پژوهش ادبیات معاصر جهان(پژوهش زبان های خارجی)
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره 17 بهار 1391 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تئودور آدورنو به عنوان یکی از پیشگامان مدرنیسم و اعضای اصلی مکتب فرانکفورت، در نظریه انتقادی خود، به واکاوی مفاهیم اصلی و اساسی فرهنگ پرداخته است. اصطلاح صنعت فرهنگ که توسط خود آدورنو نام گذاری شده است، به پدیده ای اطلاق می شود که در آن پس از عصر روشنگری، با ادعای روشنفکری غرب، فرهنگ از کارکرد اصلی خود خارج شده و در خدمت هژمونی غالب جامعه قرار گرفته است. در چنین شرایطی مردم نه محصولاتی فرهنگی، بلکه کالاهای تجاری صرفی اند که برابر آنچه آدورنو آن را شیءزدگی، استانداردسازی و یکسان سازی می نامد، هویت و فردیت خود را از دست می دهند. از مخالفان مسلّم غربزدگی و بحران هویت در ادبیات ایران، بدون شک می توان به جلال آل احمد اشاره کرد که در بیشتر آثار داستانی و سیاسی خود به این مقوله پرداخته است. آل احمد در اغلب آثار خود می کوشد تا با نوعی آگاهی و بیداری، وضعیت فرهنگی جامعه زمان خویش را به تصویر کشد. مقاله حاضر می کوشد به بررسی و مطالعه پدیده فرهنگ در داستان بلند جلال آل احمد با عنوان مدیر مدرسه بپردازد.
جایگاه ادبیات غنایی در نزد برتولت برشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برشت در ادبیات غنایی خود در ارتباط با اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمان اشعاری می سراید که هم بیانگر تفکر وی در تئاتر روایی است و هم خواننده را به چالش با مسایل روز وامی دارد. این سیر تفکر برشت در ادبیات غنایی که در این مقاله به بحث و بررسی گزارده می شود، گویای آن است که اشعار اولیه برشت، بیانگر گرایش های نیهیلیستی، آنارشیستی و اکسپرسیونیستی و به سخریه گرفتن شیوه زندگی بورژوازی است که این نمودها از ویژگی های نمایشنامه های آغازین اوست. اشعار برشت در اواسط دهه سی گرایشی مارکسیستی می یابد که در آن ها به بعد عقیدتی وی، یعنی تعمیق دیدگاه های مارکسیستی، توجه خاصی نشان داده شده است. برشت در دوران هجرت، برای مبارزه با حاکمیت فاشیستی شیوه جدیدی در ادبیات غنایی خود دنبال کرد و بر خلاف اشعار اولیه که مبتنی بر شعر سنتی، دارای فرم ثابت و اوزان شعری بودند، از شعر بدون قافیه و ریتم بی قاعده سود جست، چرا که معتقد بود، چنین اشعاری برای مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روز مناسبترند. گرچه اولین اشعار پس از جنگ جهانی دوم نیز بیانگر تفکرات سیاسی برشت بودند، اما در اواخر عمر هنری برشت، عشق نیز تا حدودی جای پایی در ادبیات غنایی وی باز کرد.
نقدی بر سه اثر مهم تاریخ ادبیات آلمان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند قرار بود ادبیات پس از جنگ جهانی دوم نقشی ابزاری و تبلیغاتی در بازسازی جامعه سوسیالیستی بخش شرقی آلمان به عهده بگیرد و رسالت سیاسی داشته باشد، اما سیطره ایدئولوژی مارکسیستی بر این گستره در عمل چندان آسان نیفتاد. جستار حاضر به نقد سه اثر مهم می پردازد که نقش برجسته ای در شکستن سدهای ایدئولوژیک و گشایش فضاهای خلاقانه ادبی داشتند و توانستند به مدد مضمون ها و ساختارهای ویژه خود ، از گفتمان تک گوی حاکم فاصله بگیرند و با ادبیات جهان پیوندی ارگانیک برقرار کنند . این آثار در سه دهه متفاوت نوشته شده اند و درونمایه های متفاوتی دارند، اما هر یک به ترفندی از تن دردادن به پیش نهاده های رئالیسم سوسیالیستی سر باز زده اند. این پژوهش نشانگر آن است که خرد گرایی ، شک گرایی، درون نگری و فردگرایی چنان در فرهنگ آلمانی زبان ریشه دوانده بود که حتی نویسندگان متعهد به جهان بینی مارکسیستی حاضر نشدند، آموزه های «رئالیسم سوسیالیستی» را بی چون و چرا بپذیرند .
بازسازی هویت در «ادبیات مهاجرت» ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ادبیات مهاجرت» ایتالیا، نو پا و از بسیاری جهات هنوز ناپخته است که نسبت به دیگر کشورهای اروپایی، با تأخیر بسیار در دهه نود قرن گذشته شکل گرفت. این ادبیات به از میان برداشتن مرزها و روایت ناگفته ها می پردازد، از تولدی دوباره، واقعیت نیافتن یک رؤیا و از امیدی پایدار به تحقق آن سخن می گوید. نویسندگان این ادبیات، با بهره گیری از واقعیت، زندگینامه شخصی و تخیل، آثاری را میآفرینند که پیوند میان ایتالیای حال حاضر و گذشته مهاجر را به تصویر می کشد، تصویری رنگارنگ که در بسیاری از موارد، از چشم نویسندگان ایتالیایی پنهان مانده است. در این جستار، پس از بررسی چگونگی پیدایش «ادبیات مهاجرت»، می کوشیم دریابیم چگونه سرزمین میزبان می تواند به مکانی آبستن نبوغ بدل شود. چگونه تجربه ترک وطن می تواند سبک جدیدی از ادبیات را پایه گذارد. و در نهایت، چگونه روایت از دنیاهای دور، ناهمسانی ها وناسازگاری های ناشی از هجرت، خلایی را که در وجود مهاجر موج می زند و حسب یگانگی ای که با آن وجود پیوند خورده است، همراه با سایر موضوعاتی که «ادبیات مهاجرت» به آن ها می پردازد همه و همه به یک موضوع واحد یعنی همان هویت دو پاره و گم گشته مهاجر میانجامند.
