فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۸۱ تا ۷٬۰۰۰ مورد از کل ۷۳٬۴۵۳ مورد.
منبع:
پژوهش های فقهی تا اجتهاد سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹
113 - 126
حوزه های تخصصی:
مشروعیت تقویم هجری قمری از ضروریات فقهی است؛ اما نسبت به تقویم هجری شمسی چنان ضرورتی مطرح نیست و مسأله قابل بحث است. به نظر علامه طهرانی، این تقویم اساساً فاقد موازین بوده و از جهات متعددی غیر مشروع است. از نظر ایشان مهم ترین عناوین حرام منطبق بر موضوع عبارتند از: نسیء، بدعت، تفرقه میان مسلمانان و لزوم جدایی دین از سیاست؛ عناوینی که نه تنها تطبیق آنها بر تقویم هجری شمسی صحیح نیست، که القا کننده نوعی تقابل بین تدین و تمدن - که تقویم شمسی از مظاهر آن است- نیز هست. مقاله حاضر به مناسبت حلول طلیعه قرن 14 هجری شمسی، به بررسی و نقد این تطبیقات و ادله آن می پردازد.
نگاهی به مبانی تعلیم و تربیت دانش آموزان با نیاز ویژه از منظر قرآن
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹)
138 - 169
حوزه های تخصصی:
در آموزه های قرآن، پس از خدا انسان اساسی ترین موضوع به شمار آمده است. در موضوعات مربوط به انسان نیز تعلیم و تربیت به طور خاص برای افراد با نیاز ویژه (کودکان استثنایی)، از اهمیت خاص و جایگاه رفیعی برخوردار است. در این پژوهش که از نوع توصیفی و سندی تحلیلی است، مبانی تعلیم و تربیت دانش آموزان با نیاز ویژه و اصول مترتب بر این مبانی از منظر قرآن بررسی شده است. این مبانی شامل توجه به کرامت انسانی افراد با نیاز ویژه، برخورداری انسان ها از فطرت مشترک و خصوصیات متفاوت، مختار بودن انسان و دو اصل عدالت به عنوان اساسی ترین ارزش اجتماعی و احسان متمم عدالت، اصول مترتب از این مبانی هستند. در این پژوهش آیات مرتبط با هرکدام از این مبانی در قرآن کریم جستجو گردید و در کنار توصیف شرایط فعلی آموزش و پرورش دانش آموزان با نیاز ویژه، مبانی تربیتی آنها از منظر قرآن بررسی شد و به همراه توضیحات مربوط به هریک از مبانی، آیاتی با مضامین مرتبط با آنها در پژوهش آورده شد. بررسی ها نشان داد برای هریک از مبانی تعلیم و تربیت دانش آموزان با نیاز ویژه، آیات بسیاری در قرآن کریم آمده است و آموزش و پرورش دانش آموزان با نیاز ویژه امروزه با حرکت در جهت آموزش فراگیر بسیار با آموزه های این کتاب آسمانی هم راستا است.
Critique of the Fallibility of the Prophet (PBUH) in the Holy Qur’an
حوزه های تخصصی:
Muslims are consensus on the principles of Islamic beliefs (‘usūl), though wide differences have appeared among them on the secondary beliefs (furūāt), including the infallibility (‘isma) of the prophets, especially the holy Prophet of Islam (PBUH). Some believe in the fallibility of the prophets and hence the holy Prophet of Islam, referring to some verses of the Holy Qur’an. They argue that although the prophet’s infallibility can be proved by rational reasons, rather than the words from God Almighty, as he himself took them from Him, if there are verses indicating the fallibility, then such infallibility shall be criticized and refuted through such verses. In this article, based on the analytical-citation method, different opinions on the holy Prophet’s (PBUH) immune from sin and their evidences are mentioned. In addition, the verses argued by the critics of the infallibility of the Prophet are mentioned. An investigation of the interpretations of these verses show that they not only do not indicate to this claim, but also prove the infallibility of the Holy Prophet (PBUH) at the highest level.
