مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه در عرصه برنامه ریزی روستایی به جای تمرکز بر روی آسیب پذیری روستایی، بر تاب آور نمودن آن ها به عنوان راهکاری پیشگیرانه و مقابله گرانه با بحران ها تاکید می گردد. در این راستا نیز یکی از اقدامات مؤثر با توجه به ضعف های اقتصادی و نقش آن در آسیب پذیری بالای نواحی روستایی، متنوع سازی اقتصاد روستاهاست تا بدین ترتیب عوامل و زمینه های آسیب زا حذف گردند. بدین منظور، در این پژوهش کاربردی، نقش تنوع بخشی به اقتصاد نواحی روستایی شهرستان های سروآباد و مریوان در استان کردستان بر روی بهبود سطح تاب آوری آنها مورد مطالعه قرار گرفته است. جمع آوری اطلاعات در بخش نظری، با منابع اسنادی و در بخش میدانی، پیمایشی؛ مبتنی بر توزیع پرسش نامه و مصاحبه با مردم محلی است. جامعه آماری این پژوهش، روستاهایی از دهستان های خاوومیرآباد و زریبار در شهرستان مریوان و دهستان های اورامان و دزلی در شهرستان سروآباد هستند که فعالیت های متنوع اقتصادی در روستاهای خود دارند. تعداد سرپرستان خانوار روستاهای نمونه که به روش قرعه کشی تعیین گردیدند 3358 خانوار بوده که با اعمال فرمول کوکران 260 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه تعیین و پرسشنامه ها به صورت تصادفی ساده در میان آنها توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آمار استنباطی(خی دو، تی تک نمونه ای، ویلکاکسون و تحلیل مسیر) نشان داد که در مجموع، تنوع اقتصادی موجود در منطقه توانسته است در سطح معنی داری 0.001 و با میانگین برابر 3/45، موجب بهبود و ارتقای سطح تاب آوری روستاهای مورد مطالعه گردد. در این میان، بُعد تاب آوری اقتصادی با میانگین محاسبه شده برابر 44/3، بُعد اجتماعی با میانگین برابر45/3 و بُعد تاب آوری محیطی – کالبدی با میانگین 42/3 بهبود یافته اند که بُعد تاب آوری اقتصادی با بارکلی 442/ دارای بیشترین تاثیر در بهبود سطح تاب آوری روستاهای مورد مطالعه بوده است؛ همچنین، میانگین آسیب پذیری مردم محلی در برابر بحران های طبیعی و انسانی وارده بر معیشت شان از میانگین نامطلوب 74/2 دوره قبل به میانگین رضایت بخش 58/3 در دوره بعد از تنوع اقتصادی در منطقه کاهش یافته است.
تحلیلی بر رضایتمندی ساکنان نواحی روستایی شهرستان آق قلا از عملکرد دهیاری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهیاری مهم ترین و جدیدترین نهادی است که در عرصه مدیریت روستایی ایران شکل گرفته و مدیریت این نهاد بر عهده شخصی به نام دهیار است. این نهاد عمومی غیردولتی به منظور اداره امور روستا به صورت خودکفا و با شخصیت حقوقی مستقل در هر روستا تأسیس گردیده است. دهیاری به عنوان اهرم اجرایی دولت نقش مهمی در اجرا، نظارت و سازماندهی برنامه های توسعه در راستای دستیابی به سطحی مطلوب از توسعه پایدار روستایی دارد. این پژوهش با هدف تحلیلی بر رضایتمندی خانوارهای ساکن روستاهای شهرستان آق قلا از عملکرد دهیاری ها صورت گرفته است. پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است و جامعه آماری آن را خانوارهای ساکن در ۸ روستای شهرستان آق قلا تشکیل می دهد که 346 خانوار به عنوان حجم نمونه با فرمول کوکران تعیین گردید. به منظور ارزیابی عملکرد دهیاران در توسعه پایدار روستایی از 51 شاخص در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی منطبق بر 48 بند وظیفه محوله به دهیار در قالب طیف لیکرت استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها مبتنی بر پرسش نامه محقق ساخته که روایی محتوایی آن توسط اساتید و متخصصان تأیید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برابر 84 درصد به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل همبستگی کای اسکوئر و مقایسه میانگین فریدمن و کروسکال والیس در محیط نرم افزاری SPSS و برای تهیه نقشه از نرم افزار ArcGis استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی در مؤلفه های مورد بررسی نشان می دهد که رابطه معنادار تا سطح اطمینان 99 درصدی بین سطح تحصیلات با متغیرهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی وجود دارد؛ همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس نشان دهنده تفاوت معنادار 99 درصدی سطح رضایت روستاییان در هشت روستای مورد مطالعه از عملکرد دهیاری ها در زمینه های مختلف است. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، مهم ترین مشکل دهیاری ها کمبود منابع مالی برای توسعه روستا بوده و میزان رضایت از عملکرد دهیاری ها در ابعاد مورد بررسی در روستاهای پرجمعیت تر به خاطر قدرت مطالبه گری ساکنان، بسیار بیشتر از روستاهای کم جمعیت بوده است. از اینرو تشویق و ترغیب دهیاری ها در اجرایی کردن طرح های درآمدزا با ارائه طرح های فرادستی در راستای منابع پایدار درآمدی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
تحلیلی بر تعاملات فضایی مقصدهای گردشگری. مورد مطالعه: شهرستان علی آبادکتول، ناحیه محمدآباد- زرین گل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سکونت گاه های انسانی تطورپذیری و پویایی آن است. این پویایی در فضا، زمینه ایجاد جریان های فضایی بین شهر و روستا را در قالب پیوند های روستایی- شهری میسر می سازد، این پیوندهای روستایی- شهری حاصل تعاملات دو سویه سکونت گاه های روستایی و کانون شهری در عرصه ناحیه ای است که به سبب جریان های جریان افراد،کالا ها و اطلاعات پدید می آید. شکل گیری و گسترش این جریان های فضایی درسطوح مختلف (محلی، ناحیه ای و منطقه ای) به ایجاد سازمان فضایی می انجامد. هدف این تحقیق تحلیلی بر تعاملات فضایی مقصد های گردشگری ناحیه محمدآباد - زرین گل شهرستان علی آباد کتول مبتنی بر الگوی سازمان یابی فضایی شبکه ای است. روش شناسی تحقیق کمی و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل 20 نقطه سکونت گاهی روستایی که همگی به عنوان مقصد گردشگری روستایی درناحیه محمدآباد- زرین گل واقع در شهرستان علی آبادکتول هستند. برای گردآوریِ اطلاعات به شیوه های اسنادی و میدانی عمل شده است. در روش میدانی، از فن پرسش گری و ابزار پرسش نامه استفاده شد. البته، برای برخی از داده های ثانویه به مراکز اطلاع رسانی مانند مرکز آمار ایران و سازمان هایی مانند فرمانداری، میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان علی آباد مراجعه شد. با توجه به ماهیت مساله از تحلیل شبکه اجتماعی (SNA) استفاده شده است. در این روش سه دسته شاخص وجود دارند که در این پژوهش از شاخص های کلان (اندازه شبکه، تراکم شبکه و مرکزیت شبکه) استفاده شده است. همچنین، در این روش داده های جریانی به وسیله نرم افزار Nodexl مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به یافته های تحقیق، نتایج زیر به دست آمد: - تعاملات فضایی در سطح ناحیه اگرچه مبتنی بر ساختارهای محیطی مبتنی بر فعالیت های بخش کشاورزی شکل گرفته است ولی در دهه اخیر به علت تحول در بسترهای اجتماعی- اقتصادی و امکان محیطی ، چشم انداز طبیعی) مبتنی بر فعالیت گردشگری و سرمایه گذاری های بومی مرتبط (با فعالیت گردشگری) از تعدد و تنوع بیشتری برخوردار شده است. - تعاملات فضایی نوین نه تنها زمینه افزایش تعاملات درون قلمروی را فراهم نموده است. بلکه زمینه افزایش تعاملات برون قلمرویی نیز افزایش یافته است. مبتنی بر بنیان نظری تحلیل شبکه، این نوع از تعاملات بسترساز پایداری شبکه (یا نظام سکونتگاهی) خواهد شد. - اگرچه، جریان ها از تعدد و تنوع برخوردار شده و سطح تعاملات هم ارتقا یافته است. ولی ساختار جریان ها با نقش پذیری شهرها و روستا های بزرگ به جای ماهیت دو سویه و مکمل، از ماهیتی یک سویه برخوردار است. این ویژگی سبب شده استتا پیوند بین سکونت گاهی شکل نگیرید.
