برنامه ریزی توسعه کالبدی
برنامه ریزی توسعه کالبدی (برنامه ریزی کالبدی-فضایی) سال اول پاییز 1392 شماره 4
مقالات
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار روستایی فرایندی است که ارتقای همه جانبه زندگی روستایی را از طریق زمینه سازی و ترغیب فعالیت های همساز با قابلیت ها و تنگناهای محیط (به مفهوم عام آن) مورد تأکید قرار می دهد. بر این بنیاد، توسعه پایدار روستایی جنبه های گوناگونی را شامل است، اما زمینه سازی های ساختاری در چهار جنبه عام می تواند به کارکرد مناسب این فرایند بیانجامد. این جنبه ها عبارتند از: محیطی اکولوژیک، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی سیاسی و کالبدی فضایی. یکپارچگی فضایی در قالب رویکرد نظاموار، سکونتگاه های روستایی را در مقیاس های گوناگون نقطه ای، محلی، ناحیه ای و منطقه ای و ملی، و البته همه جا به عنوان نظام های باز، مورد توجه قرار می دهد. بدینسان، هر سکونتگاه روستایی نه تنها به لحاظ کنش و واکنش های بین اجزا و نیروهای مختلف درونی خود، بلکه از نظر تعامل با دیگر نظام های سکونتگاهی (دیگر سکونتگاه ها، اعم از روستایی و شهری) نیز پیوسته در روندی پویا قرار دارد. در این بین، آنچه که اهمیتی تعیین کننده دارد، امکانات و قابلیت های محیط نظام است که به صورت امکانِ برپایی رابطه تعاملی با سیاستگذاری ها، برنامه ریزی ها و تخصیص اعتبارات و مانند آن تجلی می یابد. از سوی دیگر، با عنایت به رویکردهای نوین در جغرافیای کاربردی و توجه به نقش جوامع در ایجاد فضاهای گوناگون، بسیاری از اهداف برنامه ریزی فضایی و ابعاد پایداری در پیوندی تنگاتنگ مورد توجه قرار دارند. این مقاله کوشش دارد تا نشان دهد، هرگونه پایداری در روند توسعه روستایی، مستلزم نگرشی یکپارچه در قالب پارادایم فضایی است و این مهم میسر نخواهد شد، مگر با رویکردی مبتنی بر شبکه های منطقه ای در قالب پویش ساختاری کارکردی.
ارزیابی شاخص های مسکن شهرستان نظرآباد با رویکرد شهر سالم
حوزه های تخصصی:
مقوله مسکن، امروزه نه تنها به عنوان یک سرپناه، بلکه به عنوان هویت، امنیت و منبع سرمایه در بین ساکنان یک شهر مطرح است. فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و سایر نارسایی هایی که در زیرساخت های اقتصادی وجود دارد از یک سو و افزایش جمعیت شهرنشین از سویی دیگر تامین سرپناه در کشورهای در حال توسعه را به شکلی پیچیده و چند بُعدی درآورده است. برای دستیابی به برنامه ریزی مطلوب مسکن باید تمام جوانب وضع موجود مسکن و تسهیلات مربوط را مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار داد. شناسایی و تطبیق شاخص های مسکن موجود با شاخص های مسکن در شهر سالم در جهت تحقق سکونتگاه مطلوب امری مهم در توسعه مطلوب شهری به شمار می آید. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن تحلیلی توصیفی است و داده ها و اطلاعات موجود در آن از سرشماری های موجود و داده های مرکز آمار در سال 1390 استخراج شده است. در این مقاله، سعی شده است تا به این پرسش که "وضعیت موجود مسکن در شهرستان نظرآباد به لحاظ شاخص های کمی و کیفی چگونه است ؟" پاسخ داده شود و یک مقایسه ای تطبیقی با شاخص های مسکن در سطح استان البرز و متوسط کشوری و شاخص های مسکن در شهر سالم انجام شود. با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی و مقایسه شاخص ها کمّی و کیفی مسکن، وضعیت شاخص های مسکن شهرستان نظرآباد در حالت کلی نسبت به شاخص های مسکن استان، کشور و شهر سالم مطلوب و مثبت ارزیابی می شوند.