بررسی چهل حق از حقوق بشر از نگاه امام خامنه ای (مدظله العالی)
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶
71-106
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین نگاه امام خامنه ای به مقوله حقوق بشر می باشد. بر این اساس، در این مقاله، ضمن تبیین نگاه کلی امام خامنه ای به عنوان ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامی به مقوله حقوق بشر، با بررسی موردی نگاه ایشان به چهل حق از حقوق بشر، با استفاده از بیانات و سخنرانی های ایشان، نگاه ایشان به حقوق بشر به ویژه نگاه تاییدی بر چهل حق از حقوق بشر استخراج گردیده است. تفاوت این پژوهش با سایر پژوهش ها، استفاده از بررسی موردی نگاه ایشان به چهل حق از حقوق بشر بوده است. نتیجه این مقاله، خصوصا با توجه به نگاه های افراطی مبنی بر عدم قابلیت تجمیع میان نگاه مذهبی با حقوق بشر و سکولار دانستن کامل مفهوم حقوق بشر، بسیار مفید و راهگشا است و می تواند موجب معرفی بیشتر نگاه اسلامی به حقوق بشر در مجامع بین المللی گردد و همچنین به کاهش شکاف موجود نظری و عملی در داخل کشور در زمینه مذهب و حقوق بشر منجر گردد.
نقد نظریه موصلی در کفر منکران امامت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
147 - 165
حوزه های تخصصی:
عبدالله موصلی، از نویسندگان وهابی، کتابی علیه شیعه نوشته و در نخستین بخش های آن ادعا کرده است شیعه کسانی را که به امامت معتقد نیستند، کافر می داند! وی در این راستا، تعدادی از احادیث و اقوال علمای شیعه را در تأیید ادعای خود ذکر کرده است. بنابراین، در این مقاله به دو صورت، ادعای وی پاسخ داده شده؛ «نقضی» و «حلّی». در پاسخ نقضی اشاره شده که وهابیان خود سردمدار تکفیر مسلمانان اند. در پاسخ حلی نیز، ضمن واکاوی معنای واژه «کفر» و برشمردن معانی مختلف آن، نتیجه گرفته شده که شیعه در مواجهه با دیگر مذاهب اسلامی، کفر را در معنای خروج از دین به کار نمی برد؛ چراکه کفری موجب خروج از دین است که عملی باشد؛ در صورتی که عباراتی که موصلی به آنها استناد کرده، در صدد اثبات کفر عملی نیستند. در ادامه فرازهایی از علمای شیعه ای که موصلی آنان را نامسلمان شمارنده اهل سنت دانسته بود و همچنین برخی از دیگر علما، مبنی بر مسلمان دانستن غیر شیعه آورده شد. ازاین رو شیعه تکفیری نیست و به تکفیر غیر خود مبادرت نمی ورزد.
برنامه های کاربردی شهر هوشمند؛ مبتنی بر امنیت و حریم خصوصی
حوزه های تخصصی:
با شکوفایی و رشد اینترنت اشیاء، شهر هوشمند به یک پارادایم نوظهور تبدیل شده است که شامل: سنجش همه جا حاضر، زیرساختار های شبکه ای ناهمگن و سیستم های کنترل و پردازش اطلاعات هوشمند است. یک شهر هوشمند، می تواند دنیای فیزیکی را در زمان واقعی نظارت کند و سرویس های هوشمندی برای ساکنان محلی و مسافران ارائه نماید؛ خدماتی چون: حمل و نقل، بهداشت و درمان، محیط، سرگرمی و انرژی. بااین حال، نگرانی هایی در مورد امنیت و حفظ حریم خصوصی به وجود می آیند؛ زیرا برنامه های کاربردی شهر هوشمند، نه تنها طیف گسترده ا ی از اطلاعات حساس به حریم خصوصی را برای مردم و محافل اجتماعی جمع وری می کنند، بلکه امکانات شهر را کنترل می نمایند و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می دهند. در این مقاله، به بررسی امنیت و حریم خصوصی در برنامه های کاربردی شهرستان هوشمند می پردازیم.
