فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
283 - 304
حوزه های تخصصی:
ازدواج و مسائل مربوط به آن از موضوعات مهم و اساسی در ادیان کهن و باستانیبه حساب می آ ی. با مطالعه و بررسی متون دینی که سوای از ارزش های معنوی و انسانی از نظر تاریخی نیز واجد اعتبارتند این مفهوم به شکل گسترده و در ابعاد گوناگون بیان شده است. در کتاب های آسمانی عهد عتیق(تورات)و عهد جدید(انجیل) که از مهم ترین متون دینی محسوب می شوند، با آیات فراوانی روبرو هستیم که ضمن توجه و ترغیب به امر ازدواج و تشکیل خانواده، در انتخاب همسر قائل به رعایت حد و مرزها و قوانینو احکام دینی است و به طور طبیعی پیروانملزم به رعایت آن محدوده مورد نظر در موضوع ازدواج و انتخاب همسر هستند.هدف از این بررسی مطالعه تطبیقی در مورد محدوده و حدود همسر گزینی و تشکیل خانواده در ادیان یهود و مسیحیت بر اساس آموزه های مکتوب آنها(کتب مقدس)می باشد.یافته های این پژوهش به ما نشان می دهد اگر چه امروزه در انتخاب همسر علاقه و محبت زوجین نسبت به هم واجد اعتبار است اما بر اساس آموزه ها و احکام ذکر شده در دو کتاب تاریخی و دینی عهدعتیق وعهدجدید، پیروان ملزم به رعایت حدود و محدوده خاصی در انتخاب همسر بودهاند
واکاوی کیفی توانمندسازی زنان در کنترل آسیب های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۶
147 - 178
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مطالعه نقش توانمندسازی زنان در کنترل آسیب های اجتماعی و ارائه الگوی کارآمد بومی انجام شده است . بدین جهت با اتخاذ رویکرد کیفی و با روش نظریه ی زمینه ای با 30 نفر از زنان شهرستان بروجرد از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع ، مصاحبه های عمیق و ساختاریافته انجام شده است .یافته های تحقیق نشان می دهد «توانمندسازی پایدار زنان» تحت تأثیر شرایط علّی (شامل همه ابعاد توانمندی)، شرایط زمینه ای (با متغیرهای زمینه ای فردی، متغیرهای زمینه ای خانواده ی پدری، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و معلولیت جسمی) و شرایط مداخله گر (با زیرمجموعه های ویژگی های روان شناختی فرد، حمایت نهاد خانواده، تعامل با الگوی توانمند، ساختارها و فعل وانفعالات آن ها، سیاست گذاری چندبعدی، بلندمدت، پژوهش محور و عدالت گرایانه در حوزه ی زنان و وحدت سازمان های مسئول) می باشد و زنان در زمینه آسیب های اجتماعی راهبرد کنترل وضعیت را اتخاذ کرده اند که پیامدهایی نظیر کنترل در سه سطح شامل :سطح کلان (پژوهش و نظریه سازی، طراحی و قانون سازی)،سطح میانی (آموزش و فرهنگ سازی، اجرا و عملیاتی سازی، ارزیابی و اصطلاح سازی) و سطح خرد (خود-دیگر مراقبتی و ایمن سازی و خود توانمندی و دیگر-توانمندسازی) را در پی داشته است.
سیر تحول نقش جنسیت در گفتمان نسبت میان کار و زندگی: تحلیل کتاب سنجی و مصورسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
103 - 126
حوزه های تخصصی:
حدود سه دهه است که موضوع نسبت میان کار و زندگی کارکنان مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است. با حضور گسترده تر زنان در فعالیت های شغلی، موضوع جنسیت و نقش آن در نسبت میان کار و زندگی اهمیت بیشتری یافته و به صورت روزافزون بر تعداد پژوهش های این حوزه افزوده می شود. هدف مقاله حاضر، ارائه مروری نظام مند بر پژوهش های انجام گرفته در این زمینه و بررسی سیر تحول آن هاست. بر این اساس، پژوهش های حوزه نسبت میان کار و زندگی با تأکید بر نقش جنسیت، از ابتدا تاکنون (سال های 1991 تا 2021) از پایگاه داده وب آو ساینس (Web of Science استخراج و با استفاده از نرم افزار وی. او. اس. ویوور (VOS Viewer)مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج در دو بخش اصلی ارائه شد. نخست، اطلاعات توصیفی که شامل روند کمّی پژوهش ها و استنادها در این حوزه مطالعاتی، برترین مقالات، فعال ترین پژوهشگران، کشورها، مجلات و دانشگاه ها بود و دوم، تحلیل های مصورسازی، شامل هم استنادی و هم آیندی واژگان که ساختارهای مفهومی در این زمینه را نشان می داد. نتایج پژوهش نشان داد، علاوه بر رشد کمّی فزاینده پژوهش ها پیرامون این مفهوم، سیر تحول موضوعات پژوهشی از در این گفتمان از سویه منفی نسبت میان کار و زندگی زنان در قالب تضاد کار و زندگی به ساحت مثبتِ این مفهوم در قالب غنی سازی و تعادل کار و زندگی و دست آخر طرح مفاهیم ایدئولوژی نقش جنسیتی، نگرش جنسیتی، مساوات طلبی جنسیتی و نابرابری جنسیتی بوده است.