تحلیل فضایی شاخص های توسعه مسکن روستایی با تأکید بر نابرابری درون منطقه ای (مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی)
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان یک نیاز اساسی و به عنوان نمودی از ایفای نقش های اساسی انسان، پدیده ای جغرافیایی بوده و نقش مهمی نیز در توسعه جوامع انسانی دارد. هدف اصلی این پژوهش، سنجش و تحلیل فضایی شاخص های توسعه مسکن در سطح روستاهای استان آذربایجان غربی است. پژوهش حاضر، از نوع کاربردی و روش انجام آن ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی است. در این راستا از 36شاخص در ابعاد زیربنایی و رفاهی، استحکام و سازه، بهداشتی و امکانات و تسهیلات استفاده شده است برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. همچنین با استفاده از نظرات کارشناسان، به انتخاب و وزن دهی شاخص ها اقدام شد. برای تحلیل و رتبه بندی شاخص ها و داده ها از مدل های تصمیم گیری چند معیار شامل تاپسیس (TOPSIS)، ویکور (VIKOR) و توسعه انسانی (HDI) و برای رسیدن به یک نتیجه واحد در تحلیل داده ها، از تکنیک ادغام (میانگین وزن ها، روش بردا و کپ لند) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل شاخص ها بیانگر آن است که روستاهای دو شهرستان ماکو و چالدران تقریباً در همه مدل های مورد استفاده در تحلیل داده ها، به طور نسبی بالاترین سطح توسعه و در مقابل روستاهای دو شهرستان نقده و میاندوآب پایین ترین سطح توسعه مسکن روستایی را دارند. همچنین نتایج به دست آمده براساس مدل ادغام، ضرورت توجه به مقوله عدالت فضایی در توسعه مسکن روستایی را نشان می دهد که می تواند راه گشای برنامه ریزان جهت تقویت سطح توسعه، کاهش نابرابری ها، رضایت روستاییان از وضعیت مسکن و در نهایت موجب توسعه محلی شود.
ارزیابی اثربخشی اجرای طرح هادی روستایی در آفرینش سکونتگاه های روستایی سرزنده (مطالعه موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)
حوزه های تخصصی:
در فرآیند تغییر الگوی زندگی جوامع روستایی متأثر از گسترش شهرنشینی در دهه های اخیر و تغییر در نوع و دامنه روابط متقابل شهر و روستا در ایران، دورنمای عظیمی از تحولات وسیع در نحوه زندگی، مناسبات اجتماعی و اقتصادی روستاییان همراه با احساس نیاز به تأمین مفهوم سرزندگی در جوامع روستایی البته با ماهیتی متفاوت در مقایسه با یک سکونتگاه شهری، در جریان است. از این رو تحقیق حاضر به بررسی اثربخشی طرح هادی روستایی در آفرینش سکونتگاه های روستایی سرزنده مطابق با خواسته ها و نیازهای واقعی ساکنان این جوامع پرداخته است. این پژوهش، از نوع کاربردی و روش آن توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق سه روستای دارای طرح هادی و سه روستای فاقد طرح هادی، واقع در دهستان غنی بیگلو در شهرستان زنجان را تشکیل می دهند. روش گرداوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و روش تجزیه و تحلیل آن ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد، اجرای طرح هادی به بهبود و ایجاد پیشرفت کمّی و کیفی مؤلفه های سرزندگی به ویژه وضعیت کالبدی روستاهای مورد مطالعه انجامیده است.
تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان گیلان به منظور تدوین الگوی توسعه کالبدی
حوزه های تخصصی:
تحولات منجر به چالش های عمده توسعه پایدار روستایی در ایران را می توان در پنج عامل چالش های اقتصادی، مدیریتی و برنامه ریزی، محیطی، اجتماعی و فیزیکی کالبدی طبقه بندی کرد. تحولات کالبدی جامعه روستایی کشور و از جمله استان گیلان را می توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد. بخشی از تحولات تحت تأثیر برنامه های دولت (به ویژه تهیه و اجرای طرح های کالبدی) قرار گرفته است و بخشی دیگر نیز به صورت ارگانیک و در طی زمان رخ داده است. به همین منوال، در کارکرد سکونتگاه های روستایی نیز تغییرات گسترده ای به وجود آمده است. تحول در نظام کشاورزی، روابط بین سکونتگاهی، مناسبات شهر و روستا و تغییر در شکل و الگوی مسکن از جمله این تغییرات است. نکته حائز اهمیت در این تحولات تأثیرپذیری آنها از شرایط جغرافیایی است (که در وجه عینی فضا قابل مشاهده و تأمل است). این مقاله، که با استفاده از روش تحقیق کیفی به انجام رسیده است، این سؤال اساسی را محور بحث خود قرار داده که «تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان، با چه نوع چالش هایی در راه توسعه پایدار رو به رو است و بر مبنای این تحولات چه الویت های راهبردی برای توسعه کالبدی روستاهای استان وجود دارد؟ نتیجه این بررسی نشان داد که کاهش 30درصدی اراضی کشاورزی و افزایش40درصد نقاط شهری در طی سی سال اخیر، آسیب پذیری در برابر حوادث طبیعی، تغییر در کارکرد سکونتگاه های روستایی و ضعف در وابستگی کارکردی از عمده ترین چالش های کالبدی استان است. با وجود تلاش قابل توجهی که در سه دهه اخیر برای تحقق توسعه کالبدی در نواحی روستایی انجام گرفته است، فقدان برنامه ریزی استراتژیک مانع تدوین الگوی مناسب توسعه کالبدی در این استان بوده است.
