فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶٬۰۱۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
223 - 247
حوزه های تخصصی:
وضعیت زنان در هر کشوری به یکی از مهم ترین شاخص های ارزیابی عدالت اجتماعی تبدیل شده است. از سویی پژوهش های بین المللی در دهه های اخیر وضعیت زنان در جهان را با واژه «زنانه شدن فقر»، توصیف می کنند. تحقیق می کوشد تا عوامل مؤثر بر زنانه شدن فقر را با تأکید بر شاخص های سلامت شناسایی کند. تحقیق بر اساس هدف در دسته تحقیقات اکتشافی می باشد. جامعه تحقیق شامل متخصصان و خبرگان فعال در زمینه فقر است که روش نمونه گیری در این مرحله قضاوتی بوده و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا نموده و 10 نفر انتخاب شدند. بُعد فنی نیز به منظور توجه به نااطمینانی داده های گردآمده از خبرگان، از روش فازی استفاده شد و همچنین به جهت مقایسه زوجی عوامل، از مقایسه غیر رتبه ای روش «الکتره سه» بهره گرفته شد تا دقت در اولویت بندی افزایش یابد. تحقیق به ارائه رویکردی نوین در مدل سازی فقر در ایران اقدام شده است. از 92 متغیر مؤثر بر فقر زنان در ایران، 27 متغیر برتر شناسایی و اولویت بندی شدند. بر اساس نتایج به ترتیب متغیرهای افزایش پرداخت از جیب، کاهش سرمایه انسانی، بُعد خانوار بیش از 4 نفر، نسبت درآمدهای نفتی بهGDP و حکمرانی بد بالاترین تأثیر را بر فقر زنان دارند.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
97 - 112
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر مینودشت انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان متاهل آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده مراکز مشاوره و کلینیک های خدمات روان شناختی اداره بهزیستی شهر مینودشت در بازه زمانی آبان ماه الی آذر سال 1401 بودند، از جامعه پژوهش تعداد 30 زن به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای، درمان مبتنی بر شفقت بر اساس پروتکل تیرچ و همکاران (2014) قرار گرفت. دوره پیگیری پس از گذشت سه ماه از اتمام پس آزمون انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های صمیمیت زناشویی تامپسون و واکر (1983)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و درد مزمن مک گیل (1975) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی (763/14F=، 000/0P<)، کیفیت زندگی (852/13F=، 000/0>P) و درد مزمن (626/455F=، 000/0>P) زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر بود و این نتایج تا دوره پیگیری ماندگار بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر شفقت با ایجاد فضای همدلانه و مهربانی با خود بر افزایش صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و کاهش درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی تأثیر دارد.
پیوند دورکاری با تعادل کار و خانواده در دوران همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه شناخت رابطه دورکاری با تعادل کار و خانواده در دوران همه گیری کووید 19 با رویکرد کیفی بود. افراد مورد مطالعه شامل 27 زن دارای فرزند زیر 12 سال شاغل در شهرداری تهران بود که از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع به لحاظ سن، تعداد فرزندان، نوع سمت و نوع قرارداد انتخاب و بر اساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. داده ها به شیوه مصاحبه عمیق به صورت انفرادی و حضوری در بهمن سال 1399 تا اردیبهشت 1400 گردآوری شد. روش تحلیل داده ها، تحلیل مضمون براون و کلارک بود. یافته ها نشان داد زنان بیشتر از همسران خود دورکار بودند، لذا بیشترین بار مسئولیت کارهای خانه به عهده آنها بوده است. مطابق با یافته ها، ارتباط دورکاری دوران همه گیری کرونا با تعادل کار و خانواده در نه خرده مضمون و دو مضمون اصلی «شکاف بین انتظارات و واقعیت های دورکاری» و «پتانسیل بهبود تعادل کار- خانواده در شرایط فراتر از دوران کرونا» قرار می گیرد که نشان می دهد در شرایط همه گیری کرونا به دلیل نبود زیرساخت ها و ملزومات، دورکاری به عنوان گزینه تعادل کار- خانواده چالش برانگیز بوده، به نحوی که بسته به ویژگی های فردی، خانوادگی و نوع شغل، تقویت کننده تعادل کار خانواده و یا عدم تعادل کار خانواده بوده است. علی رغم محدودیت ها و چالش های متعدد مادران شاغل، تداوم دورکاری پس از دوران کرونا و انعطاف پذیری کار هم به لحاظ زمانی و هم مکانی در ایجاد تعادل کار خانواده ضروری است.
