بررسی تأثیر سبک زندگی اسلامی بر سلامت روانی با توجه به نقش تعدیل گری هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تأثیر سبک زندگی اسلامی بر سلامت روانی کارکنان با توجه به نقش تعدیل گری هوش معنوی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری، ۱۴۰ نفر ازکارکنان معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بودند که با فرمول کوکران و به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که در تدوین آن، از پرسشنامه های سبک زندگی اسلامی مهدی زاده(1396)، سلامت روانی کارکنان کیز(2002) و هوش معنوی هیلدبرانت(2011) بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه با نظرخواهی از استادان و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ، تأیید شده است. برای تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. یافته ها: سبک زندگی اسلامی(با مؤلفه های عبادت، تعهد و فعال بودن) تأثیر مستقیم و معناداری بر سلامت روانی کارکنان دارد و هوش معنوی(با مؤلفه های تفکر انتقادی وجودی و تولید معنای شخصی) رابطه بین سبک زندگی اسلامی و سلامت روانی کارکنان را تعدیل می کند. نتیجه گیری: در سبک زندگی اسلامی، خدامحوری و حاکمیت ارزشهای اسلامی از مهم ترین معیارها به شمار می آیند. اگر اعتقادات، رفتارها و اخلاق افراد بر مبنای ارزشهای اسلامی و رهنمودهای قرآنی باشد، سلامت روانی در سازمان افزایش می یابد. تقویت هوش معنوی افراد در سازمان باعث ایجاد خودآگاهى، باورهای مثبت و هدفمندی می شود.