسخ دهد. الگوی سرمایه گذاری مسکن در کلان شهر اهواز از روند بسیار نامتعادلی پیروی کرده و در بحث سیاست گذاری مسکن، گروه های بیشتری از نظام رسمی برنامه ریزی خارج شده و در شکل گیری این پدیده علاوه بر عوامل کلان اقتصادی، عوامل کالبدی، زیرساختی، زیست محیطی و اجتماعی باعث شکاف در برخورداری از اساسی ترین حق به شهر گروه های متفاوت جامعه در ارتباط با نیاز سکونتی شده اند. بازتاب کالبدی آن به صورت گسترش بافت های حاشیه نشین، اراضی قهوه ای و بافت فرسوده در سطح محلات شهری اهواز می باشد.
بررسی میزان تأثیر گردشگری پایدار بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری شهرستان اردل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری پایدار می تواند نقش مؤثری در پایداری اقتصادی داشته باشد که خود سبب تغییرات درآمدی و توزیع درآمد در بین مناطق است و منجر به افزایش کیفیت زندگی و به ویژه افزایش امنیت غذایی می گردد. اهمیت رو به رشد صنعت گردشگری در کشورهای درحال توسعه بیشتر مرتبط با نقشی است که این صنعت می تواند در دستیابی به اهداف توسعه هزاره سوم به خصوص به ایجاد فرصت های شغلی و کاهش فقر؛ و توجه به پایداری محیط زیست ایجاد کند. در تحقیق حاضر، به بررسی نقش گردشگری پایدار در امنیت غذایی خانوارهای روستایی پرداخته شده است. بر اساس هدف، این پژوهش از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری در تحقیق حاضر، خانوارهای روستاهای هدف گردشگری شهرستان اردل انتخاب گردید. برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد 380 خانوار به عنوان تعداد نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. یافته های پژوهش، رابطه مثبت و معناداری بین امنیت غذایی خانوار با ابعاد گردشگری پایدار نشان می دهد. همچنین، بر اساس نتایج نهایی رگرسیون خطی، از میان مجموع متغیرهای موردمطالعه، متغیر پایداری اقتصادی گردشگری پایدار با میزان بتا (936/0) بیشترین تأثیر را در امنیت غذایی خانوارهای موردمطالعه داشته است؛ و ازلحاظ وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی نشان می دهد، 15 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 9/42 درصد دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 5/27 درصد دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 7/14 درصد خانوارها نیز دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. درنتیجه در منطقه باید برنامه ریزی لازم در جهت گسترش گردشگری توسعه یابد. و گردشگری می تواند به عنوان منبع درآمدزایی شود و فقر و بیکاری و درنتیجه ناامنی غذایی را کاهش دهد.
ارزیابی عملکرد مدیریت شهری با تأکید بر شاخص های حکمروایی خوب مطالعه موردی: شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد مدیریتی به عنوان تنظیم کننده روابط میان همه ارکان سازمان و شهروندان همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است که در حوزه مدیریتی این سازوکار درونی، بدون آن که نیاز به اهرم های بیرونی داشته باشد قادر است رضایتمندی شهروندان را به وجود آورد. پژوهش حاضر باهدف تحلیل عملکرد مدیریت شهر (شهرداری اهواز) با تأکید بر شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان به این مهم پرداخته است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و متدولوژی پژوهش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری شامل شهروندان شهر اهواز می باشند که بر اساس فرمول کوکران و با استفاده از روش تصادفی ساده 384 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss و pls استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان ضرایب به دست آمده تأثیر کارایی و اثربخش بر حکمروایی با کسب ضریب 839/0 بیشترین امتیاز را کسب نموده و نشانگر این است که بالاترین میزان تأثیرگذاری بر شکل گیری حکمروایی را دارد. شاخص قانون مداری با ضریب 791/0 در رتبه دوم، مشارکت با ضریب 770/0 درجه سوم میزان اثرگذاری بر شکل گیری حکمروایی را به خود اختصاص داده است و شاخص اجماع گرایی با 728/0، شاخص پاسخگویی با 696/0، شاخص مسئولیت پذیری با 678/0، شاخص شفافیت با 637/0 و شاخص عدالت و برابری با 604/0 به ترتیب بر شکل گیری حکمروایی تأثیرگذاری دارند. درنهایت حکمروایی خوب با ضریب 745/0 بر عملکرد مدیران شهری تأثیر خواهد داشت.