پیش بینی اختلال سندروم پیش از قاعدگی بر اساس شیوه های رویارویی با استرس و سبک زندگی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی اختلال سندروم پیش از قاعدگی بر اساس شیوه های رویارویی با استرس و سبک زندگی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، جزء مطالعات توصیفی نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوم پایه یازدهم شهر آمل در نیمسال تحصیلی دوم 1400-1399 تشکیل دادند که بر اساس جدول کرجسی مورگان 269 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه-های اختلال سندروم پیش از قاعدگی (PSST) استینر (2003)، شیوه های رویارویی با استرس (CISS) اندلر و پارکر (1990) و سبک زندگی (LSQ) لعلی و همکاران (1391) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ماتریس همبستگی و ضریب رگرسیون گام به گام با استفاده از نزم افزار 23spss استفاده شد. نتایج تشان داد شیوه های رویارویی با استرس و سبک زندگی از توان تبیین و پیش بینی اختلال سندروم پیش از قاعدگی برخوردارند. از این رو به ترتیب، شیوه های رویارویی هیجان مدار با استرس و سپس ورزش و تندرستی و سلامت معنوی از مولفه های سبک زندگی، در سه گام توانسته اند میزان 13 درصد از واریانس علای م اختلال س ندرم پ یش از قاع دگی را تبیین و پیش بینی کنند. از این رو پیشنهاد می شود مشاوران و مربیان تربیتی در مدارس ش ناخت صحی ح سبک زندگی و آم وزش رویایی با استرس را جهت پیشگیری از بروز اختلال سندروم پیش از قاعدگی در برنامه آموزشی و جلسات آموزشی مدارس دخترانه مورد توجه قرار دهند.
الگوی مفهومی مشارکت بدنه اجتماعی زنان در فرایند خط مشی گذاری حوزه زنان و خانواده از منظر گفتمان دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
481 - 516
حوزه های تخصصی:
زنان به عنوان بخش مهمی از بدنه فعال اجتماع و درگیر مستقیم با نهاد پویای خانواده، عملاً نقش مهمی در شناخت و حل مسئله در تمام حوزه های عمومی ایفا می کنند. جمهوری اسلامی به عنوان حکمرانی متعالی که نظامی مبتنی بر مردم سالاری دینی است، نیازمند توجه به این بخش از کنشگران و تسهیل مشارکت عمومی آنان در فرایندهای شناخت مسئله، تصمیم گیری و پایش خواهد بود. بدین منظور نیازمند احصای الگوی موجود در مضامین برجسته گفتمان دینی در موضوع مشارکت بدنه اجتماعی زنان برای نیل به الزامات اسلامی مشارکت عمومی زنان در فرایند حکمرانی اسلامی هستیم. در این پژوهش، با هدف استخراج این الگو از روش کیفی و راهبرد تحلیل مضمون استفاده شده است. برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش نیز 13 مصاحبه عمیق با خبرگان دینی مشرف به فضای کنشگری زنان با سابقه عملی یا نظری خط مشی گذارانه انجام شده است. تحلیل داده ها در فرایند کدگذاری به ظهور 48 مضمون پایه در قالب 10 مضمون سازمان دهنده و 2 مضمون فراگیر و ارائه شبکه مضامین منجر شد. یافته ها نشان داد الگوی مضمونی گفتمان دینی در خصوص مشارکت بدنه اجتماعی زنان در فرایند خط مشی گذاری زنان و خانواده مشتمل بر دو بعد اساسی مؤلفه های مشارکت و مکانیسم های مشارکت است. الگوی احصاشده از مضامین اصلی مشارکت در ادامه در بعد مؤلفه ها شامل مضامین غایتمندی، مسئله محوری، سطح بندی بدنه اجتماعی، دین محوری و الهی بودن و تخصیص عرصه ها و مرزها و در بعد مکانیسم ها شامل مضامین قانونی و شرعی بودن، عام بودن و جنسیت زدایی، توانمندسازی، نهادهای واسط و نهادهای تخصصی هستند.