تحلیل روایت زنان ازمسئولیت پذیری اجتماعی در تعاونی ها با تاکید بر سرمایه اجتماعی (مورد مطالعه؛ تعاونی های زنان در شهرستان دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
33 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف: سرمایه اجتماعی زنان در تعاونی ها عاملی اساسی در پیوند اعضاء می باشد که براساس آن جایگاه و نقش آنها را در توسعه و ارزیابی عملکردهای تعاونی ها را نشان می دهدسوال اساسی در این رابطه، چنین بوده است که سرمایه ی اجتماعی به چه شیوه هایی نمایگر مسئولیت اجتماعی زنان در تعاونی ها می باشد و زنان نقش آن را چطور ارزیابی می کنند؟ روش: برای پاسخ به این سوال، از روش تحلیل روایت استفاده نمودیم. با استفاده از راهبرد مصاحبه ی نیمه ساخت یافته که با ۳۰ نفر از اعضای تعاونی به اشباع نظری رسید به ۱۲ مقولات اولیه رسیدیم. یافته ها: از تحلیل آنها به ۴ مقوله ی ثانویه تعامل پایدار، ارزش های مشترک، برآورده شدن نیازها و انگیزه برای کار خلاقانه و کارآفرینانه رسیدیم. تحلیل این مقولات حاکی از آن است که در تعاونی ها مشارکت همه جانبه ای در کارها وجود دارد که اعضا سعی دارند با تعامل و رفتار سازگرانه، اعتماد سایر اعضاء را بدست آورند و در نتیجه یک تعامل پایدار و ارزش های مشترک زنانه در بین آنها شکل بگیرد. این موارد همچنین سبب شده است که نیازهای اساسی زنان از جمله نیازهای مالی و عاطفی آنها برآورده شود و به موازات آن دست به کار خلاقانه بزنند. نتیجه گیری :تحلیل این مقولات نشان داد که سرمایه ی اجتماعی زنان سبب ایجاد بستر و زمینه ی مسئولیت پذیری اجتماعی بالای آنها در تعاونی شده است و این امر به حفظ و توسعه تعاونی ها کمک کرده است.
تأثیر مصرف فرهنگی بر نگرش دختران به روابط دوستی دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
633 - 662
حوزه های تخصصی:
مدیریت دقیق رسانه های ارتباطی نوین به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر ارزش ها و نگرش های جوانان نیازمند بررسی علمی و دقیق است. هدف از این تحقیق، بررسی رابطه میان مصرف فرهنگی (مطالعه کتاب، استفاده از ماهواره و استفاده از شبکه های مجازی) و نگرش جوانان به روابط دوستی دختر و پسر است. همچنین شناسایی متغیرهایی که می توانند بر شدت و ضعف تأثیرپذیری جوانان از این کالاهای فرهنگی مؤثر باشند، مدنظر بوده است. تحقیق حاضر یک پیمایش مقطعی است و جامعه آماری آن شامل دختران هرگز ازدواج نکرده 20-34 ساله شهر تهران است. براساس یافته ها، بیشترین نگرش مثبت به این نوع روابط در میان رده سنی 20-24 ساله مشاهده شد. نتایج تحلیل دومتغیره نشان داد سن افراد، تحصیلات، ابعاد مختلف دینداری و میزان مطالعه کتاب با نگرش دختران به روابط دوستی دختر و پسر رابطه عکس دارد؛ درحالی که بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، استفاده از ماهواره و ساکن مناطق بالابودن و نگرش دختران به روابط دوستی دختر و پسر رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره یافته ها نشان داد با حضور متغیر دینداری، متغیرهای سن، تحصیلات و منطقه محل سکونت معناداری خود را از دست می دهند. با توجه به یافته ها، مهم ترین راهبردهای تقویت وضعیت فرهنگی جوانان مربوط به دو حوزه مدیریت مصرف شبکه های اجتماعی و تقویت دینداری است.
