درآمدى بر مفهوم، فرایند و ویژگىهاى تاریخنگارى شفاهى
آرشیو
چکیده
تاریخنگارى شفاهى یکى از گونههاى تاریخنگارى است که در دهههاى اخیر، رونق یافته و مانند بسیارى از مقولههاى دیگر، تعریفى مورد وفاق ندارد. توجه به ثبت شفاهى حوادث تاریخى را در دیار غرب به یونان باستان نسبت دادهاند، اما پیوند تاریخنگارى با سنت نقل شفاهى حدیث در دوره اسلامى، میراثى شایسته ژرفکاوى براى پیشینه اینگونه تاریخنگارى پدید آورده است. تاریخنگارى شفاهى به مفهوم امروزى آن، در سالهاى نزدیک به جنگ دوم جهانى با انگیزهاى غیر تاریخى در محیطهاى نظامى غرب آغاز شد، ولى به سرعت، رونقى در خور یافت و به دیگر کشورها از جمله سرزمین ما نیز راه یافت. در این مقاله پس از مرورى بر تعریف و پیشینه تاریخنگارى شفاهى و فرایند آن، نقش و جایگاه مصاحبه کننده و مصاحبه شونده در تاریخنگارى شفاهى و نیز تعامل تاریخنگارى مکتوب و تاریخنگارى شفاهى اجمالاً بررسى شده، سپس ویژگىهاى تاریخنگارى شفاهى در دوازده بند شمرده شده است. بخش پایانى مقاله در درنگى کوتاه به یکى از پیوندهاى تاریخنگارى شفاهى با ارزشها و هنجارهاى دینى و فرهنگى توجه کرده است.متن
مقدمه
تاریخ شفاهى یکى از گونههاى تاریخنگارى است که در دهههاى اخیر، مورد توجه تاریخنگاران و تاریخ پژوهان قرار گرفته است. شاید یکى از بایستههاى پژوهش تاریخنگارى در زمان حاضر، سنجش روش و ساز و کار تدوین اینگونه تاریخنگارى و درجه اعتبار آن است. تاریخنگارى شفاهى در کشور ما پیش از تدوین و تنقیح مبانى و روش آن، پدید آمده است و اکنون پس از تولید حجم قابل توجهى کتاب ذیل این عنوان، ضرورت واکاوى در آنها و رسیدن به تحلیلى روشن درباره میانى و روشهاى این شیوه نوین تاریخنگارى کاملاً احساس مىشود. در نگاهى بیرونى به این شاخه جدید تاریخنگارى، مىتوان به محورها و پرسشهایى توجه کرد که شاید در متون و منابع غربى بتوان اطلاعاتى کافى درباره این پرسشها یافت، ولى تردیدى نیست که هنوز متون و منابع تولید شده و حتى موجود در کشور ما بدان گستردگى نیست که بتواند برآورنده چنین نیازى باشد. بنابراین، قلم زدن درباره چنین حیطههایى لاجرم کارى مقدماتى و به مثابه گام نخست است. این مقاله نیز تنها با چنین انگیزهاى تدوین یافته و هدف آن، صرفا کوشش براى گشودن فضایى جدید در ذهن پژوهشگران نسبت به این موضوع است. بر این اساس، روشن است که این نوشته کوتاه نه در پى ارائه گزارشى کامل و انتقادى از کارهاى انجام شده با عنوان تاریخ شفاهى است و نه بحثى همه جانبه درباره مبانى و ابعاد و معیارهاى تاریخنگارى شفاهى. سزاست هنگام مطالعه مقاله به این نکته مهم توجه شود.
تعریف تاریخنگارى شفاهى
تاریخ شفاهى را به گونههاى مختلف تعریف کردهاند. برخى از این تعریفها به فرایند تولید گزارش تاریخى در تاریخ شفاهى ناظر است و برخى دیگر به تمایز اینگونه از تاریخنگارى با دیگر گونهها معطوف است و برخى دیگر بازگو کننده دغدغهها و اولویتهاى ذهن تعریف کننده درباره تاریخى شفاهى. در یکى از تعریفها تاریخ شفاهى، گردآورى نظاممند اظهارات انسانهاى زنده درباره تجربیات مشخص آنها دانسته شده که با فرهنگ عمومى، شایعه و سخنان بىاساس تفاوت دارد، زیرا مورخانِ تاریخ شفاهى مىکوشند یافتههاى خود را بازبینى، بررسى و تحلیل کنند و آنها را در یک زمینه مفهومى دقیق و
(4)
--------------------------------------------------------------------------------
صحیح قرار دهند و نیز آنها را به گونهاى ذخیره سازند که تاریخنگاران بعدى نیز از آن بهره ببرند.(1) از نظر استفان اِوِرِت، تاریخ شفاهى، ثبت خاطراتِ مردم و تاریخ زنده تجربیات زندگى منحصر به فرد هر کسى است که روى نوار ویدئو یا کاست ضبط مىشود. به عبارت دیگر، تاریخ شفاهى، مصاحبه با شرکت کنندگان یا صاحبنظران در یک موضوع یا عمل مشخص، و ثبت داورىها و تجدید خاطرههاى آنهاست.(2) مرور همه تعاریف تاریخ شفاهى(3) و نقد و ارزیابى آنها را باید به فرصتى دیگر وانهاد. در تلاش براى ارائه نگاهى همه جانبهنگر، شاید بتوان تاریخنگارى شفاهى را به صورت زیر تعریف کرد:
تاریخ نگارى شفاهى شیوهاى از تاریخنگارى معاصر است که در آن، افراد آگاه به مدد پرسشهاى یک مصاحبه کننده، خاطرات و دیدگاههاى خود را درباره یک حادثه یا موضوع به صورت شفاهى بیان مىکنند.
