فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۸۷۵ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
975 - 998
حوزه های تخصصی:
تحلیل رابطه جنسیت و فضا در کنار یکدیگر سبب می شود تا نقش ها و نیازهای هر یک از زن و مرد به خصوص در فضاهای شهری مشخص شود. این تحلیل کمک می کند تا با درک چگونگی نقش های سازنده زنان، به تولید و بازتولید روابط اجتماعی مطلوب در فضاهای شهری منجر شود. حضور زنان در فضاهای عمومی و شهری نه تنها منعکس کننده، بلکه روایت کننده روابط مطلوب یک اجتماع است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری فضاهای شهری مطلوب برای زنان با استفاده از روش فراتحلیل است. جست وجوها به صورت دستی و بر مبنای کلیدواژه های «فضاهای شهری، زنان» صورت گرفته است و برای کلیدواژه های فرعی نیز عبارت های «پارک، فضای عمومی، فضاهای تک جنسیتی» جایگزین همراه کلیدواژه اول است. بازه زمانی مطالعاتی از سال 1395 تا 1401 در منابع فارسی و سال 2016 تا 2022 در منابع انگلیسی است. همچنین از نرم افزار SPSS برای انجام دادن آزمون های فراتحلیل استفاده شده که درنتیجه آن نمودار جنگلی، حبابی، تشخیص ناهمگنی و قیفی (سوگیری انتشار) تولید شده است. برای سنجش پایگاه های علمی برای تولید محتوا در این حوزه نیز، از نرم افزار وس ویور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که ابعاد اصلی آن؛ شامل ابعاد کالبدی و عملکردی، ابعاد ساختاری و فضایی، ابعاد فردی و شخصیتی و ابعاد فرهنگی و اجتماعی در طراحی فضاهای شهری است. جایگاه پژوهش های حوزه طراحی فضای شهری مطلوب برای زنان در ادبیات پژوهش جهانی حائز اهمیت است.
بررسی مقوله «میل» و بازقلمروسازی «زنانگی» در یرما با تکیه بر آراء دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
545 - 564
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و می تواند با رقم زدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگاره محور جنسیتی را به چالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامه یرما یکی از سه گانه لورکا بررسی می شود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است به چگونگی تأثیر مفهوم «زن شدگی» در شکل گیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسله مراتبی حاکم می پردازد. چنین استدلال می شود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهم شکستن مدل تک صدا، «پیش رونده» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپ محور، به نوعی «قلمروزدایی» دست می زند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمی داند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگاره های حاکم گام برمی دارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» می کوشد هنجارهای درونی شده را به منزله نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کرده اند. از این رو، می توان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیین شده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زن شدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپ محور است.
بررسی تفاوت های جنسیتی در نگرش به فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
101 - 116
حوزه های تخصصی:
با کاهش نرخ رشد و پیرشدن جمعیت کشورها، جمعیت جوامع به یکی از موضوعات چالش برانگیز تبدیل شده است. این موضوع بسیاری از متفکران را به سمت درک عوامل مؤثر بر کاهش باروری سوق داده است. فهم چگونگی کاهش باروری مستلزم درک تغییرات خانواده و جایگاه زنان بر اثر تغییرات جهانی است، زیرا زنان، به عنوان یکی از ارکان مهم خانواده و باروری، تغییرات بسیاری را در موقعیت خود تجربه کرده اند. این تغییرات بر نگرش زنان و مردان به فرزند نیز بی تأثیر نبوده اند. در این مقاله، سعی شده تفاوت های نگرش به فرزند در میان 400 زوج 15 49 ساله تهرانی با استفاده از پرسش نامه بررسی شود. یافته های نهایی پژوهش نشان می دهد که تفاوت معناداری میان زوجین در زمینه ارزش های مثبت و منفی فرزند و ارزش های خانواده کوچک و بزرگ وجود ندارد. این موضوع مؤید آن است که زوجین در زمینه نگرش به فرزند به همگرایی رسیده اند. علاوه بر این، درآمد و تحصیلات نیز با ارزش های مثبت رابطه معناداری دارند. در میان متغیرهای تحقیق، سن نیز با ارزش های کوچک خانواده رابطه معناداری دارد. نتیجه گیری کلی نیز بر پذیرش هنجارهای لیبرال در زمینه فرزندآوری تأکید دارد.
