علوم تربیتی و روانشناسی (دانشگاه شهید چمران اهواز)
علوم تربیتی و روانشناسی اهواز بهار و تابستان 1381 شماره 1و2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین رابطه بی ثباتی هیجانی، رفتار جامعه گرا و پرخاشگری با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر و پسر سال سوم راهنمایی شهر اهواز است. در این تحقیق، 400 دانش آموز (200 دختر و 200 پسر) که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. به عنوان نمونه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند. فرضیه های تحقیق به طور کلی عبارت از این بودند که بی ثباتی هیجانی و پرخاشگری با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و رفتار جامعه گرا با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت دارند. برای سنجش فرضیه ها از سه مقیاس بی ثباتی هیجانی، رفتار جامعه گرا و پرخاشگری و برای عملکرد تحصیلی از میانگین کل نمره های دانش آموزان استفاده به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها، فرضیه ها را به شکل مورد نظر تأیید کرد.
بررسی رابطه نگرش نسبت به شیوه های فرزند پروری و مکان کنترل با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین نگرش نسبت به شیوه های فرزند پروری مادر (اقتدار منطقی، استبدادی، آزاد گذاری) و مکان کنترل با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی می پردازد. بدین منظور 398 نفر از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی و مادران با سواد آنها در منطقه 17 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 77 - 1376 به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیری (گام به گام) نمایان ساخت که بین نگرش شیوه های فرزند پروری مادر (اقتدار منطقی) و پیشرفت تحصیلی (معدل کل و نمره علوم) رابطه ای مثبت وجود دارد و بین نگرش نسبت به شیوه فرزند پروری مادر (استبدادی) و پیشرفت تحصیلی (معدل کل و نمره علوم، نمره ریاضی) رابطه منفی معنی داری مشاهده نشد. بین نگرش نسبت به شیوه های فرزند پروری مادر (اقتدار منطقی، آزادگذاری، استبدادی) و مکان کنترل دانش آموز رابطه ای معنی دار مشاهده نشد. در نهایت بین مکان کنترل دانش آموز با نمره علوم و معدل کل وی رابطه ای منفی و معنی دار مشاهده شد بین مکان کنترل دانش آموز و نمره ریاضی او رابطه ای مشاهده نشد. نتایج به دست آمده در چارچوبهای نظری مورد بحث قرار گرفته است.
تأثیر حل نمونه مسایل کلامی جبر (از نوع کار، ترکیب و فاصله) بر روی حل مسایل معادل و مشابه کلامی جبر در دانش آموزان سال سوم ریاضی – فیزیک شهرستان تویسرکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حلّ مسائل کلامی در قلب آموزش جبر قرار دارد. روشهای حل مساله نخستین بار توسط پولیا (1962 به نقل از رید، 2000) مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران در حیطه آموزش ریاضی متوجه طبقه بندی انواع مسائل کلامی شده اند. رید (2000) مسائل معادل و مشابه کلامی جبر را در طبقه بندی انواع کار، ترکیب و فاصله مورد مقایسه قرار داده است. کلمه های کلیدی مطرح شده در این مقاله عبارتند از: مسائل مشابه، مساله های کار، ترکیب و فاصله. به منظور بررسی این پرسش که آیا نمونه مسائل حل شده کلامی جبر که به دانش آموزان ارائه می شود، آنها را قادر می سازد تا مسائل کلامی جبر را که معادل و مشابه با آن مسائل هستند حل نمایند، تحقیقی در دو مرحله بر روی دانش آموزان سال سوم ریاضی – فیزیک که در قالب دو کلاس سازمان یافته بودند با هم ترکیب شده و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایشی گمارده شدند. به گروه گواه در مرحله تمرین، مسائل نا مربوط (مسائلی که ارتباطی با مسائل مرحله آزمایشی ندارند) و به گروه آزمایشی، مسائل مربوط به مسائل مرحله آزمایش ارائه گردید. تحلیل نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در حل مسائل معادل و مشابه تفاوت معنی داری وجود ندارد. در مرحله دوم پژوهش، 48 دانش آموز سال سوم ریاضی – فیزیک که از قبل در قالب دو کلاس سازماندهی شده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و حل مسأله – حل مساله نامی است که برای این گروه انتخاب شد تا از گروه آزمایشی متمایز شود. گمارده شدند. هر دو گروه در مرحله آموزش و تمرین، مسائلی را دریافت نمودند که با مسائل مرحله آزمایش ارتباط داشتند. تنها تفاوت دو گروه در این بود که دانش آموزان گروه حل مساله در حین حل مسائل مرحله آزمایش می توانستند به راه حلهای آموزش داده شده در مرحله آموزش و تمرین مراجعه نمایند، اما گروه آزمایشی چنین فرصتی را نداشتند. نتایج نشان داد که دانش آموزان گروه حل مساله در حل مسائل معادل کلامی جبر عملکرد بهتری نسبت به گروه آزمایشی داشتند و تفاوت میانگینهای آنها معنی دار بود. اما در رابطه با مسائل مشابه کلامی جبر تفاوت معنی داری بین میانگینهای دو گروه حل مساله و آزمایشی یافته نشد.
