فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مداخله ی روابط ابژه ای بر دلبستگی و خشم زنان سرپرست خانوار درشهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، در جامعه آماری زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کلینیک مددکاری اجتماعی اصفهان درسال 1401 اجرا شد. از میان این زنان ، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر ) و گواه (15 نفر ) قرارگرفتند. با استفاده از پرسشنامه های خشم اشپیلبرگر (1962) و سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987) ، قبل از شروع جلسات مداخله و پس از پایان خشم و دلبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss20 و آزمون کواریانس جهت تحلیل فرضیه ها انجام شد . نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مداخله ابژه ای بر خشم و مولفه های آن (احساس خشمگینانه، تمایل به بروز کلامی خشم، تمایل به بروز فیزیکی خشم، خلق و خوی خشمگینانه، واکنش خشمگینانه، بروز خشم بیرونی، بروز خشم درونی، مدیریت خشم بیرونی و مدیریت خشم درونی) در تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش مدیریت خشم و در بقیه مولفه ها موجب کاهش آنها شده است (05/0>P). همچنین مداخله ابژه ای بر سبک های دلبستگی در بین زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تاثیر معنادار داشته است و موجب افزایش دلبستگی ایمن و کاهش دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی شده است(05/0>P).
بررسی نقش جامعه پذیری مبتنی بر آموزش در آمادگی برای ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم رضایت زناشویی، آمادگی ازدواج است و نقش جامعه پذیری در ایجاد این آمادگی، قابل بررسی است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جامعه پذیری در زمینه ازدواج و زندگی زناشویی مبتنی بر آموزش توسط عوامل مختلف جامعه پذیری شامل پدر، مادر، مدرسه، تلویزیون، فضای مجازی و همسالان بر آمادگی ازدواج است. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. نمونه شامل 384 نفر از دختران و پسران مجرد ساکن شهر تهران بوده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه آمادگی ازدواج قلیلی رنانی (1391) و پرسشنامه محقق ساخته آموزش های ارائه شده در زمینه ازدواج و زندگی زناشویی توسط عوامل مختلف جامعه پذیری گردآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS 25 تحلیل شده است. براساس یافته ها میانگین نمره جامعه پذیری مبتنی بر آموزش های عوامل مختلف متفاوت بوده و به ترتیب آموزش های مادر، پدر، همسالان، فضای مجازی، تلویزیون و مدرسه قرار گرفته است و فقط جامعه پذیری از طریق آموزش های مادر بر آمادگی ازدواج مؤثر بوده است. بنابراین برای بهره مندی بهتر از جایگاه ویژه مادر در فرایند جامعه پذیری فرزندان برای ازدواج و زندگی زناشویی، آگاهی بخشی و ارائه آموزش به مادران در این زمینه پیشنهاد می شود. همچنین سیاست گذاری و برنامه ریزی برای بهره گیری از ظرفیت سایر عوامل جامعه پذیری، شامل پدر، مدرسه، تلویزیون و فضای مجازی، می تواند نقش مؤثری در ایجاد و افزایش آمادگی ازدواج ایفا کند.
پیامبر اکرم (ص) و فراگرد ارتباطی زن در خانواده عصر نبوی (برپایه روایات برگزیده از بحارالانوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
119 - 148
حوزه های تخصصی:
ترسیم الگویی صحیح از رفتار زن در دایره ارتباطات خانوادگی می تواند گامی به سوی سلامت و تعالی جامعه باشد. ازاین رو، راهبری و روشنگری زنان در اندیشه، تفکر و عملکرد، در مطالعات و برنامه های رهبران و سیاستگذاران علوم اجتماعی جایگاهی ویژه دارد. بررسی ابعاد شخصیتی زن ازجمله کنش های کلامی و غیرکلامی و فراگردهای ارتباطی وی در جایگاه مادری، همسری و دختری همواره مورد توجه معصومین(ع) و به ویژه رسول اکرم(ص) بوده است. پژوهش حاضر باهدف ارائه تبیینی از تعاملات ارتباطی زن در خانواده متعادل از منظر رسول اکرم(ص) انجام شد. ازاین رو، کلیه منابع مکتوب مربوطه مورد بررسی قرار گرفت و عناصری که از سوی پیامبراکرم(ص) برای زن به مثابه منبع پیام خانواده توصیه و یا در رفتارهای ایشان گزارش شده است، با مدل ارتباطی آندروش و پوستروم کدگذاری و تحلیل شد. بدین منظور 10 روایت نخست از بخش روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص) درباره تعامل ارتباطی زنان در خانواده از کتاب بحارالانوار استخراج و پس از کدگذاری مؤلفه های ارتباطی آنها، در قالب نظریه بومی شده آندروش و پوستروم مقوله بندی و واکاوی شد. نتایج نشان داد که پیامبر اکرم(ص) با واکنش های اصلاحی، ترمیمی، ایجابی و سلبی خود نسبت به عملکرد و رفتار زنان عصر خویش که برگرفته از رویکردهای مادی و غیردینی جامعه عرب بود، آنها را به سوی بینش الهی و فرا مادی و توجه به ملاک های اسلامی فرا می خواند.