تحلیل عدالت جنسیتی در مناسبات عاطفی، اخلاقی و اقتصادی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
103 - 124
حوزه های تخصصی:
مسأله عدالت جنسیتی، اگرچه در نهادهای حقوقی و اجتماعی موضوعی وارداتی قلمداد می گردد و در عرصه تئوریک کراراً مورد توجه قرار گرفته است، لیکن در عرصه های عملی سازی آن، به سبب اختلاط در فرهنگ ها و عدم پالایش مبانی آن، با چالش هایی روبرو بوده که نیازمند تبیینی درست در عرصه گرایش ها و نگرش های متکی بر فرهنگ بومی و اسلامی است. به ویژه آن که استحکام نهاد خانواده از اساسی ترین اهداف قانون گذار اسلامی است. در منش توحیدی، زوجیت، وحدت برخاسته از جذب و انجذابی حکیمانه است که تحقق عدالت در عین قوام یابی اصول ارزشی دیگری چون: کرامت انسانی، امنیت و سکونت، مودت و رحمت، احسان و مروت صورت می پذیرد. هدف از نگارش این مقاله، تبیین جایگاه محوری اصل عدالت در نظام قانون گذاری اسلامی و تأثیر آن بر عدالت جنسیتی در روابط انسانی اعضاء خانواده است که مستلزم بیان تفاوت های بنیادین میان دو نظام فکری؛ خدا محور و انسان محور می باشد. به نظر می رسد عدالت جنسیتی از حکیمانه ترین مختصات نظام قانون گذاری اسلام است که برخاسته از تناسب و تفاوت های معنادار در نظام خلقت و قانون شریعت است و در مناسبات عاطفی، اخلاقی و اقتصادی خانواده از دقایق و لطایفی برخوردار است که در آن، اصل عدالت با تمامی ارزش های انسانی درآمیخته و چتری از تسهیل، تکریم، تنظیم و تعدیل را در سایه اندیشه توحیدی فراهم ساخته و تضمین کننده مقاصد و اصول و قواعد شرعی است.
تحلیل نشانه شناختی هویت جنسیتی در تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
1 - 16
حوزه های تخصصی:
بازنمایی زنان در رسانه ها بیان کننده تصورات عمومی درباره هویت و تفاوت های جنسیتی بوده و مدام در کار خلق یا تأیید یا تغییر این تصورات است. رسانه ها تلاش می کنند آنچه را می خواهند بازنمایی کنند، نه آنچه واقعیت دارد. مفهوم هویت جنسیتی، که در دنیای امروز به واسطه مدرنیته دگرگون شده، از موضوعاتی است که در دنیای واقع و در قاب تلویزیون تفاوت هایی یافته است. از این رو، این مقاله شیوه بازنمایی هویت جنسیتی را در محتوای روایی تلویزیون بررسی کرده است. بدین منظور، با استفاده از تحلیل نشانه شناختی فیسک در سه سطح رمزگان واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی سریال زمانه تحلیل و ارزیابی و با استفاده از رویکرد برساخت گرا در نظریه بازنمایی استوارت هال، به منزله چارچوب نظری، این موضوع بررسی شده است. مؤلفه هایی مانند فردگرایی، استقلال مادی زنان، قدرت تصمیم گیری و انتخاب، الگوهای روابط بین فردی، سبک پوشش و مصرف کالا و نقش های حرفه ای زنان بازنمودی از جست وجوی هویت و مؤلفه های غالب هویتی مدرن اند. به نظر می رسد در این سریال بازنمایی های زنانه نمایش دهنده شخصیتی هستند که خصلت های سنتی و مدرن را به طور تلفیقی به همراه دارند. هویت سنتی با ارزش و نگرش مادری و همسری به منزله هویت برتر بازنمایی شده و هویت مدرن محتوم به بحران است.
