پژوهش ادبیات معاصر جهان(پژوهش زبان های خارجی)
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره 21 پاییز و زمستان 1395 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
رمان ابله اثر فیودور داستایفکسی نویسنده صاحب نام قرن نوزده روسیه است و رمان ژِه اثری است از کریستین بوبن، نویسنده معاصر فرانسوی که در آخرین ترجمه، عنوان فارسی آن به ابله محله تغییر یافته است. در این جستار کوشیده شده است تا با مطالعه ای تطبیقی، همراه با بررسی روانکاوانه شخصیت پرنس میشکین، قهرمان رمان ابله داستایفسکی، و اَلبَن، شخصیت اصلی رمان ژِه، از زاویه دیدی یکسان، برای این پرسش پاسخی بیابیم که با توجه به نظریه های رایج ترجمه، آیا تغییر عنوان در ترجمه، آن هم به تصور شباهت های میان دو شخصیت اصلی رمان های مورد بحث و این که برای نویسندگان دو اثر، جنبه های روانی شخصیت های اصلی اهمیت ویژه ای داشته است، توجیهی دارد یا نه؟ در آن صورت جایگزینی عنوان از اختیارات مترجم خواهد بود یا پیرو قواعد ترجمه؟
کاربرد نظریه تربیت منفی ژان ژاک روسو در روانشناسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم تعلیم و تربیت که امروزه با مفهوم روانشناسی گره خورده است به عنوان عامل اصلی سعادت در نظر گرفته می شود. با توجه به شکل گیری بافت شخصیتی هر فرد در نخستین سال های زندگی، می توان گفت که کودک در رأس تعلیم وتربیت قرار گرفته و در مرکز توجه است. ژان ژاک روسو، فیلسوف بزرگ قرن هجدهم، کسی است که به حق به کشف کودک و اهمیت تعلیم و تربیت وی نائل آمد. نظریات تربیتی وی که در امیل مطرح شده اند، جهان تعلیم و تربیت را دگرگون ساخته و نام این مربی و فیلسوف را که نظریاتش بر نظریه های تربیتی جدید مؤثر بوده است، به ثبت رسانده اند. روش اصلی که روسو در در دستورالعمل آموزشی خود به کار گرفته، روش تربیت منفی است که اساسِ آن را مفاهیم آزادی و «کودکی را به صورت تام و تمام زیستن» تشکیل می دهند. مقاله حاضر به بررسی نظریه تربیتی منفی روسو پرداخته و ردّ پای این نظریه را در روانشناسی امروز دنبال می کند تا از این طریق به ارزیابی تأثیر نظریات وی بر نظریات مربیان و روانشناسان قرن بیستم بپردازد. در این مقاله که به حوزه روانشناسی و تربیتی مرتبط است، مفاهیم روش تجربی، آموزش و پرورش تدریجی، آموزش و پرورش همراه با حفظ استقلال و آزادی آموزشی روشن خواهند شد.
بررسی مفاهیم پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی در نمایشنامه مرد یخی می آید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی از جایگاه ویژه ای در منطق مکالمه ای باختین برخوردارند. هرچند تاکنون بیشتر پژوهش های انجام شده که رویکردی باختینی را محور کار خود قرار داده اند، روی گونه ی رمان متمرکز بوده اند اما گونه ی نمایشنامه با قابلیت هایی که برای برقراری مکالمه دارد، می تواند بستر جدیدی برای مطالعات باختینی باشد. در این مقاله سعی بر آن است که پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی به عنوان ابزاری تحلیلی در نمایشنامه ی مرد یخی می آید اثر یوجین اونیل مورد استفاده قرار گیرند تا خوانشی باختینی از این اثر اونیل ارائه گردد. از طریق پیوستار زمانی-مکانی می توان اهمیت مفهوم زمان و مکان و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر را جهت تبیین مفاهیم موردنظر نمایشنامه نویس بررسی کرد. همچنین چندزبانی نشان می دهد که اونیل چرا و چگونه توانسته شخصیت هایی با پیشینه های متفاوت را در یک سالن گرد هم آورد و به آنها اجازه دهد که برای خود صدایی داشته باشند و حتی صدای نمایش نامه نویس نتواند آن را سرکوب کند.