سنخ شناسی برساخت هویت مذهبی زنان با تاکید بر پوشش در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه ی یک سنخ شناسی از برساخت هویت مذهبی با تاکید بر پوشش در بین زنان درشبکه مجازی اینستاگرام انجام شده است. منظور از برساخت هویت مذهبی، چگونگی ساخت و نمایش هویت مدهبی در بین کاربران زن دارای پوشش است. این پژوهش کیفی و با استفاده از تکنیک نتنوگرافی صورت گرفته و داده ها با استفاده از تحلیل تماتیک، تحلیل شده اند. در این پژوهش سعی شده تا با تحلیل محتوای پست های پربازدید ده صفحه با تعداد دنبال کننده بالا، به تحلیل پرداخته شود.، در ابتدا فهرستی از هشتگ های مرتبط تهیه و سپس با جستجو در شبکه مجازی اینستاگرام پست های پربازدید انتخاب شده اند، تعداد صفحات منتخب 12تا و بازه انتشار پست ها از ابتدای سال1398 تا اخر آبان 1398 می باشد، با توجه به تحلیل محتوای کیفی پست های انتخاب شده در صفحات مورد بررسی، می توان به سبک های پوشش « قاعده محور رسمی با زیر مقولات پوشش رسمی و رایج داخلی و پوشش کلاسیک و به سبک بین المللی؛ هویت مبتنی بر اسطوره های زیبایی؛ هویت مبتنی بر ذائقه کلاسیک پسند؛ پوشش کژوال و غیررسمی بازیر مقولات پوشش کژوال مطابق با معیارهای ایران ترندی و بر اساس مد و درنهایت فعالیت مدلینگ» اشاره کرد.
تحلیل گفتمان انتقادی در رمان نگران نباش مهسا محب علی از منظر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
371 - 396
حوزه های تخصصی:
ادبیات بازآفرینی هنرمندانه سویه پنهان واقعیت های جامعه است. زوایای مخفی جامعه معمولاً در روایات رسمی، کتب تاریخی و فرهنگی و ... مورد غفلت واقع می شوند یا مجال بروز و ظهور نمی یابند؛ در حالی که در ادبیات، به خصوص ادبیات داستانی، بستری مناسب برای بیان این موضوعات فراهم است و زنان سهمی از این گونه روایات بر عهده دارند، زیرا در طول تاریخ به اشکال متفاوت به حاشیه رانده شده اند. گریز از ساختارهای متصلب مردانه در تطور تاریخ برای زنان با فراز و فرودهایی همراه بوده و همپای تحولات جامعه وضعیت زنان نیز در هر دهه دستخوش تغییر و تحول شده و بنا به شرایط، هر نویسنده ای موضعی خاص در این خصوص اتخاذ کرده است؛ برخی از نویسندگان زن به بازتولید ایدئولوژی های جنسیتی و... پرداخته اند، برخی موضع انتقادی به آن دارند و برخی نیز به دنبال بنیان طرحی نو هستند. مهسا محب علی از نویسندگان دهه 1380 است با وجود آنکه به ایدئولوژی های جنسیتی معترض است، متن داستان گویای این موضوع نیست و گاهی در آن گریز از زنانگی و تقلید رفتارهای مردانه دیده می شود که موجب تحلیل هایی بعضاً اشتباه شده است. متن محور بودن رویکرد فرکلاف این نظریه را برای بررسی داستان نگران نباش مناسب کرده است. از طرفی، به گفته پژوهش گران، رویکرد فرکلاف در حوزه تحلیل گفتمان جامع ترین و منسجم ترین مباحث را در این حوزه داراست. بنابراین، این مقاله با استفاده از روش توصیفی و منابع کتابخانه ای در پی پاسخ گویی به این سؤال است که نگران نباش نسبت به مقوله جنسیت چه موضعی را برگزیده است؟ نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد رفتارها و گفتارهای راوی در اعتراض به جامعه مرد سالاری و پدرسالاری حاکم است. درواقع نویسنده در قالب این داستان به ستیز با کلیشه های جنسیتی بدیهی انگاشته شده در جامعه می پردازد. برای بررسی این موضوع متن داستان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استناد به متن نتایج ارائه شده است.
نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان
حوزه های تخصصی:
اختلال اضطراب اجتماعی به ترس آشکار و پیوسته از موقعیت های اجتماعی یا عملکردی اشاره دارد. خودپنداره و تصویر بدنی در تبیین اضطراب اجتماعی نقش قابل ملاحظه ای می تواند داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان بود. مطالعه ی حاضر از نوع طرح های همبستگی بود و از روش معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. از جامعه دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان با روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ای با حجم 300 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت خود نف، مقیاس خودپنداره بک و همکاران (1990)، پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کونور و همکاران (2000) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای spss نسخه 25 و AMOS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها نشان داد، شفقت به خود به میزان 3/22 درصد از مسیر بین خودپنداره و اضطراب اجتماعی می کاهد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که شفقت به خود در رابطه خودپنداره و اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای جزئی دارد (05/0>p). شفقت به خود در رابطه تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر نقش واسطه ای جزئی دارد(05/0>p). خودپنداره بر روی اضطراب اجتماعی دانشجویان تاثیر منفی دارد(05/0>p). تصویر بدنی بر روی اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر اثر مستقیم دارد(05/0>p). یافته های پژوهش، نشانگر اهمیت خودپنداره و تصویر بدنی در تبیین اضطراب اجتماعی بود و شفقت به خود، بین خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی نقش میانجی دارد.
مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلا به ملال جنسی و افراد بهنجار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلابه ملال جنسیتی و افراد بهنجار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و عضو ترنس-سکشوال انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی استان تهران بود. تمامی افراد بهنجار ساکن استان تهران نیز جامعه افراد عادی این پژوهش بودند. تعداد 50 نفر از افراد مبتلا و 50 نفر از افراد عادی به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی کانور (2000) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه در نگرانی از تصویر بدنی (46/90=F و 01/0>P)، نشخوار فکری (01/115=F و 01/0>P) و اضطراب اجتماعی (95/87=F و 01/0>P) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به ملال جنسیتی نسبت به افراد غیرمبتلا تصویر بدنی کمتر و نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی بالاتری دارند. تغییر باورهای فرهنگی و افزایش پذیرش اجتماعی می تواند نقش مهمی در بهبود تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی داشته باشد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر درمان واژینیسموس: یک کارآزمایی تک موردی
حوزه های تخصصی:
واژینیسموس یک اختلال جنسی شایع، از دسته اختلالات تناسلی لگنی/ دخولی دردناک است که در دو شکل اولیه و ثانویه مشاهده می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر درمان واژینیسموس طراحی شده است. در طی یک کارآزمایی آزمایشی تک موردی و طرح خط پایه چندگانه، 4 زن مبتلا به واژینیسموس که به کلینیک های درمان اختلالات جنسی شهر اهواز مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از تأیید معیارهای وجود اختلال درد/دخول تناسلی لگنی، توسط روان پزشک، در مطالعه شرکت داده شدند. از تمام شرکت کنندگان رضایت نامه کسب شد. قبل و پس از مداخله، متغیرهایی همچون، انگیزه دخول، سازگاری زناشویی، افکار دهشتناک و... توسط ابزار چندوجهی اختلال دخول واژینال، در مشارکت کنندگان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنی ها پس از تعیین خطوط پایه در متغیرهای وابسته به ترتیب وارد مرحله درمان شناختی رفتاری شده و به مدت 8 جلسه هفتگی، به صورت فردی مورد درمان قرار گرفتند. دوره پیگیری دو ماه پس از تکمیل درمان در سه نوبت به فواصل 20 روزه انجام شد. تمام مشارکت کنندگان در پایان مداخله موفق به دخول واژینال شدند و شاخص بهبودی که در هر یک از متغیرها با سیر نزولی منحنی در مرحله درمان نسبت به خط پایه در نظر گرفته شده بود، در آن ها تأیید شده است. نتایج همچنین نشان داد درمان شناختی رفتاری در تغییر افکار دهشتناک و درماندگی، سازگاری زناشویی، رفتارهای اجتنابی، افزایش اطلاعات جنسی، گوش به زنگی، خوش بینی و ناسازگاری ژنیتال جنسی افراد واژینیسموس مؤثر می باشد. یافته های مطالعه نشان دهنده مؤثر بودن روش های شناختی رفتاری در بهبود واژینیسموس می باشد؛ بنابراین گنجاندن این نوع درمان در مداخلات در نظر گرفته شده برای این بیماران و انجام مطالعات وسیع تر با گروه های کنترل و تعداد نمونه های بیشتر توصیه می شود.
