برنامه ریزی توسعه کالبدی
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال پنجم بهار 1399شماره 1 (پیاپی 17) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
طرح های هادی با هدف دستیابی به زندگی مطلوب و رضایت بخش در مناطق روستایی اجرا شده است. بر این اساس، ارزیابی کیفیت محیطی روستاهایی که در آن ها طرح هادی اجراشده، با توجه به اثرگذاری آن بر فضاهای اکولوژی به عنوان رویکردی اجتناب ناپذیر در حوزه برنامه ریزی روستایی امری ضروری به نظر می رسد. با توجه به اهمیت موضوع، در این تحقیق تلاش شده است تا تأثیر اجرای طرح های هادی بر بهبود کیفیت محیطی سکونتگاه های روستایی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و مبنی بر بررسی منابع اسنادی و بررسی های میدانی با تکیه بر تکمیل پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق، شامل تمامی روستاهایی (18 روستا) که در آن ها طرح هادی اجرا و از میان آن ها هشت روستا که حداقل پنج سال از زمان اجرای طرح هادی سپری شده به روش نمونه گیری انتخاب و سپس با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در روستاهای نمونه و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 227 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار محاسبه شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات، با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و SPSS انجام گرفته است. نتایج آزمون ویلکاکسون گویای آن است که اجرای طرح هادی در روستاهای محدوده موردمطالعه بر بهبود کیفیت محیطی سکونتگاه های روستایی مؤثر بوده است. همچنین، نتایج حاصل از آزم ون تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد که اجرای طرح های هادی بر مؤلفه های کالبدی – فیزیکی، زیباشناختی و ادراک بص ری تأثی رگذاری بیشتری نسب به سایر مؤلفه ها در کیفیت محیطی سکونتگاه های روستایی بر جای گذاشته است.
تحلیل عوامل و فرایندهای مؤثر بر تدوین سیاست گذاری فضایی توسعه کالبدی مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستاهای ایران با مشکلات عدیده ای در ابعاد اکولوژیکی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی روبه رو هستند. مجموعه مشکلات فوق منجر به تبدیل روستاها به مکانی برای استقرار گروه های پردرآمد شهری، اغتشاش کالبدی، تغییر کاربری اراضی و عدم توجه به فرآیند تدوین سیاست ها و برنامه ها در برابر فراورده و برآیند آنها می شود و در نتیجه، آینده توسعه کالبدی مناطق روستایی با چالشی جدی مواجه است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت موجود چارچوب تدوین سیاست گذاری فضایی توسعه پایدار کالبدی مناطق روستایی کشور انجام شده است. در این راستا، هم محتوای سیاست های توسعه روستایی و هم فرآیند تدوین این سیاست ها و نقش عوامل مؤثر در آن مورد بررسی قرار می گیرند. دستیابی به شناخت در این پژوهش با استفاده از دو روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار و نظریه داده بنیاد(گراندد تئوری) انجام شده است.نتایج نشان می دهد که چارچوب تدوین سیاست گذاری فضایی موجود توسعه پایدار کالبدی مناطق روستایی در ایران متشکل از عوامل سیاست گذاری، فرآیندهای سیاست گذاری و محتوای سیاست هاست. افزون بر این، عوامل مهمی نظیر نبود سیاست های کلی نظام در توسعه روستایی، تمرکزگرایی و جایگاه حاشیه ای جامعه روستایی در سطح ملی بر چارچوب تدوین سیاست گذاری فضایی نیز اثرگذار است. همچنین، فرآیندهای کنونی سیاست گذاری، چالش های متعددی دارند که دربرگیرنده سیاست های بخشی و متمرکز و نیز عدم انسجام و هماهنگی دستگاه ها در تدوین برنامه ها می باشند. تعدیل چالش های یادشده مستلزم اصلاح فرآیندها و نهادها به جای گسترش تشکیلات اداری، یکپارچگی سیاست های توسعه کشاورزی و روستایی و در نهایت ایجاد و تقویت خوشه ها، منظومه ها و شبکه های روستایی است. تحلیل محتوای کیفی اسناد نشان داد که عوامل برنامه ریزی، بودجه ریزی و تدوین استراتژی ملی توسعه پایدار بیشترین نقش واثربخشی را در تدوین سیاست گذاری فضایی توسعه روستایی داشته و بعد از آن، لزوم هماهنگی بخش ها و ارتباط سطوح مختلف ملی و محلی و نیز بعد اقتصادی، بعد زیربنایی – کالبدی قرار دارند.
