فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۷٬۹۲۷ مورد.
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
38 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: تکدی به عنوان یکی از تجلیات شایع فقر، ناشی از نابه سامانی های اقتصادی و اجتماعی است. این پدیده در دوره قاجار پیامدهای گسترده اجتماعی دَرپی داشت. در پژوهش حاضر براساس گزارش دولتی مهمی از دوره ناصری درباره گروه متکدیان در ولایت گروس، درصددیم تا پدیده تکدی و تحلیل ویژگی های گروه متکدیان (جنسیت، سن، شیوه های رفتاری) را بررسی کنیم و شماری از علل روی آوری دسته های متکدیان به این رویه را بازشناسی کنیم.روش / رویکرد: در این پژوهش برای شناسایی اطلاعات و تحلیل و پردازش آن در قالب مقوله های مربوط به این پدیده از شیوه تحلیل مضمون برپایه منابع کتاب خانه ای و اسناد بهره بردیم. پرسش محوری این پژوهش به وضعیت پدیده تکدی و ویژگی های گروه متکدیان در ولایت گروس مربوط است.یافته ها: تکدی در ولایت گروس در سنین مختلف وجود داشت. جامعه 36درصدی زنان متکدی نشانه شکنندگی خانواده های فرودستان دربرابر عامل فقر و روی آوری به تکدی است. ازسوی دیگر اقدام کارگزار دولت در تهیه و ارسال گزارش رسمی -که مستلزم جمع آوری اطلاعات متکدیان بوده است- نشان دهنده تعداد قابل توجه این گروه و دغدغه های حکومت محلی و شاید دولت مرکزی درباره آثار اجتماعی این امر (ازجمله اختلال در نظم و امنیت) بوده و به احتمال به چاره اندیشی دراین باره معطوف بوده است. البته برنامه خاصی از مقابله با تکدی و یا سامان دهی متکدیان در این ولایت در دست نیست.
سال یابی مطلق ملاط های باستانیِ پایه آهکی با استفاده از روش کربن 14C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال یابی ملاط های باستانی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی، به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه باستان شناسی، همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. با پیشرفت علوم و پدیدار گشتن رویکردهای علوم میان رشته ای، استفاده از انواع روش های فیزیکی و شیمیایی برای بررسی های باستان سنجی ابنیه و آرایه های معماری، جایگاه ویژه ای یافته است. سال یابی یکی از محورهای مورد بحث در پژوهش های سنجه پذیر است و با توجه به اهمیت آن در مطالعات باستان شناختی می تواند به درک توالی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی منجر شود. نزدیک به 60 سال از انجام آزمایش ها مربوط به سال یابی رادیو کربنی 14C می گذرد و در این میان سال یابی رادیو کربن ملاط یکی از چالشی ترین پژوهش ها در این زمینه بوده است؛ زیرا امکان ارزیابی سال یابی مطلق برای این مصنوعات توسط رادیو کربن بستگی فراوانی به نحوه نمونه برداری و خالص سازی بست کربنی آن دارد. این مقاله با مروری بر تلاش های انجام یافته در زمینه سال یابی ملاط های باستانی به گونه شناسی انواع ملاط قابل سال یابی و بررسی دستورالعمل های مورد استفاده جهت انجام خالص سازی بست کربنی، با روش هایی نوآورانه و کارآمد می پردازد. همچنین به بررسی روش های جانبی ازجمله بررسی های کانی شناسی و سنگ شناسی ملاط های باستانی، به عنوان روش های مکمل برای سال یابی 14C پرداخته است.
تأمین آبِ شهر ساسانی-اسلامی گُندی شاپور از قنات های رودخانه ای شهر دزفول؛ طرح یک فرضیه
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
171 - 195
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش مهمی در رونق اقتصادی و آبادانی در دوره ساسانی داشته است، ساسانیان با ساخت سازه های آبی متناسب با چشم انداز محیطی منطقه و وضع قوانین جهت بهره برداری آب، بستر لازم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم آوردند. وجود رودخانه های دائمی هم چون دز و کرخه در خوزستان، شرایط را مهیا کرد تا افزون بر تأمین آب موردنیاز استقرار گاه های منطقه، با ساخت سازه هایی هم چون پُل بند، کانال، قنات و دیگر سازه های آبی بتوانند کمبود آب آشامیدنی، صنعتی و کشاورزی دیگر مناطق دور از رودها را که خاک حاصل خیز داشتند، فراهم کنند. در این زمینه تأمین آب شهر و زمین های کشاورزی گُندی شاپور با فاصله 15کیلومتری از رود دز، ازطریق اندام های آبی متعددی انجام شد؛ در این میان، قنات های رودخانه ای، نقش اساسی در انتقال آب مطمئن رودخانه دز به این شهر و زمین های کشاورزی آن داشته است. بررسی های میدانی باستان شناختی نگارندگان، موجب شناسایی سازه های آبی جدیدی ازجمله: پل بند، قنات ها و کانال های وابسته به آن گردید که پیش از این، تنها بخش کوچکی از این آثار شناسایی شده بودند. قرارگرفتن بخش قابل توجهی از این آثار در ضلع شرقی رودخانه دز و امتداد شماری از آن ها تا نزدیکی گُندی شاپور، این فرضیه را که منبع اصلی تأمین آب این شهر، قنات های رودخانه ای بوده، مطرح می کند؛ مسئله ای که در نوشته های تاریخی نیز قابل ردیابی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آب دائمی موردنیاز شهر گُندی شاپور چگونه تأمین می شده و در این بین قنات های رودخانه ای چه جایگاهی داشته و ارتباط فیزیکی قنات ها با شهر چگونه بوده است؟ روش این پژوهش به صورت تاریخی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های میدانی و منابع تاریخی است. بررسی تصاویر ماهواره ای نشان از نقش پُررنگ بهره برداری از قنات برای انتقال آب به گندی شاپور از رودخانه دز در دوره ساسانی داشته؛ هرچند بخشی از قنات های دزفول، به دوره ای متأخرتر از دوره ساسانی و حتی به عصر صفوی قابل انتساب است.