پیش بینی نگرش به روابط فرا زناشویی بر اساس ابعاد تاریک شخصیت و کیفیت دلبستگی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
17 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرش نسبت به روابط فرا زناشویی بر اساس ابعاد تاریک شخصیت و کیفیت دل بستگی در زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره رازی کرج در سال 1400 بود. تعداد 191 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش روابط فرا زناشویی واتلی (2008)، مقیاس سه گانه تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010)، پرسشنامه سبک دل بستگی بزرگسال کولینز و رید (1996) استفاده شد. داده های این پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند نمره کل مثلث تاریک شخصیت و بعد سایکوپات به صورت جداگانه می توانند نگرش به روابط فرا زناشویی در زنان متأهل پیش بینی کنند. اما صفات ماکیاولی و خودشیفتگی همچنین سبک های دل بستگی توان پیش بینی نگرش روابط فرا زناشویی در زنان متأهل را ندارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت در افراد سایکوپات میزان صداقت، خوشحالی و حس انسان دوستی کم است و رابطه زیادی با روابط یک شبه و انواع خیانت جنسی بدون ایجاد رابطه حسی و عاطفی می باشد، افراد باصفت سایکوپاتی بیشتر راغب به ایجاد روابط کوتاه مدت هستند و به علت کمبود حس تعهد، خیانت در این گونه افراد زیاد است.واژه های کلیدی: نگرش نسبت به روابط فرا زناشویی، ابعاد تاریک شخصیت، کیفیت دلبستگی.
عوامل اجتماعی مؤثر بر روابط دموکراتیک در خانواده(مورد مطالعه: زنان متأهل شهر اندیمشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
85 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر روابط دموکراتیک در خانواده در بین زنان متأهل شهر اندیمشک است. روش پژوهش، پیمایشی و واحد تحلیل فرد پاسخگو و سطح تحلیل، خرد است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 375 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان روابط دموکراتیک در خانواده در پاسخگویان در حد نسبتاً پایینی است و میزان محسوسی از نابرابری نیز وجود دارد. بین متغیرهای میزان دینداری، میزان تحصیلات و جامعه پذیری جنسیتی با میزان روابط دموکراتیک رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که 1/58 درصد از تغییرات میزان روابط دموکراتیک به متغیرهای مستقل مربوط می شود و متغیرهای میزان دینداری و میزان تحصیلات زن تأثیر بیشتری در میزان روابط دموکراتیک دارند. همچنین متغیر کلیشه های جنسیتی کمترین اثر را بر میزان روابط دموکراتیک در خانواده داشته است. هرچه میزان دینداری و جامعه پذیری جنسیتی بیشتر باشد، باعث افزایش روابط دموکراتیک و برابری بیشتر قدرت تصمیم گیری در درون خانواده در ابعاد خانوادگی و اجتماعی می شود.
نقش میانجی گری ناگویی هیجانی مادر در رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و دلبستگی مادر-جنین در مادران باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و دلبستگی مادر-جنین در مادران باردار بود و نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه بین این دو متغیر مورد بررسی قرار گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و 114 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان ضیائیان شهر تهران به طور در دسترس مورد پژوهش قرار گرفتند و به پرسشنامه های دلبستگی مادر-جنین (MFAS) از کرانلی (1981)، مقیاس ادراک از سبک فرزند پروری والدین (POPS) گرولینک و همکاران (1997) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) از باگبی و همکاران (1994) پاسخ دادند. در پژوهش حاضر از مد ل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک فرزند پروری ادراک شده بر دلبستگی مادر-جنین اثر مثبت و معنادار، سبک فرزند پروری ادراک شده بر ناگویی هیجانی و ناگویی هیجانی بر دلبستگی مادر-جنین اثر منفی و معناداری دارد. در نهایت اثر غیرمستقیم ناگویی هیجانی در رابطه سبک فرزند پروری ادراک شده بر دلبستگی مادر-جنین در سطح 01/0 مثبت و معنادار است (004/0P=، 059/0=β). بر اساس یافته های پژوهش، احتمالاً زنان بارداری که در دوران کودکی سبک های فرزند پروری مطلوبی را با والدین خود داشته اند و دچار ناگویی هیجانی نیستند، پیوند مناسبی را در دوران بارداری با جنین خود خواهند داشت. لذا پیشنهاد می شود در کار با زنان باردار، تجارب دوران کودکی مادران و همچنین نحوه ابراز و بیان هیجانات آن ها نیز مورد توجه قرار گیرند.
ارتباط نظری و تجربی بین نابرابری جنسیتی و هنجارهای اجتماعی (یک مطالعه تطبیقی-کمّی در کشورهای در حال توسعه، 2019- 1980)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
81 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف: بین نابرابری های جنسیتی (به عنوان یکی از اَشکال نابرابری های بیرونی) و هنجارهای اجتماعی، نوعی رابطه علّی دوجانبه وجود دارد که هریک می توانند بنا به ویژگی ها و مکانیسم های زیر بنایی خود موجب تحدید یا تقویت آثار مخرب یکدیگر شوند. بر همین اساس نویسنده پس از شناسایی مکانیسم های رابطه متقابل بین هنجارهای اجتماعی و نابرابری های جنسیتی، در پی انطباق تجربی آن ها با یافته های پژوهش برآمد.
