این پژوهش به منظور بررسی میزان اثر بخشی دو روش درمان شناختی – رفتاری و آموزش تن آرامی عضلانی تدریجی در کاهش خستگی، پریشانی هیجانی و اختلال کارکردی پرستاران مبتلا به نشانگان خستگی مزمن انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مشتمل بر پرستاران زن شاغل در بیمارستانهای زیر مجموعه دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران بوده است. از جامعه مورد نظر به شیوه تصادفی طبقه ای 1088 پرستار جهت تشخیص نشانگان خستگی مزمن (CFS) مورد غربال گری قرار گرفتند. بدین ترتیب، مجموعا 72 آزمودنی CFS در سه گروه 24 نفری به طور تصادفی گماره شدند. از همان بیمارستانها، 24 پرستار بهنجار به طور تصادفی جهت گروه گواه بهنجار انتخاب شدند. پژوهش به شیوه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه و بهنجار در چهار گروه انجام شد. سه گروه متعلق به پرستاران CFS و یک گروه مربوط به پرستاران بهنجار بوده است. نوع مداخله در گروههای CFS به روش تصادفی تعیین شد. متغیرهای وابسته (خستگی، پریشانی هیجانی و اختلال در کارکرد) با استفاده از مقیاس خستگی چالدر و فرم خود سنجی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی – رفتاری در کاهش خستگی، و اختلال کارکردی مؤثر تر از آموزش تن آرامی می باشد. در حالی که برای کاهش پریشانی هیجانی، آموزش تن آرامی درمان کارآمدتری است.