مطالعه تطبیقی اسطوره شناختی و روان شناختی «زن» در نمایشنامه های «دوشیزه جولیا» اثر استریندبرگ و «در مه بخوان» اثر اکبر رادی با تکیه بر نظریات شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
223 - 240
حوزه های تخصصی:
«کهن الگوها» از عناصر مهم روان شناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهن الگویی» همواره به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهن الگو ها برپایه اندیشه کارل گوستاو یونگ، نظریه پرداز حوزه علوم روان شناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربه همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکل های متفاوت و در همه نسل ها تکرار می شود. شینودا بولن، روان شناس و نظریه پرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهن الگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطوره شناختی و روان شناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامه دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامه در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایه مطالعه ای تطبیقی قرار گرفته اند. این دو شخصیت علی رغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شده اند، از منظر دیدگاه های شینودا بولن دارای مشابهت های قابل توجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطوره شناختی و روان شناختی در خلق شخصیت های نمایشی می تواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهن الگوهای بشر تکیه می کند. الگو هایی که می تواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیت ها نقشی جدی ایفا کند.
تجربه زیسته زنان مبتلا به اعتیاد در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
145 - 185
حوزه های تخصصی:
درواقع این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که زنان درگیر در فرایند اعتیاد چه درک و تفسیری از فرایند اعتیاددارند. به همین خاطر از روش تحقیق کیفی و به طور خاص از نظریه زمینه ای برای تحلیل دادهها استفاده شده است. در این پژوهش 15 نفر از زنان معتاد مستقر در کمپ های ترک اعتیاد استان با مصاحبه عمیق جمع آوری و با استفاده از تکنیک های تقلیل و کدگذاری مصاحبه ها در تئوری زمینه ای داده ها تفسیر و تحلیل شدند. مصاحبه شوندگان در وهله اول با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند چراکه محققان سعی در مراجعه به زنانی داشته اند که مبتلابه اعتیاد بودند و در کمپ های ترک اعتیاد مستقر بودند و در مرحله دوم با استفاده از نمونه گیری نظری با زنان مصاحبه گردید تا اینکه تحقیق به اشباع رسید. یافتههای به دست آمده در قالب مدل زمینهای مورد تحلیل و تفسیر قرارگرفته و درنهایت این مدل در قالب یک مدل نهایی زمینه ای در 15 مقوله ارائه شده است. انتشار نسبی- سببی، دوقطبی سبک های فرزند پروری مستبدان سهلانگارانه، شرایط ایجابی، کنش متقابل بزهکارانه، کمبودهای روانشناختی، فقدان آگاهی و شناخت از مواد مخدر، کنش/ پیامداجتماعی، واکنش های درون خانوادگی جهت ترک، ناهنجاری رفتاری، اهرم های تجدید همنوایی، هزینه های اعتیاد، پیامدهای نگرشی- کنشی، عملکرد شبه ویروس، احساس نیاز به حمایت اجتماعی و بی تعهدی ناخواسته.
مطالعه رابطه بین میزان فعالیت های ورزشی - بدن سازی با مدیریت بدن در بانوان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
91 - 104
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی رابطه بین میزان فعالیت های ورزشی - بدن سازی با مدیریت بدن در بانوان شهر تبریز می پردازد . مدیریت بدن به معنای دستکاری در صورت ظاهری بدن است . روش تحقیق ، توصیفی - پیمایشی بود . جامعه آماری ، بانوان شرکت کننده در فعالیت های ورزشی - بدن سازی در شهر تبریز به تعداد 1486 نفر بودند . بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 205 نفر انتخاب شد . روش نمونه گیری ، نمونه گیری احتمالی خوشه ای بود . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید . نتایج بدست آمده نشان داد که بین میزان فعالیت های ورزشی - بدن سازی با میزان مدیریت بدن و مولفه های کنترل وزن و بهداشتی در بانوان تبریز بترتیب با ضریب همبستگی پیرسون 47/0 و 52/0 و سطح معنی داری 001/0 رابطه مثبت معنی داری وجود دارد . بین میزان فعالیت های ورزشی با میزان مولفه های جراحی ، آرایشی مدیریت بدن ، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات آنها تفاوت یا رابطه معنی داری وجود نداشت . بین سن بانوان تبریز با میزان مدیریت بدن با ضریب همبستگی پیرسون 16/0- و سطح معنی داری 021/0 رابطه معکوس معنی داری وجود داشت . میزان مدیریت بدن در بین بانوان شاغل بطور معنی داری بیشتر از بانوان غیرشاغل بود ، این میانگین در بانوان شاغل 17/67 و در بانوان غیرشاغل 31/63 و سطح معنی داری 019/0 بود . بنابراین زنان با استفاده از فعالیت های ورزشی می توانند بر بدن خود مدیریت نموده و با کنترل و میزان فعالیت، نتیجه مورد نظر را کسب نمایند .