واکاوی ویژگی های معماری قلعه های حاشیه غربی و جنوبی بیابان لوت کرمان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
225 - 257
حوزههای تخصصی:
استان کرمان باوجود برخورداری از آثار فراوان تاریخی، آن طورکه شایسته است مورد پژوهش قرار نگرفته است. یکی از بخش های دورافتاده این منطقه، حاشیه بیابان لوت است که به رغم وجود تعداد زیادی قلعه به جای مانده، تاکنون مطالعه ای جامع درمورد آن صورت نپذیرفته است. در این پژوهش سعی شده با هدف روشن ساختن ویژگی های معماری و علت تعدد قلاع به مطالعه و بررسی آن ها با روش توصی-تحلیلی و استدلال منطقی پرداخته شود. ابزار این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و میدانی از 140 قلعه موجود در منطقه بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد تعدد قلاع به دوعامل اقلیمی و امنیتی برمی گردد. آب فراوان و قرارگیری برسر راه های بازرگانی موجب ثروت منطقه شده بود. ازطرفی منابع آب نقطه ای و محدودیت آن ها موجب پراکندگی و ایجاد فاصله بین ساختارهای زیستی و افزایش ناامنی شده بود. براساس منابع تاریخی راهزنان بیابانگرد نیز در منطقه حضور گسترده ای داشته اند. تمامی این عوامل به علاوه فن های مقابله با طوفان های سهمگین شن موجب شده بود تا شهرها و روستاهارا در میانه حصارهای مرتفع بسازند و یا این که در درون و یا پیرامون آن قلعه ای برای استفاده در مواقع ضرورت ایجاد نمایند که این عوامل باعث تعدد قلاع در منطقه مورد بررسی شده است. این امر هم چنین موجب شده اکثریت قلاع منطقه کارکرد مسکونی داشته باشند و در داخل یا پیرامون شهرها و روستاها ساخته شوند و دیگر کارکردها و استقرارها از فراوانی کمتری برخوردار باشند. معماری قلاع و استحکامات دفاعی منطقه نیز، از معماری متداول قلاع فلات مرکزی، به جز در موارد استثنایی، پیروی می کند؛ بدین صورت که اکثر قلاع از هندسه مربع و مستطیل پیروی کرده و در مواردی برگرفته از شرایط اقلیمی و زمینه ای هندسه نامنتظم، ذوزنقه و متوازی الاضلاع شده است. مصالح مورداستفاده بوم آورد و به دلایل سهولت ساخت، سرعت تولید انبوه، هزینه کمتر و استتار، در قلاع دشتی، خشت و چینه و در قلاع کوهستانی، سنگ بوده است. اغلب برج ها در گوشه ها و میانه اضلاع با کارکرد دیدبانی، دفاعی و سازه ای ساخته شده و درمواردی برج هایی در میانه قلعه با کارکرد صرفاً دیدبانی دیده می شود. ساختار دفاعی اغلب قلاع نیز مبتنی بر حصار و برج است و هرچه بر ثروت و جمعیت قلاع مسکونی افزوده می شده تعداد لایه های دفاعی بیشتری ایجاد شده است.
نقش چریک های فدایی خلق در تبدیل مسئله ارضی به مسئله ملی در غائله گنبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
126 - 150
حوزههای تخصصی:
سازمان چریک های فدایی خلق ایران به عنوان گروهی مبارزاتی با ایدئولوژی چپ مارکسیستی که خود را در گرفتن سهم مناسبی از قدرت سیاسیِ پس از پیروزی انقلاب ناکام می دید، از فترت به وجودآمده از زمان سقوط رژیم پهلوی تا تثبیت جمهوری اسلامی استفاده کرد و توانست با ایجاد سازمان هایی با ایدئولوژی مارکسیستی و تمایلات جدایی طلبانه در منطقه ترکمن صحرا، بخشی از فعالان و مردم ناراضی منطقه ترکمن صحرا را به سمت غائله ای سوق دهد که به دو جنگ معروف گنبد در سال های ابتدایی انقلاب ختم شد.
هدف: روشن کردن ریشه های اقتصادی غائله گنبد و چگونگی دگردیسی آن به سمت مطالبات جدایی طلبانه و قوم گرایانه توسط چریک های فدایی خلق.