در اینجا تذکر این نکته سودمند به نظر مىرسد که شاید بهتر باشد به جاى تاریخ شفاهى،(4) از تعبیر تاریخنگارى شفاهى(5) بهره بگیریم؛ یعنى چون تاریخ شفاهى شیوهاى براى ثبت اطلاعات است که سرانجام به تولید یک متن یا منبع تاریخى مىانجامد پس در حقیقت، نوعى تاریخنگارى صورت گرفته است. در این نگاه، فرایند تاریخ شفاهى بیش از آن که خودِ تاریخ باشد نوعى تاریخنگارى به حساب آمده است. البته شاید بتوان گفت منظور از ترکیب تاریخ شفاهى، باز سازى تاریخ به صورت شفاهى آن است و هدف آن تنها خلق سند درباره یک حادثه تاریخى است و از آن فراتر نمىرود. به عبارت دیگر در تاریخ شفاهى پردازش اطلاعات و اسناد تاریخى صورت نمىگیرد، در حالى که تاریخنگارى، یعنى پردازش اسناد تاریخى؛ خواه مکتوب و خواه شفاهى. اما آیا براستى مىتوان مرزى روشن بین خلق سند تاریخى و پردازش آن قائل شد؟ آیا خلق سند بدون پردازش ممکن است؟ مگر نه این که
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Judith Moyer, step - by - step Guide to oral History.
2 . Stephen Everett , oral History; Techniques and procedures, p 3.
3 . براى تعاریفى دیگر در این زمینه ر.ک:
Michael Frisch, A shared Authority : Essays on the craft and Meaning of Oral and public History. Ronald Grele , Envelopes of sound: six practitioners Discuss the Method , Theory, and practice of oral History and oral Testimony.
Paul Thompson, The Voice of the past: oral History.
4 . Oral History.
5 . Oral Historiography.
(5)
--------------------------------------------------------------------------------
خلق سند مرحلهاى پسینى در مقایسه با گزینش دادههاى تاریخى است؟ و مگر نه این که گزینش بدون پردازش صورت نمىگیرد؟ البته ترکیب تاریخنگارى شفاهى، ترکیبى متناقضنما به نظر مىآید، ولى با توجه به این که تاریخ شفاهى سرانجام به صورت نوشتارى و مکتوب عرضه خواهد شد، به نظر مىرسد استفاده از این تعبیر، درستتر است به هر حال، در این نوشته، هر گاه فرایند این شیوه تاریخنویسى مورد نظر بوده از ترکیب تاریخنگارى شفاهى بهره برده شده است.
پیشینه تاریخنگارى شفاهى
با توجه به پیشینه ارتباط گفتارى انسانها، مىتوان گفت که شکل اولیه تاریخنگارى شفاهى، پیش از تاریخنگارى نوشتارى رواج داشته است. آغاز تاریخنگارى شفاهى را به توسیدید، مورخ قرن پنجم قبل از میلاد آتن نسبت دادهاند،(1) ولى این سخن را مادام که تحقیقاتى وسیع درباره پیشینه تاریخنگارى در جوامع شرقى صورت نبسته است، به آسانى نمىتوان پذیرفت و به نظر مىرسد این ادعا نیز یکى از تجلیات ادعایى دیگر است که منشأ همه علوم را غرب و یونان مىداند، حال آن که شاید بتوان نمونههاى جلوتر از توسیدید را در جوامع شرقى یافت.
در جوامع اسلامى نیز تا پیش از دوران معاصر، نمونهاى که بتوان آن را یک نمونه کامل از تاریخنگارى شفاهى نامید در دست نیست، اما پیوند تاریخنگارى در دوره اسلامى با سنت نقل شفاهىِ گزارشهاى مربوط به عهد نبوى و روایات منقول از معصومان علیهمالسلام ، بهویژه در دوران نخستین شکلگیرى دانش حدیث و نیز موارد متعدد استناد مورخان مسلمان به منابع شفاهى، موردى قابل توجه و تحلیل نشده از نمونهاى از تاریخنگارى شفاهى در دوران اسلامى را فراروى ما قرار داده است که بررسى آن را باید به مجالى دیگر وانهاد. طبیعى است مراد از این سخن، ادعاى پیوند بین تاریخنگارى شفاهى به مفهوم و صورت کنونى آن با سنت شفاهىِ نقل حدیث در دورههاى نخستین اسلامى نیست، بلکه تأکید بر ضرورت شناخت میراثى است که مىتواند امروز براى تاریخنگارى شفاهى، کارایى داشته باشد.