تحلیل میزان انطباق پهنه های بافت فرسوده شهری با پهنه های فقر ( مطالعه موردی: شهر قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه صرفاً کالبدی بافت های فرسوده موجب ضعف طرح های نوسازی و بهسازی شده است. هدف از این پژوهش تحلیل انطباق محدوده بافت فرسوده با پهنه های فقر در شهر قائمشهر است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی - تحلیلی است. داده های مربوط به مبانی نظری تحقیق به شیوه کتابخانه ای و اسنادی تهیه شده و داده های خام پژوهش از بلوک های آماری شهر قائمشهر تهیه شده که بر اساس سرشمارى سال 1390 مرکز آمار ایران استخراج شده است. برای بی مقیاس سازی 36 شاخص فقر شهری از روش فازی در محیط نرم افزار Excel استفاده شده است. برای پهنه بندی فقر از روش لکه های داغ در محیط نرم افزار Arc Gis استفاده شده است. محدوده بافت فرسوده نیز از مطالعات طرح نوسازی و بهسازی شهر قائمشهر استخراج شده و مرز آن بر روی بلوک های آماری ترسیم شده است. با انطباق محدوده بافت فرسوده و پهنه های فقر نمایان شده است که پهنه های وسیعی از فقر، در محدوده بافت فرسوده قرار ندارند، این امر موجب می شود که پهنه های فقر یاد شده، از مزایا و تسهیلات مربوط به بهسازی و نوسازی، بازآفرینی و همچنین تخفیف و معافیت در پرداخت عوارض ساخت در محدوده بافت فرسوده محروم بمانند. در حال حاضر از کل مساحت بلوک های شهری 6/296 هکتار به بافت فرسوده اختصاص دارد، در حالی که 1178 هکتار در پهنه فقر جای گرفته است، بررسی ها نشان می دهد تقریباً بین 10 درصد از مساحت و جمعیت محدوده بافت فرسوده و پهنه ی فقر انطباق و هم پوشانی وجود دارد. از این رو بازنگری در طرح بافت فرسوده و شناسایی محدوده های جدید با به کارگیری روش های دقیق تر و در نظر گرفتن مسئله فقر شهری امری ضروری به نظر می رسد.
سطح بندی مراکز روستایی بر اساس مفهوم سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران توسعه در زمینه ریشه یابی موانع توسعه یافتگی کشورهای مختلف به فقدان سرمایه اجتماعی اشاره می کنند. برای توسعه بیش از هر چیز سرمایه اجتماعی نیاز است. با توجه به ضرورت مطالعه و بررسی این مفهوم به ویژه در نواحی روستایی محروم، مراکز روستایی شهرستان مینودشت سطح بندی شده است. در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی(پرسشگری) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل سرپرستان خانوار است که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران حجم نمونه برابر با 370 نفر تعیین و داده های حاصل از پرسشنامه نیز در قالب مدل ویکور تحلیل و وستاهای مورد مطالعه رتبه بندی و سطح بندی شدند. توزیع فضایی سرمایه اجتماعی در سطح مراکز روستایی نشان می دهد که ناحیه شمال غرب، سرمایه اجتماعی کمتری نسبت به سایر نواحی از جمله مرکز، جنوب، جنوب غرب و جنوب شرق دارد. همچنین، نتایج آزمون پیرسون نشان می دهد که میان مولفه های میزان جمعیت و تنوع قومی و زبانی و موقعیت جغرافیایی با سرمایه اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد. در دو مولفه جمعیت و تنوع قومی و زبانی رابطه ای معکوس ولی موقعیت جغرافیایی رابطه ای مستقیم دارد؛ ضمن آنکه بین دو مولفه میزان درآمد و میزان سواد با میزان سرمایه اجتماعی رابطه معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نشد. در نهایت این تحقیق به منظور ارتقاء بخشی به سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه، تشکیل کارگروه های اجتماعی_ اقتصادی توسط مدیران محلی را در جهت تبیین اهمیت مولفه های سرمایه اجتماعی؛ نظارت بیشتر بر عملکرد مدیران محلی در راستای اعتماد سازی برای روستاییان و تقویت شبکه های اجتماعی و آموزش مداوم روستاییان را در جهت پذیرش سرمایه اجتماعی به عنوان عاملی اساسی در توسعه جوامع محلی پیشنهاد می نماید.