بررسی رابطه بین دسترسی مالی با توانمندسازی اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
182 - 165
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی اقتصادی زنان با حقوق بشر و عدالت اجتماعی مرتبط بوده و برای توسعه انسانی بسیار مهم است. برنامه توسعه سازمان ملل متحد نشان داده است که توانمندسازی اقتصادی زنان نقش مهمی در از بین بردن تبعیض جنسیت و توسعه پایدار دارد همچنین افزایش توانمندی اقتصادی زنان از طریق دسترسی و کنترل منابع ارزشمند ، تأثیرات مثبتی بر رفاه زنان و نسل آینده دارد و از این رو ، توانمندسازی اقتصادی زنان به سرمایه انسانی و قابلیت های انسانی نیز کمک می کند. مطالعه حاضر باهدف تأثیر دسترسی مالی بر میزان توانمند سازی اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه با استفاده از داده های تابلویی طی سال های 2004 الی 2018 و روش گشتاور های تعمیم یافته (GMM) انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که توانمند سازی اقتصادی با بهبود دسترسی مالی افزایش می یابد به گونه ای که با افزایش 1 درصدی در تعداد شعب بانک های تجاری میزان توانمند سازی اقتصادی به اندازه 37/0 درصد افزایش می یابد همچنین متغیرهای امید به زندگی، تحصیلات و هزینه های زندگی رابطه مثبت و معنادار و متغیر تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه معنادار و منفی با توانمند سازی اقتصادی دارند لذا پیشنهاد می شود که دولت ها، سازمان ها و افراد سیاستگزار تدابیری را در جهت تسهیل و بهبود و افزایش اهدای وام های خود اشتغالی برای زنان در جهت فعال سازی آن ها در جامعه و بازار کار بیندیشند همچنین با ارائه برنامه هایی در جهت افزایش سطح سواد و دانش زنان جامعه و با اجرای طرح ها و برنامه های توسعه ای و در مجموع با ارائه خدمات جامع در جهت افزایش سلامت و طول عمر زنان، توانمندی اقتصادی زنان را بهبود بخشند.
تحلیل کیفی خشونت علیه زنان در فضاهای عمومی شهر و پیامدهای آن (مورد مطالعه: زنان 20-50 ساله شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
187 - 210
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی خشونت علیه زنان در فضاهای عمومی شهری به روش نظریه مبنایی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه زنان 50-20 ساله شهر بندرعباس و نمونه ها هدفمند تا مرحله اشباع نظری به تعداد 24 نمونه انتخاب شده اند و روش گردآوری داده ها نیز مصاحبه عمیق بوده است. بر اساس کدگذاری داده ها پدیده «خشونت جنسی علیه زنان» به عنوان پدیده محوری در نظر گرفته شده است. شرایط علّی بروز این پدیده عبارتند از: 1)کلیشه های جنسیتی، 2)امنیت کالبدی و اجتماعی فضاهای عمومی، 3)نوع پوشش و رفتار زنان و 4)شبکه ارتباطی زنان. راهبردهای که زنان در مقابل این پدیده اتخاذ نموده اند عبارتند از: 1)اجتناب اجتماعی(منفعل)، 2)بی تفاوتی اجتماعی(منفعل) و 3)مقابله اجتماعی(فعال). این راهبردها از دو گروه عوامل تأثیر پذیرفته اند؛ بستر حاکم عبارتند از: 1)متغیرهای زمینه ای(سن، تأهل، تحصیلات، شغل، و...)، 2)پایگاه اقتصادی-اجتماعی و3)اندازه شهر(وسعت، جمعیت). و شرایط مداخله گر عبارتند از: 1)توانمندسازی زنان در حفاظت شخصی و 2)نظارت و حمایت اجتماعی. پیامدهای حاصل از راهبردهای مذکور نیز عبارتند از: 1)تهدید روانی، 2)تهدید اجتماعی و3)توانمندی.
تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از خشونت پس از زلزله (مورد مطالعه زنان سرپرست خانوار ساکن در مناطق زلزله زده استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
99 - 108
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار از گروه های اجتماعی آسیب پذیر و فراموش شده در حوادث طبیعی هستند که به دلیل مسائل فرهنگی و اجتماعی همواره مورد خشونت قرار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از خشونت پس از زلزله استان کرمانشاه انجام شد. جامعه مورد مطالعه کلیه زنان آسیب دیده در زلزله بودند که به صورت هدفمند با 15 نفر از آنها مصاحبه عمیق فردی انجام گرفت. حجم نمونه با استفاده از نمونه گیری نظری و تا رسیدن به اشباع نظری تداوم یافت. داده ها با استراتژی پدیدارشناسی تفسیری گردآوری و با روش دیکلمن و همکاران(1989) تجزیه وتحلیل شدند. در نهایت، 474 کد باز و اولیه، 55 درون مایه فرعی و 4 درون مایه اصلی استخراج شد. طبق یافته ها تجربه خشونت زنان عبارت بودند از:« دسترسی ناعادلانه به منابع، داغ ننگ، فقدان امنیت و تخریب اجتماعات». نتایج این مطالعه نشان می دهد که رفع خشونت ها علیه این زنان منوط به حذف موانع فرهنگی ماقبل حوادث و توجه به قدرت تصمیم گیری آنها در بطن خانواده و جامعه است.
بررسی تأثیر رویکردهای جنسیتی بر دستیابی به توسعه پایدار در سکونت گاه های پیراشهری (مطالعه موردی روستاهای پیرامون کلان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
441 - 467
حوزه های تخصصی:
با آنکه اندیشمندان توسعه همیشه بر تعالی انسان از همه جنبه ها اتفاق نظر داشته اند، در بسیاری از کشورها مسئله جنسیت معیاری برای نابرابری های اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره شده و همین امر خود چالش و معضلی جدی در مسیر دست یابی به توسعه پایدار است. در این میان، روستاها بیشتر، به دلیل فضای جنسیت زدگی، زنان و توانمندی آن ها را در عرصه های گوناگون نادیده می گیرند. این در حالی است که مشارکت زنان هم پای مردان می تواند روند دست یابی به توسعه را تسهیل کند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکردهای جنسیتی بر توسعه پایدار در روستاهای پیرامون کلانشهر کرج انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و نوع آن از نظر هدفْ کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری ده روستای واقع در بخش مرکزی شهرستان کرج و از مجموع 3 هزار و 987 خانوار ساکن در سکونت گاه های روستایی پیراشهری، با فرمول کوکران، حجم نمونه 228 خانوار برآورد و این افراد با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای آزمودن مدل مفهومی پژوهش و بررسی تأثیر ابعاد پژوهش بر توسعه پایدار از تکنیک حداقل مربعات جزئی و از نرم افزار Smart PLS استفاده شد. با توجه به نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش، بالای 58 / 2 بوده؛ یعنی رابطه معنادار و مستقیم است. بدین ترتیب، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و نهادی بر توسعه پایدار تأثیر مثبت و معناداری دارد. مقدار R 2 نشان می دهد 7 / 96درصد توسعه پایدار با دست یابی به ابعاد چهارگانه تبیین شده و بعد اقتصادی با ضریب 88 / 0 تأثیر بیشتری نسبت به سایر ابعاد بر توسعه پایدار روستایی داشته است. همچنین، نتایج آزمون T با دو گروه مستقل نشان داد که در منطقه مطالعه شده، نوع جنسیت فقط در شاخص اقتصادی و توسعه پایدار تأثیرگذار نبوده است، ولی در سه شاخص اجتماعی، زیست محیطی و نهادی نوع جنسیت تأثیرگذاری معناداری داشته است. لذا کلیه ابعاد ذکرشده از جهت اهمیت و ضرورت، نیازمند برنامه ریزی مدون و نیز اقدام برای ارتقا بوده و بی توجهی به هریک از آن ها می تواند روند بهبود توسعه پایدار روستایی و نیز نقش مثبت رویکرد جنسیت در آن را با چالش و مشکلاتی عدیده مواجه کند.