به هر حال، این شیوه ثبت حوادث، به صورت نظاممند در دهههاى اخیر شکل گرفته
--------------------------------------------------------------------------------
1 . stephen Everett , Ibid, p 3.
(6)
--------------------------------------------------------------------------------
است. ظاهرا نقطه شروع این فعالیت به سالهاى نزدیک به جنگ دوم جهانى و به محیطهاى نظامى باز مىگردد. البته توجه به ثبت مشاهدات افراد در خلال جنگ، انگیزه صرفا تاریخى نداشته است، بلکه حل مشکلات روانى و عاطفى برخى جنگجویان را هم تعقیب مىکرد.(1) این روش بعدها رنگ و بوى تاریخى بیشترى به خود گرفت و به شیوهاى شناخته شده براى تولید گزارشهاى تاریخى تبدیل شد.
شیوه کنونى تاریخنگارى شفاهى در کشور ما که در یکى دو دهه اخیر به آن توجه شده است، بسان بسیارى دیگر از روشهاى علوم انسانى، وامدار حرکتى است که پیش از این در غرب آغاز شده است. مؤسساتى مانند «مرکز اسناد انقلاب اسلامى» و «مرکز اسناد ملى جمهورى اسلامى ایران» در سطحى بالنسبه وسیع، و نهادهایى مسئول ثبت خاطرات ایام دفاع مقدس در سطحى قابل قبول، و مؤسساتى مانند «بنیاد تنظیم و نشر آثار شهید بهشتى» در سطحى محدود، به تاریخنگارى شفاهى روى آورده و از طریق مصاحبه با افراد مطلع، اطلاعات مربوط به حوادث دهههاى اخیر و اغلب مرتبط با انقلاب اسلامى و شخصیتهاى آن را گردآورى و ثبت کردهاند. انگیزه اصلى تاریخنگارى شفاهى، مانند هر نوع دیگر از تاریخنگارى، دستیابى به حقیقت است، اما گاه انگیزههایى دیگر مانند پوشاندن حقایق تاریخى و موجه جلوهدادن پارهاى حوادث نکوهیده، در وراى تاریخنگارى شفاهى به چشم مىخورد. این انگیزه در برخى آثار که با عنوان تاریخنگارى شفاهى و از طریق مصاحبه با دولتمردان حکومت پهلوى در سالهاى اخیر با حمایت دانشگاه هاروارد آمریکا فراهم آمده، براى کسانى که به محیط ایران و انقلاب اسلامى آشنایى دارند، کاملاً هویداست.
فرآیند تاریخ نگارى شفاهى
گزارش تاریخى در تاریخنگارى شفاهى، محصول فرآیندى تقریبا ساده است که در نگاهى ابتدایى مىتوان آن را در مدلواره زیر چنین بیان کرد:
حادثه ــá مصاحبه ــá مصاحبه کننده ــá ثبت تاریخى .(2)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Stephen Everett , Ibid, p 3.
2 . براى آشنایى با بحثى در این زمینه، ر.ک:
http://www.dohistory.org/on your own/toolkit/oralHistory. htm1#WHATIS.
(7)
--------------------------------------------------------------------------------
جودیث مایر در کتاب راهنماى گام به گام تاریخ شفاهى گامهاى هشتگانه زیر را براى نگارش و تدوین تاریخ شفاهى معرفى کرده است:
1ـ تنظیم یک موضوع یا پرسش محورى؛
2ـ طراحى پروژه با در نظر گرفتن چیزهایى مانند خروجى نهایى، بودجه، تبلیغات، ارزیابى، نیروى انسانى، تجهیزات و زمان بندى؛
3ـ اجراى تحقیقات پیش زمینهاى؛
4ـ مصاحبه؛
5ـ پردازش مصاحبه؛
6 ـ ارزیابى تحقیق و مصاحبهها و در نتیجه بازگشت به گام نخست یا ادامه مسیر به گام هفتم؛
7ـ ساماندهى و ارائه دستاوردهاى و نتایج؛
8 ـ ذخیره سازى آرشیوى دادهها.(1)
شاید بتوان این مراحل را به صورت زیر و با بسط بیشترى بیان کرد:
1ـ وقوع حادثه؛
2ـ احساس نیاز مصاحبهگر یا مؤسسه حمایت کننده او به انجام مصاحبه؛
3ـ انتخاب مصاحبه شونده؛
4ـ طراحى فرایند کار: تدوین پرسشها، زمانبندى برآورد امکانات مورد نیاز و مانند آن؛
5ـ مصاحبه اولیه با ابزارهاى ثبت مصاحبه، مانند کاست، ویدئو و مانند آن؛
6ـ تبدیل مصاحبه شفاهى به متن کتبى؛
7ـ ویرایش و آماده سازى؛
8 ـ تولید نهایى متن کتبى.
