فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
239 - 250
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل معادلات ساختاری اختلال اضطراب اجتماعی بر اساس مولفه های آسیب های دوران کودکی و سبک دلبستگی ناایمن با میانجی گری باورهای فراشناخت بود. طرح پژوهشی، همبستگی و به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در سال تحصیلی 1401-1400 در استان تهران بودند. تعداد 306 نفرکه در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور نمره بالای 40 را بدست آورده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های تجارب آسیب زای محمدخانی(2003)، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور(1987)، باورهای فراشناخت ولز(2003) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور(2000) استفاده شد. سپس داده های به دست آمده وارد مدل مفروضه معادلات ساختاری گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزارSPSS19 و AMOS24 استفاده شد. نتایج تحلیل مدل نشان داد که مدل فرضی پژوهش با داده ها برازش مطلوبی دارد. متغیرهای پیش بین تروماهای کودکی و سبک دلبستگی ناایمن به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری باورهای فراشناخت بر اختلال اضطراب اجتماعی دارای تاثیر مثبت و معنادار بودند. همچنین فراشناخت دارای تاثیر مستقیم بر اختلال اضطراب اجتماعی بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که آسیب های دوران کودکی و سبک دلبستگی ناایمن می توانند پیشبین های قوی در اختلال اضطراب اجتماعی باشند و در این میان فراشناخت به عنوان متغیر میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی است. برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه آسیب های دوران کودکی، سبک های دلبستگی ناایمن و باورهای فراشناخت توصیه می گردد و همچنین مداخلات درمانی باید به این عوامل بپردازند.
پیش بینی عوامل موثر در سلامت روان دانش آموزان در مدرسه
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
35 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مروری نقش آموزش و عوامل محیطی بر سلامت روان دانش آموزان می باشد. روش تحقیق : تحقیق به روش علمی_مروری (کتابخانه ای) انجام شده و در تهیه مبانی نظری، ادبیات و پیشینه تحقیق از مقالات، متون، کتب و مجلات معتبر استفاده شده است تعداد ۳۴ مقاله به دست آمد که بیشترین ارتباط را با اهداف موردنظر تحقیق را داشتند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. منابع جمع آوری شده مربوط به سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ می باشد.داده های حاصل از بررسی ادبیات موضوع کد گذاری شدند و آزمون کوواریانس برای تعیین تاثیر آمورش و عوامل محیطی بر سلامت روان انجام شد. بعد از تعیین فراوانی عوامل موثر در سلامت روان هر گروه بر اساس میزان تاثیر به ۳ طبقه تاثیر زیاد ، تاثیر متوسط و تاثیر کم تفکیک شدند و آزمون خی دو برای تحلیل نتایح انجام شد. نتایح و تحلیل : با توجه به مطالعات انجام شده یافته ها نشان میدهد بین محیط و سلامت روان و آموزش و سلامت روان ارتباط معنی داری وجود دارد بحث و نتیجه گیری : یافته ها بر اهمیت محیط آموزشی حمایتی و اجرای راهبردهای ارتقای سلامت روان در مؤسسات آموزشی تأکید می کنند. بهبود سلامت روان دانش آموزان باعث پیشرفت تحصیلی و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان خواهد شد. ایجاد یک محیط آموزشی که مشارکت و روابط بین فردی و حمایتی را ترویج می کند برای تقویت عملکرد دانش آموزان بسیار مهم است .
مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای رشد پس از ضربه و مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس به عنوان بخش جدا نشدنی زندگی انسان امروز به شمار می آید؛ از این رو اکثر انسان ها تا حدودی روش های مقابله نسبتا سازگارانه با آن را آموخته اند، این روش ها معمولا برای مقابله با استرس های زندگی روزمره کفایت می کند اما گاهی وقایعی رخ می دهد که استرس بسیار زیادی را به افراد وارد می کند. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای رشد پس از ضربه و مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه انجام گرفت. روش انجام این مطالعه از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه افرادی بود که به دنبال تصادف رانندگی در سال 1399، به اورژانس بیمارستان های شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. برای غربالگری از پرسشنامه ی رشد پس از ضربه (PTGI) (1996) و فهرست اختلال پس از ضربه (PCL) (1993) استفاده شد.20 نفر برای PTG و 22 نفر برای گروه PTSD به صورت هدفمند انتخاب شدند. این افراد از نظر تحصیلات و وضعیت تاهل در دو گروه همتا شدند. به منظور جمع آوری داده ها هر دو گروه به پرسشنامه های آزمون حافظه شرح حال (AMT) (1986) و فرم کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو (1992) پاسخ دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در بین زیر مقیاس های پرسشنامه ی کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو، تفاوت زیر مقیاس های روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری و همچنین حافظه رویدادی بین دو گروه دارای PTSD و PTG در سطح 05/0 معنادار است. درحالی که تفاوت این دو گروه در زیرمقیاس توافق (دلپذیر بودن)، جنسیت در همین سطح معنادار نبود. با توجه به داده های جمع آوری شده می توان گفت ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای PTG و مبتلایان به PTSD متفاوت است.
پیش بینی هوش هیجانی دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس باورهای معرف شناختی و ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۲۱۰-۲۰۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی هوش هیجانی دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس باورهای معرف شناختی و ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان بابل در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 375 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی(EIQ) برادبری و گریوز (2005)، پرسشنامه باورهای معرف شناختی (EBQ) شومر (1990) و پرسشنامه ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی (PCLE) تیلور و همکاران (1996) بود. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که علاوه بر باورهای معرفت شناختی (003/0=P و 15/0=β)، از بین مولفه های محیط سازنده گرایی اجتماعی، مولفه های ارتباط فردی (02/0=P و 12/0=β)، تفکر تاملی (001/0=P و 36/0=β) و حمایت (05/0=P و 10/0=β) پیش بینی کننده معنادار هوش هیجانی بوده است، ولی مولفه های تعامل کلاسی (81/0=P و 01/0=β)، رهبری (17/0=P و 07/0=β) و همدلی (13/0=P و 07/0=β) پیش بینی کننده معناداری برای هوش هیجانی نبوده اند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 33/0 از واریانس متغیر هوش هیجانی بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط سازنده گرایی اجتماعی می تواند به تبیین هوش هیجانی در دانش آموزان کمک نماید.
مقایسه نیمرخ نشانگان روانشناختی پرستاران شاغل در بخش کرونا و غیر کرونا و رابطه آن با بهزیستی سازمانی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف بررسی تفاوت بین علائم روانشناختی پرستاران شاغل در بخش های کووید-۱۹ و سایر بخش ها و ارتباط بین این علائم روان شناختی و بهزیستی سازمانی در میان شرکت کنندگان در این گروه ها انجام شد. روش پژوهش کمی و به صورت علی-مقایسه ای (پس رویدادی) و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان آیت الله روحانی شهر بابل بین آبان و اسفند سال 1399 بود که تعداد 70 نفر از پرستاران شاغل در بخش کرونا و 70 نفر شاغل در بخش های غیر کرونا به صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه های فهرست علائم بالینی تجدیدنظر شده (SCL-90، دروگاتیس و همکاران، 1973) و مقیاس بهزیستی سازمانی (ows، ژنگ و همکاران، ۲۰۱۵) برای جمع آوری داده ها و به منظور تجزیه وتحلیل آماری در مرحله اول از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تک متغیره و در مرحله دوم از روش همبستگی پیرسون، استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو گروه پرستاران شاغل در بخش کرونا و پرستاران شاغل در بخش غیر کرونا، از لحاظ متغیر پرخاشگری (088/0=Ƞ2،05/0p< ،057/9= F). و پارانویا (049/0=Ƞ2،05/0p< ،839/4= F) تفاوت وجود دارد. همچنین بین پرستاران شاغل در بخش کرونا، رابطه بین حساسیت بین فردی (348/0-=r)، افسردگی (546/0-=r)، اضطراب (353/0-=r)، پرخاشگری (351/0-=r)، فوبیا (334/0-=r)، پارانویا (303/0-=r) و روانپریشی (397/0-=r) با بهزیستی سازمانی، معکوس و معنی دار است. در نتیجه نمره ی پرخاشگری و پارانویا به صورت معناداری در پرستاران شاغل در بخش های کرونا بیشتر از پرستاران شاغل در سایر بخش ها بود و بین نشانگان روانشناختی و بهزیستی سازمانی در میان پرستاران شاغل در بخش های کرونا رابطه وجود دارد.