روش : در پژوهش حاضر بر اساس روش تطبیقی- طولی، از داده های ثانویه برای 100 کشور در حال توسعه جهان از سال 1980 تا 2019 استفاده شد. زمان پژوهش به دو گام زمانی مجزا تقسیم گردید: (1999-1980 ) و( 2019-2000). تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان می دهند که نابرابری جنسیتی چه به طور مستقیم و چه به طور غیر مستقیم (از طریق تأثیر بر خشونت انتشاری) بر پایبندی افراد به پیروی و اجرای هنجارهای اجتماعی، اثر کاهنده ای دارد؛ از سوی دیگر نیز هنجارهای اجتماعی این اثر کاهنده را به طور مستقیم بر نابرابری جنسیتی می گذارند؛ در عین حالی که در ایدئولوژی «استبداد شایستگی» و طبیعی جلوه دادن نابرابری بین زنان و مردان [طی نوعی سوگیری خاص گرایانه]، به توجیه و مشروعیت بخشی هرچه بیش تر نابرابری جنسیتی کمک می کنند. با این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هنجارهای اجتماعی و نابرابری های اجتماعی، اثری دوگانه بر یکدیگر دارند و این بستگی به شرایط و ویژگی های بنیادی آن ها و شدت شان در جامعه دارد.
خطر جدی جان مادر حامل؛ از مرجع تشخیص تا کیفیت تشخیص (جستاری انتقادی در مرجع و کیفیت تشخیص خطر در ماده 56 قانون حمایت از خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
94 - 113
حوزه های تخصصی:
سقط جنین از جمله موضوعات اثرگذار در سطوح مختلف خانواده است. قانونگذار در مهرماه سال 1400 با وضع قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت طی ماده 56 به موضوع سقط درمانی پرداخته و سه مورد کلی را به عنوان جواز سقط معرفی نموده است. بند «الف» قانون مذکور به عنوان نخستین مجوز سقط مقرر می دارد: «در صورتی که جان مادر به شکل جدی در خطر باشد و راه نجات مادر منحصر به سقط جنین بوده و سن جنین کمتر از چهار ماه باشد و نشانه ها و امارات ولوج روح در جنین نباشد.» قانونگذار در بند مذکور تلاش کرده است که جواز سقط درمانی را منوط به «خطر جدی جان مادر» نماید. لکن قانون پیش گفته با دو اشکال فنی مواجه است. اشکال اول به مرجع تشخیص «خطر جدی برای جان مادر» بازمی گردد؛ چه مقامی عهده دار تشخیص آن خطر است؟ اشکال دوم به کیفیت تشخیص «خطر جدی برای جان مادر» بازمی گردد؛ آیا مقام عهده دار برای تشخیص خطر، لازم است با یقین یا اطمینان به تشخیص مورد نظر برسد یا ظهور خوف عقلائی کفایت می کند؟ با تتبع در ماده 56 می توان دریافت که قانونگذار، اصطلاح «اطمینان» را برای تشخیص خطر برگزیده است. لکن اصطلاح اطمینان دارای مفهومی نزدیک به یقین است که موجب بی اثر شدن بند «الف» ماده مذکور می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه تضارب آراء فقهی، حقوقی و پزشکی ثابت شود؛ مقام عهده دار برای تشخیص خطر، پزشک متخصص است که می تواند بر پایه خوف عقلائی اعلام نظر نماید.
تاثیر عوامل جامعه شناختی بر کنش های خشونت آمیز خانگی علیه زنان (مطالعه موردی زنان خشونت دیده مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی بهزیستی استانهای سراسر کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
53 - 70
حوزه های تخصصی:
خشونت علیه زنان عامل عمده ای در ایجاد آسیب های جسمی، روحی و روانی بر زنان محسوب می شود. هدف شناخت تاثیر عوامل جامعه شناختی برکنش های خشونت آمیز خانگی بر روی زنان است. روش تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش زنان خشونت دیده مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی کشور به تعداد 15721هزار نفربودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 389 نفر تعیین و آزمودنی ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود، ضمن این که از ابزار فیش برای جمع آوری آمار و اطلاعات موجود در آرشیو استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل آمار عملکرد اورژانس اجتماعی کشور، وجود فراوانی اعمال خشونت در گروه های سنی 30 تا 39 سال را نشان می دهد. نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد خشونت علیه زنان با هنجار ها و ارزش های اجتماعی، ناکامی اجتماعی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی زوجین، نگرش های مردسالارانه، منزلت اجتماعی، بیکاری، فقر و اعتیاد رابطه دارد. بیشترین میزان همبستگی مربوط به متغیر مردسالاری با ضریب همبستگی 561 /0 و کمترین آن مربوط به متغیر منزلت اجتماعی با ضریب همبستگی 132/0- می باشد. خشونت علیه زنان عمدتا تحت تاثیر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و بویژه جامعه پذیری جنسیتی صورت می گیرد لذا تغییر نگرش ها، خرده فرهنگ ها، عقاید و باورهای جنسیتی افراد جامعه در کنار آموزش و توانمند سازی زنان و همچنین بهبود وضعیت ساختاری جامعه در حوزه های اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ، حقوقی و سیاسی موجبات پیشگیری، کنترل و کاهش خشونت های خانگی اهمیت دارد.