نقش و جایگاه مصاحبه کننده و مصاحبه شونده در تاریخنگارى شفاهى
بىتردید در تاریخنگارى شفاهى مصاحبهگر و مصاحبه شونده هر دو سهمى تعیین کننده دارند و آگاهى این دو از روشها و آداب مصاحبه و گفت و گوى علمى ـ علاوه بر سرمایه علمى و آگاهى تاریخى ـ در ارائه اثرى شایستهتر مؤثر خواهد بود. در اینباره، باز هم سخن
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Jodith Moyer, Ibid.
(8)
--------------------------------------------------------------------------------
خواهیم گفت، اما از جنبه شکلى، مصاحبه شونده یکى از سه نقش زیر را ایفا مىکند:
1ـ بیان مشاهدات خود از یک حادثه یا مقطع تاریخى که در آن نقشى نداشته است؛
2ـ بیان نقش خود در یک حادثه یا برهه تاریخى؛
3ـ تلفیقى از حالت اول و دوم.
انتخاب هر یک از این نقشها، نتیجه عوامل مختلفى مانند انگیزه مصاحبه، نوع نیاز مصاحبهگر، انواع مصلحتاندیشىها و مواردى از این دست است.
از زاویهاى دیگر، مصاحبهگر یا پژوهشگرِ تاریخنگارى شفاهى نیز معمولاً در انتخاب مصاحبه شونده یکى از سه روش زیر را پیش مىگیرد:
1ـ انتخاب یکى مصاحبه شونده و متمرکز و محدود کردن خود به آن چه او بر زبان مىآورد. بیشتر کتابهاى تاریخ شفاهى موجود در بازار از این نوع هستند؛
2ـ انتخاب چند مصاحبه شونده و درهم کرد مصاحبه با آنها و ارائه نتیجه کار به صورت موضوعى. در این روش، مصاحبهگر بیش از دیگر روشها به پردازش دادههاى تاریخى مىپردازد. کتابهایى معدود مانند تاریخ شفاهى گروه ابوذر(1) و یا تاریخ شفاهى انقلاب اسلامى (از مرجعیت امام خمینى تا تبعید)(2) با این روش فراهم آمده است؛
3ـ انتخاب مصاحبه شوندگانى که خود با آنها مصاحبه نکرده است. در این روش، پژوهشگر تاریخنگارى شفاهى از میانه راه به این فرآیند مىپیوندد و نقش وى در این فرآیند در مقایسه با دیگر روشها، نقش کمرنگترى است، زیرا در مهمترین مرحله تاریخنگارى شفاهى که مرحله مصاحبه است، نقش نداشته است. در این روش، پژوهشگر تاریخنگارى شفاهى به فعالیتهایى مانند پیادهکردن مصاحبههایى که مستقل از اراده و تصمیم و مبنا و نیازهاى او انجام شده مىپردازد، مانند تاریخ شفاهى انقلاب اسلامى که از مصاحبههاى انجام شده از سوى رادیوى بىبىسى فراهم آمده است.
تعامل تاریخنگارى مکتوب و تاریخنگارى شفاهى
برخى تاریخنگاران، هم با منابع مکتوب تاریخى سر و کار دارند و هم خود را از منابع شفاهى محروم نمىسازند. تعامل بین تاریخنگارى شفاهى و تاریخنگارى مکتوب به دو شکل قابل تصور است:
--------------------------------------------------------------------------------
1 . رزا ناظم، تاریخ شفاهى گروه ابوذر.
2 . عبدالوهاب فراتى، تاریخ شفاهى انقلاب اسلامى.
(9)
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ استفاده از منابع مکتوب براى تکمیل یا نقد تاریخنگارى شفاهى: در این حالت، اگر مصاحبهگر، توان، فرصت و انگیزه علمى بالاترى داشته باشد، مىکوشد از منابع مکتوب هم براى بالا بردن غناى کار خود بهره گیرد؛(1)
2ـ بهرهگیرى از منابع شفاهى در فرآیند فراهم آوردن یک اثر مکتوب تاریخى: در این حالت، روش اصلى مورخ، بهرهگیرى از روش اسنادى و گردآورى اطلاعات کتابخانهاى است، اما فراخور موضوع، به منابع شفاهى هم مراجعه مىکند و به آنها ارجاع و استناد مىدهد.
