خردنامه صدرا

خردنامه صدرا

خردنامه صدرا دوره 23 پاییز 1396 شماره 1 (پیاپی 89) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

وجود، انضمام و اشتقاق؛ تأملی در نظریه میرداماد درباره موجودیت و اشتقاق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود موجود ماهیت انضمام اشتقاق معنایی میرداماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 433 تعداد دانلود : 506
میرداماد در قبسات و افق مبین، دو استدلال علیه انضمامی بودن وجود ارائه کرده است که در این نوشتار به دو مسئله درباره این استدلالها پرداخته خواهد شد. نخست اینکه آیا استدلالهای میرداماد سابقه تاریخی دارند؟ دوم اینکه آیا نتیجه این استدلالها، از نظریه میرداماد درباره اشتقاق «موجود» حمایت میکند؟ به مسئله نخست، پاسخی جزئی داده خواهد شد؛ به این صورت که دو مورد از مشهورترین استدلالهای حکما و متکلمین (مشخصاً استدلال مشهور سهروردی و استدلال شارح مقاصد) انتخاب و دلایلی اقامه خواهد شد مبنی بر اینکه استدلالهای میرداماد نه تنها با این استدلالها متفاوت هستند بلکه بلحاظ منطقی و جدلی بر این استدلالها برتری دارند. اما به مسئله دوم، پاسخی کامل داده خواهد شد؛ به این صورت که اگر یکی دیگر از نظریات میرداماد درباره وجود (عدم سبق وجود بر شیء) را مفروض بگیریم، انضمامی نبودن وجود، عدم اشتقاق «موجود» را در پی خواهد داشت.
۲.

بررسی و تحلیل پاسخهای ملاصدرا به پرسش خواجه طوسی و ملامظفر حسین کاشانی درباره بقای نفس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نفس بقای نفس حدوث جسمانی نفس خواجه نصیرالدین طوسی ملا مظفر حسین کاشانی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 791 تعداد دانلود : 318
مسئله بقای نفس پس از مفارقت از بدن، یکی از چالش برانگیزترین مسائل فلسفی است. این مسئله، هم از سوی حکمایی که نفس را قدیم و مجرد میدانند و هم از سوی حکمایی که به حدوث روحانی نفس معتقد هستند، مورد بحث واقع شده و استدلالهای گوناگون در اینباره اقامه شده است. خواجه طوسی که به سنت حکمت مشاء تعلق دارد، این پرسش را مطرح کرده است که چرا بعقیده حکما، بدن و استعداد بدنی در ابتدای حدوث نفس لازم و ضروری است اما در مرحله بقا و مفارقت شرط نیست؟ او پاسخ این پرسش را در رساله یی که درباره بقای نفس نوشته، بررسی کرده است و در عین حال آن را از حکیم معاصر خویش، شمس الدین خسروشاهی نیز پرسیده ولی پاسخی دریافت نکرده است. همین پرسش را ملامظفر حسین کاشانی، حکیم معاصر ملاصدرا از او پرسیده است زیرا بنظر میرسد که ظاهراً مسئله بقای نفس با نظریه حدوث جسمانی ملاصدرا قابل جمع نیست. صدرالمتألهین پرسش خواجه و ملامظفر را هم بر اساس مبنای قوم و هم اصول فلسفه خویش پاسخ داده و از مسئله بقای نفس پس از مفارقت بدن دفاع کرده است.
۳.

روش شناسی تأویل در اندیشه فیض کاشانی با تأکید بر نقش وجودشناسی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تأویل وجودشناسی باطن حوصله انسان شناسی فیض کاشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 786 تعداد دانلود : 909
تأویل نزد فیض کاشانی، رهیافتی برای رسیدن به باطن و عمق معناست. او انکار تأویل را نشانی از قشریگری و جمود بر ظواهر میداند. نگاشته های وی بخصوص دو کتاب عین الیقین و اصول المعارف و همچنین رساله میزان القیامه از جایگاه والای وجودشناسی در نیل به اسرار و رموز معارف دین خبر میدهد. تأویل پژوهی فیض مبتنی بر اندیشه های فلسفی عرفانی اوست. او وجودشناسی را همچون پنجره یی میداند که از دریچه آن باید وسعت معارف وحیانی را نظاره نمود. نگارنده معتقد است رساله الانصاف رساله یی است که روش شناسی فیض در نیل به تأویل را نشان میدهد؛ بعلاوه حکایت مؤلف است در چگونگی وصولش به حقیقت. التزام به حکمت نظری و عملی، شرح صدر، فراخی حوصله و حق طلب بودن از شرایطی است که در نظر این حکیم عارف، رسیدن به تأویل را برای آدمی امکانپذیر میکند.
۴.