مسیر اُدیپ در رمان هانری بوشو: افول یونگی «عقده اُدیپِ» فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«اَُُدیپ در جاده» روایتی است از مسیری که اُدیپ طی می کند تا از تِب به کُلُن برسد، از شهری که در آن گناهش بر او هویدا می شود به شهری که سرانجام آرامگاه او می گردد. مسیری که از لحاظ روایی بین دو نمایشنامه سوفوکل قرار می گیرد و این چنین «اُدیپِ شهریار» را به «اُدیپ در کُلُن» وصل می کند. درواقع بوشو با بهره گیری از این خلأ روایی مسیری را متصور می شود که طی کردن آن به اُدیپ اجازه خواهد داد تا با وضعیت رنجور خود مواجه و درنهایت از آن رهایی یابد. با این وصف و با استناد به تجربیات نویسنده در عرصه روانکاوی می توان مسیر اُدیپ را استعاره ای از یک فرایند روان درمانی موفق دانست. موقعیتی که به ما این امکان را خواهد داد تا با در نظر گرفتن برخی از مفاهیم روانکاوی به مطالعه دوباره اثر بپردازیم، تا از این رهگذر علاوه بر فهم عمیق تر این مفاهیم، فعلیت یافتنشان را بر بستری روایی-داستانی دنبال کنیم.
نگاهی به شگردهای شخصیت پردازی و تفاوت های آن در دو داستان ملکوت و مسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملکوت بهرام صادقی و مسخ فرانتس کافکا، با بُعد زمانی نیم قرن، پوچ گرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی نویسندگان خود را فریاد می زنند. این دو اثر اگرچه دارای ژرف ساختی بسیار نزدیک به هم هستند، در جهاتی از جمله شخصیت پردازی، از یکدیگر فاصله می گیرند. شخصیت، یکی از عناصر مهم داستان است که نخستین بار، ارسطو آن را مطرح نمود و مورد توجه قرار داد. نظریه پردازان و منتقدین داستان، شخصیت را در پیوندی بی واسطه و عمیق با عناصر دیگر داستان می دانند؛ بر طبق این نظریه، شیوه های شخصیت پردازی در هر داستان نیز، با توجه به چگونگی دیگر عناصر آن داستان انتخاب می شود. با مقایسه شیوه های شخصیت پردازی در دو داستان ملکوت و مسخ، در پی آن هستیم که مصداقی برای این نظریه در دو داستان جاودانه جهان بیابیم و اثبات کنیم که علی رغم نزدیکی مضمون و لایه های زیرین داستان، تفاوت در روساخت و عناصر داستان، باعث تفاوت در شخصیت پردازی می گردد. بدین منظور انواع شیوه های شخصیت پردازی را در هر اثر مورد مطالعه قرار داده و بسامد هریک از این شیوه ها را معلوم داشته ایم.
نوشتار اندوه در اشعار فیلیپ ژاکوته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مطالعه و بررسی درون مایه ی مرگ در آثار فیلیپ ژاکوته می پردازیم. شاعری که از اولین نوشته ها و سروده هایش میتوان به حساسیت وی نسبت به رنج انسان و مرگ پی برد. نوشته های ژاکوته علی رغم ظاهر ساده اش، سؤالات مبهم بسیاری را در ذهن خواننده مطرح می کند زیرا شاعر به دنبال آن است که آنچه را کلام از بیان آن ناتوان است، در شعر خود بگنجاند. جهان هستی وزندگی انسان از دیدگاه ژاکوته همچون معما است. مرگ - موضوع اصلی این مقاله – نیز بخشی از این معما را تشکیل می دهد. بررسی سه مجموعه شعر « درس ها»، «نغمه های دنیای مردگان» و«در نور زمستان»، اهمیت این درون مایه را که از جایگاهی اساسی در آثار شاعر برخوردار است، آشکار می سازد. همچنین این فرصت را پدید می آورد تا پرده از آثار رازگونه و نافذ شاعر برداریم.آثاری که بازخوانی جهان و شیوه نوین زیستن را درهماهنگی با کائنات و با خویشتن خویش به مخاطب پیشنهاد می دهد.