پدیدار شناسی کیفیت زندگی زناشویی کودک همسری با رویکرد کودک آزاری و راه های مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
91 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف: کودک همسری پدیده ای اجتماعی- فرهنگی است که در نقاطی از کشور، زندگی دختران را متأثر نموده و منجر به بروز مشکلات و آسیب های فردی و اجتماعی بسیار می شود. هدف پژوهش حاضر پدیدار شناسی کیفیت زندگی زناشویی کودک همسری با رویکرد کودک آزاری و راه های مقابله با آن در شهر شیراز است.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر به شیوه کیفی، بر اساس تجزیه زیسته زنانی که این پدیده را تجربه کرده اند انجام شده است. تحقیق در جامعه زنان بین 18 تا 39 سال که اولین بار در سن کمتر از 18 سال ازدواج کرده اند انجام شد. پاسخگویان پس از آگاهی از اهداف پژوهش به صورت داوطلبانه در مصاحبه شرکت کرده اند و نمونه گیری تا اشباع نظری داده ها ادامه یافته است. نمونه گیری به صورت هدفمند و از طریق روش گلوله برفی انجام پذیرفت. متن مصاحبه ها از روش تجزیه کدگذاری نظری تحلیل شد.
یافته های پژوهش:
یافته های پژوهش که حاصل استخراج از مصاحبه هاست، شامل شرایط علّی (کلیشه ای جنسیتی، عدم گزینش همسر، عدم آگاهی) است که مقوله بی قدرتی زناشویی به منزله پدیده اصلی ظهور یافت.
نتیجه گیری:
نتایج نشان می دهد که ازدواج در سنین پایین، زنان را با بی قدرتی در زمینه فردی و تعاملی در روابط زناشویی روبرو می کند. کنش آنان در مقابل مسئله بی قدرتی به شکل پنهان کاری، طلاق، سازگاری و سکوت اجباری رخ می دهد که از پیامدهای آن نیز می توان به دلزدگی زناشویی، عدم رضایت از زندگی، سرخوردگی، انزوای اجتماعی و طلاق عاطفی اشاره کرد.
پیش بینی کارکرد خانواده و شیوه های تربیتی فرزندان بر اساس میزان استفاده والدین از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط سالم و متقابل درون خانواده ها باعث می شود که فرزندان مهارت های زندگی را بیاموزند و در شرایط بحرانی احساسات و هیجانات خود را به نحو مطلوب کنترل نمایند. هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی کارکرد خانواده و شیوه های تربیتی فرزندان بر اساس میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی بود. این مطالعه از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل ساکن شهر قم در رده سنی 30-50 سال بود که حداقل یک فرزند داشتند که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 386 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1978)، پرسشنامه کارکرد خانواده FAD و پرسشنامه محقق ساخته میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه-های ارتباط مجازی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد بین کارکرد خانواده و میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی رابطه معکوس و معناداری (048/0P=) وجود دارد. همچنین بین شیوه تربیتی سهل گیرانه فرزندان (041/0P=) و شیوه های تربیتی مستبدانه و مقتدرانه فرزندان (01/0P=) با میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی رابطه معناداری وجود دارد. یافته های پژوهش اهمیت میزان استفاده والدین از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی و نقشی که در شیوه های فرزندپروری و تعاملات خانواده دارد را متذکر شده که رهگشای یاوران خانواده برای راهنمایی و اصلاح شیوه های تربیتی فرزندان و عملکرد خاناوده می باشد.