ارزیابی سازگاری کاربری زمین در سکونتگاه های روستایی مقصد گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از وظایف اصلی و مهم برنامه ریزان در نواحی روستایی، تخصیص زمین به کاربری های گوناگون باتوجه به نقش و کارکرد و میزان تأثیرگذاری هر کدام از کاربری ها بر یکدیگر است. در واقع هدف نهایی برنامه ریزی کاربری اراضی ایجاد نوعی تعادل زیست محیطی و برقراری عدالت اجتماعی در روند پیشرفت و آبادانی نواحی سکونتی است و باید به اهداف کیفی همچون امنیت، سازگاری، منظر و چشم انداز و احساس وابستگی به محیط نیز پاسخ گوید. هدف از انجام پژوهش ارزیابی میزان سازگاری کاربری های روستایی در مقاصد گردشگری از نظر امنیت عمومی، منظر و چشم انداز و راحتی و آسایش است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. در این مطالعه هشت روستای مقصد گردشگری در شهرستان بینالود انتخاب و درجه سازگاری به تفکیک سه ماتریس 1- راحتی و آسایش، 2- امنیت عمومی 3- منظر و چشم انداز بین 49 کاربری در بین خبرگان روستاهای مورد مطالعه از حیث کاملاً سازگار تا کاملاً ناسازگار طبقه بندی شدند. نتایج نشان می دهد، تمام روستاهای مورد مطالعه از نظر سازگاری در وضعیت نسبتاًسازگار قرار دارند. در ماتریس امنیت عمومی کاربری مذهبی با میانگین 16/4 در مرتبه اول و کاربری تاریخی با میانگین 25/3 در رتبه آخر قرار دارد. در ماتریس منظر و چشم انداز، کاربری مذهبی با میانگین 73/3 رتبه اول و کاربری صنعتی-کارگاهی بامیانگین 35/1 در رتبه آخر قرار دارد. در ماتریس راحتی و آسایش نیز کاربری شبکه دسترسی و معابر با میانگین 26/4 در رتبه اول و کاربری تاریخی با میانگین 10/3 در رتبه آخر قرار دارد. درمجموع به لحاظ سازگاری کاربری آموزشی با 82/3 در رتبه اول و کاربری تاریخی با 25/3 در رتبه آخر قرار دارد.
تحلیل فضایی کیفیت مسکن در شهر ارومیه با استفاده از روشHOT SPOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت مسائل کیفیت مسکن در کنار سایر مسائل، از موارد اساسی در برنامه ریزی مسکن است. مسکن مکانی فیزیکی است و به عنوان سر پناه، نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید.در این سرپناه کمیت و کیفیت مسکن گویای وضعیت اجتماعی_اقتصادی شهری است. مسکن به عنوان جزئی از توسعه اقتصاد ملی مطرح است. پرداختن به شاخص های مسکن را می توان اصلی ترین ابزار برنامه ریزی واز حساس ترین مراحل برنامه ریزی دانست. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی، علاوه بر واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد. مسلماً شناسایی سطوح کیفیت مسکن در مناطق مختلف شهری گامی موثر در تبیین سطوح کیفیت زندگی و حس رضایت مندی ساکنین شهرها است. شاخص های مورد بررسی در این پژوهش شامل مسکن امن با پایداری و دوام سازه ای و فضایی مناسب برای زندگی است. در مقاله حاضر تلاش بر این است که کیفیت مسکن در کلان شهر ارومیه بر اساس آمار موجود ارزیابی شود. بدین منظور از روش توصیفی و تحلیلی با استناد به داده های موجود در مرکز آمار ایران استفاده شده است. پس از تبدیل داده های خام به 35 شاخص، تحلیل عاملی در نرم افزار Spss انجام و چهار عامل به عنوان عوامل اصلی و چهار عامل به عنوان عوامل فرعی شناخته شد .نتایج تحلیل عامل های در محیط GIS نشان دهنده توزیع نابرابر و نامناسب شاخص های کیفی مسکن در میان شهروندان شهر ارومیه است.بدین ترتیب که 21/18 درصد از حوزه های شهری ارومیه جزو حوزه های خیلی محروم، 18/18 درصد محروم، 53/53 درصد متوسط، 18/13 درصد برخوردار و 57/9 درصد کاملاً برخوردار هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که خوشه های محروم در مناطق سه و دو و خوشه های برخوردار در مناطق یک و چهار استقرار یافته اند. این وضعیت حاکی از وجود فاصله طبقاتی و دوگانگی در فضای شهری و تفاوت در برخورداری شاخص های مسکن شهری ارومیه در سال 1395 است.