تحلیل خزش شهری و تحولات کاربری اراضی (مطالعات تطبیقی شهرهای ارومیه و اصفهان)
حوزه های تخصصی:
گسترش شتابان شهرها و رشد فیزیکی ناموزون آنها، که اصطلاحاً "خزش شهری" نامیده می شود، موجب خورن دگی روس تاها و اراض ی پیرامونی آنها، تبدیل بی رویه اراضی کشاورزی و تخریب منابع محیط زیست گردیده است. این وضعیت در کلان شهرهای منطقه ا ی نمود گسترده تری داشته است. دو شهر ارومیه و اصفهان به عنوان دو کلان شهر منطقه ای و با محیط طبیعی و ساختار اقتصادی متفاوت، از شهرهای پراهمیتی هستند که در سال های اخیر با گسترش شتابزده ای همراه بوده اند. این مقاله با نگرش توصیفی تحلیلی به گسترش کالبدی این دو کلان شهر و تاثیر آن بر اراضی پیرامون آنها پرداخته است. داده های تحقیق با استفاده از مطالعه کتابخانه ای اسنادی و همچنین با استفاده از داده های دورکاوی و تصاویر ماهواره ای لندست 7 سال 2001 و لندست 8 سال 2013، استخراج گردید. مقایسه تصاویر ماهواره ای و همچنین اطلاعات برگرفته از مرکز آمار ایران نشان می دهد که شهرهای ارومیه و اصفهان به صورت گسترده ای با افزایش جمعیت و تغییر کاربری اراضیِ واقع شده در حریم، به خزش خود ادامه می دهند. نتایج حاصل از روش هلدرن و بررسی رشد بدقواره شهری در این دو شهر در طی سال های1390 1335 نشان می دهد که گسترش فیزیکی این شهرها، به ویژه در ارومیه، بیش از نیاز واقعی جمعیت آن بوده و در نتیجه، روند تبدیل زمین های کشاورزی و روستایی پیرامون آنها به ویژه در ارومیه با شدت ادامه یافته است. رشد جمعیت اصفهان در تمام دوره ها تقریباً از الگوی ثابتی پیروی کرده ولی ارومیه در پایان دهه 1350 و با شروع جنگ ایران و عراق، با شتاب رشد جمعیت روبه رو شده است. در تغییر کاربری اراضی کشاورزی پیرامون شهر ارومیه می توان به ناکارامدی طرح های تفضیلی شهر و تفاوت ارزش اراضی شهری با اراضی کشاورزی و همچنین سود پایین کشاورزی و آسیبپذیری باغداری اشاره نمود. صنعتی شدن شهر اصفهان و ایجاد شهرک های مسکونی و مراکز اداری و دانشگاهی در پیرامون شهر اصفهان منجر به افزایش مهاجرت از روستاها، شهرها و استان های همجوار به این کلانشهر شده است و به دنبال آن جمعیت و نیاز به اراضی شهری، تغییر کاربری اراضی زراعی و آیش اطراف شهر و نهایتاً شکنندگی و ناپایداری منابع محیط زیست صورت گرفته است.