ویژگىهاى تاریخ نگارى شفاهى
ویژگىهاى تاریخنگارى شفاهى که بیشترین کمک را به فهم ابعاد مختلف این گونه از تاریخنگارى مىکند، مىتوان اینگونه شمرد:
1 . پیوند با تاریخ معاصر: حیطه عمل تاریخنگارى شفاهى، تاریخ معاصر است و طبیعى است راهى براى گفتوگو با کسانى که در حوادث تاریخى دور حضور داشتهاند وجود ندارد. برهمین اساس، برخى نظریهپردازان، تاریخنگارى شفاهى را ابزارى حیاتى براى فهم ما از گذشتههاى نزدیک شمردهاند.
2 . ارزش واقعنمایى تاریخنگارى شفاهى: موضوع توان حقیقتنمایى تاریخ یکى از مهمترین مباحث فلسفه علم تاریخ است. خاستگاه این پرسش، فاصله زمانى بین ما و حادثه تاریخى است. این پرسش همواره ذهن نظریهپردازان تاریخ را به خود مشغول داشته است که آیا به راستى مىتوان با استفاده از روشهاى تاریخنگارى به تصویرى روشن از گذشتهاى که اکنون در دسترس ما نیست دست یافت؟
تاریخنگارى شفاهى به دلیل پیوند با تاریخ معاصر و سخن گفتن مصاحبه شونده از گذشتهاى که خود آن را مستقیما درک کرده است، توان حقیقتنمایى بسیار بیشترى در مقایسه با تاریخنگارى کتبى مربوط به گذشتههاى دور دارد. البته روشن است که این روشِ تاریخنگارى، آفات و آسیبهاى خاص خود را هم دارد که از آن جمله مىتوان به حب و بغضها و کینه و حسادتها (به اقتضاى المعاصرة حجاب(2)) و عجب و خودپسندىها اشاره
--------------------------------------------------------------------------------
1 . رزا ناظم، همان، ص 13-14.
2 . آئینهوند، علم تاریخ در گستره تمدن اسلامى، ج 1، ص 327.
(10)
--------------------------------------------------------------------------------
کرد که پژوهشگر تاریخ در استناد به منابع تاریخنگارى شفاهى نباید از اینها غفلت ورزد.
3 . منحصر نماندن حیطه تولید گزارش تاریخى به صاحبان اندیشه و قلم : مصاحبهشوندگان را از نظر توان بیان و نوشتن مىتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول، کسانى که از توان علمى مناسب برخوردارند و اگر به جاى سخن گفتن فرصت قلم به دست گرفتن بیابند گزارشى بالنسبه یکسان تولید مىکنند، و دسته دوم، کسانى که بهرهاى کافى از علوم نبردهاند و لذا توان قلم به دست گرفتن ندارند یا اگر چنین کنند توان نگارش مناسب و پردازش موضوع را ندارند. از مهمترین مزیتهاى تاریخنگارى شفاهى این است که میدان تولید گزارههاى تاریخى را از انحصار صاحبنظران قلم به دست بیرون مىآورد و مجالى مناسب، هم براى صاحبنظران غیرقلم به دست و هم براى تودههاى مردم فراهم مىآورد. جودیث مایور(1) در این زمینه مىگوید: در تاریخنگارى شفاهى، تنها نگاه و دیدگاه ثروتمندان و قدرتمندان، ارزش تاریخى ندارد، بلکه آحاد مردم از چنین خصلت و ارزشى برخوردارند.(2)
4 . آسانتر کردن فهم تاریخ : بیان ساده و روان تاریخ در روش تاریخنگارى شفاهى و فاصله گرفتن از شیوههاى متعارف تاریخنگارى موجب آسانتر شدن فهم تاریخ و افزایش تعداد افرادى است که به مطالعه تاریخ روى مىآورند. یک متن مکتوبِ تاریخى که در دوران معاصر نوشته شده است، حجم قابل توجهى ارجاع و پاورقى و نمودار و مانند آن دارد که معمولاً براى خوانندگانى که پژوهشگر یا دانشجوى تاریخ نیستند جاذبهاى ندارد، ولى متن تاریخى تولید شده در فرآیند تاریخنگارى شفاهى از بسیارى از این اضافات به دور است و به همین دلیل، از آن بیشتر استقبال مىشود. تاریخنگارى شفاهى از این نظر تا حد زیادى به کتابهاى خاطرات شباهت مىیابد.
5 . آسان کردن گفتوگوى بین نسلى : این که در قریب به اتفاق مصاحبههاى تاریخنگارى شفاهى، مصاحبه کننده متعلق به نسلى متأخر از نسلى است که مصاحبه شونده به آن تعلق دارد، امرى کم اهمیت نیست. این نکته سبب مىشود بتوان از تاریخنگارى شفاهى به عنوان یکى از ابزارهاى هموار کننده گفتوگوى بین نسلى بهره گرفت.
6 . تکیه و ابتنا بر حافظه : در مطالعات رایج تاریخنگارى، مورخ براى نگارش، سراغ منابع مختلف مىرود و حتى در حال نگارشِ خاطرات هم با تأمل و تعمق بیشترى قلم مىزند، ولى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Judith Mayor.