واکاوی نواحی شهری از منظر مؤلفه های تاب آوری مطالعه موردی: نواحی منطقه 11 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی و انسانی به دنبال گسترش شهرنشینی و جمعیت روزافزون این مناطق، منجر به افزایش آسیب پذیری مناطق شهری گردیده است. از همین رو، تاب آوری مناطق شهری به خصوص مراکز ویژه، حیاتی و حساس از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. درواقع، این مراکز در حکم شریان های مهم بدنه هر سرزمین محسوب می شوند. رویکرد تاب آوری به عنوان یکی از روندهای نوین در مدیریت شهری، می تواند گام مؤثری در جهت ارتقاء شهرها و مراکز حیاتی آن بردارد. از چالش های مدیریتی منطقه 11 تهران، تاب آوری مراکز حیاتی و حساس است که در صورت عدم پرداخت منجر به اختلال در ساختار جامعه می شود. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه ها و شاخص های تاب آوری، رتبه بندی آن ها به لحاظ اهمیت و درنهایت، اولویت بندی نواحی منطقه است. روش تحقیق پژوهش توصیفی – تحلیلی است و برای شناسایی عوامل اصلی ادبیات پژوهش و مبانی نظری موردبررسی قرار گرفت. درنهایت معیارهای اصلی مطابق با نظرات صاحب نظران امر استخراج گردید. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان و خبرگان جغرافیا و برنامه ریزی شهری با توجه به زمینه تخصصی تحقیق است که به صورت در دسترس 20 نفر انتخاب شده است. سپس برای تحلیل، رتبه بندی مؤلفه ها و اولویت بندی نواحی، از روش سوارا و واسپاس بهره گرفته شد. درنهایت، یافته های حاصل از تحلیل داده ها، نشان دهنده آن است که مؤلفه های کالبدی-محیطی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی-مدیریتی به ترتیب دارای بیشترین اهمیت در تحقق تاب آوری شهری هستند. همچنین، مابین نواحی 4 گانه منطقه 11 تهران به لحاظ برخورداری از مؤلفه های تاب آوری شهری، ناحیه دو با کسب امتیاز 23.2 در وضعیت بهتری نسبت به سایر نواحی قرار دارد. از طرفی، ناحیه چهار با کسب امتیاز 22.22 دارای بدترین وضعیت به لحاظ برخورداری از مؤلفه ها است.
تحلیلی بر کیفیت سکونتگاه های روستایی در نواحی جلگه ای مطالعه موردی: روستاهای بخش بندپی شرقی و غربی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه مسکن مهم ترین عنصر کالبدی روستاها است، مقاوم سازی و نوسازی آن در جلوگیری و پیشگیری از خسارات حوادث و تلفات جانی و مالی به ویژه در برابر حوادث پیش بینی نشده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اغلب روستاییان در واحدهای مسکونی قدیمی و کم دوام ساکن هستند که استقامت کافی ندارد؛ حتی بسیاری از مسکن های جدید نیز به صورت غیراصولی ساخته شده است. تحقیق حاضر سعی دارد تا کیفیت مسکن روستایی را با روش میدانی مورد تجزیه، تحلیل و سنجش قرار دهد. بدین منظور 220 خانوار روستایی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با فرمول کوکران به دست آمد و خانوارها نیز به نسبت جمعیت هر یک از روستاهای موردمطالعه به روش تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش داده ها از آزمون های تحلیل همبستگی، رگرسیون خطی و مقایسه میانگین فریدمن استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان می دهد که نداشتن ضامن معتبر، پایین بودن درآمد خانواده های روستایی، بهره بالای وام ها و بوروکراسی اداری مهم ترین چالش در راستای اخذ وام برای نوسازی مساکن محسوب می شوند. همچنین رعایت اصول فنی، نظارت برساخت وسازها و اعطای وام کم بهره تا سطح اطمینان 99 درصد با ساخت اصولی مسکن روستایی رابطه معناداری دارند. نتیجه رگرسیون خطی نیز نشان می دهد بین کیفیت مساکن با درآمد پایین روستاییان و عدم توان بازپرداخت تا سطح اطمینان 99 درصد رابطه معناداری وجود دارد. در ضمن مقادیر اختصاص یافته به هر یک از گویه های بررسی شده در آزمون فریدمن نشان دهنده میزان اهمیت هر یک از آن ها است. به طوری که تفاوت معناداری در بین آن ها وجود دارد. بنابراین اتخاذ تدابیر اندیشیده شده برای نهادینه کردن فرهنگ مقاوم سازی