برنامه ریزی توسعه کالبدی
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال پنجم تابستان 1399شماره 2 (پیاپی 18) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
انتقال حقوق توسعه، به مثابه ساز و کاری بازار محور، که در پی ناکارآمدی طرح های توسعه شهری در حفاظت از زمین های ارزشمند مطرح شد، می کوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهه اخیر مطرح شده است ؛ لیکن، به دلیل فراهم نبودن بستر های نهادیِ مورد نیاز، تاکنون نتوانسته از حیطه نظری گذر کرده و به عرصه عمل وارد شود. مشابه اکثر مناطق ایران، ناکارآمدی طرح های توسعه شهری در حفاظت، موجب شده است تا باغ ها و زمین های ارزشمند کشاورزی در منطقه ی 9 واقع در حوزه غربی اصفهان، به مثابه ریه تنفسی شهر، در معرض نابودی قرار گیرند و ضرورت طرح ساز و کار ی کارآمد همچون TDR را بیش از پیش آشکار سازند. در این راستا پرسش اصلی پژوهش به این مهم اختصاص یافته است که برای موفقیت این ساز و کار، موانع نهادی پیشِ رو کدام اند و چگونه می توان ظرفیت نهادی لازم را برای تحقق رویکرد انتقال حقوق توسعه با تاکید بر تجربه منطقه 9 اصفهان فراهم ساخت. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روش های مطالعات اسنادی (هم چون آمیخته پژوهی) و شیوه های پیمایشی (هم چون مصاحبه نیمه ساختاریافته و ساختاریافته)، نخست به شناسایی نظری پیش شرط های نهادی پرداخته است. سپس در قالب چارچوب مفهومیِ مستخرج، دیدگاه های چهار نهادِ دخیل (شامل مردم، مالکان، توسعه دهندگان و کارشناسان شهری) در تحقق سیاست TDR را در منطقه 9 شناسایی کرده است. در نهایت، دستاورد های این پیمایش به شیوه تحلیل عوامل ریشه ای با استفاده از روش های آماری چون آزمون های فریدمن و t و رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفته است. به مثابه برون داد پژوهش، پیاده سازی این رویکرد به سبب وجود موانع نهادی بسیار از جمله آگاهی پایین، عدم تمایل به مشارکت و فراهم نبودن بستر های قانونی نیازمند برنامه های درازمدت و آگاهانه برای دستیابی به موفقیت است.
ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین مبتنی بر توسعه منطقه ای با رویکرد اقتصاد سبز (مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد سبز یکی از مباحث نوین مجامع علمی در دهه های اخیر می باشد که هدف آن رفاه انسان، عدالت اجتماعی و ایجاد اطمینان در حفاظت از محیط زیست همراه با رشد اقتصادی است. اما دستیابی به چنان مرحله ای از پایداری در گرو شناخت کامل توان اکولوژیکی هر سرزمین به عنوان بستر رشد و توسعه اقتصادی می باشد. چرا که هر منطقه سطح توان و استعداد مشخصی دارد که قبل از اقدام به سرمایه گذاری، لازم است ارزیابی گردد. لذا هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین در راستای تحقق اقتصاد سبز در استان آذربایجان غربی می باشد. این پژوهش، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، توصیفی- تحلیلی می باشد. به این صورت که در ابتدا به روش کیفی و مصاحبه با 10 نفر از کارشناسان، فهرست عوامل تخریب و شدت آن ها در استان آذربایجان غربی تنظیم شد و با مدل تخریب مخدوم میزان آسیب پذیری استان محاسبه شد. پس از تعیین مشخصه های سه گانه مدل تخریب، ضریب تخریب در هر یک از واحدهای سرزمین مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در مجموع برای استان ضریب تخریب 92/36 برآورد گردید که در طیف حساس جای می گیرد و نیازمند اقدامات حفاظتی است. سپس توان اکولوژیکی استان در سه حوزه توسعه سکونتگاهی، گردشگری و صنعت مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور با استفاده از لایه های اطلاعاتی و در محیط نرم افزار GIS عوامل مؤثر در ارزیابی توان اکولوژیکی تعیین، وزن دهی، ارزش گذاری و لایه های حاصل از آنها ترسیم شد و در نهایت اقدام به تهیه نقشه توان اکولوژیکی برای سه کاربری مذکور گردید. با نگاهی اجمالی به نتایج تحقیق می توان به تفاوت در توان اکولوژیکی شهرستان های استان و همچنین تفاوت در سه مؤلفه در هر شهرستان پی برد. با توجه به نتایج خروجی، در زمینه توان اکولوژیک توسعه سکونتگاهی؛ شهرستان های پلدشت، ماکو، بوکان بیشترین توان و شهرستان های سردشت، چالدران و تکاب کمترین توان را دارند. در زمینه گردشگری شهرستان های پلدشت، سردشت و شاهین دژ به ترتیب بیشترین توان و شهرستان های سلماس، پیرانشهر و اشنویه کمترین توان را دارند. در زمینه توان توسعه صنعت شهرستان های شوط، بوکان و میاندوآب بالاترین ظرفیت و شهرستان های سردشت، اشنویه و چالدران پایین ترین ظرفیت را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی توسعه و هدایت رشد شهری با استفاده از مدل FUZZY ANP (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد و گسترش روزافزون شهرها تحت تاثیر رشد جمعیت و میزان مهاجرت، موجب ساخت و سازهای بدون برنامه و تغییرات زیاد در ساختار فضایی، به خصوص توسعه فیزیکی شهرها در مکان های نامساعد شده است که هدایت و ساماندهی اساسی را می طلبد. در پژوهش توصیفی _ تحلیلی حاضر، با استفاده ازروشFuzzy ANP به ارزیابی توسعه و هدایت رشد شهر یزد پرداخته شده و با روش همپوشانی وزن دار در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل الگوی توسعه و هدایت رشد شهری صورت پذیرفته است. برای تحلیل عوامل مؤثر در الگوی توسعه و رشد منطقه شهری ابتدا 7 معیار اصلی (محیطی، اقتصادی، جمعیتی، بازار زمین و مسکن، فضایی _کالبدی، طرح ها و سیاست های دولت، دسترسی به خدمات عمومی) با 32 زیر معیار با بررسی منابع داخلی و خارجی برای منطقه شهری یزد تعیین گردید. سپس پرسشنامه هایی توسط 20 نفر از مسئولین سازمان های مربوطه تکمیل شد. با استفاده از مدل Fuzzy ANP ضریب اهمیت هر یک از شاخص ها به دست آمد و مهم ترین عامل در الگوی توسعه مناطق شهری تعیین گردید. نتایج حاکی از آن است که معیارهای فضایی _کالبدی با میزان 170/0، و جمعیتی با میزان 158/0 بیشترین و معیارهای اقتصادی با 052/0 و طرح و سیاست های دولت با 035/0 کمترین تاثیر را در رشد و توسعه شهر یزد دارند. از آنجا که منطقه یک در شمال شهر یزد به علت دارا بودن بافت فرسوده کمتر و منطقه 3 در جنوب به علت عدم وجود زمین های کشاورزی، مستعد توسعه می باشند، می توان این مناطق را جهت گسترش آتی شهر پیشنهاد داد.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر تاب آوری شهری با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نظریه های مدیریت سوانح به دنبال ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی می باشند و ضرورت توجه به رویکرد آینده پژوهی و نقش و جایگاه آن در ارتقاء تاب آوری از اهمیت بسیاری برخوردار است. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد آینده نگاری به شناسایی وضعیت سیستم تاب آوری کلان شهر مشهد پرداخته است. بدین منظور از مطالعات توصیفی- تحلیلی، اسنادی و پرسشنامه و تحلیل های نرم افزاری استفاده گردید. بر اساس مطالعات صورت گرفته 31 متغیر اولیه تأثیرگذار بر تاب آوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، ساختاری- کالبدی و محیط زیستی انتخاب شده و در نهایت بر مبنای نظرات 30 کارشناس، شش متغیر کلیدی حاشیه نشینی، مهاجرت، تراکم جمعیت و درصد شهرنشینی از گروه شاخص اجتماعی و متغیرهای سطح درآمد و قیمت مسکن از گروه شاخص اقتصادی در ماتریس اثرات متقاطع نرم افزار Micmac شناسایی شد. در ادامه، پس از تعریف وضعیت های مطلوب، میانه و فاجعه برای هریک از متغیرهای کلیدی و ارزیابی هر یک از این وضعیت ها بر یکدیگر توسط متخصصان، با استفاده از نرم افزار Scenario Wizard به تحلیل الگوهای پیش روی کلان شهر مشهد پرداخته شد. نتایج حاصل از این تحلیل منجر به ارائه و پیشنهاد یک سناریوی مطلوب و یک سناریوی فاجعه برای آینده تاب آوری کلان شهر مشهد شده است. در صورت ایجاد و تأمین زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی، ساختاری_کالبدی و محیط زیستی و برنامه ریزی های استراتژیک و آینده نگرانه در عرصه تاب آوری در سطوح مختلف برنامه ریزی شهری، سناریوی مطلوب برای آینده کلانشهر مشهد دنبال خواهد شد. در غیر این صورت در بلندمدت با تخریب و عدم تأمین زیرساخت های ضروری، تحقق سناریوی فاجعه و تخریب عناصر تاب آوری در کلان شهر مشهد سرعت می گیرد.