زنان سالمند و تجربۀ طرد اجتماعی (مورد مطالعه: زنان ساکن سرای سالمندان در شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
999 - 1027
حوزه های تخصصی:
تلاش این پژوهش مطالعه کیفی تجارب زیسته زنان سالمند از طرد اجتماعی در سرای سالمندان شهر خرم آباد است. برای نیل به این هدف، از نظریه زمینه ای استفاده شده تا علل، شرایط مداخله گر و پیامدهای تجربه طرد اجتماعیِ زنانِ سالمند به شیوه ای ژرف نگرانه واکاوی شود. سوژه ها به شیوه نمونه گیری هدفمند از میان ساکنین سرای سالمندان حاج صدیق و فرزانگان شهر خرم-آباد انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه عمیق فردی انجام شده است. نتایج تحلیل مصاحبه ها بیانگر آن است که نابرخورداری زنان از پایگاه اقتصادیِ مستقل (نداشتن پشتوانه مالی و ازدست دادن توان کار)، افول همبستگی های سنتی در خانواده (زوال اقتدار مادرانگی، شکاف نسلی و رشد فردگرایی) و دگردیسی سبک های زندگی (تغییر نوع و چیدمان وسایل خانگی، تغییر معنای کار خانگی و سیطره مناسبات جنسیتی) اصلی ترین شرایطی اند که خانواده ها در بستر آن ها تصمیم می گیرند زنان سالمند را به سرای سالمندان تحویل بدهند. این شرایط علی، به موازات تداوم سکونت و زیست زنان در سرای سالمندان، به میانجی برخی شرایط مداخله گر به عوامل شکل دهنده تجربه طردشدگی زنان سالمند بدل می شوند. بدبینی مفرط (کاهش اعتماد به جامعه، حالت شکنندگی درونی) و احساس تنهایی (حسرت روابط گذشته، احساس فراموش شدگی) دو مورد از مهم ترین شرایط مداخله گری هستند که مجرای اثرگذاری شرایط علی بوده و زنان سالمند را به تدریج در وضعیتی ذهنی روانی فرو می برند که پیامدهایی اساسی برای آن ها و تأثیر عمیقی بر شخصیت شان دارد. بدین معنا که در پی اثرگذاری این دو نوع شرایط آن چه در سرای سالمندان عاید زنان می شود احساس کنده شدن از جهان زندگی و افتادن در فرایند مرگ تدریحی است.
ماهیت حقوقی طلاق معوض و تحلیل آثار فرهنگی و اجتماعی آن در حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
117 - 130
حوزه های تخصصی:
اهمیت تشکیل خانواده و بقای آن در دین اسلام به حدی است که گسستن این پیمان، حتی در شرایطی که با درخواست طرفین هم باشد، نزد پیامبر اسلام(ص) مغبوض ترین اعمال است. درعین حال، از آنجا که اصل در اسلام دوام و بقای نکاح است؛ فرصتی برای بازگشت به خانواده با سازوکاری آسان با عنوان عده طلاق رجعی بنا نهاده که طرفین به راحتی این نهاد مقدس را از نو به پا دارند. با وجود این، انواعی از طلاق وجود دارد که با عنوان طلاق بائن پیمان زناشویی پایان می یابد و فقط با عقد جدید ازدواج ممکن می شود. در طلاق خلع با کراهت زن و طلاق مبارات با کراهت از طرفین و در هر دو صورت با پرداخت مالی از طرف زن به شوهر، طلاقی بائن، یعنی غیرقابل رجوع واقع، می شود. طلاق به عوض نیز حتی در صورت عدم کراهت از طرف زوجه یا زوجین و با پرداخت مالی از طرف زن به شوهر یا ابراء ذمه شوهر به نفقه گذشته یا مهریه یا سایر دِین های احتمالی منظور است. بررسی و تحلیل ماهیت حقوقی و آثار اجتماعی و فرهنگی این نوع طلاق سؤال این تحقیق است. درحقیقت، تسهیل در جدایی زوجین با پرداخت عوض و درعین حال تراضی طرفین به گسستن پیمان زناشویی، بدون وجود کراهتی از سوی طرفین، تأثیراتی در حوزه ازدیاد طلاق ایجاد می کند و به همین دلیل ضرورت توجه به آثار فرهنگی و اجتماعی آن را اجتناب ناپذیر می کند.
تحلیل کهن الگویی فیلم روبان قرمز (1377) از دیدگاه جین شینودا بولن با محور قرار دادن شخصیت زن فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
345 - 368
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل کهن الگویی فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا با تکیه بر شخصیت زن فیلم نگاشته شده است. داستان فیلم به زنی به نام محبوبه می پردازد که پس از پایان جنگ به خانه خود در جنوب باز می گردد. او با دو مرد، به نام های داوود و جمعه، که اولی مأمور پاک سازی مین ها و دیگری مهاجری از کشور افغانستان است، مواجه می شود و حوادث فیلم در پی این آشنایی شکل می گیرد. چارچوب نظری مقاله بر مبنای دیدگاه جین شینودا بولن است که با ترکیب دستاوردهای روان شناسی یونگ و اساطیر به توضیح و تحلیل کهن الگوهای زنانه و مردانه همچون زئوس، هرمس، آتنا و آفرودیت می پردازد که به رفتار و افکار افراد شکل می دهند. اساس این کهن الگوها ملهم از ویژگی های غالب خدایان و خدابانوان اساطیر یونان همچون قدرت طلبی، جنگجویی، سخنوری و حس مادری است. نتایج این پژوهش، که با روش توصیفی تحلیلی و همچنین شیوه کتابخانه ای و میدانی انجام شده، نشان می دهد که در محبوبه، داوود و جمعه به ترتیب کهن الگوهای آفرودیت، هفایستوس و هرمس غالب است. اما تأثیر انرژی آفرودیتی محبوبه بر دو مرد دیگر به تحول جدیدی در آن ها می انجامد.