2 . http://www.dohistory.org/on your own/toolkit/oralHistory. htm1#WHATIS.
(11)
--------------------------------------------------------------------------------
در تاریخنگارى شفاهى، مصاحبه شونده ـ در بیشتر موارد ـ فارغ از این تأملات و خارج از این فرایند تنها به محفوظات ذهنى خویش بسنده مىکند و کلیه عوامل مؤثر بر استفاده بهینه از حافظه در اینجا ایفاى نقش مىکند. بنابراین، طبیعى است مصاحبه شوندهاى که حافظهاى قوى داشته باشد توان تولید گزارههاى تاریخى بیشتر و معتبرتر را دارد و برعکس، مصاحبه شوندهاى که چنین حافظهاى ندارد یا گزارشى کامل از یک حادثه به دست نمىدهد و بخشهایى از آن را وامى گذارد و یا مطالبى نادرست را در گزارش خود بیان مىکند.
7 . تکیه برمنطق و سبک گفتار : سبک گزارههاى تاریخى در تاریخنگارى شفاهى، سبک گفتار است و به همین دلیل از قواعد و ضوابط منطق نوشتار تبعیت نمىکند. یکى از مزیتهاى این سبک، امکان پرورش موضوع و بیان تفصیلى مطلب است که آن را بر نوشتن برترى مىدهد، بهویژه براى کسانى که اندوخته و تجربه علمى مناسب ندارند. بیان سلیس و روان موضوع و پرهیز از پیچیدگىهاى کلامى نیز از دیگر ویژگىهاى سبک گفتارى به جاى سبک نوشتارى است. برخى صاحبنظران تاریخنگارى شفاهى به وجه نگارشىِ سخن شفاهى توجه کردهاند.
8 . پیوند با فرهنگ عامه : به دلیل ویژگىهاى پیش گفته، آن هنگام که در تاریخنگارى شفاهى با تودههاى مردم مصاحبه مىشود، شیوه پاسخ دادن و محورهاى مورد توجه مردم، پلى است به سوى شناخت بیشتر فرهنگ عامه، به همین دلیل در متنهاى تاریخىِ برآمده از روش تاریخنگارى شفاهى، نمونهها و شواهد بیشترى براى زندگى اجتماعى مىتوان یافت، و برهمین اساس براى ثبت دادهها در تاریخنگارى شفاهى مىتوان از تجربیات و رهنمودهاى ثبت سنتهاى گفتارى شفاهى هم بهره گرفت.(1)
9 . وابسته بودن غناى گزارش تاریخى به چگونگى ایفاى نقش مصاحبهگر : تولید یک متن ارزشمند تاریخ شفاهى، بهویژه آنگاه که مصاحبه شونده فردى معمولى است، با میزان معلومات، مهارتها، بینش تاریخى و توانمندىهاى مصاحبهگر، پیوندى عمیق دارد. مصاحبه شونده در تاریخنگارى شفاهى، نقش مورخ را ایفا مىکند، ولى نقش مصاحبهگر نیز بسیار تعیین کننده است و از این نظر، متن تاریخ شفاهى را مىتوان محصول مشترک
--------------------------------------------------------------------------------
1 . براى نمونهاى از این مشابهت در زمینه ابزار کار، ر.ک: محمد طیب عثمان، راهنماى گردآورى سنتهاى شفاهى، ص 34-38. و بهویژه براى توصیهها و شیوههایى براى انجام مصاحبه، فصل پنجم با عنوان روش تهیه اسناد سنتهاى شفاهى.
(12)
--------------------------------------------------------------------------------
مصاحبه کننده و مصاحبه شونده دانست. از نظر حقوقى نیز حقوق متعلق به چنین اثرى، نه یکسره به مصاحبه کننده اختصاص دارد و نه به مصاحبه شونده، و مصاحبهگر بدون اجازه مصاحبه شونده، حق چاپ و انتشار مصاحبه را ندارد. از سویى دیگر، مصاحبه شونده، امکان مدیریت مصاحبه و فرآیند تولید گزارش تاریخى را دارد. در اینگونه تاریخنگارى، مصاحبهگر به مثابه نخستین مطالعهگر تاریخى که از سوى مصاحبه شونده (در نقش مورخ) ارائه مىشود، در گفتوگویى چهره به چهره، مورخ را وامىدارد تا آنچه مورد نیاز اوست به زبان آورد و مورخ عملاً در چارچوب پرسشهاى مطرح شده در مصاحبه، حرکت مىکند و نمىتواند هر آنچه خود مىخواهد بیان کند. یکى از تفاوتهاى کتابهاى خاطرات با تاریخنگارى شفاهى در همین نکته نهفته است که برخلاف تاریخ شفاهى، نویسنده خاطرات، محدودیت یا چارچوبى از پیش تعیین شده براى بیان گزارش تاریخى خود ندارد.