دستاوردهای این پژوهش که با روش درون نگر و براساس فهم انگیزه های درونی عوامل دخیل در غائله گنبد انجام شده است حاکی است که انباشت نارضایتی تاریخی مردم منطقه گرگان و دشت (دشت های باز اطراف گرگان) و ترکمن صحرا از مسئله ارضی و غصب زمین های حاصلخیز کشاورزی شان در سال های متمادی، خصوصاً در دوره پهلوی، سبب بدبینی آن ها به حکومت های مرکزی و تمایلات گریزازمرکز بین آن ها شده بود. شرایط دوسویه مسئله ارضی و تمایلات گریزازمرکزِ قوم ترکمن، با شرایط مبارزاتی ایده آل در آموزه های چپ جهانی یعنی «حرکت از مسئله ارضی به مسئله ملی» در جوامع دهقانی، کاملاً منطبق بود و سازمان چریک های فدایی خلق نیز به عنوان یک سازمان مبارزاتی کمونیستی در ایران به آن پایبند بود و همین عامل کلید فهم چرایی و چگونگی حضور سازمان در غائله گنبد است.
بازآفرینی خانقاه رشیدی و شناخت موقعیت مکانی آن بر مبنای شناسایی ژئوفیزیکی پلان سازه بزرگ تپه شرقی ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرچه رشیدیه توسط خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در (7-8 ه.ق/ 13-14 م) در شمال شرقی شهرستان تبریز، ساخته شد. این شهرچه شامل دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی بود. یکی از مهمترین بخش های ربع رشیدی، خانقاه رشیدی بود که شامل سه بخش تابخانه، صفه و طنبی است. با این حال، به دلیل زلزله های ویرانگر و جنگ های حکومتی در تبریز، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به شدت آسیب دیده و از بین رفته است؛ بنابراین مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه، محدود به وقفنامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی خانقاه به عنوان یکی از بخش های مهم در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت ساختار معماری خانقاه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقفنامه است. هدف دیگر این تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی خانقاه بر مبنای مطالعات ژئوفیزیکی سایت تاریخی ربع رشیدی است. این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکاء بر وقفنامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس با نمونه بنای مشابه به جای مانده از آن دوره، ساختار معماری پلان خانقاه ترسیم و سپس بر اساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که پلان خانقاه ربع رشیدی با پلان خانقاه چلبی اوغلو در سلطانیه (8 ه.ق/ 14 م) تطابق دارد. این شباهت ها نشان می دهد که الگوی پلان خانقاه های دوره ایلخانی، ممکن است دو طبقه باشد و شامل صحن مرکزی با دو ایوان در شمالی و جنوبی (ایوان جنوبی بزرگتر)، تالارهایی در دو سمت و حجره هایی در اطراف صحن بوده است. همچنین، بر اساس مطالعات ژئوفیزیکی و تحلیل های انجام شده، موقعیت احتمالی خانقاه نیز ممکن است نزدیک به سازه ای باشد که در جنوب شرقی محوطه باستانی ربع رشیدی کشف شده است و به گفته پژوهشگران، به قرن هشتم ه.ق / چهاردهم م مربوط می شود.
The Role of the Ambassadors of Iran and the Netherlands in the Formation and Consistency of Political-Economic Relations between the Two Countries in the Safavid Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
15 - 27
حوزههای تخصصی:
The Safavid era in Iran coincides with the growth of international trade relations and interaction with European East India companies. The Safavid kings wanted to establish relations with the East India Company, especially the Dutch East India Company, for various reasons. The Dutch were able to surpass their European counterparts in their dealings with the Safavid government by using economic, commercial and sometimes political initiatives, and what kept the Dutch ahead of their other European rivals was the commercial approach of the Dutch ambassadors and political representatives in their dealings with Iranian representatives and officials, the Dutch ambassadors and political representatives tried to spend on commercial activities and the opening of trade House in the ports of the Persian Gulf, so that they could monopolize the trade of the East. Accordingly, the purpose of this study is to study the role of the ambassadors of Iran and the Netherlands in the formation and consistency of political-economic relations between the two countries. The research method in this article is descriptive-analytical. The findings of the research show that the expansion of Iran's foreign relations with the Dutch government during the reign of Shah Abbas and the gradual access of the political representatives of this government to Iran, led to the prosperity of Iran's foreign trade. Iran's geographical position, was a suitable arena in which ambassadors and businessmen of different countries could pursue their trade goals in the shortest time and at the lowest cost.
