مقالات
حوزه های تخصصی:
استفاده از ساخت های همپایه در کلیله و دمنه یکی از تمهیدات زبانی نصراله منشی در پدید آوردن نثر فنی است. منظور از ساخت های همپایه، تشکیل گروه های واژگانی یا جمله از طریق ساختار همپایگی با ادات همپایه ساز است. ساخت های همپایه در کلیله و دمنه با توجه به تعداد سازه ها، از ساخت های دو سازه ای تا ساخت های همپایه زنجیره ای را شامل می شود. سازه های سازنده ساخت های همپایه نیز از یک واژه تا یک عبارت چند جمله ای را در بر می گیرد که از لحاظ معنایی دارای روابطی از قبیل ترادف، تضاد، تقابل، تجانس و غیره هستند. ساخت های همپایه در کلیله و دمنه از نظر توزیع نحوی در محور همنشینی زبان در جایگاه همه نقش های نحوی قرار می گیرد. مهم ترین بهره نصراله منشی از ساخت های همپایه، نقش زیبا شناختی آنها در ساختار کلام است که سخن او را به مرز شعر نزدیک کرده است. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به منظور بررسی و تحلیل ساخت های همپایه در کلیله و دمنه انجام شده است
سهراب سپهری در ترازوی نقد منتقدان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر در حوزه نقد نقد به مقاله ها، سخنرانی ها و مصاحبه هایی می پردازد که درباره زندگی، آثار و افکار سهراب سپهری شاعر و نقاش ایرانی بر جای مانده است. در این پژوهش سعی شده تا شیوه های انتقادی و رویکرد های نقد ادبی، تبیین ارزش، سلامت نقدها، میزان توفیق یا عدم توفیق منتقدان درباره سپهری، مضامین اصلی نوشته ها و رویکرد به آثار سپهری و… از آغاز تا سال 1376 در نشریه های ادبی فارسی، تحلیل و بررسی شود. در عرصه شعر معاصر، پس از نیما یوشیج بیش از هر شاعر دیگری ـ به افراط و تفریط ـ درباره سهراب سپهری سخن گفته شده است. این ستایش ها و نکوهش ها از زمان حیات این شاعر نقاش تا به امروز ادامه دارد. ارتباط شعر و نقاشی سپهری، توجه شاعر به عرفان و فلسفه شرق، طبیعت گرایی، سادگی و صمیمیت در شعر، عدم کارکرد سیاسی ـ اجتماعی، مفاهیم انتزاعی، زبان و سبک بیان از موضوعاتی است که مضامین غالب نقدها را تشکیل می دهد. در این میان منتقدانی که بر اساس اظهار نظر های علمی ـ پژوهشی به شعر و هنر این شاعر معاصر نقاش پرداخته اند، انگشت شمارند. علاوه بر این بسیاری از دیدگاه ها، گرته برداری و تقلید از آثار دیگران است. نگارندگان این مقاله بر این باورند که باید نقدهای منتقدان را نیز به محک نقد زد و عیار آنها را مشخص کرد.
کهن گرایی واژگانی در شعر اخوان
حوزه های تخصصی:
پیوند شعر اخوان با زبان و ادب کهنسال فارسی و استفاده از واژه ها و ترکیبات و عبارات آن زبان که به صورت متنوع و پراکنده در اشعار او مشهود است، یکی از تمهیدات شاعرانه او است که به زبانش شکل و نمایی حماسی و با صلابت بخشیده است. این تمهید که یکی از شیوه های آشنایی زدایی با عناصر گذشته (آرکاییک) زبان و معروف به باستان گرایی یا کهن گرایی است، از ویژگی های مهم شعر اخوان است. در مقاله حاضر در محدوده واژگان به بررسی و توصیف عناصری از اشعار اخوان می پردازیم که رنگ و بوی کهن دارد و موجب برجستگی زبان شعر او شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که کهن گرایی واژگانی اخوان به دو بخش عمده قابل تقسیم است: بخش اول مربوط به واژگانی است که امروزه کاربرد ندارد یا به ندرت به کار می رود و شامل واژگان عام، اصطلاحات اساطیری و اصطلاحات مربوط به علوم و فنون مختلف از قبیل اصطلاحات علم طب، موسیقی و غیره است. بخش دوم واژگانی است که به شیوه کهن تغییرات آوایی همچون تخفیف، تشدید، ابدال و قلب در آنها ایجاد شده است.