گونه سنجی ارتباط بین فلسفه اسلامی و مسئله جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
83 - 103
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نسبت و تعامل فلسفه اسلامی با مسئله جنسیت به روش کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی انجام شد. براین اساس، پاسخ این پرسش که آیا حاصل نسبت این دو باعنوان «فلسفه جنسیت» طبقه بندی می شود و آیا نتیجه آن را می توان «جنسیت در فلسفه اسلامی» یا «فلسفه اسلامی و جنسیت » نام گذاری نمود؟ مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور کلیه منابع علمی مکتوب برای بررسی معانی مختلف فلسفه اسلامی و سپس باتوجه به تعامل فلسفه های غرب با مسئله جنسیت، نسبت های مختلف محتمل فلسفه اسلامی و مسئله جنسیت توصیف و تحلیل شد. نتایج نشان داد که ارتباط جنسیت و فلسفه باتوجه به معانی مختلف فلسفه، اَشکال مختلفی دارد؛ اگر فلسفه به عامترین معنای آن در نظر نظر گرفته شود، گستره مسائل فلسفه و جنسیت شامل تمامی ربط های ممکن در فلسفه ها، عرفان ها و الهیات ها با مسئله جنسیت می شود و در صورتی که فلسفه به معنای متداول فلسفه اسلامی در نظر گرفته شود، مسائل آن به دلیل تفاوت موضوع در فلسفه اسلامی با فلسفه های غرب، تفاوت قابل توجهی با فلسفه های فمینیستی خواهد داشت. ازسوی دیگر بررسی مسئله جنسیت در ابواب مختلف علم النفس فلسفی، نوعی توسعه ابواب فلسفه اسلامی است درحالی که از بررسی مسائلی مانند تعریف جنس و جنسیت در فلسفه اسلامی، خاستگاه جنسیت، روش و منابع بحث جنسیت مبتنی بر فلسفه اسلامی، نوعی فلسفه مضاف جنسیت حاصل می شود.
الگوی انگیزش فرزندآوری مبتنی بر تجارب زیسته خانواده های دارای حداقل یک فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج مطالعات جمعیت شناختی حاکی از کاهش تمایل زوجین برای فرزندآوری است. این پدیده منجر به کاهش جمعیت می شود که آسیب های جبران ناپذیری برای آینده کشور به دنبال دارد. به همین دلیل هدف این پژوهش، تدوین الگوی انگیزش فرزندآوری مبتنی بر تجارب زیسته خانواده های تک فرزند و بیشتر از دو فرزند است. روش پژوهش در زمره پژوهش های کیفی قرار دارد و از نوع پدیدارشناسی توصیفی است. شرکت کنندگان در این پژوهش 32 زوج را شامل می شود که به روش نمونه گیری هدفمند از خانواده های دارای حداقل یک فرزند شهر مریوان در سال 1400 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و روش 7 مرحله ای کلایزی، جهت تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد الگوی انگیزش فرزندآوری شامل ارزش ها، نگرش، نیاز، تقویت و شایستگی مربوط به زوجین است. باتوجه به نتایج می توان گفت با مداخله و تغییر این عوامل، انگیزش فرزندآوری زوجین تغییر خواهد کرد.
ارزیابی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس غرق شدگی عاطفی در رابطه زوجی (IPFS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:این تحقیق با هدف ارزیابی ویژگیهای روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس غرق شدگی عاطفی در رابطه زوجی (IPFS) انجام گرفت.روش: نمونه این پژوهش شامل 285 نفر (131 مرد و 154 زن) مرد و زن متاهل شهر شیراز در سال 1401-1402 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش علاوه بر مقیاس غرق شدگی عاطفی در رابطه زوجی (IPFS) (فوران و همکاران، 2018)، پرسشنامه های طلاق عاطفی (گاتمن، 2008)، احساس مثبت به همسر (PFQ)(آلری و همکاران، 1975) و مقیاس سلامت روانی(بشارت، 1388) را به منظور بررسی روایی همزمان پرسشنامه مقیاس غرق شدگی عاطفی در رابطه زوجی (IPFS) تکمیل نمودند. یافتهها: داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS و با استفاده از روشهای آماری تحلیل عامل تاییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مقیاس غرق شدگی عاطفی در رابطه زوجی (IPFS) برای زوجین ایرانی از برازش قابل قبولی برخوردار است و شاخص برازش تطبیقی (40/0= RMSEA) و متوسط باقیمانده استاندارد شده (97/0= CFI) مطلوب ارزیابی شدند. همچنین ضریب آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد. پرسشنامه از روایی همگرا و واگرای قابل قبولی برخوردار بود (01/0>p). نتیجه گیری:یافته های پژوهش نشان داد که مقیاس غرق شدگی عاطفی در رابطه زوجی (IPFS)، برای مطالعات پژوهشی در حوزه خانواده از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است و استفاده از آن در پژوهش های حوزه خانواده به روانشناسان و مشاوران خانواده توصیه می شود.