به طور خاص در ابتداء، برنامه های کاربردی امیدوارکننده شهر هوشمند و معماری آن را معرفی می کنیم. سپس، چالش های حفظ حریم خصوصی و امنیت را در این برنامه های کاربردی مورد بحث قرار می دهیم. برخی از تلاش های تحقیقاتی انجام شده اند تا به این چالش های حریم خصوصی و امنیت برای مراقبت های بهداشتی هوشمند، حمل و نقل، انرژی هوشمند بپردازند. در نهایت، به برخی از مسائل باز برای تحقیقات آینده نیز اشاره خواهیم کرد.
ایمان، عقلانیت و زندگی اخلاقی از دیدگاه کرکگور و مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرکگور با موضعی ایمان گرایانه به تحلیل رابطه ی ایمان و عقل می پردازد. او معتقد است عقلانی کردن ایمان امری متناقض است و هرگز نمی شود ایمان را، که شور و حقیقتی انفسی است، در بند عقلانیت گرفتار کرد. مطهری، برخلاف این نگرش ایمان گرایانه، عقیده دارد مبنای ایمان عقلانیت است، هرچند طریق انفسی یا راه فطرت نیز در وصول به حقیقت نقش آفرین است. هم مطهری هم کرکگور به نقش اراده در ایمان قائل اند. هر دو باطن ایمان را تسلیم می دانند و هر دو تصویری از انسان تعالی یافته ارائه می کنند. با این حال، کرکگور اساساً متعلق ایمان را امر پارادوکسیکالِ خدای تجسدیافته در قالب بشر می داند در حالی که مطهری، ضمن تأکید بر ایمان عارفانه و شورمندانه، به عقلانی بودن ایمان دینی قائل است. آنچه، به رغم این اختلاف ها، مطهری و کرکگور را به یکدیگر نزدیک می کند تلقی آنان از زندگی اخلاقی است، زندگی ای که مبنایی ایمانی دارد و شاکله اش را تسلیم باطنی به خدایی می سازد که فطرت آدمی را سرشته است. به نظر می رسد می توان برای تلفیق دیدگاه های متفاوت کرکگور و مطهری راهی یافت. جست وجوی ما در پی این راه شورمندی ایمان کرکگوری را با میزانی کمال یافته از تکامل عقلانی نزد مطهری، که متضمن درک محدودیت ها و نارسایی های عقل انسانی است، هم طراز می کند.
حکم طلاق معتادِ مدهوش بر اثر مواد مخدر
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
293 - 270
حوزه های تخصصی:
حکم طلاق مدهوش یعنی کسی که اراده و شعور خود را از دست داده و از خودبیخود شده، موضوعی است که همواره میان فقها مورد بحث بوده است. طلاق مدهوشِ بر اثر شرابنوشی که در فقه اسلامی از آن تعبیر به طلاق سَکران میشود، «مقیسعلیه» مناسبی برای طلاق مدهوش بر اثر مصرف مواد مخدِّر است. در مورد عدم وقوع طلاق سکران غیر متعدِّی[یعنی کسی که ناآگاهانه یا حَسب ضرورتی، مادهی سکرآور را میل کرده] میان فقها اتفاق نظر است اما در مورد حکم طلاق سکران متعَدِّی[یعنی کسی که عمداً و بدون ضرورت، شراب یا هر چیز مسکری را تناول کرده] فقها اختلاف نظر دارند. گروهی از اصحاب و تابعین و نیز جمهور فقهای اهل سنت و زیدیه، طلاق سکران متعَدِّی را واقع دانستهاند اما برخی از اصحاب و تابعین و برخی از بزرگان حنفیه و شافعیه و فقهایی از جمله قاسم و طاووس و ربیعه و لیث و اسحاق و ابوثور و ابنتیمیه و ابنقیم و شوکانی و بسیاری از فقهای معاصر اهل سنت و نیز فقهای امامیه، طلاق سَکران متعدِّی را واقع ندانستهاند. در این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، ضمن قیاس «طلاق مدهوش بر اثر مواد مخدِّر» به «طلاق سکران متعدِّی»، دلایل موافقان و مخالفان وقوع طلاق سکران متعدِّی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در نهایت به دلیل قویتر بودن دلایل ارائه شده توسط مخالفان وقوع طلاق سکران متعدِّی از جمله آنکه سکران متعدی توانایی ارادهی لفظ یا ارادهی معنای طلاق را ندارد و لذا در حکم مجنون است و احکام جنون نیز به اختلاف اسباب آن مختلف نمیشود؛ حکم به عدم وقوع طلاق سکران متعدی و به تَبَع آن حکم به عدم وقوع طلاق مدهوش بر اثر مواد مخدر، قول راجح بیان شده است.
