هدف:با توجه به اهمیت تنظیم شناختی هیجان و آمیختگی اندیشه-کنش در حیات اجتماعی، پژوهش حاضر به منظور مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آمیختگی اندیشه-کنش بین زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های مقایسه ای است، و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 زوج متقاضی طلاق (30 نفر زن و 30 نفر مرد) و 30 زوج به عنوان زوجین عادی از طریق همتاسازی انتخاب، و دو پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و آمیختگی فکر - عمل تجدید نظر شده (TAF-R) بر روی آنها اجرا، و برای آزمون فرضیه ها از تجزیه تحلیل واریانس دو طرفه بین گروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج اولأ نشان داد که زوجین متقاضی طلاق در برخورد با تجربه منفی از راهبردهای منفی و زوجین عادی از راهبردهای مثبتِ تنظیم شناختی هیجان استفاده می کنند، و همچنین از نظر تمام مؤلفه های آمیختگی اندیشه- کنش به جزء مؤلفه های احتمال خطر و TAFاخلاقی، بین دو گروه از زوجین تفاوت مشاهده شد که در سطح (05/0 > p) معنادار می باشد، و دوم این که بین دو گروه از زوجین از نظر تمام راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آمیختگی اندیشه – کنش با اعمال نقش جنسیت در سطح (05/0 > p) تفاوت معناداری بدست آمد، و در نهایت F (F اثر متقابل) به غیر از راهبردهای (نشخوارگری، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و فاجعه انگاری) و مؤلفهِ TAF اخلاقی در سایر راهبردها و مؤلفه ها در سطح (05/0 >p) معنادار می باشد.. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین زوجین متقاضی طلاق و عادی از نظر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آمیختگی اندیشه-کنش می باشد، این نتایج نقش و اهمیت چنین متغیرهای را در پایداری روابط زناشویی خاطر نشان می سازد.