نقش زنان در سیاست گذاری و تصمیم گیری در پارلمان های ملی و منطقه ای اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
661 - 691
حوزه های تخصصی:
در جهان مدرن امروز، یکی از مهم ترین پیش شرط های توسعه و ثبات کشورها، استفاده بهینه از همه ظرفیت های نیروی انسانی، به ویژه درک موضوعیت نقش زنان در امور اجتماعی و سیاسی است. اگرچه مشارکت و رهبری برابر زنان در زندگی سیاسی و عمومی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار در جهان ضروری است، بااین حال، شواهد حاکی از آن است که زنان در تمام سطوح تصمیم گیری در سراسر جهان کمتر حضور دارند و دستیابی به برابری جنسیتی در زندگی سیاسی و اجتماعی را همچنان دور از دسترس می بینند. در این میان، اروپا تنها منطقه در عصر کنونی است که ظرف دو دهه گذشته و در پرتو سیاست گذاری های نسبتاً مناسب در حوزه زنان، از این فرصت نسبی برخوردار شده است تا ضمن تلاش برای افزایش مشارکت سیاسی زنان در سطوح ملی و منطقه ای، از شایستگی و اعتبار زن در مراتب عالی سیاسی، تقنینی و قضایی دفاع کند. نظر به این مهم، مقاله حاضر با کاربست نظریه فمینیسم و بهره مندی از مدل سیاست گذاری جونز در پاسخ به سؤال پژوهش به این نتیجه رسید که حضور زنان در مناصب سیاسی ریاست جمهوری، نخست وزیری و پست های وزارتی، در کنار تصویب قوانینی همچون قانون سقط جنین، همیاری خانواده و حمایت از کودکان، مرخصی زنان و مراقبت از کودکان، بهداشت و درمان و بودجه رفاه اجتماعی، از جمله عوامل تعیین کننده و اقدام های مؤثر تقنینی بوده است که به تدریج، بستر مناسب برای تثبیت جایگاه زنان در پذیرش مسئولیت های بالای سیاسی و پارلمانی را فراهم آورده است.
شناسایی چالش ها و فرصت های اقتصاد دیجیتال در توسعه کسب وکارهای خانگی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
780 - 806
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرن در حال حاضر اولین گام را به سوی یک واقعیت اساسی فناوری، یعنی اقتصاد دیجیتال برداشته است. بازار کار جهانی مدرن، یک سیستم پیچیده چندجزئی و پویا تحت تأثیر دائمی فناوری اطلاعات است و مستلزم تغییراتی در محتوای فرایند کار، سازمان دهی آن، ساختار اشتغال و روابط اجتماعی و کار است. با توجه به اهمیت این موضوع، شناسایی فرصت ها و چالش های اقتصاد دیجیتال در مشاغل روستایی حائز اهمیت است. این پژوهش با این هدف به شیوه توصیفی، از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش تحلیل مضمون پرداخته است. جامعه آماری شامل خبرگان و صاحب نظران و صاحبان مشاغل روستایی هستند که از بین آن ها دوازده نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در این مطالعه مشارکت کردند. میزان پایایی تحلیل مصاحبه ۷۹ درصد است. برای تأمین روایی پژوهش نیز نمونه آماری از افرادی انتخاب شدند که از دانش و تخصص لازم در بستر پژوهش برخوردار باشند. همچنین مداخله محققان در تحقیق به حداقل برسد و نیز نتیجه کدگذاری به تعدادی از خبرگان ارجاع و تأیید نهایی آن ها در خصوص چارچوب استخراجی اخذ شود. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم در قالب دو مضمون اصلی فرصت ها و چالش ها است که فرصت ها با پنج مضمون شامل قابلیت شبکه سازی، همگرایی فناوری با اهداف اقتصادی، مشتری محوری جهانی، ارزش آفرینی شغلی، تاب آوری مشاغل و چالش ها در قالب پنج مضمون شامل شکاف های فرایندی دیجیتال، ایجاد اقتصاد سیاه برای مشاغل روستایی، اثرات نامطلوب اجتماعی، جنبه های فرهنگی، مخاطرات فناورانه و فرصت ها دسته بندی شده اند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری فضاهای شهری مطلوب برای زنان با استفاده از روش فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