تحلیل الگوی استقرار محوطه های مس وسنگ اسلام آباد غرب با استفاده از مدل های GIS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
71 - 89
حوزههای تخصصی:
عصر مس وسنگ از جمله ادوار مهم پیش از تاریخ ایران است. تحولات این دوره در زاگرس مرکزی، در ادامه دوره نوسنگی ظهور نموده است. از مناطق مهم زاگرس مرکزی که دارای استقرارگاه های زیادی در رابطه با عصر مس وسنگ بوده، دشت اسلام آباد غرب در غرب کرمانشاه است. با وجود غنای فرهنگی دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ، تاکنون مطالعه هدفمندی به منظور روشن نمودن وضعیت محوطه های دوره مس وسنگ این ناحیه صورت نگرفته است. نگارنده در این پژوهش سعی در یافتن پاسخ پرسش های ذیل داشته است: الگوهای استقراری دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ به چه صورت بوده است؟ تغییرات الگوهای استقراری در ادوار قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد غرب را چگونه می توان تحلیل نمود؟ به نظر می رسد چند عامل از جمله منابع آبی، ارتفاع از سطح دشت و راه های ارتباطی در شکل گیری استقرارگاه های این ناحیه در عصر مس وسنگ مؤثر بوده اند. بررسی ها و مطالعات انجام شده در این دشت تاکنون ۶۵ محوطه باستانی را در رابطه با عصر مس وسنگ نشان داده است. برخی از این محوطه ها دارای هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ هستند. اطلاعات مکانی گردآوری شده در این پژوهش، با استفاده از روش مطالعات علم GIS و اجرا در نرم افزار ArcGIS مورد مطالعه قرار گرفته اند. مبنای این مطالعات، فاصله هر محوطه استقراری با نزدیک ترین رودخانه یا منبع آبی و سطح ارتفاع آن نسبت به دشت اسلام آباد و دیگر آیتم های مؤثر است. تمام محوطه ها وارد نقشه های تحلیلی شده و این نقشه ها در هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد ترسیم شده اند.
قلعه توس نوذر دژی ناشناخته از اسماعیلیان در کوه خرازان شهرستان تفرش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
115 - 145
حوزههای تخصصی:
قلعه توس نوذر بر روی برونزدی صخره ای در میانه دره ای به نام برف چال که در جهت شمالی جنوبی کشیده شده در دهستان خرازان و بر مسیر راه تفرش به ساوه مکانیابی و ساخته شده است. به گمان علت و چرایی ایجاد قلعه توس نوذر در ادوار مختلف تاریخی و بعد آن را بایستی در وضعیت جغرافیایی و اجتماعی این منطقه جستجو کرد. این قلعه و پیرامون آن برای دستیابی به اطلاعات صورت پیمایشی بررسی شد. قلعه توس نوذر دارای دو بخش اصلی یعنی ارگ که در بخش فوقانی برونزد صخره ای ایجاد شده و به سختی قابل دسترس است. این بخش قلعه که ارگ اصلی قلعه روی آن بنا شده شامل اتاق های متعددی است، از مصالح لاشه سنگ و گچ نیم کوب و آجر ساخته شده اند. به علت کمبود سطح قابل استفاده این بخش دارای بافت معماری فشرده ای است و سازندگان و معماران برای بسترسازی و ایجاد فضاها ناچار بوده اند ابتدا با ساخت وسازهایی شیب قسمت فوقانی صخره را گرفته و سپس بر روی آنها فضاهای مورد نظر را ایجاد کنند. در قسمت جنوبی در بستر صخره ای چند مخزن و آب انبار مستطیلی شکل در جهت شمالی جنوبی ایجاد شده است. بخش پائین دست شامل دامنه های برونزد صخره ای است که در برگیرنده بناهای ساکنان عادی و دیگر تأسیسات مربوط به این بخش قلعه است. این قلعه بر اساس داده های باستان شناسی در دوره اشکانیان بنیاد گذاشته شده و در دوره ساسانیان همچنان مورد استفاده بوده است. در دوره اسماعیلیان این قلعه با توجه به موقعیت خاص آن دوباره مورد توجه و بازسازی قرار می گیرد. در معماری و ساخت این این قلعه تمامی شاخصه هایی که در ساخت و مکانیابی قلعه های اسماعیلی که در مناطق دیگر ایجاد شده اند، به کار گرفته شده است. داده های سطحی نیز نشان دهنده استفاده و حیات این قلعه در دوره تاریخی و همچنین حضور آغازین اسماعیلیان تا پایان آنها و انهدام قلعه توسط مغولان است. بنابراین، در این مقاله ضمن ارائه مقدمه ای، به متون تاریخی و همچنین توصیف و تحلیل قلعه توس نوذر و داده های به دست آمده از آن پرداخته شده است.
تحلیل واکنش تجار در مواجهه با واگذاری امتیاز دخانیات به شرکت های آمریکایی در سال 1312ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره رضاشاه دولت برای کسب درآمد بیشتر تعدادی از محصولات زراعی همچون دخانیات را در انحصار خود درآورد و زان پس، بدون در نظرگرفتن منافع مردم به بهانه تأمین مخارجِ طرح های اقتصادی اقدام به اعطای آن به دولت های بیگانه نمود تا بدین طریق، به سودهای کلانی دست یابد. بنابراین هدف از انجام این تحقیق پاسخ گویی به این سؤال است که واکنش بازرگانان و مردم نسبت به اعطای امتیاز دخانیات به شرکت های آمریکایی چه بود؟ فرضیه ی حاصله چنین است که، با اعطای امتیاز دخانیات به شرکت ها و سرمایه داران آمریکایی درآمد تاجران ایران که این کالای مهم را دادوستد می کردند به شدت کاهش یافت و نیز آزادی تجارت آنان محدود شد و بدین ترتیب، اکثریت آنان در جهت احقاق حق خود نسبت به عملکرد دولت اعتراض و خواهان لغو چنین امتیازی شدند. این پژوهش با تکیه بر اسناد و منابع معتبر تاریخی ابعاد مختلف موضوع را بررسی می نماید. یافته ها نشان می دهد دولت پهلوی با وجود آگاهی از اوضاع معیشتی نامناسب و نیز اعتراض های گسترده مردم، وعده های کذب به آن ها می داد و معتقد بود که اعطای این امتیاز به آمریکایی ها مشکلی برای اقتصاد کشور در پی نخواهد داشت اما با توجه به محتوای اسناد می توان به درستی فهمید که تنها منفعت دولت را مد نظر قرار داده بودند.
