هدف اساسی برنامه فلسفه برای کودکان تقویت مهارت های استدلال، داوری، و قدرت تشخیص دانش آموزان است. برای حصول این منظور لازم است کلاس های درس به اجتماع پژوهشی یا حلقه کندوکاو تبدیل شوند که بستر مناسبی برای رشد خلاقیت است. از طرفی روش های تدریس فعال نیز آموزش مطالب درسی را به روشی پویا دنبال می کنند؛ روشی که نه تنها از خلاقیت کودکان بهره می گیرد بلکه در رشد خلاقیت آنان نیز مؤثر است. پژوهش حاضر، که پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی است، به بررسی ارتباط روش اجتماع پژوهشی با روش های فعال تدریس پرداخته است. نتایج بررسی ها حاکی از ارتباط بین این دو رویکرد در اهداف و روش رسیدن به اهداف است. این دو روش آموزش از نظر محتوا و شیوه ارزش یابی متفاوت اند، اما هدف هر دو فعال کردن فراگیران در روند یادگیری و رشد مهارت های فکری و ذهنی و ایجاد توان مندی های اجتماعی آنان است. از آن جایی که یکی از اهداف مشترک روش اجتماع پژوهشی و روش های تدریس فعال دست یافتن به خلاقیت است، پیشنهاد می شود نظام آموزشی، با بهره گیری مناسب از این دو رویکرد، در جهت رشد قوای خلاقه کودکان گام مؤثری بردارد