مصداق شناسی تعبیر «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» در قرآن کریم با بررسی رویکرد فقها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از خطابات قرآنی که مؤمنان را خطاب قرار می دهد، تعبیر «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» است. با توجه به اینکه ایمان همچون دیگر مفاهیم کلامی-فقهی دارای مراتب تشکیکی و طولی است، پرسش اساسی این است که در این شکل خطابات، کدام یک از مراتب ایمان قصد شده است؟ مقاله حاضر که با روش کتابخانه ای-تحلیلی به سامان رسیده، در راستای تعیین مصداق این گونه خطابات در قرآن کریم است. برخی از مفسران مانند علامه طباطبایی معتقدند مقصود از این خطاب، مؤمنان نخستین صدر اسلام است؛ در حالی که گذشته از خلاف ظاهر بودن این نظریه، مؤمنان در آیات متعددی از قرآن کریم مورد نکوهش قرار گرفته اند. ضمن اینکه این تحلیل، مخالف با احادیثی است که از طرف امامان معصوم( به ما رسیده است. گروهی از فقها معتقدند منظور، مؤمنان واقعی، یعنی شیعیان هستند. این نظریه نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا در قرآن کریم بارها مسلمانان ظاهری، مؤمن خوانده شده اند. افزون بر این، پذیرش اختصاص آیات الاحکام به شیعیان، دشوار است. پس مقصود، همه مسلمانان - خواه منافق، و خواه با ایمان ضعیف و خواه مؤمن واقعی – است که روایات اهل بیت( این تحلیل را تأیید می کند.
نقش تعلیل فلسفی در توصیف علمی از منظر حکمت سینوی: با تأکید بر آموزه های طبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
103-124
حوزه های تخصصی:
نسبت میان علم و فلسفه از وجوه گوناگونی قابل بررسی است؛ یکی از این وجوه، پرسش از نسبت میان توصیف علمی و تعلیل فلسفی است. پیروان دیدگاه تجربه گرا بر این باور اند که میان پرسش از چرایی پدیده ها در مقام تعلیل، و چگونگی آن ها، در مقام توصیف، نسبتی وجود ندارد و مرزهای علم طبیعی، مستقل از فلسفه است. در این میان بازخوانی اندیشه حکیمانی چون ابن سینا، که توأمان از دانش حکمت و علوم طبیعی بهره مند بودند، می تواند برای رهیافت های جدید در نسبت میان علم و فلسفه راهگشا باشد. در نظام حکمت سینوی، مقام تعلیل از مقام توصیف تمایزاتی دارد، اما از آن مستقل نیست. شیوه تعلیل فلسفی، چه در فلسفه الهی و چه در فلسفه طبیعی، در شیوه توصیف علمی اثرگذار است و از حیث روش شناختی، توصیف در برابر تجویز قرار می گیرد و نه تعلیل. بر این اساس بدون داشتن الگوی مشخص از روابط علّی – معلولی، نمی توان توصیف روشمندی از پدیده های طبیعی و علمی ارائه داد. ویژگی های اساسی در این الگوی علّی شامل: تمایز علیّت بالذّات از بالعرض، علیّت قریب از بعید، علیّت مرکب از بسیط، علیّت بالقوه از بالفعل و همچنین اثرگذاری نسبت میان علل، در اسناددهی و استدلال آوری علمی است.