مطالعه تاریخی روابط فرهنگی ایران و ارمنستان از نقطه نظر ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه در روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تأثیری انکارناپذیر دارد. ترجمه یکی از روش های مهم انتقال اطلاعات و دانش در سطح جهان و همچنین ایجاد ارتباط میان ملت های غیر هم زبان است. درباره ایران و ارمنستان نیز این موضوع صادق است. ایران و ارمنستان دو فرهنگ نزدیک به یکدیگر دارند. این دو از دوران باستان ارتباطات بسیار با هم داشته و دارای فرهنگ، پیشینه و همانندی هایی بوده اند. از طرف دیگر، یکی از زمینه های ترجمه که به مطالعه روابط فرهنگی بین دو ملت کمک شایانی می کند، تاریخ ترجمه است. با وجود تمام این ارتباطات و مشترکات، متأسفانه تاکنون به تاریخ ترجمه های انجام شده بین دو زبان فارسی و ارمنی و نقش آن ها در ایجاد رابطه فرهنگی و آشنایی هرچه بیشتر مردمان دو کشور با یکدیگر تحقیقات زیادی صورت نگرفته است. هدف اصلی از این مطالعه تاریخی، آشنا کردن خواننده با تاریخچه ترجمه در ایران و ارمنستان و آغاز ترجمه های فارسی- ارمنی در دو کشور و همچنین روند ترجمه در دو کشور بعد از انقلاب اسلامی است.
بررسی چگونگی گزینش «نام قهرمان» در ژان کریستف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که به ندرت در بررسی آثار مورد توجه قرار می گیرد، انتخاب عنوان یک اثر ادبی و یا انتخاب اسامی قهرمانان است. نویسندگان نام های مختلفی بر آثار و قهرمانان خود می نهند و آنان در این انتخاب گاهی نام قهرمان اصلی را برای آثارشان برمی گزینند. در بسیاری از موارد، نام قهرمان یک اثر به طور تصادفی انتخاب می شود، اما گاهی نویسنده در این انتخاب، هدفی را نیز دنبال می کند. یکی از نویسندگانی که در انتخاب عنوان اثر و القاب قهرمانان خود دقت بسیار صرف کرده، رومن رولان نویسنده فرانسوی و خالق رمان ژان کریستف است. وی برای قهرمان خود در این اثر، عنوان «ژان کریستف کرافت» را انتخاب کرده است. در این مقاله سعی می شود به انگیزه های رومن رولان برای انتخاب این نام در خلق رمان ژان کریستف پرداخته شود تا نگارندگان این مقاله بتوانند برای پرسش های زیر پاسخ مناسبی بیابند: چرا رولان در رمان ژان کریستف، نام «ژان کریستف کرافت» را برای قهرمان خود برگزیده است؟ آیا رولان با گزینش این نام کوشیده است به تولید معنا بپردازد؟ عناصر اصلی دخیل برای تولید معنا در این انتخاب کدامند؟ هدف از این تجزیه و تحلیل آن است که خواننده با یکی از عناصر اصلی و سازنده رمان یعنی «نام قهرمان» آشنا شود.
بررسی براندازی گفتمان ایﺪئولوژیک در بازآفریﻨی از ﺷکﺴﭙیﺮ: نمایﺸﻨﺎمهﻫﺎی ﻟیﺮ و روزنکرانتز و ﮔیﻠﺪنسترن مردهﺍند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان بیشماری به زندگی و آثار ویلیام شکسپیر و تأثیر آن در ترویج ادبیات انگلیسی پرداختهاند. اما در تئاتر معاصر، در پرتو جنبش دانشجویی سال ????، چهره شکسپیر به عنوان نمایشنامهنویسی که تحت تأثیر قدرت بوده و بر ایدئولوژی آن صحه میگذاشت، معرفی گشت. بیشتر نمایشنامهنویسان معاصر به بازآفرینی آثار او پرداختند تا در برابر گفتمان ایدئولوژیک در آنها به مخالفت برخیزند. ادوارد باند در نمایشنامه لیر (????)، شاه لیر شکسپیر را بازآفرینی کرده، و لیر را از خودکامهای بىتفاوت، به مبارزی بر ضد قدرت خودکامه کوردلیا ترسیم مىکند. تام استاپارد نیز در نمایشنامه روزنکرانتز و گیلدنسترن مردهاند (????)، با بازآفرینی هملت، دو چهره ناچیز در آن را به دو چهره اصلی بدل مىکند که سعی در رد نظرات اشرافی همچون هملت و کلادیوس دارند، اما در پایان درمىیابند که بازیچه دربار شدهاند. این نمایشنامهنویسان باور دارند که معرفی شکسپیر همچون چهره ملی با نوعی فاشیسم برابر است. بنابراین، پژوهشگران کوشیدند تا با بررسی این دو نوشتار مهم از دو نمایشنامهنویس مطرح که بیش از همه به شکسپیر پرداختند، و دو شاهکار وی را به نقد کشیدند، به بیان دلایل اسطورهزدایی از شکسپیر، همانند الگویی برای فرهنگسازی معاصر، بپردازند.