975 - 998
حوزه های تخصصی:
تحلیل رابطه جنسیت و فضا در کنار یکدیگر سبب می شود تا نقش ها و نیازهای هر یک از زن و مرد به خصوص در فضاهای شهری مشخص شود. این تحلیل کمک می کند تا با درک چگونگی نقش های سازنده زنان، به تولید و بازتولید روابط اجتماعی مطلوب در فضاهای شهری منجر شود. حضور زنان در فضاهای عمومی و شهری نه تنها منعکس کننده، بلکه روایت کننده روابط مطلوب یک اجتماع است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری فضاهای شهری مطلوب برای زنان با استفاده از روش فراتحلیل است. جست وجوها به صورت دستی و بر مبنای کلیدواژه های «فضاهای شهری، زنان» صورت گرفته است و برای کلیدواژه های فرعی نیز عبارت های «پارک، فضای عمومی، فضاهای تک جنسیتی» جایگزین همراه کلیدواژه اول است. بازه زمانی مطالعاتی از سال 1395 تا 1401 در منابع فارسی و سال 2016 تا 2022 در منابع انگلیسی است. همچنین از نرم افزار SPSS برای انجام دادن آزمون های فراتحلیل استفاده شده که درنتیجه آن نمودار جنگلی، حبابی، تشخیص ناهمگنی و قیفی (سوگیری انتشار) تولید شده است. برای سنجش پایگاه های علمی برای تولید محتوا در این حوزه نیز، از نرم افزار وس ویور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که ابعاد اصلی آن؛ شامل ابعاد کالبدی و عملکردی، ابعاد ساختاری و فضایی، ابعاد فردی و شخصیتی و ابعاد فرهنگی و اجتماعی در طراحی فضاهای شهری است. جایگاه پژوهش های حوزه طراحی فضای شهری مطلوب برای زنان در ادبیات پژوهش جهانی حائز اهمیت است.
بازتاب تغییر ذهنیت عامه نسبت به زن در سازمان فضایی مسکنِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
19 - 68
حوزه های تخصصی:
اهمیت خانه نه تنها به عنوان سرپناه بلکه محیطی برای شکل گیری فعالیت های اجتماعی به منظور تأمین نیازهای مادی و غیرمادی بر کسی پوشیده نیست. در این میان زنان به عنوان عضوی از خانواده که در خانه زندگی می کنند باعث پدید آمدن تغییراتی در سازمان فضایی مسکن شده اند. جنس این تغییر به گونه ای است که نمود ظاهری و پنهانی خود را در فضاهای مسکن به همراه دارد. تأثیر تغییر جایگاه زنان در جامعه و نگرش نسبت به آن ها در سازمان فضایی مسکن، مسئله-ای است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. روند این پژوهش به صورت اکتشافی می باشد، که با شناخت و دوره بندی و تحلیل آنها با ماهیتی کیفی به تبیین یافته ها پرداخته است. سنجش مؤلفه های سازمان فضایی مسکن بر روی هر یک از گونه بندی های مسکن، نشان از تغییرات زیاد همسو با نگرش و ذهنیت مردم عامه نسبت به زنان دارد. نتایج نشان می دهند که با حرکت از مسکن تاریخی به سوی مسکن معاصر، شاهد 1- تغییر موقعیت یک فضا در سازماندهی فضایی مسکن، 2- حذف یا اضافه شدن فضاها در سازماندهی فضایی، 3- ترکیب یک فضا با فضاهایی دیگر و 4- تغییر در کالبد فضا و نوع ارتباط با فضاهای پیرامون در بخش های برجسته سازمان فضایی مسکن هستیم.