خوانش معانی و مفاهیم چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۳۸۵-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
استان لرستان در طول تاریخ به عنوان یکی از مسیرهای اصلی اتصال پایتخت ها و شهرهای مهم ایران عمل کرده است. نیاز به ایجاد ارتباطات سریع و پایدار میان این مناطق، باوجود رودهای خروشان و دره های عمیق، ساخت پل های بزرگی را ضروری ساخته است. این پل ها که به عنوان عناصری طبیعی و تعامل پذیر با انسان شناخته می شوند، طی دوره های مختلف در محدوده جغرافیایی زاگرس مرکزی لرستان ساخته شده اند. هدف از احداث این سازه ها، برقراری ارتباط با تمدن های بزرگ و تحقق جنبه های گوناگون حقوق بشر، شامل: روابط مذهبی، قومی، اقتصادی و فرهنگی، و هم چنین ایجاد رفاه، امنیت و تسهیل زندگی در مناطق سخت گذر کوهستانی بوده است؛ به همین دلیل، این پل ها می توانند بازتاب دهنده مفاهیم مرتبط با منظر فرهنگی باشند. بررسی این پل ها و مناظر فرهنگی مرتبط با آن ها می تواند علاوه بر حفاظت از خود پل ها، به شناسایی و صیانت از اجزای تشکیل دهنده این مناظر فرهنگی کمک شایانی کند. از سوی دیگر، گام نخست و اساسی در این مسیر، شناسایی دقیق چالش هایی است که تاکنون شناسایی یا طبقه بندی نشده اند؛ از این منظر، هدف اصلی این پژوهش، بررسی چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان با استفاده از تحلیل و بررسی اسناد و مدارک مرتبط با این حوزه است. برهمین اساس، پرسش های پیشِ رو مطرح می شوند؛ عوامل به وجودآورنده چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان کدامند؟ چگونه می توان به ساختاری دسته بندی و طبقه بندی شده از چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان دست پیدا کرد؟ در این پژوهش، گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی، روی پل های تاریخی ارزشمند رودخانه کشکان انجام گرفته و در ادامه خوانشِ مفاهیمِ چالش ها و زیرمجموعه های آن ها ازطریق تجزیه وتحلیل به روش پژوهش تحقیق کیفی انجام گرفته است. تحلیل داده ها از طریق عملیات کدگذاری در سه سطح انجام و درنهایت چالش ها و زیرچالش های مرتبط با آن در شش دسته کلی با توجه ویژگی ها و شاخصه های نمونه های مطالعاتی دسته بندی شدند.
برنامه های عمرانی بنیاد خاور نزدیک در ایران دوره محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
168 - 208
حوزههای تخصصی:
محور سیاست خارجیِ آمریکا در دهه چهل و پنجاه میلادی بر کمک های اقتصادی، نظامی و فنی به ملل جهان سوم بود. کشورهایی که ازنظر ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک دارای موقعیت حساس تری در معادلات حال و آینده بودند؛ تا علاوه بر افزایش نفوذ آمریکا، از خطر سقوط این کشورها به ورطه کمونیسم جلوگیری کند. ایده «تهدید کمونیسم» به برنامه کمک های خارجی دولت و بنیادهای آمریکایی در پیشبرد سیاست خارجی آمریکا انسجام، جهت و اهمیت استراتژیک داد. تلاش های آموزشی، کمک های فرهنگی و عمرانی بنیادهای آمریکایی در کشورهای جهان سوم، مکمل کمک های خارجی و مالی دولت آمریکا بود. شرایط ورود بنیاد خاور نزدیک به ایران، آثار فعالیت های توسعه ای آن بر عمران روستایی ایران و بررسی اینکه آیا سیاست ها و فعالیت های این بنیاد با سیاست خارجی دولت آمریکا در ایران تنظیم می گردید، مسئله این مطالعه است که با روش تحلیل تحقیق تاریخی و برپایه منابع اسنادی انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد درحالی که بنیاد خاور نزدیک اصل خود را «پرورش اراده خیر و خودیاری روستائیان» معرفی می کرد، ترومن رئیس جمهور آمریکا، بنیاد خاور نزدیک را «پتانسیلی برای تقویت استراتژی گسترده مهار» (کمونیسم شوروی) تعریف می کرد و با ارائه حمایت های مالی، یک رابطه متقابل با آن ایجاد نمود. بنیاد با فشار دولت آمریکا، برای تسریع در برنامه های خاص توسعه ای و مورد تأیید وزارت خارجه آمریکا روبه رو شد که منجر به انحراف در اهداف اولیه بنیاد گردید.
