International Multidisciplinary Journal of Pure Life (IMJPL)
pure life, Volume 4, Issue 9, Spring 2017 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
خلق الله الخلائق و نفخ فی الإنسان من روحه (وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی) وکل شیء بذاته یرجع الی اصله (إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّ ا إِلَیهِ رَاجِعونَ) فالسعاده هی سلوک سبیل الحیاه الصحیحه علی منوال الشریعه الغراء والإهتداء بالهدایه الخاصه (رَبُّنَا الَّذی أعْطَى کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى) او (الَّذی خَلَقَ فَسَوَّى * والَّذی قَدَّرَ فَهَدَى) مع إنّ السعاده للإنسان أمر حقیقیّ، وهذه السنن الفطریّه التی هی أُمور اعتباریّه، توجب حرکته وسیره إلى مقام الکمال الحقیقیّ، فإذا ما انحرفت تلک السنن أحیاناً فی اعتبارها، فإنّ تلک السعاده الحقیقیّه والکمال المنشود لن یکونا من نصیبه. و أنّ أحکام الشرع وقوانینه التی وضعت على أساس الفطره هی أحکام اعتباریّه وضعها منوط باعتبار الشارع، لکنّه اعتبار لا یتخطّى قید شعره مکانه الواقعیّ والحقّیقیّ، وقد استمدّ اعتباره هذا على أساس الإحتیاجات التکوینیه للإنسان وإیصاله إلى أعلى درجات الکمال الحقّیقیّ والوجودیّ، فلا معنى على هذا لأن یکون أمرٌ ما حلالًا فی شریعه معیّنه وحراماً فی أخرى.
أسلوب الدعوه لحاکمیه الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتعرض فی هذا البحث الى النظام السیاسی فی الإسلام والمتمثل فی حاکمیه الله وصلاحیته للتشریع؛ ونتعرض الى أهم النقاط التی نفترق فیها مع بقیه المذاهب من ناحیه امتداد حاکمیه النبوه والإمامه إلى المرجعیه الدینیه فی عصر الغیبه لبناء الدوله الإسلامیه والدعوه العالمیه؛ وإیضاح النقاط الرئیسیه من النص والاجتهاد والعصمه والأدله على ضرورتها تمهیدا لتصدیر الثوره الإسلامیه إلى العالم أجمع.
دراسه دور المطالب الإقتصادیه فی ثورات الشعوب العربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن کلمه الثوره فی بادئ النظر توحی بالتحول الجذری على مستوى النظام السیاسی لبلد معین. فهی عباره عن لا الکبیره فی وجه حکومه تمتلک القدره، تضع القوانین، وتتحکم بزمام الأمور، فإذا بها تتفاجأ بسلب کل هذه الحقوق بغته، ویُطرد کل منتمیها من البلد، وتسقط معها وسائل الإقتدار السیاسیه والإجتماعیه والثقافیه برمتها. بداهه أن فی کل الأنظمه السیاسیه هناک من لا یروق لهم أسلوب الحکم، أو الإداره الاقتصادیه، وحتى شرعیه الدوله الحاکمه، لکن على الأغلب تکون هذه العناصر المعارضه متشتته ومتفرقه، وبالتالی من المستحیل فعلاً أن تقدر على الإطاحه بالنظام الحاکم. فیا ترى ما هو مصدر هذه القدره والطاقه العظیمه؟ وأین کانت هذه الطاقه وعند أیه شریحه وکیف کان یتم تخزینها قبل تحقق الثوره؟
تشابهات و تمایزات فقه فردی و حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و شناخت روش دانشمندان در هر علمی از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چه اینکه شناخت این روش به محققان هر رشته این امکان را می دهد که چگونگی بهره برداری از منابع آن رشته را فراگیرند و برای تحقیق و پژوهش و بررسی و نقد یافته های دیگر دانشمندان- با روش و شیوه پذیرفته شده آن رشته- اقدام نماید. در این میان، روش شناسی علم فقه نیز در خور توجه است. به طور کلی، بررسی رفتار علمی فقها نشانگر آن است که دو روش فردگرایانه و جمع گرایانه وجود دارد که اولی در جریان استنباط تنها به فرد و شرایط او توجه دارد؛ اما روش دوم به فرد به عنوان عضوی از یک جامعه نظر کرده و مناسبات و شرایط پیچیده حاکم بر جامعه را نیز در نظر می گیرد. بنابراین پرسش اصلی این پژوهش آن بود که فقه فردی و فقه حکومتی چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟ پاسخ این پرسش که با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شد، مؤید آن بود که فقه فردی و فقه حکومتی در برخی حوزه ها- همچون یکسان بودن منابع- شبیه هم بوده و در برخی- همچون ارکان و مقومات- متفاوتند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که با توجه به شرایط امروز و تشکیل حکومت اسلامی، بهره گیری از روش فقه حکومتی بر فقه فردی ترجیح دارد؛ به نحوی که می تواند مبانی نظری دولت، حکومت و تمدن اسلامی را ارائه نماید.