تبیین ارتباط میان مورفولوژی شهری و جمعیت (مطالعه موردی: محلات مسکونی با تاکید بر نیمه شمالی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 2018، حدود پنجاه و پنج درصد جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی می کرده و پیش بینی می شد تا سال 2050، به شصت و هشت درصد افزایش یابد. افزایش روزافزون جمعیت شهرها، استفاده بهینه از محلات شهری جهت اسکان جمعیت را مورد تأکید قرار می دهد. مورفولوژی شهری از موضوعاتی است که با جمعیت پذیری محلات مرتبط است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخص های مورفولوژی در مقیاس میانی و تبیین رابطه میان مورفولوژی محلات مسکونی و جمعیت ساکن در آنان است. در این مقاله ابتدا بر اساس رویکرد درونی– شناختی نظرات اندیشمندان حوزه مورفولوژی مورد بررسی قرار گرفته و معیارهای «تنوع کاربری»، «الگوی شبکه معابر»، «فشردگی»و «الگوی شبکه حمل و نقل عمومی» در 9 شاخص در مقیاس محلی شناسایی شد. سپس شاخص ها به روش چیدمان فضا و تحلیل شبکه به وسیله نرم افزارهای Depthmap10 و GIS در 12محله شهر تهران سنجش گردید. در گام بعدی، ابتدا نرمال بودن داده ها به روش آزمون«کولموگروف-اسمیرنوف» بررسی و به روش همبستگی دوسویه پیرسون و به کمک نرم افزار SPSS16، همبستگی متغیرهای مورفولوژی با شاخص جمعیت محلات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد شاخص هم پیوندی با شدت 724/0 دارای بیشترین همبستگی و دسترسی به حمل و نقل عمومی با شدت 578/0 دارای کمترین همبستگی با شاخص جمعیت می باشد. بررسی شدت همبستگی ها، فرصت اولویت بندی مناسب تر جهت مداخله در بافت موجود محلات با هدف اسکان جمعیت را فراهم می نماید. با نگاه کاربردی از نتایج حاصل می توان در زمینه معیارهای ارزش گذاری گزینه های طراحی محلات مسکونی، انتخاب شبکه معابر و سنجش کمی و کیفی طرح های آماده سازی در راستای اسکان جمعیت بیشتر و تدوین ضوابط طرح های تفصیلی استفاده نمود.
ارزیابی توسعه کالبدی شهر اصفهان بر اساس تحلیل خطر زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برای تحلیل خطر زمین لرزه شهر اصفهان، مطالعات لرزه زمین ساخت و مطالعات مخاطرات لرزه ای انجام شده است. در مطالعات لرزه زمین ساخت و مخاطرات لرزه ای هر منطقه لازم است گسل های فعال آن منطقه به شعاع حدود 300 کیلومتر مورد بررسی قرار بگیرند، لذا در این تحقیق، گسل های فعال استان اصفهان هم مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده روند تنش شمالی– جنوبی استان اصفهان در اثر فعالیت گسل های راستالغز و روند تنش شمال غرب– جنوب شرق حاکی از فعالیت دوباره گسل های پی سنگی می باشد. قسمت های جنوبی استان شامل گسل های کلاه قاضی و گسل پیربکران و بخشی از گسل خوانسار و همچنین محدوده گسل نجف آباد در شمال غرب و قسمتی از گسل بهارستان و دهق بیشترین فعالیت را در منطقه نشان می دهند. بخش های جنوب، جنوب شرق و جنوب غرب استان اصفهان، نسبت به سایر قسمت های استان فعالیت متوسطی دارند. بر اساس این تحقیق، شهر اصفهان و به ویژه مناطق شمالی آن از لحاظ خطر زمین لرزه در محدوده کم خطر و کم فعالیت قرار گرفته است، ولی بخش های جنوبی شهر اصفهان به دلیل تراکم گسل های شناسایی شده، در محدوده خطر متوسط لرزه ای قرار می گیرد. بنابراین با توجه به ویژگی های لرزه خیزی منطقه و توان لرزه زایی گسل های فعال، باید در سیاست گزاری ها و برنامه ریزی های شهری و یا توسعه شهر، نسبت به مقاوم سازی ساختمان ها و سازه ها اقدامات لازم صورت گیرد.
