آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

یکی از مهمترین مسائل فلسفی که هم در طبیعیات و هم در الهیات مورد بحث و تحقیق قرار گرفته، مسئله زمان است. اندکی از متکلمان، زمان را امری عدمی دانسته و آنرا یک توهم پنداشته اند. اما آن دسته از متکلمان و حکما که زمان را امری وجودی دانسته اند در نحوه وجود و حقیقت آن نظریات مختلفی ارائه نموده اند. بعقیده گروهی از متکلمان، زمان یک امر موهوم است، یعنی در خارج مصداق عینی ندارد اما منشأ انتزاع دارد. اما کسانی که برای زمان وجود عینی قائل هستند، دو گروه هند: برخی آنرا جوهر مجرد از ماده و برخی دیگر، جوهر مادی و جسمانی دانسته اند. اما نظریّه غالب اینست که زمان دارای وجود عینی و داخل در مقوله «کم» میباشد، یعنی «کمّ متصل غیرقار است» که باعتباری مقدار حرکت و باعتبار دیگر عدد حرکت است. زمان، مقدار حرکت را در یک مسافت تعیین میکند. در واقع نسبت زمان به حرکت مانند نسبت جسم تعلیمی است به جسم طبیعی. همانگونه که جسم تعلیمی ابعاد مبهم جسم طبیعی را تعیّن میبخشد، زمان هم مقدار حرکت را معیّن میکند. از این میان ملا صدرا باریک بینی بیشتری به خرج داده و زمان را بُعدچهارم موجودات مادی میداند. در این مقاله، نظریات مختلف حکما و متکلمان درباره» زمان مورد تحقیق تحلیلی قرار میگیرد.

تبلیغات