رابطه هفت مرحله اول نظریه رشد روانی – اجتماعی اریکسون با مرحله هشتم آن – کمال در برابر نومیدی – در سالمندان استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، رابطه ساده و چندگانه هفت مرحله اول نظریه رشد روانی – اجتماعی اریکسون با مرحله هشتم آن – کمال در برابر نومیدی – در سالمندان استان خوزستان بررسی گردید. افراد شرکت کننده در نمونه اصلی تحقیق شامل 469 سالمند (237 زن و 232 مرد) بودند که به وسیله «مقیاس تجدید نظر شده مراحل رشد روانی – اجتماعی اریکسون» مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین، پیش از اجرای پژوهش، از یک نمونه 50 نفری برای ارزیابی مقدماتی مقیاس مورد نظر و نیز از یک نمونه 170 نفری دیگر برای اعتباریابی همان مقیاس استفاده به عمل آمد. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روشهای توصیفی، روشهای همبستگی ساده و رگرسیون چندگانه نیز به کار بسته شد. در این پژوهش، مجموعا 24 فرضیه برای کل سالمندان و زنان و مردان سالمند به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. همه این فرضیه ها تأیید شدند و نشان دادند که نظریه اریکسون علاوه بر فرهنگهای غربی، در فرهنگ ما نیز کاربرد دارد.
مضامین پست مدرنیسم و دلالتهای تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم رویکرد نوینی است که در دو دهه اخیر بر بیشتر رشته های علوم، ادبیات، و هنر ها و طبعا علوم تربیتی تأثیر گذاشته است. آنچه در وهله نخست زمینه ساز ظهور این رویکرد شده است، شکست مدرنیسم در به تحقق رساندن وعده هایی نظیر دموکراسی، صلح، سلامتی و عدالت اجتماعی در سایه پیشرفت علوم و سیطره عقلانیت بر امور بوده است. پست مدرنیستها معتقدند که جوامع مدرن دچار بحران شده اند. از این رو آنان با بازنگری نقادانه برخی مضامین مدرنیسم در صدد حل معضلات آن و نهایتا بحران زدایی بر آمده اند. به اعتقاد پست مدرنیستها این بحران بر تعلیم و تربیت نیز سایه افکنده و برای رفع آن باید تلاش نمود.
مقایسه اثر بخشی دو روش درمان روانشناختی در کاهش علایم نشانگان خستگی مزمن در پرستاران زن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی میزان اثر بخشی دو روش درمان شناختی – رفتاری و آموزش تن آرامی عضلانی تدریجی در کاهش خستگی، پریشانی هیجانی و اختلال کارکردی پرستاران مبتلا به نشانگان خستگی مزمن انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مشتمل بر پرستاران زن شاغل در بیمارستانهای زیر مجموعه دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران بوده است. از جامعه مورد نظر به شیوه تصادفی طبقه ای 1088 پرستار جهت تشخیص نشانگان خستگی مزمن (CFS) مورد غربال گری قرار گرفتند. بدین ترتیب، مجموعا 72 آزمودنی CFS در سه گروه 24 نفری به طور تصادفی گماره شدند. از همان بیمارستانها، 24 پرستار بهنجار به طور تصادفی جهت گروه گواه بهنجار انتخاب شدند. پژوهش به شیوه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه و بهنجار در چهار گروه انجام شد. سه گروه متعلق به پرستاران CFS و یک گروه مربوط به پرستاران بهنجار بوده است. نوع مداخله در گروههای CFS به روش تصادفی تعیین شد. متغیرهای وابسته (خستگی، پریشانی هیجانی و اختلال در کارکرد) با استفاده از مقیاس خستگی چالدر و فرم خود سنجی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی – رفتاری در کاهش خستگی، و اختلال کارکردی مؤثر تر از آموزش تن آرامی می باشد. در حالی که برای کاهش پریشانی هیجانی، آموزش تن آرامی درمان کارآمدتری است.