مقالات
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین نام گونه یی از برهان است که در آن حدّ وسط، موجود مطلق یا اصل واقعیت است. علامه طباطبایی تقریری خاص از این برهان دارند که بگونه های متفاوتی تنسیق شده است. در این مقاله تنسیق استاد فیاضی از برهان صدیقینِ علامه طباطبایی تبیین و سپس نقد و بررسی و نشان داده میشود که این تنسیق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانیاً فی نفسه ناتمام است و نمیتوان آن را تقریری موفق از برهان صدیقین بشمار آورد.
تحلیل درون شناختی ایمان در تفسیر ملاصدرا از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان، گرچه محور مباحث دینی است اما در مباحث تفسیری و کلامی فلسفی جایگاه خاص خود را دارد و علما با دیدگاههای مختلف به آن پرداخته اند. ملاصدرا نیز در تفسیر خود به مسئله محوری ایمان پرداخته است. او که نظام فکری حکمت متعالیه را با ملاحظه جریانهای مختلف فکری اسلام بنا نهاده، در تفسیر خود مجال بهتری می یابد تا دیدگاهی جامع ارائه دهد. تحلیل ایمان در تفسیر ملاصدرا بیانگر این دیدگاه متعالی است. در این تحلیل، روش شناسی ملاصدرا مورد ملاحظه قرار گرفته است. ملاصدرا ابتدا با در نظر گرفتن خاستگاه کلامی مسئله ایمان، به بررسی دیدگاه های مختلف کلامی و عقیدتی بر اساس مؤلفه های سه گانه کلامی: تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل جوارحی میپردازد و از این میان تنها تصدیق قلبی را دخیل در ماهیت ایمان میداند. او در مرحله نهایی به تحلیل اساسی و متعالی خود از ایمان میپردازد که در آن ایمان بمثابه یک حقیقت «درون شناختی» در نظر گرفته شده است و همچون دیگر امور درونی به تحلیل درون شناختی آن میپردازد. این تحلیل شامل چهار بخش میشود، در بخش نخست ایمان به سه امر و ساحت علم، حال و عمل تحلیل میگردد. بخشهای دوم و سوم، با تفکیک دو سیر «ابتدایی» و «رجوعی» نحوه ترتب این امور بر یکدیگر و بیان افضلیت سیر رجوعی و بتبع آن علم میپردازد. در بخش نهایی به تفکیک میان دو نوع «علم معامله» و «علم مکاشفه» پرداخته شده و علم مکاشفه بعنوان هدف و مقصود اصلی معین میگردد.
مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و ملاصدرا درباره معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت حکمی کلامی اسلامی، معاد جسمانی یکی از غامضترین مسائل بوده است، بطوریکه فیلسوفان و متکلمان قبل از ملاصدرا یا از تبیین آن اظهار عجز میکردند یا تبیینی غیر معقول یا غیر مشروع ارائه میدادند. بعد از آنکه ملاصدرا درباره معاد جسمانی تبیینی معقول و منطبق با شرع ارائه کرد بیشتر فیلسوفانِ متأخر، نظریه وی را پذیرفتند. گرچه برخی از صاحبنظران، که تفسیر او را منطبق با شرع نیافتند، با دیدگاه او مخالفت کرد ه اند. در این میان، علامه طباطبایی که از پیروان حکمت متعالیه است درباره کیفیت معاد جسمانی با صراحت اظهار نظر نکرده است. بر همین اساس، عده یی او را مخالف معاد جسمانی صدرایی و عده یی او را موافق آن میدانند. بررسی هندسه معرفتی علامه طباطبائی گویای این حقیقت است که وی معتقد به معاد جسمانی مورد نظر ملاصدرا بوده است چراکه، اولاً مبانی فلسفی، تفسیری و عرفانی علامه طباطبایی و ملاصدرا با هم منطبقند، ثانیاً علامه مخالفتی با معاد جسمانی مورد نظر ملاصدرا و موافقتی با معاد جسمانی مورد نظر دیگران ابراز نکرده است.
تبیین شطحیات عرفانی در حوزه معرفتشناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابهام و تناقض در بیان، از جمله مهمترین شاخصه های شطحیات عرفانی در حوزه معرفتشناسی است. از نظر ملاصدرا وضوح یا ابهام شهود عرفانی، ارتباط مستقیمی با میزان اشتداد نفس و صفای باطن عارف در فرایند وحدت عاقل و معقول و ریاضتهای شرعی دارد. بر این اساس، وی بروز ابهام در شهود را محصول عدم اشتداد نفس عارف و همچنین فقدان ریاضتهای شرعی میداند که منجر به دستکاری احتمالی و بروز خطا و انحراف در تصدیق میگردد. در مسئله تناقض، صدرا بر اساس مبانی هستی شناختی خویش، شطح را بدلیل اشتمال بر دعوی حلول و اتحاد با ذات خداوند، مقوله یی متناقض میداند که مستلزم دوگانگی در اصل وجود خارجی است. او بدلیل شاخصه های مذکور صراحتاً شطح را آفت دین و عقاید دینی عوام میداند. با این وجود، بر اساس مبانی معرفتشناختی خویش، سعی میکند عرفای وحدت وجودی چون بایزید و حلاج را از این اتهام مبرا سازد. صدرالمتألهین بر اساس رابطه تشأن بین حق و خلق معتقد است تجربه این عرفا از فنا بمعنای ترک التفات از خود و انانیت خویشتن و التفات کلی به ذات خداوند است و ایراد شطح احتمالی بدین علت است که ایشان أعلی مراتب وحدت عاقل و معقول را تجربه کرده اند که مستلزم وحدت عاقل و معقول بالذات و بالعرض بوده و نمیتوان چنین تجربه یی را به اتحاد و حلولی متصف نمود که ویژگی اساسی شطحیات صوفیان است.
