"آیین شیعه در دوران نادر، چالش و بحران شدیدی را به خود دید؛ چه اینکه نادر پیش از رسیدن به سلطنت تمایلات شیعی از خود بروز میداد، ولی با جلوس به تخت شاهی دستور الغای تشیع و ابداع مذهب جعفری را به عنوان مذهب پنجم جهان تسنن صادر کرد. او در تمام دوران سلطنت سعی در قبولاندن این تغییر مذهب به عثمانیها داشت، ولی در این راه ناکام ماند. هدف نادر از این اقدامات هموار کردن راه برای تصرف همه ممالک اسلامی بود. مذهب در سیاستهای وی ابزاری جهت نیل به هدف محسوب میشد و نه خود هدف.
"
تاریخنگارى شفاهى یکى از گونههاى تاریخنگارى است که در دهههاى اخیر، رونق یافته و مانند بسیارى از مقولههاى دیگر، تعریفى مورد وفاق ندارد. توجه به ثبت شفاهى حوادث تاریخى را در دیار غرب به یونان باستان نسبت دادهاند، اما پیوند تاریخنگارى با سنت نقل شفاهى حدیث در دوره اسلامى، میراثى شایسته ژرفکاوى براى پیشینه اینگونه تاریخنگارى پدید آورده است. تاریخنگارى شفاهى به مفهوم امروزى آن، در سالهاى نزدیک به جنگ دوم جهانى با انگیزهاى غیر تاریخى در محیطهاى نظامى غرب آغاز شد، ولى به سرعت، رونقى در خور یافت و به دیگر کشورها از جمله سرزمین ما نیز راه یافت.
در این مقاله پس از مرورى بر تعریف و پیشینه تاریخنگارى شفاهى و فرایند آن، نقش و جایگاه مصاحبه کننده و مصاحبه شونده در تاریخنگارى شفاهى و نیز تعامل تاریخنگارى مکتوب و تاریخنگارى شفاهى اجمالاً بررسى شده، سپس ویژگىهاى تاریخنگارى شفاهى در دوازده بند شمرده شده است. بخش پایانى مقاله در درنگى کوتاه به یکى از پیوندهاى تاریخنگارى شفاهى با ارزشها و هنجارهاى دینى و فرهنگى توجه کرده است.
عبدالرحمن بن محمد بن خلدون (732-808ق) فقیه و مورخ نواندیش، براى بازشناسى تحلیل و علل ضعف و انحطاط مغرب اسلامى، طرحى نو در مورد روششناسى تاریخى ارائه کرد و با انتقاد سازنده از مورخان تاریخ نقلى، اطلاعات و آگاهى لازم و شرایط مورخان را طرح کرد.
ابنخلدون راههاى شناخت اخبار صحیح را از اکاذیب و افسانهها نشان داد و از رابطه جامعهشناسى و تاریخ، سخن گفت و دو علم را در قالب یک علم، تحت عنوان عمران براى تحلیل علّى حوادث تاریخى مطرح نمود و سرانجام علمیّت تاریخ را در قالب تحلیل عقلانى منقولات تاریخى به اثبات رساند. در این مقاله، روششناسى تاریخى ـ تحلیلى وى به شیوه توصیفى ـ تحلیلى بررسى مىشود.
همیلتن گیب (Hamilton Gibb) در کتاب اسلام: بررسى تاریخى1 آورده: «تقریباً تعداد نظریاتى که درباره [حضرت] محمّد(صلى الله علیه وآله) به وجود آمده است با عده نویسندگان زندگى نامه او برابرى مى کند. فى المثل، زمانى مخالفان اسلام وى را مردى مصروع، زمانى یک سوسیالیست شورشگر2 و گاهى یک فرد مورمون (mormon = پایه گذار یکى از فرقه هاى مهم مسیحیت) توصیف کرده اند. به طور کلى، همه این آراء ذهنى افراطى را قاطبه محققان رد مى کنند. با این همه، تقریباً محال است که از نفوذ پاره اى از عوامل ذهنى و نفسانى در هر نوشته اى که موضوع آن شرح حال و اعمال پیغمبر باشد خوددارى کرد.» آیا آنچه گیپ درباره گفتار نویسندگان غربى درباره پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) گفته صادق است؟ مقاله حاضر مى کوشد به این سؤال پاسخ دهد.
از آنجا که جایگاه پیامبران در تمدن گذشته بشر پیوسته مورد نقد و بررسى موافقان و مخالفان پیامبران بوده و با توجه به اینکه اراده انسان مهمترین عامل تمدن ساز شناخته شده چگونگى تأثیرگذارى پیامبران مورد ارزیابى و سنجش قرار مىگیرد. منابع دینى، تاریخى و علمى و نیز داورى اندیشمندان، مأخذ و مستند سنجش این امر و تعیین نتیجه آن مىباشد.