جایگاه حقوق رفاهی زنان در چتر حمایتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر تأمین اجتماعی به مثابۀ حق بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
693 - 716
حوزه های تخصصی:
قانون اساسی در رأس هرم سلسله مراتب قوانین، نقش اثرگذاری در تبیین جایگاه حقوق انسانی بانوان هر جامعه داشته است. جایگاه حقوق زنان از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از دغدغه های آن بود و از همان ابتدا نقش و جایگاه زنان در پیشبرد اهداف متعالی جامعه مبتنی بر ارزش های دینی مورد توجه قرار گرفت. حقوق رفاهی زنان از جمله موضوعاتی است که در دوران تصویب قانون اساسی ایران بعد از انقلاب اسلامی مورد بحث بوده است. این پژوهش به بررسی جایگاه حقوق رفاهی زنان در پرتو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر تأمین اجتماعی به عنوان یک حق بشری می پردازد. در نوشتار حاضر این موضوع واکاوی شد که مطابق اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، زنان از امتیازات حقوق رفاهی در راستای عدالت جنسیتی و کسب فرصت های ناشی از آن برخوردارند و قانون اولویت هایی برای آن ها درنظر داشته است. پژوهش پیش رو، مبحث مطالبات حقوق رفاهی را در حوزه تأمین اجتماعی بانوان جامعه ایران به عنوان منابع انسانی مهم در ساختار قانون اساسی کنونی بررسی می کند و نشان می دهد تجربه بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای برقراری نظام قانون اساسی برآمده از ارزش های ملی-مذهبی است. این شرایط مبین آن است که بانوان در منظومه اقتصاد رفاهی به عنوان شهروند جامعه از تأمین اجتماعی در حوزه های مختلف برخوردار هستند.
بررسی آثار و دسته بندی زنان معمار به لحاظ پیروی از معماری رایج عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
437 - 466
حوزه های تخصصی:
حضور زنان در معماری دوره پهلوی، اتفاق مهمی است که پژوهشگران چندان به آن نپرداختند، بنابراین زنان معمار و آثارشان ناشناخته مانده است و ضرورت می یابد که این نوع پژوهش ها توسعه یابد. هدف از این پژوهش این است که مشخص شود زنان معمار که آثارشان در مجله هنر و معماری منتشر شده است، در طراحی آثارشان پیرو کدام یک از معماری رایج زمان خود بودند؟ در این راستا، از روش تحقیق تاریخی- تفسیری و توصیفی- تحلیلی، روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، روش تحلیل داده های کدگذاری بهره گرفته شده است. معماری های رایج پهلوی، متغییر مستقل و آثار معماری زنان، متغییر وابسته است. جامعه آماری، آثار زنان معمار در عصر پهلوی است که برخی از آنان که نام و آثارشان در مجله هنر و معماری1355 منتشر شده، جامعه نمونه را تشکیل می دهند. نتایج نشان میدهد که خانم ها: رزماری گریفونه، نکتار پاپازیان، فرانکا گرگوریو حسامیان، گیتی افروز کاردان پیرو سبک مدرن بودند و غالبا از بتن و شیشه، پنجره نواری، سادگی و بروتالیسم، نما و پلان آزاد به عنوان راهکار مدرن سازی آثارشان بهره می گرفتند و خانم ها: نوشین احسان، لیلا فرهاد معتمد، کیهاندخت رادپور، مینا سمیعی، شهرزاد سراج، فرانکا گرگوریو حسامیان پیرو سبک منطقه گرا- مدرن ایرانی بودند و راهکارهایی نظیر استفاده از سقف شیبدار، حیاط مرکزی، طاق و ایوان، کانسپت و هندسه معماری ایرانی برای پیوند دادن معماری مدرن با ایرانی بهره بردند. خانم ها: رز ماری گریفونه و نسرین فقیه پیرو سبک منطقه گرا بودند و آجر در اثرشان وجود دارد.