بررسی رابطه عالم ذربا مُثل افلاطونی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر آیه 172 سوره اعراف معروف به آیه میثاق بشر قبل از حضور در عالم دنیا در موطنی مجرد و بسیط و سراسر شهودی، شاهد حقایق نابی بوده است که درپی این شهود، اقرار به ربوبیت پروردگارخویش نموده است. لیکن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبیعت، این گوهر ناب را به فراموشخانه عالم دنیا سپرده است. نمود این مطلب را میتوان در آثار افلاطون حکیم الهی یونان در بحث از «مُثل» و «نظریه تذکر» یافت. سئوالی که در اینجا مطرح است اینست که آیا میتوان میان موطن میثاق (عالم ذر) و مُثل افلاطونی که نقش مهمی در تبیین علم تفصیلی حق تعالی به ماسوی ایفا نموده است وجه ارتباطی یافت یا نه؟ تحقیق حاضر که بشیوه توصیفی تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا بنیانگذار حکمت متعالیه را مورد مداقه و واکاوی قرار داده، در پی یافتن پاسخ ایشان به سؤال فوق است. طبق نظر او، نحوه حضور انسان در آن موطن، حضور نفس (روح) قبل از تعلقش به بدن در عالم عقول یا عالم علم الهی بوده، که از وحدت عقلی برخوردار و دارای همه کثرات نفوس جزئی بنحو اجمال و بسیط در این مرتبه از هستی خود میباشد. لذا بعقیده ملاصدرا، عالم ذر، صقع ربوبی (عالم علم الهی) است و بر همین اساس نظریه تذکر را توجیه نموده و موطن میثاق را همان مُثل افلاطونی میداند. لازم به ذکر است که ملاصدرا نظریه مُثل افلاطونی را ابتدا مبتنی بر مبانی فلسفی خود (بویژه سه اصل: اصالت، وحدت وتشکیک وجود) تبیین و استوار نموده، سپس آن را بعنوان مصداق عالم ذر با شرح و توضیحی که در مقاله خواهد آمد، پذیرفته است.
جسم انگاری متکلمان اسلامی در ماسوی اللّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ک لام اس لامی، ثم ره ت لاش متکلم ان چن د س ده نخست تاریخ اسلام است. در میان آموزه های اصلی کلام اسلامی، تجرد خداوند از یک طرف و جسم انگاری ماسوای او از سوی دیگر، از اهمیت ویژه یی برخوردار است. این رویکرد از معدود مباحثی است که تقریباً بین همه فرق کلامی، بویژه در قرون اولیه هجری مشترک است؛ معتزله، امامیه، اشاعره و دیگر فرَق کلامی همه در این عقیده اتفاق نظر دارند. این اجماع، ریشه در جایگاه دین ورزی آنها دارد، چراکه معتقدند ورود بحث «تجرد» به ماسوی الله موجب سستی پایه های توحید میشود و ارکان خداشناسی را تحت تأثیر قرار میدهد. از اینرو، متکلمان ماسوی الله را اموری جسمانی (خواه جسم لطیف یا جسم کثیف) میدانند و «مجرد» را حقیقتی کامل و بینیاز مطلق معرفی میکنند. این نظریه، مبنای برخی از اصلیترین آموزه های کلامی بوده است. نفی تشبیه و نفی عوالم غیر مادی (مثل عالم عقول) از وجوه سلبی این دیدگاه بشمار می آید و جسمیّت ملائکه، حدوث عالم، فنای عالم و معاد جسمانی، از وجوه ایجابی آن است.
مبانی وجودشناختی انسان شناسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تأثیر مهمترین مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مباحث انسان شناسی او مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور شش مبنای فلسفی که ملا صدرا از آنها در مباحث انسان شناسی بهره برده است، مطرح شده و تقریباً بیست مسئله از مباحث انسان شناسی با استفاده از این شش مبنا بیان شده است. ابتدا هر یک از آن مبانی به اختصار توضیح داده شده و نکات مهم درباره هر یک از آنها بیان شده است. پس از آن، جایگاه و کاربرد آنها در مباحث انسان شناسی از دیدگاه صدرالمتألهین مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه بدست آمده است که صدرالمتألهین بسیاری از مباحث انسان شناسی را براساس مبانی وجودشناسی خود تحلیل و تبیین فلسفی کرده و توانسته است ارتباط عمیقی بین مبانی خاص خود در وجودشناسی فلسفی و مباحث انسان شناسی برقرار کند (تا آنجا که میتوان ادعا کرد اساس مبانی انسان شناسی ملا صدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسیاری از معضلا ت مباحث انسان شناسی را که برخی از فلا سفه نتوانسته اند حل کنند یا بین آنها اختلا ف وجود دارد، براساس این ارتباط خاص برطرف نماید و حتی ابعاد تازه و بدیعی از مباحث انسان شناسی را نمایان سازد. از طرفی در این مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسان شناسی با وجودشناسی ملا صدرا، مدعای وی (براساس مبانی وجودشناسی) مبنی بر اینکه انسان عصاره» وجود است نیز تبیین میشود.