پیش بینی اختلال اضطراب فراگیر در بین زنان دانشجو با استفاده از رویکرد جنگل تصادفی
حوزه های تخصصی:
سلامت روان یکی از بزرگترین چالش ها برای نسل کنونی است. اختلال اضطراب فراگیر (GAD) یکی از بسیاری از مشکلات سلامت روان است. افراد مبتلا به این اختلال نگرانی ها و تنش های اغراق آمیزی را در مورد رویدادهای روزمره تجربه می کنند. گزارش شده است که حدود 5 درصد از جمعیت کشورهای توسعه یافته به GAD مبتلا هستند و زنان دو برابر بیشتر از مردان به این بیماری مبتلا می شوند و یک اتفاق رو به رشد در بین زنان بالاخص زنان دانشجو است. این پژوهش با هدف پیش بینی اختلال اضطراب فراگیر در بین زنان دانشجو با رویکرد جنگل تصادفی، انجام شده است. از روش داده کاوی جهت پیش بینی استفاده شد.جامعه پژوهشی را زنان دانشجوی دانشگاه آزاد شیرازتشکیل دادند. تعداد 150 نفر از دانشجویان زن به روش تصادفی ساده انتخاب و با پرسشنامه DSM-IV, مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این فرآیند، الگوریتم جنگل تصادفی برای تولید مدل پیش بینی پیشنهاد شده است. NetBeans IDE ابزاری بود که برای ساخت این پیاده سازی استفاده شد. جاوا زبان برنامه نویسی انتخاب شده برای کدگذاری این نمونه اولیه بود و از کتابخانه WEKA در این پیاده سازی استفاده شد. نتایج نشان داد که دقت پیش بینی با روش جنگل تصادفی بالای 0.9 است که نشان می دهد رویکرد جنگل تصادفی قادر به پیش بینی دقیق اختلال اضطراب فراگیر GAD است. برای ارزیابی ویژگی، رویکرد جنگل تصادفی در پیش بینی دقیق فردی که از GAD رنج نمی برد سازگاری نشان می دهد. نتایج به دست آمده از نمونه اولیه در مقایسه با خط پایه که در ابزار R پیاده سازی شده است، نسبتاً سازگار است. به طور خلاصه، رویکرد جنگل تصادفی عملکرد پیش بینی بالایی تولید می کند و می تواند روابط مهم بین پارامتر پیشنهادی و پارامتر وابسته را استخراج کند.
شناسایی عوامل مؤثر بر گذار کارآفرینان نوپای زن اجبارگرا به کارآفرینی تثبیت شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان نقش مهمی در ارتقای فعالیت های کارآفرینانه و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه دارند. ورود زنان به فضای کسب و کار با انگیزه اجبار یا فرصت می باشد. کارآفرینی زنان اجبارگرا به عنوان کارآفرینی غیرمولد و کارآفرینی زنان فرصت گرا به عنوان کارآفرینی مولد شناخته می شود. کسب و کارهای کارآفرینان زن فرصت گرا به دلیل داشتن قابلیت های کارآفرینی بالا و سرمایه های مختلفِ انسانی، اجتماعی، مالی دارای چرخه عمر طولانی تر و پایدارتری نسبت به کارآفرینان اجبارگرا هستند و به مرحله کارآفرینی تثبیت شده می رسند و لذا سهم زیادی در رشد و توسعه اقتصادی دارند ولی کارآفرینان اجبارگرا به دلیل قابلیت های کارآفرینی پایین تر و عدم دسترسی به انواع سرمایه ها از رسیدن به مرحله کارآفرینی تثبیت شده باز می مانند و سهم چندانی در اقتصاد ایفاء نمی نمایند. هدف ازپژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر برگذارکارآفرینان نوپای زن اجبارگرا به کارآفرینی تثبیت شده است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت پژوهش اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش را 15 نفر از کارآفرینان نوپای زن اجبارگرا ومتخصصین کارآفرینی شهرستان پلدختر استان لرستان تشکیل می دهندکه به روش هدفمند انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل تم بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که تم های اصلیِ پشتوانه مالی، قوانین و سیستم مالیاتی مناسب، دسترسی به مراکز توانمندساز، زیرساخت های فنی و تجاری، آموزش رسمی وغیررسمی، سرمایه اجتماعی، شایستگی های مدیریت کسب وکار، موقعیت اجتماعی،آزادی بازار و ویژگی ها و سرمایه روان شناختی در گذار کارآفرینان زن اجبارگرا به کارآفرینی تثبیت شده موثر میباشند.