مساکن توسط مسئولان و مدیران و تشویق و ترغیب روستاییان برای توجه بیش ازپیش به این مهم امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر گردشگری روستایی اجتماع محور مطالعه موردی: مناطق روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری اجتماع محور متضمن سطح بالای مشارکت جوامع تحت لوای پایداری در فرایند توسعه و برنامه ریزی گردشگری است. درواقع این نوع گردشگری پایداری اجتماعی را برای جامعه بومی به همراه دارد چراکه فعالیت های گردشگری در بیشتر قسمت ها توسط اعضای جامعه محلی توسعه و کنترل می شود. هدف از این پژوهش تحلیل فضایی وضعیت گردشگری اجتماع محور در مناطق روستایی استان گیلان است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر رویکرد توصیفی- تحلیلی است که با نمونه ای با حجم 770 نفر از میان افراد روستایی در استان گیلان انجام شده است. به منظور تجزیه وتحلیل شاخص های موردنظر و برای پهنه بندی شرایط برقراری گردشگری اجتماع محور از روش میان یابی به تکنیک کریجینگ (Kriging) و هات اسپات و رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بر اساس مدل رگرسیون کلیه شاخص های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و مدیریتی به عنوان متغیرهای پیش بین در سطح مدل معنی دار هستند. پس ازآن به بررسی توزیع فضایی در سطح شهرستان های استان گیلان صورت گرفت. توزیع فضایی به صورت کریجینگ، وضعیت گردشگری اجتماع محور نشانگر توزیع نتایج به صورت غربی- شرقی است. درواقع سمت غرب استان گیلان که شامل شهرستان های تالش، رضوانشهر، است وضعیت بهتری حکم فرماست از طرفی نیز شهرستان انزلی در مرکز و همین طور، لنگرود، رودسر و رودبار ازلحاظ وضعیت گردشگری اجتماع محور در شرایط نسبتاً مطلوبی هستند. درواقع وضعیت توزیع جهت غربی-شرقی دارد. در متد هات اسپات نیز وضعیت در شهرستان تالش که در غرب واقع شده سپس بندر انزلی به نسبت سایر شهرستان ها بهتر است.
آمایش فضایی مناطق شهری اردبیل با معیارهای شهر اصیل اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام به عنوان جهان بینی نقش بسزایی در ساختار شهرهای اسلامی دارد و در آن پدیده های شهری توسط مردم و با تلفیق سه جنبه: وجه فکری و عقیدتی، عملی و رفتاری، تجلی عینی، تکوین می یابند امروزه شهرهای مسلمانان از ایده های مدل شهر غربی تقلید می کنند و این روندی فاقد هر گونه هویت اسلامی، ملی، بومی است در این مقاله قصد داریم باهدف شناسایی عناصر و مؤلفه های شهر اصیل اسلامی و تبیین آمایش فضایی مناطق شهری اردبیل در انطباق با معیارهای شهر اصیل اسلامی به این سؤال پاسخ دهیم: عناصر و مؤلفه های مناطق شهری اردبیل تا چه اندازه در انطباق با معیارهای شهر اسلامی قرار دارند؟ این پژوهش ازنظر روش، توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف، کاربردی است برای گردآوری داده ها از شیوه اسنادی و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است به طوری که ابتدا به شاخص بندی مؤلفه های شهر اصیل اسلامی پرداخته شد و در مرحله بعد برای هر یک از مؤلفه ها گویه هایی در قالب مقیاس لیکرت (پنج گزینه ای) معرفی شدند جامعه آماری این تحقیق شهروندان اردبیل در محدوده سنی 15 تا 65 سال می باشد و با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 383 نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق با روش نمونه گیری طبقه ای از پنج منطقه اردبیل (متناسب با تعداد جمعیت مناطق) انتخاب شدند و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل وازپس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد شهر اردبیل حاوی عناصر دخیل در ظهور شهر اصیل اسلامی است و با میانگین (43062/0 Qi) از وضعیت آمایش فضایی نسبتاً متوسط برخوردار است مناطق شهری نیز دارای نسبت های متفاوتی هستند به طوری که منطقه یک رتبه اول، منطقه دو رتبه دوم، منطقه سه رتبه چهارم، منطقه چهار رتبه پنجم، منطقه پنج رتبه سوم را در این انطباق پذیری به خود اختصاص داده است.