بازنمایی جنسیت در تصاویر مجله رشد دانش آموز در ایران و مجله أسامه در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 60
حوزه های تخصصی:
مجلات کودک و نوجوان از جمله رسانه های جمعی تأثیرگذار بر فرایند جامعه پذیری هستند؛ زیرا به روش های گوناگون مانند انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازی های هدفمند می توانند موجب القا، تغییر و تعدیل ارزش ها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجله أسامه در سوریه و مجله رشد دانش آموز در ایران، هردو از چنین جایگاهی برخوردارند. این دو مجله با داشتن مخاطبان گسترده و نیز تولید چنددهه ای می توانند از طریق تصویر، در ساخت فضای فکری مخاطبان خود نقش بسیار پررنگی داشته باشند. پژوهش حاضر با نگاه به جایگاه برجسته این مجلات، در پی مقایسه بازنمایی جنسیت در تصاویر مجله أسامه در سوریه و مجله رشد دانش آموز در ایران است. تجزیه و تحلیل نمونه ها با استفاده از الگوی کرس و ون لیوون در خوانش نشانه شناسی اجتماعی صورت پذیرفته است. در این الگو، تصاویر در سه سطح معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی بررسی می شود. نتایج تحلیل در این سه سطح نشان می دهد تصاویر این دو مجله کلیشه های رایج جنسیتی را به کودکان ارائه می کنند. نقش های «زن-مادر»، «زن-مادربزرگ» و «دختر» در جایگاه نقش های محورى یا فرعى در بیشتر تصاویر هردو مجله بازنمایی شده و در هیچ یک از آن ها، نقش های مهم اجتماعی، مانند آنچه در حقیقت این دو جامعه اسلامی رخ می دهد، نمود نیافته است. سه سطح ارائه تصویر نیز بر پایه دیدگاه کرس و ون لیوون به این شرح است: در سطح بازنمودی، تصویرها در این مجلات، مخاطبان را به دنیای خوب فرامی خوانند. حضور زنان، بیشتر در امور وابسته به درون منزل است و آنگاه که بیرون از خانه ظاهر می شوند، نقش های عادی و سنتی را پذیرفته اند؛ در سطح تعاملی، تصویرها فاقد تماس است و طراحان، نماهای دور و متوسط را برگزیده اند. حتی زاویه دید از روبه رو انتخاب شده است. در سطح ترکیبی، ارتباط میان معنای بازنمودی و تعاملی را می بینیم. بدین صورت که با بهره گیری از الگوی مرکز-حاشیه، نقش زنان برجسته شده است. البته جایی که مردان نیز در تصویر حضور دارند، همچنان نقش زن، کم رنگ و حاشیه ای می شود. این گروه از تصویرها عموماً بدون قاب بندی است و همین امر در گشایش فضای تصویر و موفقیت در برجسته سازی بصری نقش زنان تأثیر مثبت داشته است.
تأثیر روایت درمانی بر افکار اضطرابی مادران مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ، بررسی تأثیر روایت درمانی بر افکاراضطرابی مادران مطلقه بود.پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مادران مطلقه شهرستان بهبهان بودند؛ که از طریق یک مرکز مشاوره در بهبهان برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. روش نمونه گیری به روش هدفمند و به طور داوطلبانه بود. ازمیان افرادی که اعلام آمادگی کردند، 44 نفر برمبنای ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. به منظور سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه افکاراضطرابی ولز AnTI (1994) استفاده شد. پیش از شروع درمان و در انتهای درمان، اعضای دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. اعضای گروه آزمایش در معرض پروتکل هشت جلسه ای روایت درمانی پاین (2004) قرار گرفتند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد و نتایج نشان داد که روایت درمانی باعث کاهش معنادار افکار اضطرابی: (01/0 p<، 04/34 =F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 45 درصد است؛ اضطراب اجتماعی: (01/0 p<، 00/34 = F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 46 درصد است؛ اضطراب جسمانی: (05/0 p<، 16/7 = F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 15 درصد است، و فرانگرانی: (01/0 p<، 15/14 = F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 26 درصد است. در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. نتایج این پژوهش حاکی از این است که روایت درمانی می تواند روش مناسب و مؤثری در کاهش افکار اضطرابی مادران مطلقه باشد.
Perceived Lived Experience of Women in Response to Their Husband's Infidelity: A Phenomenological Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Infidelity is an important matter in marital relationships and it has undesired and deleterious outcomes for the family. This study aimed to investigate the lived experience of women in response to their husband’s infidelity. This study employed a qualitative descriptive-phenomenological method to examine women’s responses to their husband’s infidelity in marital life. Nine female participants were recruited using purposive sampling. The data were collected using semi-structured interviews and the data collection process continued until theoretical saturation. The data analysis showed 13 contributing themes related to women’s lived experience in response to the husband’s infidelity: (1) self-harm, (2) deciding to end the relationship, (3) threatening the husband to engage in mutual infidelity, (4) the disruption of normal life, (5) loss of belief in being unique, (6) feeling inferior and humiliated, (7) skepticism about religious beliefs and justice in the world, (8) losing self-confidence, (9) losing contact with the outside world, (10) self-blame, (11) distrust in the world, (12) losing the meaning of life, and (13) aggression and quarreling. The results showed that the women who experienced the infidelity of their spouse showed different reactions based on internal experiences and external reactions. Therefore, considering the effect of marital infidelity on personal and interpersonal relationships, it is necessary to know and understand these reactions.