حقوق متقابل مردم و حاکم در حکومت اسلامی (از دیدگاه نهج البلاغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حکومت اسلامی، قوانین حاکم بر اساس مبانی دینی و الهی ترسیم می شود؛ لذا انتظار از چنین جامعه ای، رفتارهای دین مدارانه است؛ از همین رو، توقع از حاکمان این حکومت این است، که رفتارهای خود را با دیگران- اعم از مخالف و موافق- بر اساس دستورات دینی استوار گردانند؛ به همین ترتیب از مردم نیز انتظار می رود روابط خود را با حکومت، بر اساس روابط دینی تنظیم نمایند. از طرف دیگر، از مهم ترین حقوق حاکم بر مردم، اطاعت از دستورات او، حمایت از او و داشتن رفتار خیرخواهانه نسبت به حکومت و حاکم است. در اندیشه سیاسی امام علی علیه السلام رابطه حقوقی مردم و حکومت رابطه ای دوجانبه و متقابل- و به دور از هر گونه تبعیض و دوگانگی- است؛ چه اینکه اگر حقی هست در هر دو سوی این رابطه وجود دارد؛ به نحوی که هر دو طرف ملزم به رعایت آن هستند. در این پژوهش تلاش می شود به بررسی حقوق متقابل مردم و حاکم در دین اسلام- مطابق با آموزه های محموعه ارزشمند نهج البلاغه- پرداخته شود.
تبیین ولایت مطلقه فقیه به منظور گزینش سنجه رویکردی در نگره های ضرورت، مصلحت و استبداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد از بیشترین مناقشه ها در مدیریت اسلامی را در سطح کلان و در عصر غیبت، می توان در نوع نگاه به موضوع ولایت فقیه دانست؛ البته در مسئله پذیرش یا عدم پذیرش مطلقه بودن آن؛ چه اینکه اعتقاد به این اصل مترقی به عنوان سازوکار حکومت در عصر غیبت- در چارچوب اعتقادیِ اسلامی ایرانی- ضرورت محل بحث را تأمین می نماید؛ لذا جدالی در انکار نیست و آنچه وجود دارد، اشکال شکلی و سازوکاری است. به همین قرائن- در این تک نگاری- ابتدا به اثبات عقلانی موضوع ولایت مطلقه فقیه با نگرش فلسفه عرفانی پرداخته شد؛ سپس بررسی پیامدها، شبهات و کارکردهای آن به صورت اجمالی پردازش شد تا در نهایت به پاسخی برای پرسش اصلی پژوهش برسد، که: - ولایت فقیه با قید اطلاق، ضرورتی در عصر غیبت است یا مصلحتی برای جامعه اسلامی است و یا حربه ای پنهان برای استبداد است؟
اسلامی فلسفه سیاست کے مختلف پہلووں کا علمی تجزیہ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلامی فلسفہ سیاست کا اصلی مفروض یہ ہے کہ میدان سیاست میں زندگی کو کس طریقہ سے منظم کیاجائے کہ سعادت اور فلاح تک رسائی حاصل کی جا سکے ۔ اس بنا پر اسلامی فلسفہ سیاست میں سعادت کا مفہوم بنیادی حیثیت کا مالک ہے ۔ اس علم میں مختلف مسلمان فلاسفه جیسا فارابی،خواجه نصیر الدین طوسی، ابن سینا،شهاب الدین سهروردی، قطب الدین شیرازی اور ملاصدرا نے اپنے آراء اور تجاویز پیش کی ہیں ۔ ان دونوں کے درمیان پائی جانے والی خاص قرابت کے باعث باہمی تاثیر و تاثر کا رابطہ، باعث هوئے هیں که ایک خاص مشترکات اور امتیازات حاصل کریں ۔
Siyasət Elminə bir Baxış(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"Siyasi sistem"in tərifində olan problem budur ki, onun məfhumu barəsində siyasi mütəfəkkirlər arasında vahid bir düşüncə mövcud deyil və bu məfhum "dövlət", "hökumət" və "siyasi rejim (quruluş)" kimi bəyan edilir. Bu problem siyasi sistemlərin bölgülərə ayrılmasında da mövcuddur. Ona görə ki, bəzi mütəfəkkirlər onu "dövlət", bəziləri də "hökumət" adı altında bölgülərə ayırmışlar. Bu məqalədə həmin məfhumlar arasında fərqlər qoyulmuş və onların hər biri üçün ayrıca təriflər verilmişdir.