حلّ مسائل کلامی در قلب آموزش جبر قرار دارد. روشهای حل مساله نخستین بار توسط پولیا (1962 به نقل از رید، 2000) مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران در حیطه آموزش ریاضی متوجه طبقه بندی انواع مسائل کلامی شده اند. رید (2000) مسائل معادل و مشابه کلامی جبر را در طبقه بندی انواع کار، ترکیب و فاصله مورد مقایسه قرار داده است. کلمه های کلیدی مطرح شده در این مقاله عبارتند از: مسائل مشابه، مساله های کار، ترکیب و فاصله. به منظور بررسی این پرسش که آیا نمونه مسائل حل شده کلامی جبر که به دانش آموزان ارائه می شود، آنها را قادر می سازد تا مسائل کلامی جبر را که معادل و مشابه با آن مسائل هستند حل نمایند، تحقیقی در دو مرحله بر روی دانش آموزان سال سوم ریاضی – فیزیک که در قالب دو کلاس سازمان یافته بودند با هم ترکیب شده و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایشی گمارده شدند. به گروه گواه در مرحله تمرین، مسائل نا مربوط (مسائلی که ارتباطی با مسائل مرحله آزمایشی ندارند) و به گروه آزمایشی، مسائل مربوط به مسائل مرحله آزمایش ارائه گردید. تحلیل نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در حل مسائل معادل و مشابه تفاوت معنی داری وجود ندارد. در مرحله دوم پژوهش، 48 دانش آموز سال سوم ریاضی – فیزیک که از قبل در قالب دو کلاس سازماندهی شده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و حل مسأله – حل مساله نامی است که برای این گروه انتخاب شد تا از گروه آزمایشی متمایز شود. گمارده شدند. هر دو گروه در مرحله آموزش و تمرین، مسائلی را دریافت نمودند که با مسائل مرحله آزمایش ارتباط داشتند. تنها تفاوت دو گروه در این بود که دانش آموزان گروه حل مساله در حین حل مسائل مرحله آزمایش می توانستند به راه حلهای آموزش داده شده در مرحله آموزش و تمرین مراجعه نمایند، اما گروه آزمایشی چنین فرصتی را نداشتند. نتایج نشان داد که دانش آموزان گروه حل مساله در حل مسائل معادل کلامی جبر عملکرد بهتری نسبت به گروه آزمایشی داشتند و تفاوت میانگینهای آنها معنی دار بود. اما در رابطه با مسائل مشابه کلامی جبر تفاوت معنی داری بین میانگینهای دو گروه حل مساله و آزمایشی یافته نشد.