مطالعه مردم نگارانه احساسات زنان از فرهنگ مصرف تجملاتی (مورد مطالعه: زنان جوان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
541 - 565
حوزه های تخصصی:
بررسی ها و تحقیقات نشان از این دارد که مصرف کالاها و خدمات تجملاتی در زنان در کشور ما در حال افزایش است و به همین علت می توان گفت که پدیده ای اثرگذار و اثرپذیر بر حوزه احساسات کنشگران اجتماعی است برخی از پژوهش ها این را بیان کرده اند که مصرف کالاهای لوکس در احساس هویت و یا حتی تبدیل ناراحتی به خوشحالی بسیار اثرگذار است و فرآیندهای اجتماعی این تغییر احساسات هدفی است که این پژوهش دنبال کرده است. با توجه به اینکه مصرف اساسا امری است که بیشتر برای زنان نمود پیدا می کند؛ پژوهش حاضر بر روی زنان انجام شده است.«تعریف احساسات به مرور زمان از روانشناسی فاصله گرفته و برای خود تعریفی متعلق به علوم اجتماعی پیدا کرده و در نظریه های علوم اجتماعی احساس را اینگونه بیان می کنند: عکس العملی بدنی در مقابل شرایط اجتماعی که در یک فضای کنش متقابل نمادین به وجود می آید. ظهور احساس در انسان تحت تأثیر شرایط اجتماعی به وجود می آید و در دو سطح خرد و کلان است در سطح خرد فرد تا در کنش متقابل با کسی نباشد احساس به وجود نمی آید» و طبیعی است که با این رویکرد بررسی موضوع مورد مطالعه در این تحقیق کاملا جنبه اجتماعی پیدا می کند؛ پژوهشگر به دنبال مطالعه این حوزه نیست به دنبال مطالعه احساسی است که در سطوح خرد و کلان برای یک کنشگر در اثر این نوع از مصرف به وجود می آید.
طراحی الگوی زوج درمانی از دیدگاه قرآن و روایات با تاکید بر حسادت زدایی و بررسی ویژگی های روان سنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
143 - 171
حوزه های تخصصی:
فهم چیستی و چگونگی مشکلات زوجین و خانواده ها از منبع وحیانی قرآن کریم بسیار حائز اهمیت است. حسادت یک ویژگی است که ابعاد شناختی و رفتاری و هیجانی و .. دارد و در الگوهای تعاملی زوجین اثرات مخربی را به بار می آورد. پژوهش حاضر با هدف کشف معنا شناسی حسد از منظر قرآن و روایات و طراحی الگوی زوج درمانی اختصاصی بر اساس حسادت زدایی بود. در این پژوهش از هر دو روش کیفی و کمی، استفاده شد. در بخش کیفی و تحلیل محتوای آیات و روایات، مؤلفه های پروتکل زوج درمانی، بر مبنای واژه حسد از آیات و روایات، استخراج شدند و در بخش کمی، روایی صوری و روایی محتوایی پروتکلِ ساخته شده، مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله ی طراحی و تدوین پروتکل، با تحلیل آیات قرآن و روایات مربوطه حول محور ریشه "حسد"، مولفه های مفهومی حسادت شامل مقدمات، لوازم و نتایج و آثار حسد به دست آمد و با توجه به بروز حسادت در روابط زوجی، پروتکل زوج درمانی بر اساس آن و با طراحی تکنیک های رفع کننده آن، توسط گروهی 5 نفره طراحی شد. در مرحله ی دوم نیز برای بررسی محتوای پروتکل، از نظرات پنل تخصصی 10 نفره به روش دلفی استفاده شد و ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) محاسبه گردید. تعریف فرایندی حسادت و تعریف حسادت زوجی در این پژوهش به دست آمد. هم چنین پروتکل مبتنی بر آیات قرآن و با بهره گیری از روایات، تدوین گردید. نتای ج بررس ى روایى محتوای ى پروتکل توس ط پن ل متخصص ان نش ان داد CVRکل پروتکل به ترتیب 8/0 و 1 و CVI جلسات 1 می باشد ک ه نش اندهنده دارا ب ودن حداق ل مق دار م ورد قب ول اس ت.از آنجا که حسادت، ویژگی است که در بسیاری از زوجین دیده می شود، شناسایی و رفع آن می تواند زمینه اختلافات بسیاری را بین زوجین از بین ببرد و سبب بهبود رضایتمندی زوجی و ارتقای صمیمیت بین آن ها گردد. مهم تر از همه این که درمان با این رویکرد، فرد را در راستای اهداف الهی و جهت مندی اخروی در زندگی و تجربه رضایت حقیقی قرار می دهد.