ارزیابی استراتژیک محیط زیست مبتنی بر روش شاخص تناسب کاربری اراضی (LSI) مطالعه موردی: منطقه یک کلان شهر تهران
حوزه های تخصصی:
ارزیابی استراتژیک، روشی برای بهبود در فرایند تصمیم گیری ها، سیاست گذاری و در نهایت برنامه ریزی است. روش ارزیابی تناسب کاربری اراضی از جمله روش هایی است که برای ارزیابی استراتژیک محیط به کار گرفته می شود. با توجه به منطق حاکم بر این روش قابلیت های مناسبی در ارزیابی استراتژیک ارائه می سازد. این روش، نشان می دهد که برنامه ریزی انجام شده تا چه میزان به سمت اهداف استراتژیک گام برداشته است. بر این مبنا، تحقیق حاضر در پی استفاده از شاخص تناسب کاربری اراضی در منطقه یک تهران است. این امر، با دو هدف انجام شده است: اول اینکه برنامه پیشنهادی نسبت به وضعیت موجود تا چه میزان بهبود یافته است. دوم اینکه آیا این روش پاسخگوی اهداف تعیین شده است. نتایج نشان می دهد این روش قابلیت ارائه پاسخ مناسب به اهداف را دارد. ضمن اینکه بررسی انجام شده نیز نشان از بهبود نسبی در برنامه پیشنهادی در منطقه یک کلان شهر تهران را دارد. این بهبود به کاهش ناسازگاری ها و افزایش سازگاری نسبی کاربری اراضی منجر می شود. این نتایج نشان می دهد اگر در بخش های مختلف دقت بیشتری به عمل آید امکان بهبود بیشتری در شاخص حاصل شده و در نتیجه شرایط برای پایداری بیشتر توسعه شهری فراهم خواهدشد.
تحول کالبدی- فضایی روستاهای ساحلی گیلان ( مطالعه موردی: حوزه زیباکنار)
حوزه های تخصصی:
تحولات کالبدی فضایی دو دهه اخیر، در بسیاری از روستاهای نواحی خزری در حال گسترش است. این روند در سکونتگاه هایی که جاذبه های طبیعی، به ویژه ساحل، دارند، با رواج پدیده خانه دوم، توسعه یافته است. منافع چشمگیر تبدیل اراضی زراعی و باغی به قطعات مسکونی، کشاورزان را از ادامه فعالیت زراعی رویگردان نموده است. یکی از مهم ترین حوزه های روستایی گیلان که متأثر از این پدیده است، در روستاهای ساحلی محدوده حسن رود زیباکنار واقع است. در این پژوهش، از طریق مطالعه اسنادی و تطبیقی طرح های هادی اول و دوم روستاهای حوزه زیباکنار تغییرات و تحولات کالبدی و فضایی این روستاها طی دو دهه مورد بررسی قرار گرفته است. برای درک انگیزه های اجتماعی اقتصادی این تحول فضایی از پژوهش میدانی با استفاده از پرسشنامه استفاده شده است که نتیجه آن گرایش روزافزون ساکنین روستاها به تغییر کاربری اراضی زراعی و تبدیل آنها به قطعات قابل فروش زمین برای احداث خانه های دوم بود. این فرایند، ضمن تغییر بافت اجتماعی فرهنگی روستاهای ناحیه، به تغییر چشم انداز روستایی، تحول بافت کالبدی و تغییر ساختاری کارکردی روستاها انجامیده است.