ایده بیناسوبژکتیو: حل معضل تعامل ابژه و سوبژه در مرمت آثار نقاشی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۴۳۳-۴۱۱
حوزههای تخصصی:
رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در بازه های زمانی مختلف در تاریخ سعی داشته اند تا مبتنی بر ادعای خود برای فهم آثار هنری و هم چنین تغییر طبع مرمتگران و مخاطبان هنر، حقانیت خود را به اثبات برسانند؛ اما هر یک در بستر خود دارای نقصان هایی هستند که وجوهی از اثر هنری را در روند مرمت، تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد به روش تحقیق بنیادی نظری و با تکیه بر داده های کتابخانه ای و نمونه آثار مرمتی به بررسی سه دوره فکری مختلف در مرمت آثار نقاشی بپردازد. برای نیل به این هدف، در سه خوانشی متفاوت: آرای نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره نگاه داشت علمی در نیمه اول سده 20م.، و درنهایت نگره معاصر نگاه داشت در اواخر سده 20 و آغار سده 21م. پرداخته می شود؛ لذا مهم ترین پرسش های موجود بدین شرح خواهد بود: معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره علمی نگاه داشت و معاصر در چیست و چگونه می توان به تفاهمی مشترک میان آن ها دست یافت؟ چگونه می توان با خوانش آرای هابرماس براساس ایده بیناسوبژکتیو به حل معضل نقصان های دو رویکرد سوبژکتیو و ابژکتیو دست پیدا کرد؟ بر این اساس رهیافت معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو و تلاش برای نیل به تفاهمی مشترک میان سوبژه ها در ایده بیناسوبژکتیو جستجو می شود. هدف اصلی پژوهش بررسی و ارائه ایده بیناسوبژکتیو در مرمت برای حل معضل نقصان های دو رویکرد مذکور است. در پایان این پژوهش با خوانش آرای «هابرماس»، سعی دارد تا ایده بیناسوبژکتیو را تبیین و نیاز جهان اجتماعی پیرامون و جهان مشترک سوبژه ها را در قالبی مشخص پیشنهاد دهد. نتیجه اصلی حاصله نشان دهنده آن است که، ایده بیناسوبژکتیو که در این پژوهش به آن اشاره شد، درواقع رهیافتی است که تلاش دارد به حل معضل تقابل سوبژه و ابژه و تعامل سازنده سوبژه های شناسا در مرمت دست یافت. این ایده با مطرح ساختن ایده مثلث بندی هابرماس به این نکته اشاره دارد که می توان براساس جهان مشترک سوبژه ها، جهانی اجتماعی بر پایه «نگاه داشت معانی» مشترک انسان ها یافت.
گاهنگاری نسبی محوطه شمس تبریزی خوی بر اساس مجموعه سفالی به دست آمده از کاوش باستان شناسی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 288
حوزههای تخصصی:
شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه های باستان شناسی ایران، از مهم ترین کانون های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل گیری جوامع باستانی از ادوار پیش ازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است. یکی از محوطه های شاخص این شهرستان، محوطه شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی درمیان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد و در جبهه جنوبی آن، بنای یادبودی موسوم به «مناره شمس تبریزی» قرار گرفته است. این محوطه در سال 13۹۷ه .ش. با هدف بررسی لایه ها و نهشته های باستان شناختی و آگاهی از وجود دوره های فرهنگی با ایجاد سه گمانه در قسمت های شمالی و شرقی مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت. این پژوهش نتیجه مطالعه داده های سفالین محوطه مذکور است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ با توجه به تنوع گونه های سفالی و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر، گاهنگاری محوطه دربر گیرنده چه دوره های فرهنگی است؟ یافته های این پژوهش، سفال های این محوطه را در دو گروه عمده سفال های لعاب دار (سفال های تک رنگ، چند رنگ، نقاشی روی لعاب، نقاشی زیرلعاب، اسگرافیاتو) و بی لعاب (سفال های قالب زده و معمولی) دسته بندی می کند که براساس گونه شناسی سفالینه ها و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر باید گفت محوطه شمس تبریزی خوی استقرارگاهی متعلق به قرون میانی تا متأخر اسلامی است. اوج شکوفایی این محوطه مربوط به سد ه های میانه اسلامی بوده است و هم چنین باید خاطرنشان نمود که گونه های شاخص سفالی، هم سانی های نزدیکی را با دیگر مراکز در شمال غرب و غرب نشان می دهد که این موضوع، نشان از وجود شبکه ارتباطی و فرهنگی گسترده در منطقه بوده است و متون تاریخی و سفرنامه ها این نتیجه گیری را تقویت می کند.
Wave Scroll Motif: Trace of Ancient Greek Art in Oriental Rural and Nomadic Carpets(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
29 - 41
حوزههای تخصصی:
The wave scroll motif is among the designs that, nowadays, are mainly seen in rural and nomadic carpets in a wide geographical area, from Central Asia to Anatolia and the Caucasus, as well as Iran. Historically, this motif originates from Hellenistic art and is still used in oriental carpets today. The purpose of this article is to find out how and the possible time of the arrival of this pattern from Greek art to Iranian carpets using archaeological evidence, including old museum carpets. Using valuable motifs of Sassanian Carpets, this article tracks the transfer of this motif from the Hellenic-Byzantine civilization to the art of pre-Islamic Iran and in various artistic disciplines such as pottery and textiles to clarify this motif’s long journey from pre-Islamic art to the Islamic period. This study shows that the motif was most likely known since the Seleucid period in the Persianate world, but the most evidence of it can be seen in the art of the Parthian and Sasanian periods, furthermore the findings show that this motif was used at least from late Parthian era on the border of hand-made textiles like carpets.