نیازسنجی مادران شاغل بر اساس تجربه زیسته مدیران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در جامعه امروزی اشتغال زنان ونوع مشارکت اجتماعی آنها تحولاتی را درنقش های کلیشه ای سنتی ایجاد کرده است و لازم است نیازهای زنان شاغل به عنوان مادر بررسی شود.روش: جهت بررسی مناسب تجربه زیسته زنان، مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجام شده است. نوع نمونه گیری، هدفمند بوده تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه داشت. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است که با 6 مصاحبه اشباع داده ها بدست آمد. اما محققین جهت حصول اطمینان، مصاحبه ها را تا شماره 10 ادامه دادند. مشارکت کنندگان شامل 10 زن مدیر در سطوح عالی مدیریتی در ارگان های دولتی بودند که فرزندانی زیر سن 18 سال داشتند.یافته ها: برای سنجش روایی و پایایی داده های کیفی، از درگیری پیوسته، مشاهده مداوم، ذهنیت پیش رونده و ازکمیته ی راهنما برای ارزی ابی و اج رای برنام ه ی مص احبه استفاده شده است. روش تحلیل مضمون براساس مدل براون وکلارک(2006) انجام گرفت. در مرحله تحلیل، 4 مضمون اصلی و 9 مقوله فرعی بدست آمد. مضامین اصلی شامل «نیازهای فردی»، «نیازهای ساختاری»، «نیازهای درون گروهی»، «بازنگری درقوانین» می شود. مقولات فرعی نیز شامل «توانمندی آموزشی»، « دریافت مشاوره»، «خدمات شهری»، «خدمات بهداشت»، « خدمات سازمانی»، «تغییرنگرش های اعضای جامعه»، «تغییر نگرش در خانواده»، «اصلاح در اجرای قوانین» و «ضمانت اجرای قوانین» است. نتایج: طبق نتایج بدست آمده نیازهای مادران شاغل باید علاوه بر سطح فردی در سطح ساختاری نیز در نظر گرفته شود. همچنین نیازها باید در بین گروه های عضویتی مادران ملاحظه شود و از سوی دیگر در حقوق مربوط به اشتغال زنان بازنگری صورت گرفته و قوانینی مناسب تر طراحی شوند.
عوامل اجتماعی اثر گذار بر سلامت روان زنان در مقایسه با مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت روان زنان و مردان انجام شده است. برای تحلیل موضوع از آراء آناندال (2013)، نظریه موس (2002) و نظریه آربر و توماس (2001) بهره گرفته شده است. به این منظور یک پژوهش میدانی به روش پیمایشی ترتیب داده شد و از بین زنان و مردان متأهل 20 تا 60 ساله ساکن شهر کرمان، بر اساس روش نمونه گیری سهمیه بندی نمونه ای 600 نفر انتخاب و با آن ها مصاحبه شد. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین نمره سلامت روان مردان و زنان به ترتیب 5/23 و 6/20 است. بنابراین، نمره مردان به طور معناداری از نمره زنان بیشتر است. همچنین، میانگین نمره «نابرابری در بهره مندی از منابع و فرصت ها» برای زنان و مردان به ترتیب 6/73 و 8/54 است. نمره «آسیب پذیری مردان و زنان در سلامت به ترتیب 43 و 46 است. به این ترتیب می توان گفت زنان در مقایسه با مردان سلامت روان ضعیف تر، بهره مندی کم تر از منابع و فرصت ها و درجه آسیب پذیری بالاتری در سلامت را تجربه می کنند. تحلیل های آماری نشان داد «نابرابری در بهره مندی از منابع و فرصت ها» با ضریب 16/0- و «آسیب پذیری در سلامت» با ضریب 24/0- بر سلامت روان زنان تأثیر منفی و معناداری دارد. نابرابری های جنسیتی هم به طور مستقیم و هم از طریق افزایش آسیب پذیری در سلامت زنان اثر کاهنده بر سلامت روان آنان دارد. یافته ها حاکی از آن است که در نوع عوامل اجتماعی اثر گذار بر سلامت روان مردان و زنان تفاوت وجود دارد و تحلیل سلامت روان زنان مستلزم توجه به شرایط اجتماعی و تحلیل جنسیتی است.