تأثیر هویت مکانی بر زیست پذیری سکونت گاههای روستایی پیراشهری کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله تحقیق: هویت مکانی در سکونتگاههای روستایی پیراشهری مورد مطالعه از نظر ساکنان در چه وضعیتی قرار دارد؟ هویت مکانی به چه میزان بر زیست پذیری سکونتگاههای پیراشهری به ویژه در حاشیه کلانشهرها تأثیرگذار است؟ هدف تحقیق بررسی تأثیر هویت مکانی بر زیست پذیری روستاهای پیراشهری شهر مشهد می باشد. روش تحقیق: جامعه آماری پژوهش طبق آمار سرشماری 1395، روستاهای دهستان تبادکان شهرستان مشهد در بخش مرکزی شهرستان مشهد است که در پژوهش به دو محور سیمان و کلات تقسیم شده است. طبق فرمول کوکران تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسش نامه 169 خانوار به دست آمد. جهت تجزیه تحلیل داده ها از آزمون های، تی تک نمونه ای، پیرسون و معادلات ساختاری Smat PLS و برای رتبه بندی روستاها از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور استفاده شده است. بحث اصلی: یافته های پژوهش نشان می دهد میانگین هویت مکانی در بین روستاهای مورد مطالعه پایین است و ابعاد هویت مکانی در این پژوهش که شامل تمایز، تداوم، عزت نفس و خودکارآمدی بوده اند با متغیر زیست پذیری دارای رابطه معناداری بوده اند بدین صورت که هرچه هویت مکانی بالاتر زیست پذیری در بین روستاییان بالاتر باشد، متغیر تمایز به میزان 100/0 اثر مستقیم بر متغیر زیست پذیری دارد؛ بدین معنی که متغیر تمایز به میزان 10 درصد توانسته است اثر مستقیمی بر سازه زیست پذیری بگذارد؛ همچنین متغیر تداوم به میزان 297/0- اثرمستقیم و معکوس بر سازه زیست پذیری دارد؛ یعنی با افزایش در سازه تداوم به میزان یک واحد، شاهد کاهش در سازه زیست پذیری به میزان 297/0- خواهیم بود. متغیر عزت نفس نیز به میزان 318/0 و متغیر خودکارآمدی به میزان 621/0 اثرمستقیم بر سازه زیست پذیری دارد. همان طورکه مشاهده می شود متغیر خودکارآمدی به نسبت سایر متغیرها اثر مستقیم بیشتری به میزان 1/62 درصد بر سازه زیست پذیری اثر مستقیم دارد.
چالش های امنیت ملی در مرزهای ایران و ترکیه. مطالعه موردی: اقتصاد مرزی مرز بازرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ک شورها از طریق مرزهای بین المللی به عنوان زیرسیستم های اقتصاد جهانی هویت می یابند و هر کشوری دارای سیاست و برنامه اقتص ادی مجزای ی است که نسبت به منافع و مص لحت خ ود ، آن را تنظ یم می کند و از ط رف ی مرزه ا می توانند در مقابل برنامه ها و ت هدیدهایی که اقتصادشان را به مخ اطره می اندازد م انع ایجاد کنند. هدف اصلی این پژوهش عبارت از تبیین و تحلیل رابطه اقتصاد مرزی با چالش های امنیت ملی در مرزهای ایران به ویژه در مرزهای ایران و ترکیه است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات و اسناد کلان انجام شده است. روش جمع آوری داده ها نیز کتابخانه ای و با استفاده از مقالات علمی- پژوهشی است. ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری و استفاده از جداول و نمودارها و نیز نقشه ها است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین اقتصاد مرزی با چالش های امنیت ملی در مرزهای ایران به ویژه در مرزهای ایران و ترکیه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. مرز ایران و ترکیه فرصت ها و تهدیدهایی را برای دو کشور در بر دارد. در واقع در کنار فرصت های اقتصادی ایجاد شده، باید به تهدیدات و تنش هایی چون منازعات هیدروپلیتیک، مسئله کُردها، ملاحظات ناشی از پیوند استراتژیک ترکیه و ایالات متحده، مسائل ایدئولوژیکی طرفین و تعدد دیدگاه های ژئوپلیتیکی ترکیه توجه شود.