10 . کارکردهاى سیاسى ـ امنیتى تاریخنگارى شفاهى: گاه ممکن است از اطلاعات ارائه شده در تاریخنگارى شفاهى ـ هر چه به زمان تولید گزارش تاریخى نزدیکتر باشد ـ در حوزه سیاسى و امنیت ملى سوء استفاده شود.
11 . فراهم آوردن ماده خام براى بهرهمندىهاى بعدى : به دلیل تعدّد افرادى که در روىداد تاریخى حضور داشتهاند، متن برآمده از تاریخنگارى شفاهى به مثابه تنها یک سند در کنار چندین سند ممکنِ تاریخى است، لذا مىتواند و حتى باید تنها به عنوان یک ماده خام ذخیره شود تا با دیگر مواد تاریخى سنجیده شود. تاریخنگارى کتبى ـ جز در مورد نگارش خاطرات ـ پس از پردازش دادههاى تاریخى صورت مىبندد و تاریخنگارى شفاهى تنها به مثابه تولید دادههاى پردازش نشده تاریخى است.
12 . قابلیت برنامهسازى رسانهاى : همان گونه که در مراحل تاریخنگارى شفاهى ذکر شد، یکى از مراحل تاریخنگارى شفاهى، ثبت مصاحبه روى نوار کاست یا نوار ویدیویى است. این مسئله به دادههاى تاریخنگارى شفاهى قابلیت استفاده در برنامهسازى رسانهاى مىدهد. بدیهى است که در عصر رسانهها و ارتباطات نمىتوان از اهمیت این ویژگى چشم پوشید.
تاریخنگارى شفاهى و ارزشها و هنجارهاى دینى ـ فرهنگى
درباره شایستگى این شیوه ثبت حوادث تاریخى در یک جامعه دینى، تأملاتى وجود دارد
(13)
--------------------------------------------------------------------------------
که در فرصتى دیگر باید به آن پرداخت، اما اشاره به یکى از مهمترین پرسشهاى موجود در این زمینه، ضرورى به نظر مىرسد. گاه افراد متدین و داراى رویکرد اخلاقى از بیم آلوده شدن به شائبه ریا و خودستانى، تمایلى به سخن گفتن از پیشینه خود و نقش خود در حوادث نشان نمىدهند. شاید یکى از عوامل کم بودن تعداد شرح حالهاى خود نگاشت(1) در گذشته تمدنى ما همین نکته باشد. کتاب الاعتبار اسامة بن منقذ (م 584ق) را نخستین خود شرح حال نگارى در اسلام شمردهاند،(2) و پس از آن نیز تعداد این گونه منابع بسیار اندک و انگشت شمار است. شاید با توجه به فراوانى نسبى خاطراتى که بهویژه از سوى روحانیان در سالهاى اخیر روانه بازار شده است، دیگر زمینه تردید در این باره از بین رفته باشد، اما در عمل هنوز این شبهه یا این روحیه مصاحبهگریزى در قشرى قابل توجه از شخصیتهاى مذهبى در جامعه ما وجود دارد. به نظر مىرسد این روحیه بهرغم ارزش اخلاقى آن، با فرهنگ و آموزههاى اسلامى در زمینه بیان حقایق و پرهیز از کتمان آن، و با سیره بزرگان دین سازگارى ندارد. مرحوم طبرسى در مجمع البیان ذیل آیه شریفه 159 سوره مبارکه بقره، روایتى را به نقل از پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم این چنین بیان کرده است :
من سئل عن علم یعلمه فکتمه ألجم یوم القیامه بلجام من نار؛(3) هر که از دانشى پرسیده شود و آن را پنهان کند، روز قیامت با افسار آتش به لگام بست خواهد شد.
این موضوع، بهویژه آن گاه که اظهار علم به جلوگیرى از انحراف و بدعت مىانجامد، اهمیتى بیشتر مىیابد. در روایتى از صادقین علیهماالسلام نقل شدهاست:
إذا ظهرت البدع فعلى العالم أن یظهر علمه فإن لم یفعل سلب منه نور الإیمان؛(4) وقتى بدعتها آشکار شود، بر عالم است که علم خویش را آشکار سازد و اگر چنین نکند نور ایمان از او گرفته خواهد شد.
یونس بن عبدالرحمن، راوى این حدیث در ماجراى سرباز زدن عدهاى از یاران امام هفتم علیهالسلام از تبعیت امام هشتم علیهالسلام که به پیدایش واقفیه انجامید و ضمن اشاره به مبارزه خود با آنها، به این حدیث استناد مىکند.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Auto Biography.
2 . آئینهوند، همان، ص 325.
3 . طبرسى، مجمع البیان، ج 1، ص 241.
4 . صدوق، علل الشرائع،، ص 235-236.