نقش تشبیه در دگرگونی های سبکی
حوزه های تخصصی:
سبک، نمودار گزینش و ترکیب شاعر و نویسنده از امکانات متعدد زبانی است. همچنین بیانگر تقلید یا نوآوری در دستگاه های مختلف زبان مانند دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی و نحوی است. از جمله مهم ترین دستگاه های زبان، دستگاه بلاغی است که شامل همه تزئینات بیانی و بدیعی و به تعبیری همه عناصر جمالی متن می شود. دستگاه بلاغی برجسته ترین و مهم ترین دستگاه زبان ادبی است که می توان روند آفرینش ادبی را در آن ملاحظه نمود. زیرا به نظر می رسد نخستین دگرگونی های سبکی در این دستگاه روی می دهد. اساسی ترین رکن این دستگاه تشبیه است که سایر اجزای دستگاه مانند استعاره، تشخیص و حتی کنایه از آن ناشی می شود. با بررسی ساختار تشبیه به صورت دقیق می توان تحولات سبکی دستگاه بلاغی را نشان داد. در این مقاله، با استفاده از آماری که از تحلیل کامل تشبیهات اشعار نیما، اخوان و سهراب سپهری در دست است، سعی می شود تحولات سبکی ناشی از تشبیه در شعر نو به اجمال بررسی شود.
نگاهی انتقادی به دستور زبان فارسی 2
حوزه های تخصصی:
درباره زبان فارسی دستورهای متفاوتی نوشته شده است و نظریه های مختلفی در خصوص اجزا و خصوصیات «جمله» و «واژه» مطرح شده است. گوناگونی مطالب، غالبا این مساله را به ذهن دانشجویان و فراگیران دستور زبان القا کرده است که دستور زبان قاعده و قانون مشخصی ندارد و اختلاف نظر در آن امری بدیهی و ناچار است و همه در جست و جوی منبعی هستند که مطالب آن شیوه علمی دقیق تری داشته باشد. این مقاله به همین منظور نوشته شده است تا خوانندگان محترم هم با دستور زبان آشنا شوند و هم آگاهی اجمالی از تمام دستورهای نوشته شده، داشته باشند. در این مقاله به تعریف دستور زبان بر مبنای علمی اشاره شده و ویژگی های دستورهایی که تا به حال تالیف شده اند و نیز معایب و محاسن آنها بیان گردیده است. در واقع با نقد دستور زبان فارسی 2 به صورت کاربردی معایب و محاسن نظریات سنت گرایان و زبان شناسان مطرح شده است. در نقد تمام مطالب کتاب شیوه های علمی زبان شناسی در مد نظر است.
واژگان معرب فارسی در فرهنگ ریشه شناختی آکسفورد
حوزه های تخصصی:
واژگان زبان فارسی در کنار واژگان بسیاری از زبان های دیگردر ادوار مختلف به روش های متنوع و یا دلایل گوناگون به حوزه زبان انگلیسی وارد شده اند و در فرهنگ های واژگان یا لغت نامه های مختلف به فراخور دامنه واژگان، به آنها نیز پرداخته شده است. فرهنگ ریشه شناختی آکسفورد که به عنوان یکی از معتبرترین فرهنگ های اختصاصی ریشه شناسی زبان انگلیسی شناخته می شود، به برخی از واژگان دخیل از زبان فارسی نیز پرداخته است. در این فرهنگ، تعدادی از واژگان فارسی که به عربی رفته، صورتی معرب یافته اند و سپس به زبان انگلیسی وارد شده اند، به اشتباه به عنوان واژه عربی ریشه یابی شده اند. امروزه مراجعه کنندگان به این فرهنگ معتبر واژگانی، تحت تاثیر معرفی نادرست ریشه این واژگان در این فرهنگ معتبر چنین می پندارند که این دسته از واژگان در اصل عربی بوده اند، در حالی که مقاله حاضر نشان خواهد داد که این تلقی از ریشه شناسی این گونه واژگان درست نیست. در انجام این تحقیق مجموعه سی و هشت هزار واژه فرهنگ مذکور بررسی شده و مجموعا حدود نود واژه با ریشه فارسی و حدود یکصد و شصت واژه با ریشه عربی معرفی شده است. با بررسی واژگانی که در این فرهنگ به عنوان واژگانی با ریشه عربی معرفی شده اند در می یابیم که حدود بیست واژه از این مجموعه نه واژگانی با ریشه عربی که واژگانی معرب با ریشه فارسی اند. برای تایید این ادعا، ده فقره از این واژگان به شیوه تحلیلی ـ توصیفی بررسی شده اند.