نقش مفهوم صورت ازلی نظریه روان شناسی تحلیلی یونگ در شکوفایی فرهنگی – ادبی زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مفهوم صورت ازلی نظریه روان شناسی تحلیلی یونگ در شکوفایی فرهنگی-ادبی زنان ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون مربوط به مفهوم صورت ازلی نظریه یونگ و آثار فرهنگی- ادبی زنان ایرانی می باشد. نمونه پژوهش آثار اعتصامی، دانشور، بهبهانی و فرخزاد بود. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که طبق دیدگاه یونگ، صورت ازلی از طریق تجربیات مکرر و مشابه در زندگی پیشینیان در ضمیر ناخودآگاه جمعی به ودیعه گذاشته شده است. این صورت های ازلی به صورت های مختلف در اساطیر، رویاها و تخیلات فردی، در مذهب و هم چنین در ادبیات ظاهر می شوند. ماندگاری این کهن الگوها در اساطیر و ادبیات، به دلیل واقعی بودن آن ها است که می تواند معنای ژرف و عمیقی به زندگی انسان ها بدهد. یک نوشتار یا یک اثر ادبی با داشتن مضامین صورت ازلی است که می تواند یک مفهوم جهانی شود. بنا براین نویسندگان زن و شاعران زن با تصاویر معنایی مشترک یا همان کهن الگوهای مشابه با نماد جهانی روبرو می شوند، این ویژگی در ذهن انسان ها به طور همیشگی و جاودانه باقی می ماند.
نقش زن در شعار«زن،زندگی،آزادی» در اسلام و غرب
حوزه های تخصصی:
دین اسلام همواره برای زنان اهمیت ویژه ای قائل بوده و بخصوص سفارش های فراوانی از ائمه علیهم السلام در مورد زن در متون دینی و روایات وارد شده است و یکی از موضوعات مهم اجتماعی امروز جایگاه و نقش زن در عرصه خانواده و اجتماع است. در روایات اسلامی دختران و زنان بعنوان حسنات الهی ذکر شده اند و این در حالی است که حسنات در اسلام مورد پاداش خدا هستند و نعمت ها مورد بازخواست و سوال خداوند قرار می گیرند با سیری در منابع اسلامی می توان فهمید که زن در اندیشه اسلامی چه جایگاه والایی داشته و دارد اما در غرب و در شعار«زن،زندگی،آزادی» بالعکس این است. میتوان اینگونه بیان کرد که هر چه میزان تعهد به اسلام و زندگی اسلامی بیشتر باشد تداوم آن زندگی بالاتر خواهد بود و به عکس هر چه میزان تعهد کمتر آرامش روانی و اسایش فرد در محیط زندگی و اجتماع کمتر خواهد بودهمچنین باید اینگونه بیان کرد که فروپاشی نظام غرب براساس آزادی نامحدود است. این تحقیق،از روش آمیزه ای و به کمک اسناد نوشتاری وسامانه های رایانه ای و نرم افزارهای علمی و روش داده پردازی توصیفی وتحلیلی بهره می برد. هدف با رجوع به منابع دینی، نقش زن در شعار«زن،زندگی،آزادی» در اسلام و غرب را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق عبارتند از این که با رجوع به قرآن، روایات ، جایگاه و نقش زن در خانواده و در شعار«زن،زندگی،آزادی» در اسلام و بالعکس غرب را که موجب آرامش و... می شود، مورد بررسی قرار می دهد.
تجربه زیسته زنان عضو هیئت علمی در برقراری توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی در ایام کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
253 - 227
حوزه های تخصصی:
برقراری توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی زنان عضو هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه ها در ایام کرونا و مطالعه تجارب زیسته آن ها می تواند نقش مؤثری در شناخت و توسعه ادبیات اشتغال زنان ایفا کند. این پژوهش پدیدارشناسانه، تجارب زیسته 30 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های مشارکت کننده را با هدف کشف و توصیف چگونگی برقراری توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی در ایام کرونا را بررسی می کند. گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و به روش نمونه گیری هدفمند صورت گرفته است. فرایند تحلیل در سه سطح کلان انجام شده است. وجود قرنطینه خانگی ناشی از ویروس کرونا و شیوع آن، سبب دورکاری، ظهور مسئله فرهنگی جدید، ظهور فرهنگ قرنطینه، کسب تجربه زندگی در بحران کرونا و برقراری توازن بین نقش های شغلی و خانوادگی در حوزه آموزش و پژوهش در کشور شده و این امر به نوبه خود به بازتعریف روابط و مناسبات اجتماعی، مسئله اخلاق، تعهدات اجتماعی، الگوهای روابط انسانی، اجتماعی، شناخت و درک اخلاق مراقبتی در زندگی از سوی زنان انجامیده است. درنهایت با توجه به نتایج، راهکارهایی در حوزه های، پژوهش، مدیریت و خانواده ارائه می شود.