واکاوی اندیشه اعجاز قرآن براساس نظام های تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان معجزه پیامبر خاتم(ص) از جهاتی چند دارای اعجاز است. نظریه اعجاز قرآن به عنوان ساختاری گفتمان مدار، مبتنی بر مبحث تحدّی در قرآن است. اهمیّت این مبحث به عنوان مرجع مهمِ نظریه اعجاز قرآن و نیز ارتباطی که این مبحث با دانش های زبانی دارد سبب شد مقوله اعجاز در آیات تحدّی را بر اساس نظام های تحلیل گفتمان مورد بررسی قرار دهیم. نتایج پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفت حاکی از آن است که تحدّی یک گفتمان دو سویه است که با گفتمان رخدادی از نوع مشیّت الهی، آغاز شده و گفته یابان را باخبر می سازد که قادر نخواهند بود مثل قرآن بیاورند. سپس گفته یابان در مقابل یک نظام هوشمند از نوع کنشی و برنامه مدار قرار می گیرند، در این مسیر با اشاره به عدم امکانِ اثبات صدق ادّعای منکران، توانش آنان در یک گفتمان احساسی از نوع تنشی-عاطفی تحریک شده و آنان در مسیر تحدّی سوق داده می شوند. در این آیات، گفته یابان می توانند سایر همفکران خود را نیز با خود همراه کنند و این امر نشان از نظام گفتمان هوشمند از نوع القایی میان منکران دارد تا با استفاده از راهکارهایی، با دعوت سایرین توان خود را در این مبارزه تقویت نمایند. هرچند نتیجه این گفتمان، حاکی از عدم موفقیت گفته یابان در همانندآوری است.
کاربست روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در مناظره امام صادق علیه السلام با عمرو بن عبید معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
187 - 214
حوزه های تخصصی:
عصر امام صادقR صحنه رویارویی دگراندیشان و تضارب آراء در مسائل مختلف در حوزه جهان اسلام است. ایشان با جریان های فکری متعددی همچون زنادقه، معتزله و اهل رأی به مناظره پرداخته است. یکی از مناظرات با معتزله، مناظره آن حضرت با عمرو بن عبید معتزلی درباره موضوع امامت است. این مقاله با مطالعه موردی و با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به منزله رویکرد میان رشته ای به بررسی این مناظره پرداخته است. ضمن آنکه این مناظره در قالب محورهای موضوعی دسته بندی شده و بر اساس بافت موقعیتی، به تحلیل دلالت های سطح کاردبردشناسی و منظورشناسی پیش رفته است. تحلیل مناظره گویای آن است که سبک بیانی مناظره امامR، ایضاحی و از نوع اطناب است. هرچند محور اصلی گفتمان عمرو، طلب بیعت با نفس زکیه است، امامR به جای مخالفت با شخص با فرعی گذاشتن اندیشه محوری گفتمان، مبانی اندیشه عمرو در خصوص حکومت داری را مورد بررسی و انتقاد قرار می دهد و به شکل غیرمستقیم، صلاحیت آن ها را در انتخاب رهبر تخطئه می کند. ایدئولوژی اصلی امام صادقR، تبیین زمامداری اسلامی بر اساس آیات قرآن و سیره نبوی است که ملاک حق بودن گزینش حاکم را تعیین می کند. علم به قوانین اقتصادی برای تحقق عدالت و حسن تدبیر از جمله شروط لازم برای انتخاب رهبر جامعه است که امامR از عمرو پرسیده است.
قابل استماع بودنِ دعوا با دادخواست غیرقطعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
173 - 194
حوزه های تخصصی:
طبق نظر مشهور فقها و نیز برابرِ بند 9 ماده 84 قانون آئین دادرسی، یکی از ایرادات و موانع رسیدگی به دادخواست، جزمی نبودنِ دعوا دانسته شده است. بنابراین، به موجب این قانون در صور و فروض فراوانی، فرد صرفاً به جهت تردیدی طبیعی که در دادخواست خود دارد، در معرض تضییع حق قرار می گیرد، درحالی که این امر، مخالف اصل 34 قانون اساسی است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که شرط مذکور در هیچ دلیل خاصی تصریح نشده است، بلکه بالعکس، از اطلاق آیات قرآن و روایات خاصه و ادله (لاضرر) و نیز اصلِ عدم اشتراط، شرط نبودنِ آن برداشت می شود. بنابراین، اصلاح این ماده قانونی ضروری به نظر می رسد.