پهنه بندی مناطق شهری جهت توسعه آتی با استفاده از تکنیک چیدمان فضا. مورد پژوهش: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش که با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، شناسایی عوامل و الگوی توسعه و رشد مناطق شهری و مکانیابی جهات مطلوب گسترش فیزیکی شهر یزد به عنوان هدف اصلی پژوهش مد نظر است. بعد از شناسایی عوامل تأثیرگذار در امر توسعه و رشد شهر یزد، برای تحلیل و شناسایی این عوامل ابتدا چهار معیار اصلی (محیطی، اقتصادی- اجتماعی، فضایی- کالبدی، طرح و سیاست های دولت) با 33 زیر معیار با شبررسی منایع داخلی و خارجی برای شهر یزد تعیین و بر اساس نتایج پرسش نامه هایی که توسط 20 تن از مسئولان سازمان های مربوطه پرشده، با روش آنتروپی شانون ارزش گذاری شدند. در تحلیل نهایی با استفاده از تکنیک ویکور جهات مطلوب توسعه شهری تعیین و در نهایت با روش همپوشانی وزن دار و تکنیک چیدمان فضا، تحلیل الگوی توسعه و هدایت رشد شهری انجام گرفته، نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر توسعه فیزیکی شهر یزد معیار فضایی- کالبدی و معیارهای اقتصادی و اجتماعی کمترین تاثیر را دارند. تحلیل رتبه بندی مناطق مستعد توسعه شهر یزد بر اساس مدل ویکور حاکی از آن است که بهترین جهت در اولویت اول منطقه یک واقع در شمال شرقی و در اولویت دوم منطقه سه واقع در جهت جنوب شهر استه همچنین بررسی نقشه نهایی حاصل از روش همپوشانی وزن دار و چیدمان فضا نشان داد که در مناطق شمال شرقی و جنوب و همچنین نزدیکی شهر به شبکه ارتباطی توسعه بیشتر بوده و میزان انتخاب در این خطوط نیز، تمایل به سکونت پیوسته و چسبیده به شهر را نشان می دهد.
تبیین توسعه منطقه ای با تأکید بر اشتغال در حوزه اقتصاد دریا. مورد مطالعه: استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد دریامحور فرصت های شغلی جدیدی ایجاد می کند و منجر به افزایش تولید ناخالص منطقه ای و درآمد نیروی کار می شود. آینده نگاری فرآیند سازماندهی شده هدف مندی است که باعث گردهم آمدن بازیگران کلیدی عرصه های علم و فناوری برای ترسیم آینده ای امکان پذیر و راه های رسیدن به چنین آینده ای می شود. استان بوشهر به عنوان یکی از استان های ساحلی کشور دارای ظرفیت بسیار بالایی در راستای توسعه اقتصاد دریامحور به خصوص در زمینه های مورد تأکید در این پژوهش است. هدف این پژوهش، بهره گیری از رویکردهای آینده پژوهی و اتکا به مدل های برنامه ریزی بر پایه این رویکرد، به بحث در خصوص توسعه اشتغال در سه بُعد اقتصاد دریا (گردشگری دریایی، آبزی پروری دریایی و زیست فناوری دریایی) در استان بوشهر است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت بر اساس روش های آینده پژوهی توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری داده ها، اطلاعات اسنادی، میدانی و گروه دلفی است و مدل های پردازش داده ها آینده نگاری با استفاده از نرم افزار MICMAC است. در این پژوهش پیشران های کلیدی آینده پژوهی در ارتباط با توسعه اشتغال در بخش های اشاره شده، ارائه شد. نتایج نشان داد که رقابت پذیری شهری، مناطق نمونه و دهکده های گردشگری، سرمایه گذاری مردم محلی در بخش گردشگری، سرمایه گذاری بخش خصوصی، زمین های ساحلی مطلوب و گسترده در بخش آبزی پروری و وجود منطقه ویژه علم و فناوری دریایی، حمایت از تولیدات داخلی، صادرات محصولات زیست فناوری در بخش زیست فناوری دریایی بیشترین میزان تأثیرگذاری بر فرآیند توسعه اشتغال در استان بوشهر را خواهند داشت.
ارزیابی وفاداری گردشگران میراث فرهنگی در مقصد رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک این که وفاداری گردشگر چگونه شکل می گیرد و میزان این وفاداری در چه سطحی می باشد، برای مدیریت بازاریابی مقصدهای گردشگری به یک اصل و قاعده کلی تبدیل شده است. پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی سطح وفاداری گردشگران میراث فرهنگی در مقصد رامسر با تاکید بر مراحل وفاداری صورت پذیرفت. جاﻣﻌه آماری پژوهش بازدیدکنندگان میراث فرهنگی مقصد رامسر بودند. با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه، 384 نفر برآورد گردید. روش نمونه گیری، غیرتصادفی در دسترس بود. از پرسش نامه برای جمع آوری داده ها بهره گیری شد. روایی پرسش نامه به صورت صوری و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ (866/0= α) تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کار گیری نرم افزار SPSS25 انجام شد. یافته ها مشخص ساخت که سطح وفاداری در هر چهار مرحله، به طور تقریبی برابر است، امّا وفاداری میلی (مرحله سوم: متغیر اعتماد) سطح بالاتری نسبت سایر مراحل داشت. همچنین، سطح وفاداری نگرشی، کمی از وفاداری رفتاری بالاتر بود. مبتنی بر این یافته ها، نتیجه گیری شد و پیشنهادهای لازم جهت افزایش سطح مراحل وفاداری و نزدیک نمودن آن به وفاداری عملی ارائه گردید.