ﺗﺤﻠیﻞ ﻧﻈﺎم ﺗﻮﺳﻌﻪ کﺎﻟﺒﺪی ﺷﻬﺮ ﻓیﺮوزآﺑﺎد ﺑﺎ رویکﺮد ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏیﺮﻋﺎﻣﻞ
حوزه های تخصصی:
اﻣﺮوزه ﺷ ﻬﺮﻫﺎ ﺑ ﺎ ﺗﻮﺟ ﻪ ﺑﻪ ﻗﺮارداﺷ ﺘﻦ ﺑﺴ یﺎری از کﺎرﺑﺮی ﻫ ﺎی ﺣیﺎﺗ ی، ﺣﺴ ﺎس و ﻣﻬ ﻢ ﻧﻈﺎﻣ ی و ﻏیﺮﻧﻈﺎﻣ ی، از اﻫﻤی ﺖ ﺑﺴ یﺎری ﺑﺮﺧ ﻮردار ﻣ ی ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻟ ﺬا ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ری ﺰی و اﻗﺪام ﺟﻬ ﺖ کﺎﻫ ﺶ ﺧﺴ ﺎرات ﻣﺎﻟ ی، ﺟﺎﻧ ی، ایﺠ ﺎد ایﻤﻨی و ﭘﺎی ﺪاری ﻧﺴ ﺒی در زیﺮﺳ ﺎﺧﺖ ﻫ ﺎی ﻣﻬ ﻢ ﺷ ﻬﺮی از ﻣﻬﻤﺘﺮی ﻦ اﻗﺪاﻣ ﺎت ﻣﺒﺤ ﺚ ﻃﺮاﺣ ی و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ری ﺰی ﺷ ﻬﺮی ﻣی ﺑﺎﺷ ﺪ. از ایﻦ رو ﻫﺪف از ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎﺿﺮ، ارزیﺎﺑی ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺷﻬﺮ ﻓیﺮوزآﺑﺎد از ﻣﻨﻈﺮ ﭘﺪاﻓﻨ ﺪ ﻏیﺮﻋ ﺎﻣ ﻞ و اراﺋ ﻪ راﻫکﺎرﻫ ﺎیی ﺟﻬ ﺖ اﻓ ﺰایﺶ ﭘﺎی ﺪاری دﻓ ﺎﻋی ﺷ ﻬﺮ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻧیﺎزﻫﺎی اﻣﻨیﺘی- دﻓﺎﻋی و ویﮋﮔی ﻫﺎی ﺟﻐﺮاﻓی ﺎیی آن ﻣ ی ﺑﺎﺷ ﺪ. روش ﺗﺤﻘی ﻖ در ﭘ ﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻیﻔی- ﺗﺤﻠیﻠی اﺳﺖ. ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺎس، ﺑ ﺎ ﺑﻬﺮه ﮔیﺮی از ﻣﺒﺎﻧی ﻧﻈﺮیﻪ ای ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏیﺮ ﻋﺎﻣﻞ و اﺳﺘﻔﺎده از ﻣ ﺎﺗﺮیﺲ CARVER، ﻣﺮاک ﺰ و ک ﺎرﺑﺮی ﻫﺎی ﺣیﺎﺗی، ﺣﺴﺎس و ﻣﻬﻢ ﺷﻬﺮ ﺷﻨﺎﺳﺎیی و ﻧﻬﺎیﺘﺎً از ﻃﺮیﻖ روش SWOT وﺿﻌیﺖ ﭘﺪاﻓﻨﺪی ﺷﻬﺮی ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪه اﺳﺖ. یﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺗﺤﻘیﻖ ﻧﺸﺎن ﻣی دﻫﺪ کﻪ اﺻﻮل و ﻣﻌیﺎرﻫﺎی ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏیﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣکﺎﻧی ﺎﺑی و ﺗﻤﺮک ﺰ ای ﻦ کﺎرﺑﺮی ﻫﺎ در ﺷﻬﺮ ﻓیﺮوزآﺑﺎد رﻋﺎی ﺖ ﻧﺸ ﺪه اﺳﺖ و ﺗﻤﺮکﺰﮔﺮایی در اﺳﺘﻘﺮار ﻣﺮاکﺰ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﻋﺪم ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺻﻮل آﻣﺎیﺸی و دﻓﺎﻋی، اﺳﺘﺘﺎر، اﺧﺘﻔ ﺎء و ... از ﻧﻘ ﺎط ﺿ ﻌﻒ ای ﻦ ﺷﻬﺮ ﻣی ﺑﺎﺷﺪ. ﻟﺬا ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺻﻮل ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏیﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣکﺎﻧیﺎﺑی ﻣﺮاکﺰ و کﺎرﺑﺮی ﻫﺎی اﺳﺘﺮاﺗﮋیک، ﺗﻤﺮکﺰ زدایی از زیﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎ و ﻣﺮاکﺰ ﺣیﺎﺗی، ﺣﺴﺎس و ﻣﻬﻢ ﺷﻬﺮ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﺎیﺪاری ﺷﻬﺮ در ﻃﺮح ﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺷﻬﺮی و ﻧﻬﺎیﺘﺎً ایﺠ ﺎد و ﺗﻮﺳ ﻌﻪ فضای اﻣﻦ ﺷﻬﺮی از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮیﻦ راﻫﺒﺮدﻫﺎ ﺑﺮای ارﺗﻘﺎی ﺳﻄﺢ ﭘﺎیﺪاری ﺷﻬﺮ ﻣﺤﺴﻮب ﻣی ﺷﻮﻧﺪ.