تحلیل وضعیت حضور زنان در مناصب سیاسی در جهان معاصر و ایران (از دهه سوم قرن بیست ویکم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
190 - 165
حوزه های تخصصی:
از اواسط قرن بیست میلادی، به دنبال فراگیری فرایند جهانی شدن و فرهنگ سیاسی دموکراتیک، غالب مردم و زنان امکان مشارکت سیاسی مؤثر و ورود به سیاست را یافتند؛ به ویژه از قرن بیست ویکم، روند افزایش حضور زنان در سیاست به عنوان پدیده ای کلی در حال گسترش بوده است. با توجه به نقش مشارکت سیاسی زنان در سطوح عالی جهت اعتلای جایگاه و حقوق آنان، این پژوهش توصیفی-تحلیلی به شیوه گردآوری اسنادی و تحلیل و مقایسه برخی آمارها، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که با عنایت به روند وضعیت جهانی حضور زنان در مناصب سیاسی، وضعیت حضور زنان در مناصب ایران و امکانات و موانع مربوط، چگونه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایران از نظر زیرشاخص توانمندسازی سیاسی، حتی نسبت به بسیاری از نظام های محافظه کار منطقه، در جایگاه نامناسبی قرار دارد و بنا به افزایش ثبت نام زنان ایرانی در انتخابات و افزایش سطح تحصیلات و تلاش ایشان برای ورود به سیاست و با توجه به فراگیری فرهنگ سیاسی دموکراتیک در عصر ارتباطات، با افزایش تقاضای زنان برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی مواجه خواهیم شد. در این راستا، باید بر امکاناتی از قبیل تحصیلات تکمیلی زنان در رشته های مرتبط با مدیریت سیاسی، سابقه تصدی مناصب میانی و... تکیه کرد. همچنین باید با اتخاذ تدابیر حمایتی نظام در راستای افزایش سهم زنان در مناصب و بهبود وجه بین المللی کشور، فرهنگ سازی در راستای نمایاندن عرصه سیاست به عنوان عرصه حضور دو جنس و افزایش خودباوری زنان، از تأثیر موانع دستیابی زنان ایرانی به مناصب سیاسی کاست.
حضانت از کودکان معلول در اسلام و حقوق بین الملل بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تحول رویکرد حاکم بر حقوق افراد معلول، از حقوق رفاهی و اعطای امتیازات موردی به حق محوری معلولان، الگویی از حضانت نسبت به کودکان معلول صورتبندی شده که با انگاره های فقهی همسویی دارد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی حضانت کودکان معلول در اسلام و حقوق بین الملل به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که حضانت از محدوده روابط بینافردی (مولی علیه و ولیّ) خارج شده و به حوزه ای اصالتاً و بدواً نظارت پذیر، تغییر یافته است؛ اما نه آنکه استثنائاً اقتضای نظارت داشته باشد. همچنین، اصل مصلحت به پیش شرط اقدامات حاضن نظر دارد و نه صرف عدم مفسده و لزوم عیان شدگی مصلحت و پایش مصلحت در همه مراحل (از جمله هدف اقدامات حاضن و نیز نتیجه اقدامات) از ویژگی های آن است. این رویکرد فقه اسلامی تا حدودی با رویکرد کنوانسیون حقوق افراد معلول ناهمسوست؛ زیرا براساس کنوانسیون، بایستی بهترین تفسیر از اراده و ترجیحات فرد معلول، جایگزین تعیین بهترین مصالح وی ازسوی حاضن شود. براین اساس، اصل استقلال و مشارکت کودک معلول در تنافی با تشخیص مصلحت برای وی قرار می گیرد؛ به ویژه آنکه مشکلات مربوط به ارزش حقوقی گفتار کودک، چیستی و کیفیت مشارکت او را خدشه پذیر خواهد کرد. همچنانکه برخی سؤالات همچون صحت یا عدم صحت انتساب عمل حقوقی شکل گرفته بعد از مشارکت، به کودک معلول و درنتیجه امتناع یا امکان انحلال عمل حقوقی (در زمان کودکی و یا بعد از بلوغ) در حقوق بشر، نیازمند بازاجتهاد فقهی است.
تبیین علّی کمال گرایی دختران بر اساس صفات تاریک شخصیت، خود ارزشمندی مشروط و خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمال گرایی مشکلی گسترده و شدید در بین نوجوانان است و یکی از اهداف پژوهش های روان شناسی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت، خود ارزشمندی مشروط و کمال گرایی دختران با واسطه گری خودکارآمدی تحصیلی انجام شده است. روش اجرای آن توصیفی و طرح پژوهش، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. کلیه دانش آموزان دختر دوره دوّم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 1401-1400 جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 204 نفر به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند. از مقیاس صفات تاریک شخصیت جونز و پالهاوس (2014)؛ مقیاس خود ارزشمندی مشروط کراکر و همکاران (2003)؛ مقیاس خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان (1997) و مقیاس کمال گرایی فراست و همکاران (1990) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزار LISREL تحلیل شد که نتایج نشان داد صفات تاریک شخصیت، خودارزشمندی مشروط و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مستقیم با کمال گرایی دانش آموزان رابطه دارد. همچنین، صفات تاریک شخصیت و خود ارزشمندی مشروط به صورت غیرمستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی با کمال گرایی دانش آموزان رابطه دارند. نتایج پژوهش از نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در روابط علی صفات تاریک شخصیت و خود ارزشمندی مشروط با کمال گرایی حمایت می کند.