تحلیل اثر ویژگی های خاک بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشت به عنوان یکی از کهن ترین دست ساخت های بشر، از هزاره های دور تاکنون، ساختمایه اصلی بسیاری از بناهای تاریخی در ایران بوده است. مطالعه ویژگی خشت های تاریخی هم از جهت مستند نگاری و ثبت اطلاعات که از اولین اقدامات حفاظت از برمانده ای فرهنگی است، هم از جهت ایجاد معیاری برای مقایسه خشت های نوین امروزی، امری مهم و ضروری است. لزوم حفاظت و مرمت سازه های خشتی، ضرورت بررسی و شناخت این مصالح تاریخی و سنجش خصوصیات رفتاری آن را دو چندان می کند. چنان که هرگونه مداخله در بناهای تاریخی نیازمند شناخت نسبی از مواد و مصالح تشکیل دهنده آن است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی ساختار تشکیل دهنده خاک، به تحلیل عوامل تأثیر گذار بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی منطقه یزد بپردازد و تلاش دارد در قالب استدلال استقرایی بر پایه ترکیبی از روش های میدانی، تجربی، آزمایشگاهی به دنبال پاسخ به این سؤال باشد که رابطه میان مقاومت مکانیکی و ویژگی خاک تشکیل دهنده خشت های تاریخی منطقه یزد چیست؟ و تنوع خاک هر منطقه، چه ویژگی هایی در ساختار خشت های تاریخی ایجاد کرده است؟ نتایج نشان می دهد، خشت هایی با غالب خاک ریزدانه و مقدار مناسب مواد رسی، مقاومت مکانیکی بهتری در مقابل خشت های با ذرات غالب درشت دانه دارند. همچنین اندازه و شکل ذرات، هم در مقیاس میکروسکوپی و هم در مقیاس ماکروسکوپی و تناسب میان ذرات ریزدانه و درشت دانه، از عوامل مؤثر بر تخلخل و تراکم ساختار خشت است که بر رفتار مکانیکی و مقاومت در برابر جذب آب تأثیر مستقیم دارد.
نقش زلزله در پراکنش محوطه های استقراری عصر مفرغ و آهن در شرق زاگرس مرکزی - ایران
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه های باستانی همواره تهدیدی بالقوه برای سکونتگاه های نه چندان مقاوم در مناطق لرزه خیز محسوب شده اند؛ طبق نتایج مطالعات باستان شناسی یکی از الگوهای رفتاری بشر در مقابل این پدیده غیرقابل پیش بینی، تغییر دائمی محل سکونت خود بوده است. نظر به واقع شدن بخش عمده فلات ایران در یکی از پهنه های لرزه خیز کره زمین موجب می شود تا تحقیق و بررسی راجع به تأثیر این رخداد های طبیعی بر شیوه زیست انسان خصوصاً در دوران پیش ازتاریخ مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این راستا و با هدف میزان تأثیر این پدیده طبیعی در زاگرس مرکزی و به منظور آگاهی از نحوه واکنش انسان ها به این پدیده پرداخته شده است؛ پرسش اصلی در این پژوهش حول این محور است که، اساساً زمین لرزه های کهن در بافتارهای باستان شناسی چگونه و براساس چه شواهدی قابل شناسایی است ؟ و تأثیرات این پدیده مخرب بر تغییر الگوهای زیستی مردم در دوران پس از رخداد چگونه بوده است؟ برای گردآوری اطلاعات در این زمینه به یافته های مستند باستان شناسی حاصله از دو کاوش گودین تپه، کنگاور و تپه باباکمال تویسرکان از دوران مفرغ و تا پایان عصر آهن III پ.م. استناد شده است. در ادامه برمبنای شواهد ناشی از شدت تخریب ناشی از زمین لرزه سعی شده است تا نسبت به بازسازی مقیاس شدت زمین لرزه ها براساس مقیاس مرکالی اقدام گردد و در نتیجه نهایی مشخص گردید که وقوع زمین لرزه های مخرب با شدت بیش از 6 درجه در مقیاس ریشتر در منطقه مورد بررسی خصوصاً در عصر مفرغ و آهن بی ارتباط با تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از شدت ذوب یخچال ها و تغییر شرایط هیدرولوژی کره زمین نبوده است، ولی نهایتاً پس از دوره مفرغ متأخر عملا حوداث ناشی از این رخداد موجب فروپاشی نسبی بسیاری از استقرارها تا دوره آهن III گردیده است و عملاً در این برهه زمانی میزان جمعیت منطقه به حداقل ممکن کاهش یافته بود.
Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan)
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
53 - 56
حوزههای تخصصی:
Historically, the Caucasus region during the Sasanian period was among the important parts of Iran. Many studies have been conducted by archeologists, historians, and linguists on this region. The book entitled Middle Persian Inscriptions of the Era of Khosrow Anushirvan in Darband, Caucasus (Dagestan) by Cyrus Nasrollahzadeh is one of the attempts to investigate this region through available inscriptions.