موضع نشریه مکتب اسلام در مواجهه با اندیشه تغییر خط فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
40 - 25
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات جنجالی در دو قرن اخیر در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی موضوع «تغییر خط فارسی» است. اندیشه تغییر خط فارسی دامنه دراز دارد، اما در طول دویست سال اخیر بیش از پیش مورد توجه واقع شده است؛ پیرامون تحولات آن واکنش های مختلف و گاهاً افراطی، از جانب مجامع دینی و مذهبی ایران، در سال های اخیر صورت گرفته است. یکی از کانون هایی که این اندیشه را دنبال می نمود نشریه مکتب اسلام است که در آن مقالات فراوانی پیرامون مقابله با موضوع تغییر خط ارائه شده است. دو دیدگاه کاملاً متفاوت (موافقان و مخالفان) که حسن ظن کافی نسبت به یکدیگر ندارند پیرامون موضوع تغییر خط فارسی اظهار نظر نموده اند. یکی از این دیدگاه های مهم پیرامون تغییر خط بحثِ توطئه علیه دین اسلام می باشد. این موضوع باعث صدمه به مفاهیم اسلامی و، به تبع آن، خدشه در نوع دین داری مردم خواهد شد. نتیجه اینکه، با توجه به ساختار فنی بحث، توجه آن ها به اثبات این نکته بود که کسانی درصدد بودند تا با توطئه ای از پیش برنامه ریزی شده موضوع تغییر خط را دنبال کنند و، آگاهانه یا ناآگاهانه، به دین اسلام صدمه وارد کنند. موضع نشریه مکتب اسلام در عناوین و تیترهای مقالات درباره اصلاح و تغییر خط سوءنیت طراحان تغییر خط را آشکار می کند. لذا این مقاله درصدد است، با هدف تبیین دیدگاه های متعدد پیرامون اندیشه تغییر خط فارسی در مجله مکتب اسلام به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی مقالات نشریه مکتب اسلام و دیدگاه ها و اظهارنظرهای نویسندگان در این مجله، به یکی از موضوعات مهم تاریخ معاصر کشور پاسخ دهد.
بازشناسی هویّت یک رساله کلامی: إنقاذُ البَشَر مِنَ الجَبرِ و القَدَر
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۹۰)
177 - 214
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رساله ای کلامی می پردازد که به غلط به شَریف مرتضی (د: 436 ه .ق/ 1044 م) دانشمند امامی، نسبت داده شده است. رساله مزبور پرسش از فاعلیّت انسان را در نسبت با تقدیر الهی و جبر به بحث می گذارد و از دیدگاههایی دفاع می کند که تا اندازه زیادی مشابه نظرگاههای شناخته شده سیّد مرتضی است. با این وصف، رساله، خصائصی نیز دارد
که با کُلّیّت دستگاه کلامی شریف مرتضی ناسازگار است. افزون بر این، پرسشها و ملاحظاتی سبک شناختی و کتاب شناختی نیز در باب این رساله قابل طرح است که در مجموع، دلیل موجّهی بر ضدّ اَصالت و صحّت انتساب اثر به شریف مرتضی بشمار می آید. با این همه، و با وجود اینکه رساله یادشده بارها در جهان اسلام به چاپ رسیده است، هیچ کس متذکّر این انتساب غلط نشده است. این رساله، به معنای دقیق کلمه، تصویر غلطی از بسیاری از دیدگاههای شریف مرتضی ارائه می کند و گاه، ارکان اصلی نظام کلامی او را متزلزل می نماید. نویسنده رساله، مفاهیم اخلاقی را، پیش از استدلالهای عقلی، بر بنیاد احکام و نصوص دینی بنا می نهد، همو بر اَخبار آحاد اعتماد می کند، مرجعیّت اصحاب پیامبر [ص] را می پذیرد، و اسماء و صفات خداوند را از وحی برمی گیرد. چُنین دیدگاههایی، که آشکارا برخِلاف نظرگاههای سیّد مرتضی است، روی هم رفته، تا حدّ زیادی به نظریّات غیر امامیان نزدیک تر است و به آسانی می تواند متعلّق به نویسنده ای معتزلی باشد.