اثربخشی آموزش در چگونگی مواجهه با بحران های زیست محیطی با رویکرد کالبدی (مطالعه موردی: کارشناسان شهرداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران های طبیعی که بدنبال یک سانحه طبیعی می تواند بوجود آید قادر است با تلفات جانی و خسارات مالی و زیست محیطی شدیدی همراه باشد. لذا ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از داﻧﺶ، ﻋﻘﻞ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی و ﺑﻮﯾﮋه ﺑﺎ اﺗﮑﺎ ﺑﻪ داﻧﺶ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺤﺮان ﻣﯽﺗﻮان ﺧﺴﺎرتﻫﺎی اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ را به ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻤﮑﻦ رﺳﺎﻧﺪ. برای بهره- گیری از دانش مدیریت بحران، نقش آموزش برای شناسایی مسائل زیست محیطی و پی بردن به راه حل های مناسب برای آنها، بسیار پررنگ بوده و برای دستیابی به پیشرفت پایدار و افزایش ظرفیت افراد، در پوشش دهی این مسائل بسیار مؤثر است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش در چگونگی مواجهه با بحران های زیست محیطی است، که از نظر هدف کاربردی و روش نیمه تجربی با رویکرد پیمایشی است. جامعه آماری کارشناسان سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران است. برای بدست آوردن یافته های پژوهش از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، شاپیرو– ویلک و آزمون t استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد آموزش در کلیه مراحل مدیریت بحران، با پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی در ارتقاء دانش و مهارت آموزی رابطه معناداری دارد. بنابراین، یافته ها بر این واقعیت دلالت دارد که بکارگیری مناسب ترین شیوه آموزشی جهت تغییر رفتار نیروی انسانی در ارتقاء سطح دانش، آگاهی و مهارت آموزی آنان درباره خطرات و عوامل بالقوه آسیب رسان محیط زیست به عنوان عامل کلیدی در تحقق مقابله با بحران های محیط زیستی است.
سنجش عوامل تأثیرگذار جرائم در فضای کالبدی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چینش فضای کالبدی شهر بر مکان زندگی شهروندان تأثیر فراوانی دارد. عواملی نظیر شکاف عمیق میان بافت های سنتی و مدرن، فراموش کردن و به حاشیه راندن بخشی از شهر در روند توسعه، بی برنامگی، توسعه بی رویه، و بحران مهاجرت موجب شده کیفیت کالبدی کنونی، نیازهای ساکنان را برآورده نکند و زمینه را برای وقوع بسیاری از جرائم در شهر فراهم کند. شهر ارومیه هم یک مثال در این زمینه است. از این رو، هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر وقوع جرم درگیری در شهر ارومیه است، پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر شیوه انجام تحقیق، توصیفی تحلیلی می باشد و گردآوری داده ها پژوهشی، اسنادی و میدانی است. برای تحلیل داده های جمع آوری شده، از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و نرم افزارهای SPSS و Expert Choice کمک گرفته شد. نتایج حاصل از سنجش ارتباط متغیرها بیانگر این است که از منظر مؤلفه های مدل تحلیل محیطی-کالبدی جرم (شامل اصل تقویت نظارت طبیعی با 4 سنجه، اصل قابلیت کنترل دسترسی ها با 3 سنجه، اصل تقویت قلمروهای طبیعی با 5 سنجه، اصل حفظ و نگهداری از محیط با یک سنجه و اصل حمایت از فعالیت های اجتماعی سالم با 2 سنجه)، شهر ارومیه دارای نقاط بالقوه بسیاری برای وقوع جرم است. در مجموع، بر اساس سنجه های رهیافت تحلیل کالبدی-محیطی جرم بیشتر این نقاط بالقوه برای وقوع جرم در حاشیه شهر ارومیه قرار دارند.