مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل فلسفی که هم در طبیعیات و هم در الهیات مورد بحث و تحقیق قرار گرفته، مسئله زمان است. اندکی از متکلمان، زمان را امری عدمی دانسته و آنرا یک توهم پنداشته اند. اما آن دسته از متکلمان و حکما که زمان را امری وجودی دانسته اند در نحوه وجود و حقیقت آن نظریات مختلفی ارائه نموده اند. بعقیده گروهی از متکلمان، زمان یک امر موهوم است، یعنی در خارج مصداق عینی ندارد اما منشأ انتزاع دارد. اما کسانی که برای زمان وجود عینی قائل هستند، دو گروه هند: برخی آنرا جوهر مجرد از ماده و برخی دیگر، جوهر مادی و جسمانی دانسته اند. اما نظریّه غالب اینست که زمان دارای وجود عینی و داخل در مقوله «کم» میباشد، یعنی «کمّ متصل غیرقار است» که باعتباری مقدار حرکت و باعتبار دیگر عدد حرکت است. زمان، مقدار حرکت را در یک مسافت تعیین میکند. در واقع نسبت زمان به حرکت مانند نسبت جسم تعلیمی است به جسم طبیعی. همانگونه که جسم تعلیمی ابعاد مبهم جسم طبیعی را تعیّن میبخشد، زمان هم مقدار حرکت را معیّن میکند. از این میان ملا صدرا باریک بینی بیشتری به خرج داده و زمان را بُعدچهارم موجودات مادی میداند. در این مقاله، نظریات مختلف حکما و متکلمان درباره» زمان مورد تحقیق تحلیلی قرار میگیرد.
مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا پیرامون رابطه نفس و بدن و سنجش کارآمدی مبانی هریک در نیل به مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موارد اختلاف نظر میان ابن سینا و ملاصدرا در بحث انسان شناسی، نوع نگرش هریک به رابطه میان نفس و بدن است که این اختلاف ، از مبانی نظام فلسفی ایشان ناشی میشود. رابطه نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطه یی ذاتی و وجودی است و قول به علیّت (مادی) بدن عنصری برای مرتبه طبیعی نفس، ناشی از همین موضعگیری است، در حالیکه مطابق مبانی ابن سینا، نفس صرفاً در کسب کمالات وجودی و نه در اصل وجود، نیازمند بدن است و علیّت ذاتی میان این دو برقرار نیست. مسئله دیگر اینست که شیخ الرئیس، ترکیب نفس و بدن را اتحادی میداند و صدرالمتألهین در اتحادی بودن ترکیب با او هم رأی است اما معتقد است که تنها با قبول برخی مبانی حکمت متعالیه میتوان اتحادی بودن ترکیب مذکور را موجه کرد. مسئله مهم بعدی اینست که اگر نفس و بدن، رابطه وجودی دارند نه رابطه عارضی و اضافی، آیا تعلق نفس به بدن قطع شدنی است؟ و اگر ذو مراتب بودن نفس مسجّل و مسلّم است، آیا نباید بدن را نیز ذومراتب دانست تا همراهی با نفس در مراتب مختلف برای آن امکانپذیر باشد؟ بسبب تفاوت مبنا، پاسخ شیخ الرئیس و ملاصدرا به این قبیل پرسشهای زیربنایی، تفاوتهایی دارد و این مقاله قصد دارد به جستجو و تحلیل آنها و سنجش کارآمدی مبانی ایشان در نیل به مطلوب بپردازد.
جستارهای هانری کربن درعرفان اسلامی با تأکید برنقش سنت هرمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس پژوهشهای گروهی از مستشرقان واسلام شناسان، تأثیر اندیشه های هرمسی علاوه بر سنتهای دینی و فلسفی در غرب، در فرهنگ ایرانی و فلسفه اسلامی و برای نمونه در آثار شیخ اشراق نیز چشمگیر بوده و مطالعه دقیقتر در این زمینه میتواند افقهای جدیدی را در عرصه ادیان تطبیقی بگشاید. پژوهشهای هانری کربن در باب حکمت و معنویت ایرانی با رهیافت پدیدارشناسانه، به این مقوله نگاه خاصی داشته و به یک معنا، مقام هرمس و سنت هرمسی در رمزگشایی آثار وی در این زمینه نقش کلیدی دارد. وی در پژوهشهای خویش، اندیشه هرمسی را بمثابه مطلع و کلید فهم معنویت و حکمت مورد توجه قرار داده است. برای تبیین بهتر این موضوع، این نوشتار بر آنست تا پیرامون آیین هرمسی، رابطه و تعامل آن با تصوف و تشیع با تأکید بر آثار هانری کربن، گزارش و تحلیلی را عرضه دارد. بدین منظور مروری خواهیم داشت برساختار و مبانی سنت هرمسی، سپس تحلیلی در باب نسبت میان اندیشه» هرمسی با تصوف و تشیع از نگاه کربن عرضه17 خواهد شد و سرانجام رهیافت باطنی کربن که بن مایه اندیشه و رویکرد اصلی وی در سلوک علمی و معنویش میباشد، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
رابطه سرشت انسان و مسئولیت اخلاقی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قواعد حکمت متعالیه و همچنین مشاهدات تجربی بیان میکنند که انسانها در سرشت اولیه با یکدیگر متفاوتند و همین، سبب تفاوت در اراده ها و افعال ارادی انسانها میشود. این مقاله به بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره تأثیر سرشت انسان بر افعال اختیاری میپردازد و نقش سرشت انسان را در مسئولیت پذیری بررسی میکند. شکلگیری سرشت انسان در فلسفه ملاصدرا با مکاتب فلسفی دیگر متفاوت است؛ در حکمت متعالیه، سرشت انسان برآمده از حیثیت مادی نفس میباشد و اختلاف سرشت انسانها، از اختلاف مواد جسمانی نشئت میگیرد. ضمیمه شدن این امر به رابطه ضروری علت و معلول موجب شده تا مسئولیت اخلاقی در فلسفه او قابل تبیین نباشد. این مسئله، حکمت عملی صدرایی را با چالشهایی روبرو میکند که مهمترین آنها، چالش در تبیین نظام تکلیف و جزاست.