معناشناسی و تحلیل فرامتنی اصطلاحات نفرین تاب روایی در بستر صدور (مطالعه موردی: ترکیبات روایی «هبل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
217 - 197
حوزه های تخصصی:
ترکیب واژه «هبل» با دیگر واژگان به ویژه «ام»، منجر به ساخت تعابیر کنایی نسبتاً درخور توجهی در زبان عربی و نیز ادبیات روایی شده است. دستیابی به معنای دقیق این کنایات روایی برای مخاطب، پیچیده و گاه معنای ظاهری عبارات، نامتعارف جلوه کرده است. از این رو صحیح گزینیِ معادل معنایی این تعابیر، ضروری می نماید. نوشتار حاضر با مقایسه تحلیلی داده ها، به کاوش در متون کهن عرب و آراء اندیشمندان پرداخته و با بررسی فضای گفتمانی متون متقدم و بسترهای صدوری متون روایی، سعی دارد معادل امروزیِ عبارت «هَبِلَتکَ أمُّک» و «تعابیر مشابه» را بیابد. تفاوت کاربرد این تعابیر در ادبیات عرب در مقایسه با زبان های هم ریشه مانند سریانی، آرامی و عبری؛ نفی پندار رایج بر انحصار این تعبیر در نفرین و ذم؛ اثبات چندکاربردی بودن این تعابیر کنایی؛ جایگزینی تعابیر دال بر تعجب، هشدار، مدح و خیرخواهی، توبیخ؛ به جای ذم و نفرین در مفهوم شناسی روایی، از مهمترین ثمرات این پژوهش است.
تحلیل نقدی لآراء وأفکار صبری إبراهیم السید فی «تحقیق نهج البلاغه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الرابعه خریف و شتاء ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ق) العدد ۳ (المتوالی ۹)
45 - 62
حوزه های تخصصی:
استمر جمع أقوال المعصومین أو رجال الدین وتسجیلها من وقت صدور الأحادیث حتى الیوم. ففی غضون ذلک، کانت کلمات الإمام علی (ع) مهمه للغایه وتم تقدیم أعمال مهمه فی تجمیعها وتدوینها. ویعتبر نهج البلاغه للسید الرضی العمل الأکثر مرکزیه وجدیره بالملاحظه فی هذا المجال والذی اعتبره الشیعه والسنه عبر التاریخ. ویعتقد الشیعه والعدید من أهل السنه أن خطب ورسائل وحکم نهج البلاغه صدرت بالتأکید عن الإمام علی (ع). فی الوقت نفسه کما أعرب بعض السنه، وخاصه بین المعاصرین، عن شکوکهم حول نهج البلاغه. وأما صبری إبراهیم السید عالم سنی مصری معاصر وهو أحد أقل المشککین المشهور فی نهج البلاغه. فهو بهدف مراجعه نهج البلاغه، وأصدر نسخه جدیده من نهج البلاغه بعنوان «نهج-البلاغه نسخه جدیده محققه وموثقه تحوی ما ثبتت نسبته للإمام علی (رض) من خطب ورسائل وحکم». فمن خلال التدخل فی نص المؤلف الأصلی، قسّم المحقق نتاج جهود السید الرضی إلى خمسه أجزاء. بسبب عیوب فی الأسناد والنصوص نهج البلاغه، أزال أربعه أجزاء منها بنسبه ۵۴.۶٪ ولم یقبل إسنادها إلی الإمام علی (ع). أخیرًا، تم تجمیع هذه الطبعه ونشرها فی ۱۱۴ خطبه و۵۲ رساله و۱۲۵ حکمه. تصف الدراسه الحالیه وتحلل ونقد أعمال صبری إبراهیم ومبادئه الفکریه باستخدام المنهج الوصفی التحلیلی. فبینت النتائج أن المحقق لم یلتزم بالمعاییر العلمیه للبحث النصی وحذف النص الأصلی. فأدى التحیز الدینی والطائفی فی هذا العمل إلى تجزئه غیر مناسبه.کما تم حذف أو انتقال أقوال السید الرضی وتم إجراء ترقیم جدید بالنسبه للخطب والرسائل والحکم کما أن التشکیل أو التعریب غیر مکتمل وأیضًا تصنیف المحقق لا یتوافق تمامًا مع محتوى الکتاب.