نقدِ اسطوره ای و روان شناختیِ جایگاه زن در بانوگشسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
37 - 60
حوزه های تخصصی:
بانوگشسب نامه یکی از منظومه های حماسی ملی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی در شرح زندگی و دلاوری های بانوگشسب، دختر رستم، به نظم درآمده است. این منظومه، تنها اثر حماسی در ادب فارسی است که محور داستان آن یک قهرمان زن است. بیشتر پژوهشگرانی که این منظومه را بررسی کرده اند، بر چگونگی حضور بانوگشسب در متون حماسی و شرح پهلوانی هایش تأکید کرده و گاه جنگاوری های او را به تأثیرات به جا مانده از دوره زن سروری و تسلط ایزدبانوان جنگاور اساطیری مربوط دانسته و به زمینه های روان شناختی کردارهای این پهلوانِ زن کمتر توجه نشان داده اند. آنچه در این پژوهش بررسی می شود، زمینه های اسطوره ای و روان شناختی شخصیت و اعمال دلاورانه بانوگشسب در منظومه حماسی بانوگشسب نامه است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که با وجود مشاهده نشانه هایی از زن سروری و زن سالاری در منظومه، این نشانه ها در برابر تسلط فرهنگ پدرسالار رنگ باخته و پدرسالاری جایگزین مادر سالاری شده است. در بخش دوم این مقاله، این نکته، از دیدگاه روان شناسی تحلیلی یونگ، تحلیل شده است. بنا بر این دیدگاه، رفتار جنگاورانه و مردانه بانوگشسب را نه تنها نمی توان نشانه زن سالاری دانست، بلکه باید آن را به تأثیرات القایی کهن الگوی آنیموس (روان مردانه درون زن) نسبت داد که به واسطه زندگی بانوگشسب در جمع پهلوانان برتر حماسه و متأثر از رفتارهای مردانه در او نهادینه شده است.
لالایی ها: دغدغه های زنانه، بازنمایی اجتماعی لالایی های استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
265 - 281
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی افزون بر زیبایی، فصاحت، و بلاغت، منبع مهم اطلاعاتی ای برای درک سیر تحول فرهنگی و ساختارهای اجتماعی است. ادبیات شفاهی شاخه ای از ادبیات است که کارکردهای مهمی در حوزه اجتماعی و فرهنگی دارد. لالایی ها نیز در واقع بخش مهمی از همین ادبیات شفاهی اند. مطالعه اجتماعی لالایی ها از چند جهت اهمیت دارد؛ از یک سو وسیله ای برای شناسایی فرهنگ و شناخت متقابل فرهنگ های دیگر محسوب می شود و از سویی دیگر موجب شناخت موضوع «مادری کردن» می شود. در این میان مادری کردن علاوه بر اینکه یک مسئله روان شناسانه است، رویکردی جامعه شناسانه را نیز دربر می گیرد و در چرخه تغییرات اجتماعی قرار دارد و مملو از نمودهای فرهنگی و اجتماعی است. برای بررسی نظری این موضوع نظریه کنش متقابل نمادین و همچنین نظریه ننسی چودرو در حوزه مادری کردن استفاده شد. سپس با استفاده از رویکرد کیفی، با شیوه بازنمایی اجتماعی متن لالایی های استان بوشهر بررسی شدند. نتایج بازنمایی این لالایی ها نشان دهنده این واقعیت بودند که علاوه بر حس مادرانه در لالایی ها، این اشعار منعکس کننده فرهنگ بومی و اوضاع اجتماعی و فرهنگی هم هستند. این سروده های زنان همچنین مملو از انگاره های اجتماعی بوده است که درباره زنان در جامعه و فرهنگ بومی وجود داشته و اصولاً درک زنان از موقعیتشان در این لالایی ها منعکس شده است.
<br clear="all" />
مجانین العقلای زن در تصوف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
67 - 82
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، جُستاری تحقیقی در تاریخ عرفان اسلامی است که به معرفی و بحث درباره زنان عاقله مجنونه می پردازد. بخش اول مقاله، مباحث نظری درباره جنون عرفانی و مبانی آن است. شیوه ارائه این مباحث براساس آرا و دستاوردهای صاحب نظران کلاسیک در عرفان اسلامی است. در بخش دوم مقاله، ضمن بررسی رفتار و اندیشه های عقلای مجانین، نام و احوال چند تن از مجانین العقلای زن، بر اساس منابع محدود تاریخی، ذکر می شود. نخستین کتابی که به تصوف و تعبد زنان پرداخته است، ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات نوشته ابوعبد الرحمن سُلمی است. پس از آن، در صفهالصفوه ابن جوزی و عقلاءالمجانین نیشابوری می توان احوال این زنان را یافت. مسئله پژوهش حاضر این است که آیا در طول تاریخ برخی زنان نیز احوالات عرفانی خاص داشته اند و در زمره عقلای مجانین جای گرفته اند؟ بر اساس اطلاعاتی که از منابع درجه اول فراهم می شود می توان به این پرسش پاسخ مثبت داد. روش این تحقیق تاریخی و کتابخانه ای است.
جنگ به روایت زنان: بررسی روایت جنگ الجزایر در آثار آسیه جبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
415 - 431
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پس از اشاره به پیشینه ادبیات زنان در الجزایر، با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی به معرفی و بررسی چند نمونه روایت زنانه از جنگ استقلال الجزایر در خلال آثار نویسنده شهیر الجزایری، آسیه جبار، می پردازیم. این تحقیق نشان می دهد که زبان و نهاد ادبیات در الجزایر تا پیش از سده اخیر تحت سیطره مردان بوده و عمده آثار ادبی این کشور بر ارزش های مردسالارانه استوار بوده و دیدگاه مردانه را منعکس می کرده است. اما با وقوع جنگ، که موضوعی اساسی و مهم بوده، و از سوی زنان نیز به شیوه خاص خود تجربه شده، لزوم ارائه نگاه و روایت زنانه از آن احساس می شود. آسیه جبار نخستین نویسنده زن الجزایری است که در رمانی با عنوان فرزندان جهان جدید مستقیم به موضوع جنگ استقلال می پردازد. این رمان، که در تاریخ ادبیات الجزایر از رمان های مؤثرجنگ الجزایر محسوب می شود، مهر تأییدی بر استعدادها و قابلیت های زنان در عرصه نویسندگی می زند و راه را برای ورود دیگر زنان به این عرصه هموار می کند. موضوع جنگ یکی از ارکان ثابت و اساسی در آفرینش های آسیه جبار محسوب می شود. ویژگی خاصی که موجب تمایز آثار آسیه جبار از دیگر آثار جنگی می شود آن است که وی با استفاده از دیدگاه زنانه خود، نه تنها به مسئله آزادی الجزایر از طریق جنگ و مقاومت اشاره می کند، بلکه لزوم آزادی زنان از حصارهای بسته و رهایی آنان از برخی محدودیت ها و تعصبات را نیز یادآور می شود. وی همچنین با به تصویر کشیدن رنج ها و مشکلات خاص زنان در طول دوران جنگ و نشان دادن نحوه مشارکت آنان در این مبارزه، که در نوشته های نویسندگان مرد مغفول مانده یا به شایستگی نمایان نشده بود، سهم و نقش زنان در استقلال این کشور را برجسته می کند.
بازنمایی زیست جهان زنان بخارائی در دوران پیشا شوروی(با تکیه بر یادداشت های صدرالدین عینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
355 - 370
حوزه های تخصصی:
زیست جهان انسان بخارائی قرن 19 و 20 مبتنی بر زمینه ها و بافتار فرهنگی و تاریخی است که طی قرون متمادی و مبتنی بر تصادمات زیستی او ساخت نهایی خود را یافته است. آنچه در این زیست، بیش از دیگر جوامع خاورمیانه ای هم عصر خود توجه پژوهشگر را جلب می کند، ابهام تصویر ظاهری و کنش فردی و اجتماعی بانوان آن در جریان مطالعه متون تاریخی است. البته مذکر بودن تاریخ و فرهنگ و ادبیات در جهان ایرانی سخن تازه ای نیست، اما حقیقت این است که رویکرد فوق در عصر تجدد در بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله ایران به چالش کشیده شده است. گویی امارت بخارا در این میان یک مثال نقض است، زیرا به جای تحول در زیست جهان بانوان، با تداوم همان انگاره مبهم در آن مواجهیم؛ در نوشتار حاضر با تمرکز بر دایره المعارف یادداشت ها (که اثر یکی از روشنفکران سده نوزده و بیست بخاراست) و اندک یافته های پراکنده موجود در منابع این سرزمین، ابهام پژوهش را در قالب دو سوال اصلی این گونه طراحی نمودیم که: « شئون زیستی زنان بخارائی این زمان چه ویژگی هایی داشته و دیگر اینکه چرا در تحولات سالهای تجددخواهی تحرکی از جانب آنها دیده نمی شود؟» مدعای ما این است که « زنان بخارائی در نقطه کانونی نظام زیستی سنتی (خانواده) در کنار مختصات پوششی، آموزشی و طبقاتی خود، چالش حداقلی را با اجتماع داشته اند، و در جریان رشد جریان های تجدّدخواهی به دلیل بستر متفاوت اجتماعشان تحول معناداری را تجربه نمی کنند».
بررسی و تحلیل نمادهای باروری در سرسنجاق های مفرغی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
47 - 63
حوزه های تخصصی:
از نگاره های اسطوره ای روی مفرغ های لرستان زنی است که به نظر می رسد الهه باروری باشد. گاهی فقط چهره این زن به همراه انار، ماهی و... حک شده است و گاهی به صورت برهنه و در حال زایمان و به همراه قوچ و گل هشت پر مصور شده است. هدف از پژوهش حاضر رازگشایی از تصویر این بانوی منقوش روی سرسنجاق های برنزی محوطه سرخ دم لرستان بود. بنابراین، با روش توصیفی تحلیلی کوشیدیم نمادهای این سرسنجاق ها را بررسی و تحلیل کنیم. سؤالات تحقیق عبارت اند از: 1. الهه مادر در سرسنجاق های مفرغی لرستان چگونه تصویر شده است؟ 2. نمادهای مربوط به الهه سرسنجاق های برنزی لرستان چگونه ارزیابی می شوند؟ نتایج تحقیقات صورت گرفته نشان داد که علاوه بر تصویر زن، نقش های دیگری که همراه او هستند، همچون نقش ماهی، انار و حیواناتی مانند قوچ، نیز نشانه و نماد الهه باروری اند. گل های هشت پر و نیز عدد هفت بر فراوانی دلالت می کند.
چشم انداز جریان موسوم به "فمینیسم اسلامی" به بازنگری فقه سنّی؛ کاوش تطبیقی دیدگاه های عزیزه الحبری و کشیا علی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
359 - 378
حوزه های تخصصی:
عنوان «فمنیسم اسلامی» را در اصل ناظران غربی به فعالیت های فکری زنان مسلمان نسبت داده اند. خوانش ادبیات پژوهشی نویسندگان جریان «فمنیسم اسلامی» (و منسوب به آن) نشان می دهد که این پژوهشگران برای ارائه رهیافت های انتقادی و جایگزین به هندسه جنسی جنسیتی اسلامی و میراث معرفتی اسلام، موضوعات و ساحت های گوناگونی را انتخاب کرده اند. در میان نویسندگان اصلی این جریان، عزیزه الحبری و پس از او کشیا علی تمرکز اصلی خود را بر بازنگری فقه اسلامی (سنّی) قرار داده اند. آن ها که از پژوهشگران مطرح این جریان اند، ضمن داشتنِ برخی اشتراکات، نماینده دو دیدگاه متفاوت در «فمنیسم اسلامی» به فقه اند. در حالی که عزیزه الحبری به دنبال فعال کردن ظرفیت های فقه موجود برای استیفای حقوق زنان و پردازشی عدالت طلبانه تر از فقه در مسائل جنسیتی است، کشیا علی سراغ نقد ساختارهای کلان و ریشه ای تر فقه می رود و به این نتیجه می رسد که فقه موجود، آن گونه که در دوره کلاسیک خود از سوی فقها تکوّن یافته و پردازش شده است، نمی تواند یک اخلاق عدالت طلبانه کاملاً برابر را تضمین کند و از این رو باید مورد نقّادی ریشه ای و ساختاری قرار بگیرد. این مقاله، از رهگذر خوانش گسترده و تطبیقی آثار این دو نویسنده، به دنبال پژوهش چشم انداز جریان موسوم به «فمنیسم اسلامی» به فقه اسلامی (سنّی) است.
بازنمایی جنسیت در انیمیشن های ایرانی (مطالعه موردی انیمیشن های مهارت های زندگی برای کودکان و بچه های ساختمان گل ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
25 - 46
حوزه های تخصصی:
آنچه در مطالعات فرهنگی و رسانه ای اهمیت زیادی دارد شیوه بازنمایی نقش ها، خرده فرهنگ ها، گروه ها، اقوام، جنسیت و غیره است. حال هنگامی که پای مخاطب کودک به میان می آید، اهمیت این آموزش ها دوچندان می شود، زیرا کودکان با تماشای ژانر محبوبشان انیمیشن آموزش های مقدمانی در رابطه با نقش ها، کلیشه ها و هویت جنسیتی را می آموزند. هدف این مقاله مقایسه انیمیشن های مهارت های زندگی برای کودکان و بچه های ساختمان گل ها از منظر جنسیت است. مقاله پیش رو با تکیه بر تحلیل کیفی و رویکرد نشانه شناختی براساس آرای جان فیسک به واکاوی و بررسی کلیشه های جنسیتی رایج در دو مجموعه ذکرشده می پردازد. بدین منظور، همه قسمت های دو انیمیشن مطالعه شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد در هر دو برنامه از لحاظ تعداد کاراکترها زنان و مردان به میزان تقریباً برابر بازنمایی شده اند. در مجموعه مهارت های زندگی برای کودکان مردان اغلب با صفات برتر و شایسته تری مانند قدرت تفکر و تصمیم گیری بالا، دانایی و کاردانی، اعتمادبه نفس بالا، ارتباطات اجتماعی گسترده، خوشرویی و خوش صحبتی بازنمایی شده اند. درحالی که بازنمایی زنان اغلب با بدنمایی و توأم با کلیشه های جنسیتی سنتی مانند غرغرکردن، شایعه پراکنی، وابستگی و عدم استقلال شخصی، غیبت کردن، عدم کنترل خشم و پرخاشگری، گریه کردن در هنگام مشکلات و دستپاچگی است. در مقابل، انیمیشن بچه های ساختمان گل ها نگاهی مثبت تر و مساوات طلبانه تری به جنسیت دارد. مردان در این مجموعه با صفاتی چون خانواده دوستی، قدردانی، مبادی آداب و اجتماعی بودن، پرتلاش و حمایت گربودن به تصویر کشیده شده اند و در بازنمایی زنان صفات بارزی چون زیبایی و آراستگی، آینده نگری، توجه به جزئیات، تجهیز به مهارت های متعدد، تسلط بر خود و منطقی بودن، باانگیزه و مستعد مشهود است.