الگوی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی بر مبنای رویکرد مشارکت و تسهیلگری، مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی با تأکید بر اقدامات اجتماعی یکی از رویکردهای تأثیرگذار در ارتقاء و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی محسوب می شود که نیازمند بهره گیری از مشارکت تمامی ذی نفعان و همچنین شکل گیری دفاتر تسهیلگری در بطن این سکونتگاه ها به منظور تحقق اهداف موردنظر به صورت واقع بینانه است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این پژوهش ارائه الگوی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی کلان شهر تبریز بر مبنای رویکرد مشارکت و تسهیلگری می باشد. روش پژوهش در مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی–تحلیلی بوده که برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل شهروندان سکونتگاه های غیررسمی و مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی بوده که حجم نمونه شهروندان بر مبنای فرمول کوکران 384 نفر و با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری مدیران و نخبگان، از فرمول کوهن در سطح اطمینان 95 درصد برای تعیین حجم نمونه استفاده شده و حجم نمونه آماری 100 نفر برآورد گردیده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیشترین تأثیرگذاری بر تحقق رویکرد مشارکت و تسهیلگری مربوط به ظرفیت سازی نهادی با ضریب 81/0 می باشد. پس ازآن نیز هم افزایی نهادی و اجتماع گرایی به ترتیب با ضرایب 62/0 و 57/0 قرار دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد مشارکت و تسهیلگری می تواند با تقویت سطح اعتماد و باور جامعه محلی نسبت به خود در رفع مشکلات محلی، تفویض اختیار به مردم و سازمان های غیردولتی، سازمان یافتن جامعه محلی در جهت پرداختن به مشکلات و مسائل مبتلابه خود و بهبود اعتماد مردم و مسئولان نقش اساسی در توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی کلان شهر تبریز داشته باشند.
تحلیل عوامل مؤثر بر عملکرد نامطلوب بازارچه های مرزی در عدم توسعه اقتصادی- اجتماعی روستاهای پیرامون مرز باشماق، مطالعه موردی: روستاهای مرزی شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازارچه های مرزی به عنوان راهبردی که موجب پویایی و تنوع بخشی اقتصاد روستایی می گردند، توانایی حل بسیاری از معضلات کنونی روستاهای مرزی و حرکت آن ها در مسیر توسعه را دارند. اما تحقق این امر، نیازمند تدارک بسترها، زیرساخت ها و رفع موانع و مشکلاتی است که فراروی عملکرد مطلوب این بازارچه ها قرار دارند. در این راستا؛ پژوهش کمی - کیفی حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی انجام و سعی گردید که مهم ترین موانع و مشکلاتی که کارایی و اثرگذاری مطلوب بازارچه های مرزی شهرستان مریوان در تغییر وضعیت توسعه یافتگی نواحی روستایی موردمطالعه را با چالش، مواجه ساخته اند، شناسایی شوند تا رهیافت این امر، تدوین برنامه های کاربردی و اتخاذ راهکارهای عملی در راستای پویایی بازارچه ها باشد. در ابتدا؛ مهم ترین موانع و مشکلات از طریق مصاحبه ها با دو گروه مسئولین و آگاهان روستایی به روش نمونه گیری غیر احتمالی گلوله برفی، شناسایی شد و سپس از طریق توزیع 360 پرسشنامه (بهره گیری از فرمول کوکران) در میان سرپرستان خانوار دهستان های خاوومیرآباد و زریوار به عنوان جامعه آماری پژوهش، این موانع و مشکلات، مورد تأیید واقع گردیدند. درنهایت؛ با تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده با آزمون تحلیل عاملی؛46 متغیر یا مانع اثرگذار در قالب 5 عامل: نارسایی های مدیریتی؛ ضعف و کمبود در خدمات، امکانات و زیرساخت های بازارچه؛ ضعف در مشارکت و همکاری مردم محلی؛ کیفیت نازل توسعه روستایی منطقه و مکان گزینی نادرست بازارچه ها، خلاصه گردیدند. همچنین آزمون تحلیل مسیر نیز، نشان داد که عامل مکان گزینی نامناسب، دارای بیشترین تأثیر مستقیم، عامل نارسایی های مدیریتی؛ دارای بیشترین تأثیر غیرمستقیم و درمجموع نیز؛ عامل نارسایی های مدیریتی بیشترین تأثیر را بر عملکرد نامطلوب بازارچه ها دارند.