بررسی عوامل اثرگذار در ایجاد شهر شاد. نمونه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی و نشاط اجتماعی امری مهم و ضروری برای مقابله با مشکلات روحی و روانی افراد می باشد، بنابراین توجه به این موضوع مهم، بسیار ضروری است. با توجه به این که عوامل متعددی می تواند در ایجاد شادی در بین افراد نقش اساسی داشته باشد، این دلایل می توانند جنبه های روانشناسی و جامعه شناسی داشته باشند؛ بنابراین می توان گفت که محیط های شهری در پاسخگویی به نیازهای اولیه انسان در جهت دستیابی به شهرهای سالم و شاد نقش بسزائی دارند. مرور ادبیات موضوع نشان می دهد که علی رغم وجود نظریه های گوناگون در زمینه نقش شادی در فضاهای شهری در بین متخصصان این دانش در سطح جهانی، مطالعات مربوط به تأثیر برنامه ریزی شهری و نقش طراحی شهری بر افزایش شادی و نشاط اجتماعی شهروندان کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. بر همین مبنا هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل اثرگذار بر ایجاد شهرهای شاد در نمونه موردی شهر همدان است. به همین منظور عوامل مختلف چهارگانه اثرگذار بر ایجاد شهر شاد شامل ابعاد مدیریتی، کالبدی، زیست محیطی و اجتماعی- اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها بر مبنای پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش پیمایشی مبتنی بر یک پرسش نامه محقق ساخته است. حجم نمونه بر مبنای تعداد جمعیت شهر همدان در آخرین سرشماری رسمی کشور و با استفاده از فرمول کوکران با ضریب خطای 5 درصد برابر با 384 نفر تعیین شده است. بر اساس نتایج حاصل شده از پرسش نامه های تکمیل شده در بین شهروندان شهر همدان، مشخص شد که مؤلفه های اجتماعی- اقتصادی و زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر میزان شادی ساکنان شهر همدان دارند.
بررسی سیستم تأسیسات آب شرب از دیدگاه پدافند غیرعامل در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمنی شهری یکی از اساسی ترین پیش فرض های جامعه جهانی برای برنامه ریزی انسان محور است و پدافند غیرعامل در برابر الگوهای غالب خطرپذیری شهری از مهم ترین راهبردهای ایمن سازی فضاهای شهری می باشد. وقوع حوادث طبیعی و انسانی تلفات سنگینی را در شهرها ایجاد می کند این مسئله توجه به ابعاد آسیب پذیری و دستیابی به استانداردهای آسایش شهر را از منظر پدافند غیرعامل گریزناپذیر می کند. هدف این پژوهش بررسی سیستم تأسیسات آب شرب از دیدگاه پدافند غیرعامل در شهر یاسوج است. پژوهش بر این فرض استوار است که سیستم تأسیسات آب شرب شهر یاسوج از دیدگاه پدافند غیر عامل دارای آسیب پذیری بالایی است. روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی و تحلیلی است و جهت بررسی و تجزیه و تحلیل این موضوع از نرم افزارهای Arc View و Arc Gis و روش دلفی استفاده شده است در روش انجام کار پس از شناسایی معیارها اقدام به تهیه پایگاه داده های مکانی در سامانه اطلاعات جغرافیایی ( Arc GIS ) شد در ادامه پس از استانداردسازی این معیارها به روش ( AHp) در محیط نرم افزار با استفاده از ابزارهای شناسایی به هر یک از معیارها وزن خاصی اختصاص داده شد، سپس با تلفیق و رویهم گذاری این معیارها، بر اساس (مدل AHp )، نقشه نهایی که بیانگر مناطق آسیب پذیر و غیر آسیب پذیر است، حاصل شد . نتایج پژوهش نشان می دهد: با وجود اهمیت بسیار زیاد آب در تداوم زندگی عادی در شهر و نیاز مبرم و روزانه شهروندان و بخش های مختلف شهری به آن، قسمت های مختلف این تأسیسات از مرحله تامین تا توزیع در برابر حملات نظامی و تروریستی و بحران های طبیعی به شدت آسیب پذیر هستند، لذا منطقه مورد مطالعه در نقشه تولیدشده به طبقه آسیب پذیری زیاد و کم به منظور برنامه ریزی جهت انواع فعالیت ها در راستای پدافند غیر عامل تقسیم شد . شاخص های شهری تأثیرگذار در این موضوع نظیر فاصله از (مراکز درمانی و مراکز حمل و نقل و...) نیز مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس آنها پهنه بندی آسیب پذیری شهر ارائه گردید