تحلیلی بر چیستی فرهنگ سنگ افراشت های انسان ریخت در شمال غرب ایران و مناطق همجوار
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
37 - 57
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سنگ افراشت در گستره زمانی چندهزارساله از مرزهای غربی چین تا دریای بالتیک و اسپانیا متداول بوده و در دوره های اسلامی نیز در یافته های باستان شناسی و منابع مکتوب در صور مختلفی نمود یافته است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که مهم ترین عوامل گسترش زمانی و مکانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت چیست؟ و مفاهیم به کار رفته در فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت در دوران پیش ازتاریخ و دوران اسلامی چیست؟ پژوهش حاضر ضمن بررسی گسترش زمانی و مکانی این فرهنگ و معرفی نمونه های شاخص آن در حوزه جغرافیایی بین دریای سیاه و حوزه فرهنگی دریای خزر به بررسی چیستی و چرایی برپایی سنگ افراشت ها می پردازد. این پژوهش از نوع تحلیلی-تاریخی فرهنگی بوده که اطلاعات آن بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند مهم ترین عوامل گسترش زمانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت به دلیل ارتباط آن ها با سنن و آئین های مذهبی بوده و آن چه سبب گسترش مکانی این فرهنگ شده، احتمالاً با مبادلات تجاری و به تبع آن مبادلات فرهنگی ارتباط داشته است؛ هم چنین سنگ افراشت ها درطول ازمنه به اشکال انسانی و حیوانی و نمادهای باروری قابل مشاهده است که در موارد متعددی در قالب، تجسم فرد متوفی در ارتباط با مدفن وی نمود یافته است. قدیمی ترین نمونه سنگ افراشت انسان ریخت شناسایی شده در حوزه جغرافیایی مذکور، متعلق به استل دوبندی در شمال باکو است. این سنگ افراشت در حالت برجای در ارتباط با یک کورگان به دست آمده که درون آن مواد فرهنگی از اواخر دوره فرهنگ مایکوپ به دست آمده است. این فرهنگ متعلق به اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد است. در ادامه نمونه های دیگری از سنگ افراشت ها در سوریه، ترکیه و شمال غرب ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند؛ هرچند ارتباط گاهنگاری و باستان شناختی بین نمونه های پیش از تاریخ و ازمنه بعد از میلاد وجود ندارد، اما تمامی نمونه ها با مقوله تدفین، سنن و آئین های مذهبی ارتباط داشته و به تجسم شخصی که احتمالاً از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار است، می پردازد. این موضوع در متون و یافته های باستان شناختی نمود داشته است.
سویی به جز شمال، تحلیلی بر وضعیت انحراف از شمال در بناهای مرتبط با آتش دوره ساسانی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
81 - 104
حوزههای تخصصی:
بررسی بناهای مرتبط با آتش در دوره ساسانی مانند آتشکده ها و چهارتاقی ها نشان می دهد که عوامل متعددی برای ساخت این بناها به عنوان مکان مهم انجام مراسم دینی و آئینی درنظر گرفته می شده است و یکی از این عوامل توجه به انحراف از جهت شمال جغرافیایی بوده است؛ در اوستا و متون پهلوی مانند: وندیداد، خرده اوستا، گزیده های زادسپرم، بندهشن، ارداویراف نامه و دیگر متون، جهت شمال دروازه جهنم و جایگاه اهریمن و دیوان دانسته شده است. بر این اساس هدف از پژوهش پیشِ رو با توجه به سکوت اوستا در رابطه با آتشکده ها، روشن ساختن میزان توجه به مسائل دینی، آئینی و اساطیری در هنگام برپا ساختن آتشکده ها است. از این رو، با هدف پاسخ گویی به این پرسش که، آیا می توان انحراف از شمال و ساخته شدن نیایشگاه های مرتبط با آتش در جهات فرعی و قرارگیری عناصر داخلی نیایشگاه ها در جهتی که هنگام انجام مراسم رو به شمال نداشته باشند، را با دلایل دینی و آئینی مرتبط دانست؟ تلاش شده است تا با رویکرد تاریخی-تحلیلی و با استناد به شواهد باستان شناختی و انطباق آن با متون پهلوی و رسوم امروزی زرتشتیان دلایل توجه به انحراف از شمال بررسی گردد. دستاورد مطالعه بناهای مذهبی دوره ساسانی گویای این امر است که با توجه به جایگاه اهریمن و دیوان دانستن جهت شمال در آئین زرتشتی و اساطیر ایرانی، نه تنها در هنگام اجرای مراسم آئینی زرتشتی جایگاه موبدان دارای اهمیت بوده و از رو به شمال داشتن اجتناب می شده است، بلکه در بیشتر موارد بناهای مهم دوره ساسانی نظیر آتشکده ها و کاخ ها نیز در جهات فرعی ساخته می شدند و یا ورودی اصلی به ساختمان در جهتی به غیر از جهت شمال ایجاد می شده است؛ از این رو، می توان این گونه پنداشت که برخی از دلایل آئینی و اساطیری علت توجه به انحراف از شمال درمیان بناهای مذهبی دوره ساسانی بوده است.