(14)
--------------------------------------------------------------------------------
با توجه به اطلاق آشکار ساختن علم در این روایات و نکوهش پنهان نگاه داشتن آن، بهروشنى مىتوان شکلهاى مختلف آشکار ساختن اطلاعات تاریخى را هم ـ بهویژه در شرایطى که در آن مصلحتى نهفته باشد ـ در زمره مصادیق اظهار علم قرار داد. شاهدى دیگر در این زمینه، بیان فضایل و پیشینه امیرالمؤمنین على علیهالسلام از زبان و قلم خود آن حضرت است که در چندین خطبه(1) و نامه(2) در نهج البلاغه منعکس شدهاست.
جمعبندى
تاریخنگارى شفاهى به عنوان گونهاى نو از تاریخنگارى، بهتدریج منزلتى در خور بهدست آورده و اکنون به عنوان روشى سودمند مورد استفاده و اقبال تاریخپژوهان است. شناخت مبانى، ابعاد و قابلیتهاى این شیوه تاریخنگارى مىتواند بهرهگیرى بهینه از آن را قوت بخشد. به نظر مىرسد استفاده از این روش مىتواند در برطرف کردن پارهاى خلأهاى پژوهش تاریخى در کشورمان نقشى مؤثر ایفا کند. به عنوان مثال شاید گردآورى دادههاى لازم براى حیطه پژوهشى تحول دهههاى اخیر در تاریخ تشیع با تأکید برفضاى نهادهاى آموزشى شیعى جز به مدد بهره جستن از این روش میسور نباشد. همچنین کاوش در تاریخ اجتماعى دوران معاصر و عبور پژوهشگران از لایههاى سطحى تاریخ و رخنه به لایههاى زیرین آن نیز سخت نیازمند بهرهگیرى از شیوه تاریخنگارى شفاهى است.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . نهج البلاغه، خطبههاى 56، 67، 74، 172 و 192.
2 . همان، نامههاى 6، 9، 10، 17، 28 و 64.
(15)
--------------------------------------------------------------------------------
فهرست منابع
1 . قرآن کریم.
2 . نهجالبلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ مکرر.
3 .آئینهوند، صادق، علم تاریخ در گستره تمدن اسلامى، ج 1، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1377 .
4 . صدوق، ابوجعفر محمدبن على، علل الشرائع، قم، مکتبه الداورى، [بىتا] .
5 . طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 1، قم، کتابخانه آیتاللّه العظمى مرعشى نجفى، 1403ق .
6 . عثمان، محمد طیب، راهنماى گردآورى سنتهاى شفاهى، ترجمه عطاء اللّه رهبر، تهران، آناهیتا (به سفارش سازمان میراث فرهنگى کشور)، 1371 .
7 . فراتى، عبدالوهاب، تاریخ شفاهى انقلاب اسلامى (از مرجعیت امام خمینى تا تبعید)، چاپ اول: تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1379 .
8 . ناظم، رزا، تاریخ شفاهى گروه ابوذر، چاپ اول: تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1382 .
9. Baum, Willa K, Transcribing and Editing Oral History. Walnut Creek, Cal.: Alta Mira Press, 1991.
10. Ericson, Stacy. A Field Notebook for Oral History. 4th ed. Rev. by Troy Reeves. Boise: Idaho Oral History Center, 2001 To order, phone 208/334-3863.
11. Everett, Stephen , Oral History; Techniques and procedures; (Center of Military History, 1992.
12. Frisch, Michael, A Shared Authority; Essays on the Craft and Meaning of Oral
(16)
--------------------------------------------------------------------------------
and public History, Albany, State University of New York Press 1990.
13. Gluck, Sherna Berger, and Daphne Patal. Women's Words: The Feminist Practice of Oral History. New York: Routledge, 1991.
14. Grele, Ronald J., ed, Envelopes of Sound: Six Practitioners Discuss the Method, Theory, and Practice of Oral History and Oral Testimony. 2d ed. Chicago: Precedent Publishing , 1985.
15. Moyer, Judith, Step-by-Step Guide to Oral History, 1993, Revised 1999.
16. Ritchie, Donald A. Doing Oral History. New York: Twayne Publishers, 1994.
17. Sitton, Thad, O. L. Davis, Jr., and George Mehaffy . Oral History: A Guide for Teachers (and Others). Austin: University of Texas Press, 1983.
18. Thompson, Paul. The Voice of the Past: Oral History , 3d ed. Oxford: Oxford University Press, 2000.
19. Yow, Valerie Raleigh. Recording Oral History: A Practical Guide for Social Scientists. Thousand Oaks, Calif.: SAGE Publicaticns, 1994.
20. http:// www.baylor.edu/Oral History/Bibliography.htm.
21. http:// www.dickjnson.eduloha.
پایگاه خبرى براى اطلاع رسانى همایشها، طرحها، تازههاى نشر و مانند آن در حوزه تاریخنگارى شفاهى .
ـ یادآور مىشود تاریخ استفاده از پایگاههاى اطلاعرسانى، فروردین ماه 1384 مىباشد.
(17)