قدرت گیری سلجوقیان سنی مذهب، موقعیت سیاسی اجتماعی شیعیان را دچار گسست کرد؛ اما پایگاه اجتماعی و توان فکری فرهنگی آنان را از بین نبرد. به تدریج که ساختار حکومت سلجوقی به سبب تلفیق با سنن ایرانی اسلامی در مسیر درست قرار گرفت و مهم تر اینکه شیعه امامیه هویت و ماهیت متفاوت خود را نشان داد، زمینه برای نفوذ آنان در جامعه و حکومت هموار شد. سلوک سیاسی و اجتماعی شیعیان امامی و بهره گیری موثر شیعیان از اصول اعتقادی خویش، در این جهت سهم موثر داشت. شیعیان امامی با بهره گیری از جایگاه نقیبان، منقبت خوانان، وزیران دارای نفوذ و با استفاده از اصل راهبردی تقیه در جهت حفظ و تداوم هویت گروهی خود کوشیدند و در این بستر ناسازگار با رویکرد مذهبی خود، برای پیشرفت پایگاه سیاسی و اجتماعی شیعه تلاش کردند. نتیجه این رویکرد و بهره گیری از این راهکارها، تقویت نفوذ شیعیان در دوره های پایانی فرمانروایی سلجوقیان بود که زمینه را برای اثربخشی شیعیان در دوره خوارزمشاهیان و مغولان و ایلخانان در ایران فراهم کرد. در همین راستا، مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی جایگاه سیاسی اجتماعی شیعیان امامی را در عهد فرمانروایی سلجوقیان واکاوی و عوامل موثر در این مهم را به عنوان دوره ای تاثیرگذار در سیر تحول جایگاه امامیه در تاریخ ایران بررسی می کند.
در این مقاله کوشیده ام تا موضع شیعیان را نسبت به حکومت مغولان در ایران روشن نمایم. شیعیان همیشه توسط خلفا و حکومت های وابسته به آنها سرکوب شده بودند. بنابر این شیعیان دشمن خلفا بودند. اما سرانجام سلسله خلافت عباسی به دست مغولان مضمحل شد. بی تردید شعیان از این واقعه خوشحال شدند. از نظر شیعیان هر دو آنها غاصبان حکومت بودند. با این حال، مغولان برای شعیان بهتر بودند. زیرا مغولان نسبت به پیروان همه مذاهب بردبار بودند و با شیعیان رفتاری مهربانانه تر داشتند. بنابراین، روابط شیعیان با ایلخانان نزدیکتر بود.
این دیدگاه شعیان دلایل تاریخی، سیاسی و فقهی داشت. بنابراین شعیانبه حکومت مغولان نزدیک تر شدند. آنها جان بسیاری از شعیان و سنیان به ویژه دانشمندان را نجات دادند و کتاب های زیادی را از نابودی نجات دادند. همچنین اوقاف را احیاء کردند و مؤسسات علمی بسیاری را در سراسر کشور تأسیس کردند. سیاست آزادی مذهبی مغولان و برخورداری شعیان از قدرت سیاسی و ثروت بیشتر موجب گسترش تشیع شد.