ایتالو ازووُ الگوی رمانپردازی مدرن در سالهای اولیه قرن بیست ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایتالیای قرن بیستم نویسندگانی چون پرتزولینی، پاپینی و ورگا با توجه به اینکه به ساختاررمان کلاسیک قرن نوزدهم متصل بوده و در سبک نوشتاری از لئوپاردی و مانتزونی تقلید کرده اند، در نوسازی ادبیات قرن بیستم و به خصوص رمان نقش خاصی ایفا نکرده اند، لذا رمان در قرن بیستم می بایست با نیاز فرهنگی و اجتماعی انسان عصر جدید آشنا باشد و این همخوانی به نظر برخی منتقدین فقط از طریق حرکت به سمت رمان مدرن اروپا ممکن ا ست. ایتالو ازوو در این سالها با پیروی از برخی تئوری های تفکر غربی در رمان خویش به بررسی رابطه فرد با دیگران در جامعه مدرن می پردازد و بدین سان رمان ایشان دارای نوآوری های حائز اهمیت است. این مقاله ضمن پرداختن به شرایط و ویژگی های فعالیتهای ادبی دهه سی قرن بیستم و با بررسی برخی نویسندگان مجله سولاریا سعی بر آن دارد شرایط فرهنگی و ادبی ای که با آن جامعه ایتالیا به استقبال ایتالو ازووُ می رود را مورد بررسی قرار دهد.
اما و اگرهای برشتی وغیربرشتی در نمایشنامه های جنگل دیوانه اثر ادوارد باند و سرخ، سیاه و نادان اثر کاریل چرچیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تلاش کاریل چرچیل و ادوارد باند برای پیاده سازی شگردهای بیگانه سازی برشت در نمایشنامه های آنان - به ترتیب جنگل دیوانه و سرخ، سیاه و نادان – می پردازد. به منظور ایجاد تفکر نقادانه و عینی، و نیز حصول عمل برای تحول مثبت، هر دو نمایشنامه نویس از شگردهای بیگانه سازی برشتی، شامل شخصیت پردازی، پایان گشودگی، ساختار اپیزودیک و رسانه های سمعی و بصری مدد می جویند. این شگردها به نمایشنامه نویس اجازه می دهند تا موقعیت ها، اعمال داستانی، و نگرش های مأنوس را چنان نامأنوس ارائه دهند که برای شنوندگان و خوانندگان، بیگانه سازی شده و با بینشی نقادانه سنجیده شوند. این پژوهش علاوه بر بررسی عناصر برشتی در این دو نمایشنامه، به بحث پیرامون نکته ای می پردازد که منجر به راندگی سرخ، سیاه و نادان از فن درام نویسی برشتی و نیز از جنگل دیوانه می شود. منشأ این تفاوت، وجود جنبه های شخصیت پردازی غیر-برشتی در سرخ، سیاه و نادان و نیز عدم وجود رسانه های سمعی و بصری برشتی در آن است.
نظریه کارناوال و هجو منیپی باختین در خوانش برادران کارامازوف و تحلیل جهان درون قهرمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میخاییل میخاییلویچ باختین (1975-1895) یکی از منتقدان نامدار قرن بیستم است که ارزش بسیاری از آثار او تا پیش از مرگش بر جامعه روسیه آشکار نشد. باختین مسائل بوطیقای داستایفسکی و مسائل آثار داستایفسکی را با رویکردی نوین به آثار و اندیشه داستایفسکی به نگارش در آورده است. باختین در این دو اثر، رمان داستایفسکی را فضایی سرشار از گفتمان و کارناوالی پر از زهرخند می داند. فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (1821-1881) نویسنده قرن نوزدهم مکتب رئالیسم است. او از پیشگامان و الهام بخشان فلسفه اگزیستانسیالیسم نیز به شمار می رود. فیودور داستایفسکی با رمان مردم فقیر در ادبیات روسیه مطرح شد و رمان برادران کارامازوف به عنوان واپسین میراث ادبی او شناخته می شود. با توجه به اینکه محور اصلی برادران کارامازوف توصیف دقیق و روانشناختی دنیای ذهنی تک تک شخصیت های رمان است، مقاله حاضر با تکیه بر نظریات باختین درباره جهان آثار داستایفسکی، به تحلیل رمان و دنیای درون شخصیت های اصلی آن و فراز و فرود روحی قاتلان بالقوه این اثر می پردازد.
بررسی تطبیقی طنز سیاه در داستان های فارسی و انگلیسی با تکیه بر مکتب سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز سیاه، یکی از زیر مجموعه های طنز و کمدی است. طنز سیاه نگاهی تمسخرانگیز به موقعیت های بیمارگونه و هولناک و موحش دارد و اغلب با مرگ، دلهره، رنج، ترس، اندوه و پوچی همراه است. اوضاع ناهمگون سیاسی و اجتماعی، نظریات فلسفی هگل و رمان های گوتیک، منجر به ظهور این گونه طنز در ادبیات غرب شد. اصطلاح «طنز سیاه»«Humour Noir» را نخستین بار آندره برتون، تئوریسین سوررئالیست فرانسوی، در سال 1935 در تشریح عبارت «ذهنیت عینی شده» هگل به کار برد و در کتاب گلچین طنز سیاه، جاناتان سویفت را به عنوان پیشگام این گونه، معرفی کرد. ویژگی های مهم طنز سیاه در ادبیات داستانی عبارتند از: تضاد، اغراق، مسخ و استحاله، انحراف از موضوع و توصیف و فضاسازی های گوتیک. این مختصات در داستان های فارسی، در آثار صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی به صورتی برجسته، بروز دارد. هدف از این مقاله، تعریف، واژه شناسی طنز سیاه و معرفی ویژگی های آن به صورت تطبیقی در ادبیات داستانی فارسی و انگلیسی به روش توصیفی-تحلیلی است.
ترفند جایگزینی در فرهنگ و ادب در آسیای غربی و اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار جامعه و رسوم و عادات رایج در آن، همواره در ادب هر سرزمینی بازتاب دارد، تا حدی که می توان مضامین ادبی مکرّر (لایت موتیف) را به نوعی بازتاب فرهنگ رایج هر اجتماع در قالب ادبی دانست. مضامین ادبی مکرّر در میان اقوام مختلف، گاه به سبب ریشه داشتن در آبشخورهای همگون یا یکسان و بعضاً از حیث توازی سنن، شباهت های چشمگیری به یکدیگر دارند که می توان با جستجو در کهن ترین منابع و دنبال کردن سیر تکثیر یک درون مایه؛ شیوه های انعکاس آن را در ادب کلاسیک اقوامی که از دیرهنگام با هم در داد و ستد فرهنگی بوده اند بررسی کرد. در مقاله حاضر سعی بر آن است که یکی از ترفندهای شایع در عرصه ادبیات غرب و ایران که در فرهنگ کهن میان رودان و روایات سامی دیرین نیز به چشم می آید سخن رود: ترفند جابه جایی به معنی تعویض عاشق یا معشوق، از جنس م ؤنث، از روی عمد یا از سر اتفاق و یا جایگزینی شخصیت ها، یکی از مضامین بارز بسیاری از متون برجسته نظم و نثر، در نظام ادبی شایع در منطقه ای گسترده از جهان است که از ایران کهن تا دورترین مرزهای امپراتوری روم را در بر می گیرد و حوزه میان رودان در پیوند میان این دو حوزه نقش اساسی داشته است.
روایت شناسی ارسطویی: کشف و دگرگونی در سه حکایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی روایت شناسانه پیرنگ درونی سه حکایت مثنوی معنوی، «طوطی و مرد بازرگان»، «مار و مرد مارگیر» و «استاد و شاگردان»، بر اساس نظریات ارسطو در کتاب فن شعر، می پردازد و با استناد به نظریات وی در مورد «پیرنگ تأثیرگذار» می کوشد عناصرارسطویی «دگرگونی» (Peripetia) و «کشف و وقوف» (Anagnorisis) در حکایات مذکور را بشناساند، عناصری که از آن طریق، مولانا مفاهیم اخلاقی و تعلیمی از طریق ایجاد حس ترس و ترحم را به خواننده منتقل کرده است. «کشف»، در این حکایت ها از نوع پنجم و ششم کشف های ارسطویی ست که آن ها را کشف های تأثیرگذار می نامند که از ترتیب حوادث و یا برداشت نادرست شخصیت ها از وضعیت موجود، نشأت می گیرند. این نوشتار، بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا می توان نظریات ارسطو را در بررسی شعر روایی مولانا به کار برد؟ روش تحقیق در آن بیشتر مقایسه ای، تطبیقی و تحلیلی است که از ابزارهای اسنادی بهره جسته است.
نقد روانشناختی داستان های فولکلور ایرانی و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فولکلور یا ادبیات شفاهی و بومی از جایگاه ویژه ای در تمامی اقوام برخوردار است.مهم ترین ویژگی فولکلور بیان ناگفته هایی است در قالب داستان های کودکان یا عامیانه و مردمی. این پژوهش به بررسی روانشن اختی دو داست ان مردمی، دو روان آدمی، با دو ساختار در ظاهر متفاوت، ولی در ژرف ا همگ ون می پردازد و سعی دارد از ورای این دو داستان ایرانی و فرانسوی، نهاد پنهان آنها را دریابد. با روایت هر داستان در واقع حرفهای درونمان را می زنیم. کنشگر های خوب و بد داستان ها، همان جنبه های شخصی ما و اعداد در قصه ها، همان مادینگی و نرینگی درونی ما هستند. حال با نگاهی تطبیقی به بررسی ناخودآگاه جمعی می پردازیم که در قصه ها به روشنی نمایان است.
واقعگرایی در جریان شعرنو (نیمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب رئالیسم یکی از مکاتب ادبی اروپایی است که بر بیان واقعیات عینی و ملموس جهان بدون دخالت دادن ذهنیات انتزاعی نویسنده تاکیدمی کند.این مکتب درحوزه ی شعرمعاصر فارسی نفوذ و تأثیردرخوراعتنایی داشته که رد پای آن را می توان در اشعار شاعرانی همچون نیمایوشیج.مهدی اخوان ثالث.احمد شاملو.فروغ فرخ زاد مشاهده نمود.آنچه مسلم است؛شاعران این جریان شعری با نگرشی خردگرا و واقع بینانه در پی به تصویر کشیدن عینیات زندگی مردم و رخدادهای اجتماعی-سیاسی به منظور بالابردن سطح آگاهی و دست یافتن به مطالبات حقوق فردی واجتماعی افراد جامعه ی زمان خود هستند.زبان منطق شعری آنها غالباآمیخته با نمادوتمثیل است که با بیانی غیر مستقیم و تأویل بردار ازآن در جهت پرداختن به رسالت شعری به مفهوم برجسته ساختن واقعیات پنهان جامعه و بیدارگری افراد جامعه بهره می گیرند. لذا دراین مقاله برای روشن تر شدن مسأله و میزان تأثیر پذیری این مکتب در جریان شعرنیمایی در ابتدا کلیاتی در باره ی مفهوم ، اصول و ویژگی های مکتب رئالیسم بیان گردیده و سپس کلیاتی درباره ی شعر معاصر ایران (شعر نیمایی)، ظهور واقع گرایی در شعر معاصر ودر ادامه مقایسه ای میان اصول و ویژگی های جریان شعری نیمایی با مکتب رئالیسم اروپایی به عمل آمده و در نهایت یک جمع بندی و نتیجه گیری از ویژگی های این جریان صورت گرفته است.