مطالعه بین نسلی ایدئال های فرزندآوری زنان (مطالعه زنان متأهل در شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
489 - 515
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی برخی عوامل مؤثر بر ایدئال های فرزندآوری زنان متأهل شهر تبریز پرداخته است. در این زمینه، از نظریات مختلفی استفاده شده است که از منظر اقتصادی، اجتماعی، جمعیت شناختی و فرهنگی به بحث باروری و فرزندآوری پرداخته اند. روش تحقیق، پیمایشی است و جامعه آماری کلیه زنان متأهل 15 49 ساله شهر تبریزند. از طریق فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 446 به دست آمده است. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. این مطالعه در مقایسه نسلی دو گروه سنی 15 34 و 35 49 ساله را با یکدیگر بررسی و مقایسه کرده است. طبق یافته های تحقیق حاضر، در هر دو نسل از زنان متأهل 15 34 و 35 49 ساله هزینه فرزندان رابطه منفی و معنادار با ایدئال های فرزندآوری زنان داشته است. در نسل جوان تر (15 34 سال)، بین سن ازدواج و با ایدئال های فرزندآوری رابطه معکوس و معنادار وجود دارد، ولی این رابطه در نسل 35 49 سال معنادار نبوده است. همچنین در هر دو نسل، رابطه بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان و ایدئال های فرزندآوری معنادار نبوده است. براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، برای دو نسل از زنان، متغیر هزینه فرزندان بر ایدئال های باروری نسل زنان متأهل 15 34 ساله تأثیر بیشتری داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت: «هزینه فرزندآوری» به یکی از دغدغه های مهم خانواده ها در جامعه امروزی تبدیل شده است. بالا رفتن سن ازدواج و افزایش دغدغه های معیشتی و تربیتی خانواده ها می تواند بر تعیین بعد خانواده و آینده جمعیت کشور تأثیر بگذارد.
مقایسه انتظارات و هدف از ازدواج زنان و دختران ساکن در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
345 - 360
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه انتظارات و هدف از ازدواج زنان و دختران شهر شیراز بود. تعداد 180 شرکت کننده (90 زن و 90 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه ساختار یافته و مقیاس نگرش و انتظار ازدواج (MAES) در نظر گرفته شد. آزمودنی ها پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس نگرش، و انتظار از ازدواج (36 سؤالی) را کامل کردند. برای تحلیل داده از روش توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آزمونt و کای دو استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین انتظارات از ازدواج زنان و دختران وجود داشت (05 / 0P<). یافته ها تفاوت معناداری بین دو گروه در سه خرده مقیاس اصلی انتظارات، قصد ازدواج، نگرش کلی به ازدواج، و انتظار از ازدواج را نشان داد. در خرده مقیاس های فرعی، تفاوت معناداری بین نگرش منفی به ازدواج، ترس/ شک و تردید و عشق در زنان و دختران وجود داشت. اما تفاوت معناداری در سایر خرده مقیاس ها از قبیل احترام، اعتماد، مسائل مالی، معنا، و صمیمیت جسمانی مشاهده نشد. همچنین، از نظر هدف از ازدواج بین اهداف با انگیزه عاطفی، مذهبی، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، و ایده آل گرایانه تفاوت معنا داری (01 / 0P<) مشاهده شد، اما بین اهداف جنسی تفاوت معنادار نبود. نتیجه کلی این مطالعه بیانگر این است که زنان نسبت به دختران انتظارات بالاتری از ازدواج داشتند و هدف از ازدواج زنان و دختران متفاوت بود.