تبیین فرایند پایش توازن اقتصادی در مدل نوسازی متوازن بافت های فرسوده ی شهری با استفاده از روش سیستم داینامیک. نمونه موردی: بافت فرسوده مرکزی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در مسائل شهری همچون نوسازی بافت های فرسوده ضرورت بهر ه برداری از تجارب گذشته با استفاده از مدل ها، به ویژه مدلی مفهومی که از نظریه ای بومی استفاده کرده و با شرایط زمینه ای کشور ما سازگاری داشته باشد، ضروریست؛ لذا این پژوهش چارچوب خود را بر مبنای فرایندی نوین در این زمینه قرار داده است. در این مقاله ابتدا نظریه "نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری" تبیین گشته و از آن در نمونه موردی (بافت فرسوده مرکزی شهر زنجان) استفاده می شود. نتایج حاصل شده از گام نخست، برای استفاده در "مدلسازی داینامیکی سیستم بافت فرسوده" مورد استفاده قرار می گیرد. متغیرهای پژوهش که برای استفاده در مدلسازی استفاده می شوند، شامل تعداد فراوان شاخص ها، مؤلفه ها و عناصر اقتصادی بافت فرسوده شهری هستند که از منابع معتبر نظری و مطالعات میدانی و پرسش نامه و نیز استفاده از نظر نخبگان به روش دلفی، به دست می آیند و در نهایت با استفاده از روش تحلیل عاملی، به شاخص های مهم و تأثیرگذار کاهش می یابند. این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش 375 نفر بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و معیار انتخاب نمونه در این پژوهش، خانوارهای ساکن و کاربران بافت بود و برای تکمیل پرسش نامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردید، در نتیجه آن ضریب به دست آمده برابر 0.782 است که نشان از پایایی پرسش نامه است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که بافت فرسوده مرکزی زنجان، در بُعد اقتصادی، از توازن خارج گشته و اولویت های اقدام برای به توازن رسانیدن بافت را مشخص می نماید. خروجی "مدل سیستم داینامیک نرم افزار ونسیم" نیز از این رو به نامتوازن بودن سیستم بافت فرسوده در آینده حکایت دارد؛ همچنین مدل های سیستم داینامیک، صحت نتایج نظریه متوازن را تأیید می کند
تحلیلی بر تنگناها و راهبردهای توسعه کالبدی و فیزیکی سکونتگاههای غیررسمی. نمونه موردی: محله های حاشیه ای و پیرامونی بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود امکانات و زیرساخت های مختلف در شهرها موجب شده تا بسیاری از روستاییان محل زندگی خود را ترک کرده و به شهرها مهاجرت کنند. این درحالی است که گرانی قیمت زمین و مسکن مهاجران تازه وارد را مجبور می کند تا به دور از چشم مسئولان و بدون اخذ مجوز از دستگاه های متولی به ساخت سرپناه در حاشیه شهرها اقدام کنند که به تبع آن مشکلات زیادی را برای مسئولان در زمینه خدمات رسانی و همچنین برای حاشیه نشینان به وجود می آورد. از این رو این پژوهش سعی دارد تا ضمن بررسی چالش های توسعه در ناحیه مورد مطالعه، راهبردهای کلیدی را در راستای توسعه مساکن غیررسمی ارائه نماید. به منظور دستیابی به این هدف از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و میدانی استفاده شده و اطلاعات مورد نیاز به دو صورت اسنادی و پرسش نامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش، ساکنان چهار محله، موزیرج، کتی شرقی و غربی، باغ آبادیان و سادات محله هستند که بر اساس فرمول کوکران 310 خانوار از بین آنان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. سپس با توجه به تعداد خانوارها در هر یک از چهار محله ، پرسش نامه ها با روش تصادفی ساده/ سیستماتیک توزیع گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که بین میزان مشارکت شهروندان در سکونتگاههای غیررسمی با میزان توسعه یافتگی در محله های مختلف تفاوت معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. یعنی هر چقدر مشارکت حاشیه نشینان در زمینه های مختلف عمرانی و خدماتی بیشتر باشد، به همان نسبت از مسائل و مشکلات محلات کاسته شده و محلات توسعه یافته تر هستند. همچنین نتایج تحقیق در مورد رابطه بین چالش های اقتصادی و اجتماعی با توسعه نیافتگی محلات حاکی از آن است که عدم سرمایه گذاری سرمایه گذاران به عنوان مهم ترین چالش اقتصادی و همچنین عدم دسترسی به امکانات تفریحی، ورزشی و علمی به عنوان مهم ترین چالش اجتماعی پیش روی حاشیه نشینان مطرح شده است. مهم ترین چالش اکولوژیکی و کالبدی محله های مورد مطالعه، وضعیت و کیفیت بد معابر چه به لحاظ عرض کوچه ها و چه به لحاظ بهداشتی با عنایت به فقدان زیرساخت های دفع و کنترل سیلاب (سیستم اگو) است. به نحوی که نتایج حاصل از تحلیل های همبستگی تا سطح اطمینان 99 درصد رابطه معناداری را تبیین می نمایند. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه نیز برای تبیین میزان چالش ها پیش روی توسعه یافتگی نشان می دهد که مؤلفه های بررسی شده تاحد قابل قبول و معناداری وابسته به متغیرهایی هستند که مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب تعیین محاسبه شده در معادله رگرسیونی حاکی از آن است که تنگناهای متعدد پیش روی توسعه یافتگی قریب به 75 درصد وابسته به متغیرهای مورد بررسی است و حدود 25 درصد وابسته به متغیرهای دیگر است که در این پژوهش مورد شناسایی قرار نگرفتند. شایان ذکر است که عدم توسعه نواحی پیرامون شهر که عمدتاً محل اسکان مهاجران روستایی هستند را باید در پایین بودن درآمد حاشیه نشینان، وجود بافت های آشفته که به تدریج شکل گرفته و یا روستاهای الحاقی به شهر و هزینه بر بودن عمران و آبادانی مناطق حاشیه ای جستجو نمود.
بررسی وضعیت گردشگری روستایی و نقش آن در توسعه روستایی. مطالعه موردی: روستاهای شهرستان های املش و رودسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به موضوع گردشگری امتیازات اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی قابل ملاحظه ای برای نواحی روستایی و کمتر توسعه یافته از طریق توسعه درآمدی و زیرساختی ایجاد می نماید و از طرف دیگر با اتکا به ویژگی ها و تأثیرات خود می تواند به گونه ای کاملاً مؤثر در تحرک و پویایی بخش های مختلف اقتصادی جوامع محلی، به توسعه نواحی روستایی کمک نماید. براین اساس، این پژوهش با هدف تبیین نقش گردشگری در توسعه روستایی و با تأکید بر کارآفرینی بر روی روستاهای شهرستان های املش و رودسر به دنبال پاسخ به این پرسش است که گردشگری روستایی چگونه می تواند زمینه توسعه نواحی روستایی را فراهم کند؟ از این منظر، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طریق گردآوری اطلاعات به تکمیل پرسش نامه در قالب طیف لیکرت طراحی شده و پرسش های پژوهش از طریق نرم افزار آماری SPSS و EXCEL و نقشه ها با استفاده از نرم افزارARC GIS تهیه شده اند. جامعه آماری این پژوهش 14 نقطه روستایی است، که از آن میان 383 نفر از سرپرستان خانوار روستایی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین گردشگری و توسعه روستایی در سطح روستاهای مورد مطالعه یک نوع رابطه مستقیم وجود دارد؛ همچنین از طریق بررسی ضریب همبستگی اسپیرمن بین افزایش درآمد، ایجاد اشتغال، تحولات فرهنگی، افزایش تعاملات اجتماعی، افزایش آلودگی های زیست محیطی و تغییرات کالبدی –فضایی در محدوده مورد مطالعه همبستگی وجود دارد. از طرفی نتایج تحلیل نشان می دهد، متغیری که بیشترین واریانس توسعه روستایی منطقه را تبیین می کند بُعد اقتصادی است.