مفهوم سازی مؤلفه های مدل پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
717 - 741
حوزه های تخصصی:
زنان به عنوان نیمی از جمعیت، نقش بارزی در توسعه فعالیت های اقتصادی دارند؛ بنابراین باید در جهت ارائه سازوکارهایی برای تقویت نقش آنان در جامعه اقدام کرد. پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی مؤلفه های مدل پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان انجام گرفت. در این مطالعه، از پارادایم کیفی و روش نظریه بنیانی بهره گرفته شد. برای این منظور، فهرست زنان دارای کسب وکار از مراکز مختلف مانند فرمانداری، مراکز فنی وحرفه ای، سازمان جهاد کشاورزی و سازمان صنعت، معدن و تجارت دریافت شد. با استفاده از روش گلوله برفی، با 21 نفر از زنان دارای کسب وکار در شهرستان بهبهان، مصاحبه های عمیق انفرادی انجام گرفت و درنهایت، اشباع نظری به عنوان نقطه کفایت نمونه گیری حاصل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. نتایج نشان داد عواملی مانند دانش بازار، شرایط خانوادگی، ویژگی های فردی و شخصیتی، عامل اقتصادی، آموزش، سیاست های حمایتی، بحران های اقتصادی و تلاطم های محیطی، بر پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان مؤثر است. برمبنای نتایج این مطالعه، ارائه آموزش های کسب وکار به زنان، اتخاذ سیاست های حمایتی دولت و فرهنگ سازی در راستای حمایت از کسب وکارهای زنان، راهبردهای توسعه پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان بودند. یافته ها بیانگر آن بود که کاهش آسیب ها و مشکلات اجتماعی، توانمندسازی زنان و افزایش رفاه اجتماعی، از پیامدهای پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان به شمار می رود. یافته های این پژوهش، ضمن پرکردن شکاف مطالعاتی در خصوص ابعاد مدل پایداری کسب وکارهای زنان، چارچوبی قوی برای تحلیل پایداری کسب وکارهای زنان ارائه می کند.
نقش شیوه های فرزندپروری مادران ، سرمایه فرهنگی خانواده و مهارت های اجتماعی در تربیت دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن (زن و فرهنگ) سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
105 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش شیوه های فرزندپروری مادران، سرمایه فرهنگی خانواده و مهارت های اجتماعی در تربیت دختران بود.جامعه پژوهش کلیه متون روان شناسی شیوه های فرزندپروری، سرمایه فرهنگی و مهارت های-اجتماعی در تربیت دختران بود. نمونه پژوهش مطالب شیوه های فرزندپروری مادران ، سرمایه فرهنگی خانواده و مهارت های اجتماعی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است.گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای وفیش برداری انجام شد سپس داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ازبین شیوه های فرزندپروری مادران، شیوه مقتدرانه بهترین روش برای تربیت کودکان به ویژه دختران است؛ تربیت فرزندان در این شیوه محدود کننده نیست و فضا برای استقلال آن ها وجود دارد؛کودکانی که در این شیوه تربیت می شوند افراد سالم تری هستند و بهتر ارتباط برقرار می کنند. هم چنین کودکان سرمایه فرهنگی را از طریق والدین دریافت می کنند؛ سرمایه فرهنگی به سه شکل تجسم یافته، عینیت یافته و نهادی مطرح می شود؛ کودکان و مخصوصا دختران که بیشترین وقت خود را با مادران می گذرانند، از طریق فرایند همانندسازی از رفتار و منش های نشأت گرفته از غنای فرهنگی آنان الگوبرداری می کنند و این عاملی برای رشد اجتماعی دختران می شود. سرمایه فرهنگی از اهمیت بسیاری در عقاید رایج تعلیم و تربیت مدرن برخوردار است. والدین پلی میان اندوخته های فرهنگی و عقاید موجود در زندگی روزمره و یادگیری در کودکان هستند؛ مادران به دلیل اثرات شایانی که در آموزش و کسب مهارت های اجتماعی کودکان ایفا می کنند بر بالندگی اجتماعی فرزندان در آینده، اهرم مهمی تلقی می شوند.