فهم و تفسیر زنان از خشونت خانوادگی و ابعاد چندگانه آن با رویکرد پدیدارشناسانه ون مانن (مطالعه موردی: زنان در معرض طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده مجتمع قضائی شهید باهنر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف فهم و تفسیر زنان از خشونت خانوادگی و ابعاد چندگانه آن با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی تفسیری، با ابزار مصاحبه عمیق صورت گرفت. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان مراجعه کننده به دادگاه خانواده مجتمع قضائی شهید باهنر تهران بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و پس از مصاحبه با 25 تن از زنان مورد خشونت واقع شده داده ها به اشباع رسید. نتایج تحقیق نشان داد؛ از دیدگاه زنان مورد تحقیق خشونت در سه نوع بر علیه آنان اعمال شده است؛ خشونت فیزیکی، خشونت نهادی/قانونی و خشونت اقتصادی. در خشونت فیزیکی عامل خشونت که عمدتاً شوهران بودند با واردکردن ضربه یا پرتاب چیزی موجب آسیب و جراحات بدنی به زنان مورد تحقیق شده بودند. در خشونت نهادی یا قانونی قانون گذار برخی از حقوق زنان را حذف و از لحاظ قانونی نوعی خشونت حقوقی اعمال می گردد. در خشونت اقتصادی نیز به عنوان سومین نوع خشونت به عدم تصمیم گیری زنان یا اجازه زنان در مشارکت در اموراقتصادی و حق دخل و تصرف در اموال گفته می شود.
حجاب در قرآن و عهدین
حوزه های تخصصی:
رعایت حجاب در سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از واجبات ضروری است. کلمه حجاب به دو معنای مانع و پوشش به کار رفته و در اصطلاح، پوشش ویژه ای برای زنان است که مانع نگاه نامحرمان به آنها می شود. فلسفه حجاب در اسلام، پاسخ به میل فطری، مهار کردن میل خودنمایی و کاهش التهابات جنسی است. انواع حجاب عبارت است از: حجاب پوششی، حجاب گفتاری، حجاب رفتاری.در دین اسلام زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند؛ ولی پوشاندن صورت و دست ها از مچ به پایین واجب نیست. پوشش سر و استفاده از چادر که تمام اندام ها را می پوشاند، در میان زنان بنی اسرائیل امری رایج و مرسوم و نشان عزّت نفس و جایگاه اجتماعی زن بوده است. در تعالیم یهود نیز احکام و دستوراتی وارد شده که از نگرش افراطی و مواضع سخت گیرانه این دین درباره پوشش و رعایت حریم زن و مرد حکایت می کند. در عهد جدید، بر لزوم پوشاندن موی سر به ویژه در مراسم عبادی تأکید شده است. دین مسیحی برای زن، خمار را باقی نهاد. این عادت تا قرن سیزدهم باقی بود. آنان گاهی راه افراط را پیموده و قوانین دشواری را وضع کرده اند.
تزلزل خانواده در بستر فقر از منظر فقه
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل علم فقه و جامعه، مسئله تزلزل خانواده در بستر فقر از منظر فقه است. در عصر کنونی که ساختار خانواده با توجه به بحران معنا، تغییر و تحول اساسی یافته است تنها فقر اقتصادی برای خانواده یک تهدیدی جدی نیست بلکه فقر دینی، فقر اخلاقی، فقر اجتماعی و فرهنگی بیش از فقر مالی باعث فروپاشی خانواده شده است. هدف از نوشتار حاضر آگاه سازی و ارتقای خانواده در این مسئله است که هر نوع بستر فقر، نقش مؤثری در تزلزل خانواده دارد. پژوهش حاضر نشان می دهد که فقهای امامیه در ارتباط خانواده با فقر و تأثیر آن، بیشتر در باب فقر اقتصادی و اجتماعی تمرکز داشته اند. در بخش فقر روحی و معنوی به فقر اخلاقی و فقر دینی اشاره می شود و ازآنجاکه رویکرد فقهی است، مصادیق سوء معاشرت به نوعی فقر اخلاقی را به همراه دارد و دسته بندی براساس آن انجام شده است. در فقر دینی، عدم کفویت و معنویت مطرح است. فقر اقتصادی و فقر اجتماعی با توجه به آیه: «الرجال قوامین علی النساء» و «قو انفسکم اهلیکم» و قاعده لاضرر چنین فقری که منجر به تزلزل خانواده می شود مذموم شمرده شده است.