ابن عربی و حکمت الهی در کلمه» آدمی؛ بررسی تصویری جامع از آدم در فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نکته مهم و اساسی در «فص آدم» از کتاب فصوص الحکم ابن عربی، چرایی آفرینش آدم است و اینکه هدف از خلقت عالم و آدم چه بوده است؟ در مقیاس درون دینی و اسلامی، نخستین پاسخ به این پرسش همان مضمون حدیث قدسی معروف است که معرفت الهی را مبنا و دلیل آفرینش میداند. ولی این پاسخ مبتنی بر معرفت، نارساتر و نابسنده تر از آن است که همه کُنه حکایت را بازگو کند و نیاز به شرح و بسط دارد. از زاویه یی دیگر نیز میتوان به این مسئله نگاه کرد. در واقع دو دیدگاه متفاوت دراینجا وجود دارد؛ یک دیدگاه، برپایه تصویر عامه مؤمنان به ادیان ابراهیمی است و دیگری مبتنی بر وحدت وجود. در تصویر اخیر که مهمترین انگاره معرفتگرایان در شناخت الهی است، خدا ظاهر و باطن، اول و آخر است، آدم نیز هم خلق و هم حق است؛ جامع جمیع اسمای الهی است و عالم، آیینه یی است که خدا و آدم خود را در آن میبینند و ملائکه هم، قوای عالم هستند؛ جلال و جمال، دو دست خدا، و انسان کامل، همان نفس واحده است و سخن آخر اینکه خلیفه خدا بر زمین، جامع دو صورت خدا و صورت عالم است. در این مقاله تلاش میشود، این تصویر از زوایای مختلف بررسی شود و در نهایت تصویری جامع از مسئله» مورد بحث بدست داده شود.
منابع معرفت از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حکمت متعالیه ملاصدرا، منابع معتبر معرفت عبارتند از: حواس ظاهری، حواس باطنی، عقل، شهود، گواهی و نقل از نظر ملاصدرا اولین منبع کسب معرفت، حواس ظاهری است و حس مشترک، مهمترین حس باطنی انسان است. عقل که وجه تمایز انسان از دیگر موجودات است، حدی دارد که معرفت از آن حد تجاوز نمیکند. ملاصدرا عقل را به نظری و عملی تقسیم میکند و درعین حال که هر دو را منبع معرفت میشمرد، تفاوت آنها را در متعلقشان میداند. تنها، شهود است که میتواند به هر آنچه که قابل شناسایی باشد، دست پیدا کند. گواهی، اگر متواتر و مربوط به امور محسوس باشد، بعنوان منبع معرفتی غیرمستقل، معتبر است و دلیل نقلی، بخصوص در مباحث دینی، منبعی مستقل و خطاناپذیر است.
دین و سیاست در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شریعت و سیاست و رابطه آن دو از مسائل مهم در اندیشه صدرالمتألهین است. مسئله سیاست که یکی از عرصه های مهم زندگی انسان است، از نگاه او مغفول نمانده است. ملاصدرا در آثار خود، اجتماعی بودن انسان را مورد تأکید قرار داده و زندگی فردی را حتی اگر همراه با شریعت باشد، کافی نمیداند. در نگاه وی، سیر تکاملی آدمی با زندگی اجتماعی امکانپذیر بوده وجامعه یی که بخواهد زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم کند، باید مبتنی برشریعت اسلامی باشد. هرچند سیاست، در چهار محور مبدأ، غایت، فعل و انفعال با دین تفاوت دارد، لکن سیاست، کاملاً مستهلک در شریعت و شریعت باطن و حقیقت سیاست است. ملاصدرا رابطه میان دین وسیاست را رابطه معقول با محسوس یا باطن با ظاهر میداند؛ همانگونه که شناخت طبیعت بدون ماوراء طبیعت شناختی ناکافی است، سیاست بدون دین، موجب فرو غلطیدن انسان در ظواهر و غفلت از حقایق متعالی میشود و صدمات جبران ناپذیری برای زندگی انسان بدنبال خواهد داشت. تبیین درست اندیشه ملاصدرا بهترین سد در برابر سکولاریسم است که بر جدایی دین از سیاست تأکید دارد.