تأثیر آموزه های قرآنی بر حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آیات قرآن حکمت اشراق حکمت نوری نور الانوار عقول نفس تأویل سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 73 تعداد دانلود : 284
به یقین میتوان گفت که همه فلاسفه اسلامی از هریک از سه مکتب مشهور فلسفی در سیر اندیشه فلسفی خود، تأثیرات بسیاری از قرآن کریم پذیرفته اند اما در این میان، شیخ شهاب الدین سهروردی اولین فیلسوف اسلامی است که در نظام حکمت اشراقی خود بیشترین استفاده را از قرآن کرده است. استفاده سهروردی از این کتاب آسمانی، هم از نظر کمیت و مقدار و هم از جهت نوع استفاده تأویلی، از سایرین متمایز است. او بسیاری از ایده ها، برهانها و داوریهای خود را مقرون و منوط به قرآن کرده است. در این مقاله سعی شده است از تأثیر آموزه های قرآنی بر حکمت نوری سهروردی در چهار مقوله» حکمت نوری، نورالانوار، عقول، و نفس به اختصار سخن گفته شود، چراکه قطعاً بحث مستوفی در اینباره نیازمند مجال و کمالی شایسته است.
۵.

جایگاه یقین در صناعات خمس نزد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صناعات خمس یقین مشهورات اقناعیات مخیلات فارابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 127 تعداد دانلود : 347
فارابی یقین را در همه صناعات پنجگانه منطق بنحوی مورد توجه قرار داده است. یقین در برهان، مقصود بالذات یا مستقیم است در حالیکه در صناعات دیگر هدف بالعرض یا غیرمستقیم است. در صناعت جدل، گزاره های مشهور برای ارائه تصدیقات جدلی در راستای نیل به معرفت یقینی بکار گرفته میشوند. در صناعت خطابه، یقین در فرم تصدیق اقناعی به تناسب سطح درک مخاطب و بعنوان چارچوب فعالیتهای خطابی و ملاک کیفیت آنها مورد تأکید است. در صناعت شعر، مخیلات از دو وجه تصوری و تصدیقی با یقین در ارتباط هستند. مغالطه نیز با استفاده از شبه گزاره ها، از جمله شبه یقینیات در دو بعد مثبت و منفی با یقین رابطه دارد. بنابرین، جایگاه یقین در هر یک از ساختارهای جدلی، خطابی، شعری و مغالطی قابل توجه است و میتوان نوعی نسبت ابزاری را میان این صناعات چهارگانه با برهان رصد کرد.
۶.

الگوی مشترک براهین تجرد نفس با محوریت بدن در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدن جسم ماده نفس تجرد نفس ابن سینا ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 564 تعداد دانلود : 232
حکمای اسلامی همچون ابن سینا و ملاصدرا در مباحث انسان شناختی خود، به بیان ویژگیهای نفس و از جمله اثبات تجرد آن پرداخته اند. با استقرا در آثار این دو حکیم، میتوان ملاحظه کرد که براهین مثبِت تجرد نفس تماماً بر اساس نفی ویژگیهای جسم و ماده بدنی استوار شده اند؛ به این معنا که نفس، فاقد ویژگیهای بدن و جسم است و از اینرو تجرد آن به اثبات میرسد. بعنوان نمونه، ماده بدنی دارای کمیت، وضع، تغییر، انقسام پذیری و تناهی افعال است و ضعف، کهولت و خستگی عارض آن میگردد و علم به بدن و افعال آن نیز حصولی و تابع وضع و محل است. این دو فیلسوف با نفی و سلب این خصایص از نفس، تجرد آن را به اثبات میرسانند و بنابرین، شناخت نفس و اثبات تجرد آن جز با شناخت بدن و سلب ویژگیهای بدنی از آن امکانپذیر نیست. در این نوشتار، علاوه بر بازنویسی براهین اثبات تجرد نفس و تعیین جایگاه کلیدی بدن در آن، الگویی کلی برای مجموع این براهین طراحی و عرضه شده است.
۷.

نسبت شعر و منطق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فن شعر قیاس شعری محاکات مخیلات منطق ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 213 تعداد دانلود : 814
فن شعر در پیکره فلسفه اسلامی نه تنها ماهیت منطقی داشته و دارد، بلکه بنیاد فلسفه هنر فیلسوفان مسلمان نیز قلمداد میشود. یکی از پرسشهای مهم در این دو قلمرو، چرایی بررسی فن شعر بعنوان یکی از ابواب منطق نُه بخشی و سپس کنار نهادن آن در منطقهای دوبخشی و اکتفا به مطالعه حداقلی آن تحت عنوان مخیلات، توسط ابن سینا است. ابن سینا در آثار مختلف خود روند ثابتی را در اینباره طی نکرده و بمرور، برخی بخشها از جمله فن شعر را کنار مینهد. این جستار بر آن است که ابتدا بر اساس تعریف منطق و شعر، رابطه روش شناسانه این دو را واکاوی کند و سپس رهیافتهای ابن سینا برای الحاق فن شعر به منطق را بررسی و تبیین نماید.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