بازشناسی مفهوم خوانایی در فرآیند ادراک ساکنان از مجتمع های مسکونی. نمونه موردی: مجتمع اکباتان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود معرفی خوانایی به عنوان یک مفهوم مرتبط با ادراک انسانی، نگاه کالبدمحور به سنجش این مفهوم، منجر به تمرکز بر معیارهایی از محیط فیزیکی شده است. اگر مبتنی بر تعاریف، مبنای سنجش خوانایی کالبدی را به جای تصویر محیطی، تصور ناظر از محیط کالبدی بدانیم که مبنای تعامل افراد با محیط است، زوایای دیگری از وجوه مؤثر بر خوانایی را می توان تشخیص داد. هدف این پژوهش دست یافتن به معیاری جامع برای سنجش مفهوم خوانایی مبتنی بر تصور ذهنی است، لذا پرسش پژوهش این است که فرآیند ادراکی ایجاد تصویری روشن و منسجم از محیط در ذهن ناظر چگونه است؟ این مقاله در چارچوب مطالعات کیفی بوده و ضمن بررسی اسناد و مطالعات مرتبط و با روش تحلیل محتوا سعی دارد تا به مدلی مفهومی از ارتباط مؤلفه های تصویر ذهنی دست یافته و از طریق استدلالی منطقی ارتباط آن را با خوانایی برقرار نماید، سپس ضمن ارزیابی آن در چارچوبی کمّی و در محدوده یک مجتمع مسکونی به روش پیمایشی و با ابزار پرسش نامه و تحلیل عامل تأییدی در نرم افزار لیزرل ضمن شرح و بسط چارچوب نظری اعتبار آن را برای سنجش خوانایی بررسی نماید. نتایج تحلیل ها نشان از همبستگی بین داده ها و روایی بین مؤلفه ها داشته و حاکی از تأثیر توأمان لایه های مکانی، زمانی و عاطفی در تصور ناظر از محیط کالبدی است؛ لذا خوانایی ادراک شده از محیط کالبدی علاوه بر ایجاد تصویر ذهنی- مکانی منوط به ایجاد تصویر ذهنی- زمانی و ذهنی- عاطفی است
ارزیابی معیارهای مؤثر بر گونه بندی معابر در فرآیند طراحی شهری با تأکید بر اقتصاد حرکت. مطالعه موردی: محله فرحزاد، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع معابر شهری از جمله موضوعات اصلی و تأثیرگذار در طرح های شهری هستند. بررسی نوشتگان موجود در مورد گونه بندی معابر نشان می دهد گونه شناسی و طبقه بندی معابر شهری اغلب با استفاده از معیارهای عملکردی، مقیاس آمد و شد، عرض معبر یا ترکیبی از این معیارها صورت می گیرد و فرآیندهای گونه بندی بر اساس معیارهای چندگانه و کیفی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. هدف از انجام این پژوهش، تعیین شاخصه ها و پارامترهای کیفی مؤثر بر گونه بندی معابر بر اساس ویژگی های مشترک شان و تدوین مدلی که بتواند این پارامترها، ارزش ها و ویژگی های کیفی و مکان محور را در فرآیند ارائه پیشنهادات طراحی شهری مورد استفاده قرار دهد، می باشد، بدین منظور، با استفاده از مطالعات اسنادی، مرور نوشتگان و تجربیات مشابه گونه بندی، ابتدا به بررسی جامع عوامل مؤثر بر گونه بندی معابر پرداخته شده است تا چهارچوب نظری گونه شناسی معابر حاصل شود. در گام بعد، بر اساس نقد معیارهای گونه بندی در نوشتگان موجود و مطالعات اکتشافی انجام شده در مورد این موضوع، پنج معیار 1) پیاده مداری، 2) توپوگرافی، 3) نقش عملکردی، 4) میزان هم پیوندی فضایی و 5) کیفیت سیما و منظر به عنوان معیارهای گونه بندی معابر معرفی شده اند. با به کارگیری معیارهای بالا، از انطباق اسنادی و تحلیل برداشت های میدانی با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی (GIS) و روش چیدمان فضا، معابر محله فرحزاد به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار گرفته اند. گونه بندی معابر فرحزاد نشان می دهد که در یک بافت قدیمی و ارگانیک، گونه های متعددی از معابر با ویژگی های مختلف و متنوع وجود دارند که نیازمند رهنمودهای مداخله متناسب هستند. همچنین ممکن است کل یک معبر در یک تیپ معین قرار نگیرد و به سبب داشتن شخصیت های چندگانه در بخش های مختلف، هر یک از این بخش ها، در گونه های مختلفی قابل دسته بندی باشند و در مرحله پیشنهاد روش مداخله یا راهنمای طراحی، با سیاست گذاری متناسب، زمینه برخورد مناسب با هر یک از این بخش ها می تواند فراهم شود.