کاربرد سیستم های اطلاعات جغرافیایی در مدیریت بهینه سازمان های پهنه گستر (نمونه: دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانشگاه پیام نور بیش از 500 مرکز و واحد آموزشی دارد. اقتضای مدیریت منطقی این دانشگاه ایجاب می کند که در سطوح مختلف آن از فناوری های نوین مدیریتی استفاده شود. تعداد نسبتاً زیاد مراکز، دانشجویان و استفاده کنندگان از خدمات آموزشی دانشگاه پیام نور، حجم بسیار وسیعی از داده ها و اطلاعات گوناگون را پدید آورده که به نظر می رسد اداره و سازماندهی این حجم از داده ها در توان فرد یا افرادی خاص، اگرچه مدیرانی بسیار قوی هم باشند، نیست. در اغلب موارد مدیران و مسئولان، آمار و اطلاعاتی آماده و دقیق از وضعیت های مختلف مراکز تحت مدیریت خود ندارند. این مسئله می تواند به عدم شناخت کافی و تصمیم گیری های بعضاً نادرست در اداره دانشگاه بیانجامد. از سوی دیگر، گاه حجم اطلاعات و داده ها به حدی فراوان است که بسیاری از دست اندرکاران احساس گم شدگی در میان انبوهی از اطلاعات به ظاهر نامرتبط با یک دیگر می کنند. ایجاد بانکی اطلاعاتی جامع شامل تمامی داده ها، آمار، ارقام و اطلاعات گوناگون مربوط به مراکز و واحدها می تواند به مدیریت و سازماندهی آنها کمک نماید. پژوهش حاضر برمبنای داده های سیستم جامع گلستان دانشگاه پیام نور طی سال های 1393 تا 1396 انجام گرفته است. در این پژوهش پیش از آزمون هر گونه فرضیه یا بررسی روابط بین متغیرها، تأکید بر ایجاد پایگاه داده ای جامع برای دانشگاه پیام نور است که در محیط سیستم های اطلاعات جغرافیایی قابل استفاده باشد. براساس این پایگاه داده و با توجه به نیازهای متفاوت پژوهشی یا اداری-اجرایی می توان تجزیه و تحلیل های متنوعی از داده های این پایگاه به عمل آورد. نتیجه این پژوهش به شکل بانک اطلاعاتی جامعی در محیط سیستم های اطلاعات جغرافیایی در آمده که به مثابه ابزاری قدرتمند می تواند راهکارهایی مناسب و مفید در اختیار مدیران قرار دهد تا با تکیه بر آن بتوانند تصمیمات درست و موثر اتخاذ کنند. بنابراین، بکارگیری نتایج این پژوهش می تواند منجر به مدیریت هرچه بهتر در سطح سازمان مرکزی، استان ها و مراکز و واحدهای پیام نور شود.
تبیین الگوی تاب آوری سکونتگاه های روستایی مورد مطالعه: شهرستان ایذه(بخش دهدز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و سنجش میزان تاب آوری جوامع روستایی، یکی از مهم ترین ابزارها در تشخیص پایداری سکونتگاه های روستایی، هنگام بروز مخاطرات محیطی است. بر این اساس در بخش دهدز، سکونتگاه های روستایی متعدد و بعضی مناطق عشایرنشین نیز وجود داشته و خطرات محیطی بسیاری در طول سال در این بخش رخ می دهد و روستاها و ساکنین آن در زمنیه برخی از ابعاد تاب آوری شرایط مناسب را ندارند. هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی تاب آوری سکونتگاه های روستایی در بخش دهدز از توابع شهرستان ایذه است. چارچوب نظری بر اساس نظریه ها و رویکردهای متصور تبیین و سپس مدل مفهومی آن ارائه شده است. روش مطالعه این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه سرپرستان خانوار نقاط روستایی بالای 20 خانوار به تعداد3003 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 341 نفر انتخاب شده که بر اساس جمعیت هر روستا و در سطوح ارتفاعی مختلف جایگذاری شده و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه با 60 سوال است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و AMOS و آزمون کولموگروف-اسمیرنف، تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که هر یک از ضرایب تأثیر شاخص های محیطی- طبیعی، اجتماعی- اقتصادی، نهادی- مدیریتی وکالبدی- فضایی بر تاب آوری سکونتگاه های روستایی مستقر در قلمرو تحقیق به ترتیب برابر با 73/0، 40/0، 19/0 و 25/0 است. الگوی تاب آوری سکونتگاه های روستایی بخش دهدز شهرستان ایذه در وضعیت متناسبی قرار دارد. در این الگو شاخص طبیعی نسبت به انسانی وزن بالاتری داشته و شاخص نهادی- مدیریتی که مستلزم اقدامات و کارایی سازمانی، نهادی و انسانی بوده، وزن کمتری دارد.