غربت اندیشی عارفانه خواجوکرمانی و سلمان ساوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
233 - 256
حوزه های تخصصی:
زبان مهم ترین ابزار برقراری ارتباط است که از طریق آن انسان می تواند به بیان مفاهیم و نیازهای گوناگون خود بپردازد؛ یکی از این نیازها، بیان حسرت ، دل تنگی و غم غربت نسبت به گذشته است که نوستالژی نامیده می شود.مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است. غربت درتصوف و عرفان اسلامی، حضوری قابل اعتنا دارد و صاحب ابعاد معنایی و تفسیرهای گوناگون است، همچنین غم غربت از موثرترین انفعالات روحی درادب فارسی به ویژه در قرن هشتم قلمداد می شود. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی اشعار خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی در حوزه نوستالژی عرفانی صورت گرفته تا بتوان از نگاه این شاعران عارف انواع غم غربت و عوامل مؤثر در ایجاد این اندیشه بررسی و تبیین گردد. مهم ترین دستاورد این پژوهش شناسایی عوامل مختلف تاثیرگذار بر فکر و ذهن شاعر و بررسی میزان انعکاس آن برای درک و ارتباط بهتر با اشعار ایشان می باشد. دوری از وطن اصلی و معشوق حقیقی، مضمون نوستالژی دو شاعر است. نتایج این مقاله بیانگر آّن است که سلمان ساوجی مانند خواجوی کرمانی، غربت عرفانی برخاسته از فراق محبوب حقیقی و دوری از وطن اصلی را دریافته است.
Swinburne, the Gift of Life, and the Soul
منبع:
Theosophia Islamica, Vol ۱,No ۲, Issue ۲, (۲۰۲۱)
125 - 146
حوزه های تخصصی:
In his attempt, to make plausible the Christian doctrine of Atonement, Richard Swinburne faces many objections. One objection has been that no sense can be made of the belief that life is a gift. This is because humans have no responsibility to God and no subsequent need to atone to God for wrongdoing. One way out of this objection requires belief in a soul. This paper, based on descriptive analytics, outline Swinburne’s Atonement theory to give a flavor of what depends on the belief that life is a gift from God. Then categorize and present the objections Swinburne faces. As for the objection it will focus on, and also provide its remedy and suggest that the remedy is quite digestible from an Islamic perspective.
صفات الهی در خطبه ۱۸۶نهج البلاغه
منبع:
کلام حکمت سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
11 - 31
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه خداشناسی یکی از اصول بنیادین دینداری است بر هر شخص مسلمان و غیر مسلمان دیندار، لازم می آید به شناخت خداوند در حد توان خود بپردازد. ازآنجاکه وادی توحید و شناخت خدا یک وادی خطرناک و لغزنده است که می تواند کمینگاهی برای جنود شیطان قرار بگیرد تا بندگان خدا را با کوچک ترین لغزشی از حقیقت دور کنند. بنابراین، نیاز است که اشرف علوم از اشرف بندگان کسب شود تا دقیق ترین مفاهیم دریافت گردد. بی شک امیر المومنین علی (ع) شخصیتی است که علم و عدل ایشان دوست و دشمن، مسلم و غیر مسلم را به تعظیم و کرنش در مقابل ایشان وادار ساخته است و چه کسی بهتر از ایشان که باب علم نبی هستند برای دریافت معرفت الله وجود دارد. بررسی حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با جست وجو در منابع دسته اول انجام شده است و صفات الهی در خطبه ۱۸۶نهج البلاغه را بیان می کند. یافته ها نشان می دهد که حضرت امیر صفات خدا را در غالب صفات ذاتیه، فعلیه، صفات ثبوتیه، سلبیه و قدرت خداوند در بحث معاد بیان کرده است. در مقاله حاضر به شرح و توضیح آنها پرداخته شده است. صفات سلبی بیان شده توسط حضرت با چهار عنوان جسمانیت، حدوث، حلول و محدودیت بررسی و صفات ذاتی و ثبوتی و قدرت خداوند تحت بحث معاد را که به دو صفت اصلی قدرت و علم بازمی گردند برای رعایت اختصار و جلوگیری از پراکندگی مطالب، تحت دو عنوان علم و قدرت، ذیل فصل صفات ثبوتی قرار داده و صفات فعل در دو عنوان ربوبیت و خالقیت تقسیم بندی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند.