۱.
هدف: پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل شایستگی مدیران دانشگاهی با تمرکز بر دانشگاه بود. ویژگی منحصر به فرد این تحقیق، تمرکز بر دانشگاههای سازمانی، به ویژه دانشگاههای سازمانی وابسته به سازمان نظامی بود. روش: برای دستیابی به هدف تحقیق، ابتدا ادبیات موجود، شامل مدلهای شایستگی مدیران در سازمانهای مشابه و همچنین اسناد بالادستی سازمان مطالعه شد. سپس با بهره گیری از این مطالعات و تنظیم پروتکل مصاحبه، با 11 نفر از خبرگان سازمان، مصاحبه عمیق صورت گرفت و با روش تحلیل مضمون، کدگذاری شد. یافته ها: پس از برگزاری و پیاده سازی متون مصاحبه و تجزیه و تحلیل آنها، 186 کد اولیه با عنوان مضامین پایه استخراج شد. در مرحله بعد با دسته بندی کدهای اولیه، 43 مضمون سازمان دهنده به دست آمد و در نهایت، با طبقه بندی محتوایی این مضامین، 9 مضمون فراگیر(شایستگی نهایی) حاصل شد. نتیجه گیری: نتیجه نهایی پژوهش، استخراج مدل شایستگی مدیران دانشگاههای سازمانی بود که عبارتند از: مهارت تخصصی، تفکر راهبردی، نوآوری و حل مسئله، مربی گری، مهارت سازمانی، مهارت ارتباطی، اخلاق حرفه ای، مدیریت عملکرد و شایستگی های ارزشی.
۲.
هدف: هدف این پژوهش، بررسی مطالعات انجام شده در خصوص مؤلفه های مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بود. روش: روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع فراترکیب بود. جامعه پژوهش شامل کلیه منابع مرتبط با مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی طی سالهای 2000 تا 2019 به تعداد 2136 منبع بود که ابتدا تعداد 89 منبع بر اساس چکیده انتخاب شد. از بین آنها 76 منبع بر اساس محتوا گزینش و در نهایت، 68 منبع به عنوان منابع مرتبط، به روش تحلیل تم بررسی شد. به منظور بررسی کیفیت داده ها، اعتبار(باورپذیری) و اعتماد(اطمینان پذیری) یافته ها تأمین شد. یافته ها: بر اساس سنتز مقالات مرتبط، مؤلفه های مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در شش مقوله اصلی، شامل بهبود مستمر، بازمهندسی فرایندها، ارزش آفرینی، احترام به افراد، توانمندسازی و شایسته مداری مشخص شد. نتیجه گیری: شش مقوله اصلی حاصل از این مطالعه فراترکیب، می تواند الگویی اثربخش برای مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی باشد و نتایج مفیدی در ارتقای کیفیت، کارایی، اثربخشی و کاهش اتلافات در آموزش عالی داشته باشد.
۳.
هدف: تصمیم گیری اخلاقی، ضرورتی برای شایستگی های مدیریت و کمک به توانمندسازی منابع انسانی تلقی می شود. به دلیل نقش سازمانهای مردم نهاد در اقتصاد مقاومتی و توسعه کارآفرینی، هدف پژوهش حاضر، فهم فرایندتصمیم گیری اخلاقی و ارائه مدل بومی برای این سازمانها بود. روش: ماهیت این پژوهش، اکتشافی بوده و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران و افراد خبره در سمن های آموزشی استان همدان بود که به روش نظری و با استفاده از تکنیک گلوله برفی و با توجه به اصل اشباع، در مجموع با 19 نفر مصاحبه شد. یافته ها: یافته های حاصل از طراحی مدل پارادایمی منجر به شناسایی 17 مؤلفه اصلی شد که در شش بُعد دسته بندی شدند. نتیجه گیری: تصمیم گیری اخلاقی تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل بین فردی، سازمانی، فراسازمانی و مذهبی صورت می گیرد و پیامدهای چنین تصمیماتی، منعکس کننده رفتار اخلاقی مثبت، ایجاد انگیزه مثبت در فراگیران و مردم، انضباط اقتصادی و راهکار توسعه مدیریت دانش و کارآفرینی در شرایط اقتصاد مقاومتی در جامعه است.
۴.
هدف: با توجه به نقش بالای دانشگاهها و نوآوری اجتماعی در توسعه پایدار، هدف در پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای ارزیابی نوآوری اجتماعی دانشگاهها بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی است و با استفاده از روش فراترکیب به بررسی نظام مند مطالعات گذشته و تحلیل دستاوردهای خروجی پرداخته است. بر این اساس، با انتخاب 75 پژوهش از میان 1210 پژوهش فراخوانی شده، به احصای کدهای چارچوب پرداخته شد. یافته ها: چارچوب ارائه شده دارای شش مقوله، 18 مفهوم و 69 کد است که از بررسی ادبیات موضوعی و خبره سنجی توسط خبرگان به دست آمده و شاخص کاپای 596/0، کیفیت آن را تأیید کرده است. نتیجه گیری: چارچوب نهایی با داشتن ابعاد آموزش، سازمان، تحقیق، توسعه و نوآوری، ارتباط با زمینه، محیط زیست و بین الملل، به همراه مضامین و شاخصهای مرتبط، تمامی مأموریتهای دانشگاه و اهداف نوآوری اجتماعی در این حوزه را پوشش داده است. یکی از کارکردهای چارچوب ارائه شده، ارزیابی و رتبه بندی دانشگاهها بر اساس نوآوری اجتماعی است که می تواند نقش پررنگی در توسعه پایدار جامعه و دانشگاهها بازی کند.
۵.
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر دوره های آموزش الکترونیکی بر توانمندسازی استادان معارف دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه استادان معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 83 نفر است که به روش سرشماری مشارکت شده بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا و پرسشنامه محقق ساخته اهمیت تدریس و مزایای آموزش الکترونیکی بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری، با روش کمترین مربعات جزیی اسمارت پی.ال.اس۳ انجام شد. یافته ها: تحلیل ساختاری آموزش الکترونیکی بر توانمندسازی استادان معارف و ابعاد آن، تأثیر مثبت و معناداری دارد(001/0>p). نتیجه گیری: افزایش آموزش الکترونیکی، منجر به افزایش توانمندسازی استادان می شود. بنابر این، توجه به آموزش الکترونیکی حائز اهمیت است.
۶.
هدف: هدف این پژوهش، طراحی الگوی پیشایندهای انگیزه خدمت عمومی در سازمانهای دولتی، تعیین شاخصها و بررسی صحّت مدل طراحی شده بود. روش: در این پژوهش با بهره گیری از روش آمیخته، ابتدا با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون، الگوی پیشایندهای انگیزه خدمت عمومی در سازمانهای دولتی با تمرکز بر استانداری ها و دانشگاههای دولتی طراحی شد. بدین منظور، با جمع آوری ادبیات نظری و نظر مدیران عالی برخی وزارتخانه ها و نخبگان دانشگاهی در رشته مدیریت دولتی(اساتید و مدیران دانشگاههای تهران، شاهد و قم) با استفاده از ابزار مصاحبه، مدل اولیه طراحی شد. تعداد مصاحبه ها با روش نمونه گیری انتخابی هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری، 18 مورد بود. در بخش کمّی با بهره گیری از روش تحلیل معادلات ساختاری، از طریق ابزار پرسشنامه(که بر اساس مدل اولیه طراحی شد) و توزیع آن در بین 80 نفر از مدیران سازمانها و دانشگاههای دولتی با روش نمونه گیری تصادفی، شاخصها و صحّت مدل طراحی شده، بررسی شد. یافته ها: عوامل فردی(با مضامین فرعی باورهای دینی و تمایلات ارزشی، گرایشهای اخلاقی فرد، گرایشهای ملی گرایانه در فرد، گرایشهای جمع گرایانه، متغیّرهای جمعیت شناسی، ویژگی های شخصیتی فرد و تجربه مثبت سازمانی)، عوامل سازمانی(با مضامین فرعی شایسته محوری سازمان، رهبری خادمانه در سازمان، طراحی شغل انسان گرا، فضیلت محوری سازمان ، اهداف، ارزشها و انتظارات سازمانی، جامعه گرایی سازمان) و عوامل اجتماعی(با مضامین فرعی رشد و تربیت در محیط اجتماعی مذهبی، یادگیری اجتماعی در بستر جامعه، فرهنگ خانوادگی)، پیشایندهای انگیزه خدمت عمومی در سازمانهای دولتی اند. نتیجه گیری: پیشایندهای فردی، سازمانی و فرهنگی- اجتماعی در انگیزه خدمت عمومی مؤثرند که تا حدود زیادی با نتایج کمّی و کیفی پیرامون موضوع تحقیق، همخوانی دارد.
۷.
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان تنوع مأموریتها در نظام آموزش عالی ایران بود. روش: این پژوهش به روش آمیخته اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی از تحلیل مضمون استفاده شد و جامعه آماری آن، اسناد بالادستی آموزش عالی بود. بخش کمّی به روش میدانی و جامعه آماری آن 100 نفر متخصص آموزش عالی کشور بود که از 80 نمونه انتخابی، 57 نفر به صورت تصادفی به پرسشنامه تعیین میزان تنوع مأموریتهای آموزش عالی کشور(با آلفای کرونباخ 869/0) پاسخ دادند. در بخش کیفی از نرم افزار Maxqda و در بخش کمّی از اس.پی.اس.اس استفاده شد. یافته ها: بر اساس تحلیل مضمون، 45 مأموریت مطلوب برای نظام آموزش عالی ایران به دست آمد و بر اساس تحلیل پرسشنامه های پژوهش حاصل نظر متخصصان، زیرنظامهای آموزش عالی ایران مأموریتهای متنوعی را دنبال نکرده و تنها در آموزش نیروی انسانی و گسترش عدالت آموزشی تنوع وجود دارد. نتیجه گیری: دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور، با وجود تنوع در عمل به مأموریتهای خود، به سازمانهایی مشابه و غیر قابل تمایز تبدیل شده اند. بنابر این، ساماندهی نظام رتبه بندی دانشگاهها، نتیجه گرا کردن بودجه ها، پاسخگو کردن زیرنظامها، ساماندهی نظام مدیریت علمی کشور و توجه به آمایش و مأموریت گرایی در آموزش عالی ضروری به نظر می رسد.
۸.
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخصهای مؤثر و ارائه الگوی شایستگی مدیران دانشگاه تمدن ساز اسلامی بود. روش: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و از روش ترکیبی از نوع اکتشافی، بر مبنای طرح تدوین ابزار در دو بخش کیفی و کمّی استفاده شده است. در بخش کیفی، از نظریه داده بنیاد و از طریق مطالعه مبانی نظری و مصاحبه عمیق با ۱۶ نفر از خبرگان حوزه مدیریت و تمدن اسلامی، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به شیوه گلوله برفی بهره گرفته شد. یافته ها: ۹۴ مؤلفه از طریق فرایند کدگذاری باز، شناسایی و بر اساس وجوه تمایز و تشابه و از طریق فرایند کدگذاری محوری و انتخابی، در قالب سه مؤلفه اصلی(شایستگی های فردی، میان فردی و سازمانی) مفهوم سازی و الگوی مؤلفه های مؤثر بر شایستگی مدیران دانشگاه تمدن ساز اسلامی تبیین شد. در بخش کمّی، مؤلفه های اصلی، زیرمؤلفه ها و الگوی تدوین شده، با بررسی دیدگاه ۲۷۰ نفر از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی و بهره گیری از روشهای تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، اعتباریابی و تأیید شد. نتیجه گیری: مدل نهایی در سه بعد شایستگی های فردی(شخصیتی، اخلاقی، توانایی، نگرشی/بینشی، ادراکی)، میان فردی(کارآفرینی، ارتباطی، رهبری) و سازمانی(مدیریتی، عقیدتی/سیاسی، عملیاتی، فنی) تأیید و طراحی شد. با توجه به اهمیت نقش دانشگاه امروز در تمدن سازی اسلامی و شایستگی های مدیران برای اداره چنین دانشگاهی، مدل مذکور برای تصمیم گیرندگان، به منظور انتخاب مدیران این دانشگاه کاربرد دارد.
۹.
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تأثیر سبک زندگی اسلامی بر سلامت روانی کارکنان با توجه به نقش تعدیل گری هوش معنوی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری، ۱۴۰ نفر ازکارکنان معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بودند که با فرمول کوکران و به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که در تدوین آن، از پرسشنامه های سبک زندگی اسلامی مهدی زاده(1396)، سلامت روانی کارکنان کیز(2002) و هوش معنوی هیلدبرانت(2011) بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه با نظرخواهی از استادان و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ، تأیید شده است. برای تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. یافته ها: سبک زندگی اسلامی(با مؤلفه های عبادت، تعهد و فعال بودن) تأثیر مستقیم و معناداری بر سلامت روانی کارکنان دارد و هوش معنوی(با مؤلفه های تفکر انتقادی وجودی و تولید معنای شخصی) رابطه بین سبک زندگی اسلامی و سلامت روانی کارکنان را تعدیل می کند. نتیجه گیری: در سبک زندگی اسلامی، خدامحوری و حاکمیت ارزشهای اسلامی از مهم ترین معیارها به شمار می آیند. اگر اعتقادات، رفتارها و اخلاق افراد بر مبنای ارزشهای اسلامی و رهنمودهای قرآنی باشد، سلامت روانی در سازمان افزایش می یابد. تقویت هوش معنوی افراد در سازمان باعث ایجاد خودآگاهى، باورهای مثبت و هدفمندی می شود.
۱۰.
امروزه با وجود اینکه بخش عمده ای از توان مدیران صرف حوزه منابع انسانی می شود، اما همچنان مشکلات زیادی در این حوزه وجود دارد. عدم سازگاری و تناسب الگوهای مدیریت منابع انسانی موجود با شرایط و محیط سازمانهای کشور ما که بر اساس ارزشهای انسانی و اسلامی بنا شده اند، از جمله این مشکلات است. اگر بتوان کارکردهای مدیریتی پیامبر اکرم(ص) در زمینه منابع انسانی را به صورت علمی و منسجم دسته بندی کرد، می توان الگوی جدیدی از مدیریت منابع انسانی را که با شرایط و محیط سازمانهای ما همخوانی و سازگاری داشته باشد، ارائه داد. هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی وظایف مدیریت منابع انسانی در سیره مدیریتی پیامبر اکرم(ص) و ارائه الگو بود. روش: روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی هدفمند به شیوه توصیفی- تحلیلی است و برای این منظور، از منابع معتبر حدیثی و سایر منابع معتبر در زمینه سیره پیامبر اکرم(ص) استفاده شده است. یافته ها: در این پژوهش، 25 وظیفه در شش دسته کلی شناسایی شد. نتیجه گیری: بعد از جمع بندی مطالب، الگوی مدیریت منابع انسانی برگرفته از سیره مدیریتی پیامبر اکرم(ص) ارائه شد.