ارزیابی میزان تحقق شایستگی های حرفه ای معلمان بر اساس سند برنامه درسی ملی تربیت معلم
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
26 - 42
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان تحقق شایستگی های حرفه ای معلمان در برنامه درسی ملی تربیت معلم است. تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان می باشد که از 1398 فارغ التحصیل شده و در مدارس مشغول به تدریس هستند. بر اساس جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، 297 نفر به عنوان نمونه، موردمطالعه قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی از نظرات استادان و متخصصان برنامه درسی تربیت معلم مورد تائید قرار گرفت و پایایی با روش محاسبه آلفای کرونباخ، 0/95 به دست آمد پس از اخذ روایی و پایایی موردقبول، پرسشنامه در نمونه آماری موردنظر توزیع و نتایج در نرم افزار SPSS واردشده و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که معلمان، میزان تحقق شایستگی های اساسی مندرج در سند برنامه درسی تربیت معلم «دانش موضوعی، دانش تربیتی، عمل موضوعی تربیتی، دانش عمومی» را نامطلوب ارزیابی می کند. نتایج پژوهش حاضر، می تواند نقش مؤثری در شناخت میزان تحقق صلاحیت ها از دید دانش آموختگان، و همچنین بهبود کیفیت آن ایفا کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی دانش آموزان دختر متوسطه اول دارای علائم اختلال بدشکلی بدن
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
445 - 454
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی دانش آموزان دختر متوسطه اول دارای علائم اختلال بدشکلی بدن بود. این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر محصل در مقطع متوسطه اول شهر گرگان در سال 1402-1401 بودند که تعداد 30 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه در طول اجرای پژوهش هیچ مداخله روان شناختی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کمال گرایی فراست (1990) و پرسشنامه وسواس فکری-عملی ییل براون (1997) بود. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه در متغیر کمال گرایی تفاوت معنی داری وجود دارد (0/05>P). نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به کاهش کمال گرایی دانش آموزان دارای علائم اختلال بدشکلی بدن می شود.
ارائه مدل ساختاری نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) بر اساس متغیرهای فراتشخیصی (اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی) با نقش میانجی افسردگی در نوجوانان شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
496 - 511
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارائه مدل ساختاری نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) بر اساس متغیرهای فراتشخیصی (اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی) با نقش میانجی افسردگی در نوجوانان شهر تهران بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی- به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2016) و با روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q) یلدریم و کوریا (2015)، پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم (AAQ-II) بوند و همکاران (2011)، مقیاس کژتنظیمی هیجانی (DERS) گراتز و رومر (2004) و سیاهه تجدیدنظر شده افسردگی (BDI-II) بک و همکاران (1996) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی و افسردگی بر نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که افسردگی در رابطه بین اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی با نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/038=RMSEA و 0/05>P-value) و 96 درصد نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) به وسیله اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی با نقش میانجی افسردگی تبیین می شود. بنابراین نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) اجتماعی دانش آموزان متأثر از اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی و افسردگی است. از این یافته می توان برای طراحی مداخله و رویکرد جامع کاهش نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) در جامعه دانش آموزان استفاده کرد.
مقایسه سبک های دلبستگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
333 - 351
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مصرف مواد و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی اقامتی و افراد بهنجار در شهر مرودشت در سال 1402 بود. از این بین، 106 نفر در دو گروه افراد وابسته به مواد (53 نفر) و افراد بهنجار (53 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های سبک های دلبستگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و سلامت اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد بهنجار از دلبستگی ایمن بالاتری نسبت به افراد وابسته به مصرف مواد برخوردار بودند. افراد وابسته به مصرف مواد سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرایی بیشتر؛ میزان کمتری از ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سه بعد خودمختاری، شایستگی و ارتباط، و سلامت اجتماعی پایین تر در چهار بعد شکوفایی، همبستگی، پذیرش و مشارکت نسبت به افراد بهنجار داشتند. نتیجه گیری: سبک های دلبستگی در کنار عدم ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی از عوامل زمینه ساز در گرایش و ابتلا به اعتیاد به مواد مخدر می باشد و سطوح پایین تر سلامت اجتماعی در بین افراد وابسته به مصرف مواد نسبت به افراد بهنجار از نشانه ها و پیامدهای اعتیاد به مواد مخدر می باشد.
بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین اجتماعی سازی هیجانی با توجه به نقش میانجی گری نظم بخشی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
45 - 60
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ویژگی ها و صفات والدین نقش مهمی در نحوه اجتماعی سازی فرزندانشان به لحاظ هیجانی دارند، از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین سبک های اجتماعی سازی هیجانی فرزندان با توجه به نقش میانجی گر نظم بخشی هیجان بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که در نهایت 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان ( CCNES )، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS) و آزمون مختصر توانمندی های منش (BST) بودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و همچنین جهت انجام معادلات ساختاری از نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که توانمندی منش تبیین کننده CCNE حمایتی (18/0= β، 16/0= p ) نبود، اما به طور منفی تبیین کننده CCNE غیر حمایتی (57/0-= β، 001/0= p ) بود. توانمندی های منش والدین تبیین کننده مثبت تنظیم هیجان (55/0= β، 001/0= p ) بود. یافته ها نشان داد تنظیم هیجان تبیین کننده CCNE حمایتی (09/0-= β، 59/0= p ) و CCNE غیر حمایتی (07/0-= β،73/0= p ) نیست. اثرات غیرمستقیم توانمندی منش والدین به CCNE حمایتی و غیر حمایتی با توجه به نقش واسطه ای تنظیم هیجانی غیر معنی دار است. نتیجه گیری: به طور کلی بر اساس نتایج می توان گفت که توانمندی های منش شخصیت که تشکیل دهنده فضیلت های انسان هستند، می توانند منجر به افزایش تنظیم هیجانی و همچنین منجر به کاهش برخوردهای غیر حمایتی CCNE در والدین گردند.
بررسی تغییرات روابط موضوعی در بازه های زمانی مختلف درمان معطوف به انتقال در اختلالات شخصیت خوشهB(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
32 - 11
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تغییرات روابط موضوعی در بازه های زمانی مختلف درمان معطوف به انتقال در اختلالات شخصیت خوشه B طرح ریزی و اجرا شد. روش : مطالعه حاضر شبه آزمایشی است. 32 مراجع اختلالات شخصیت خوشه B (17 مرد و 15 زن) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. 51 جلسه (یک بار در هفته ، به مدت 45 دقیقه) درمان معطوف به انتقال به صورت فردی در مورد گروه آزمایش اجرا شد. در بازه های مختلف درمان یک پیش آزمون و سه پس آزمون (مقیاس روابط موضوعی بل) برای هر دو گروه اجرا شد و همچنین برای گروه آزمایش بعد از شش ماه پیگیری انجام شد برای تجزیه وتحلیل داده ها از طرح واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون t زوجی استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش درمان معطوف به انتقال بر ابعاد مختلف روابط موضوعی اثر داشته (p=0/05) و این تغییرات در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی مانده است. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد طلیعه تغییرات در دلبستگی ناایمن زودتر و در بیگانگی دیرتر از سایر ابعاد قابل مشاهده است و به نظر می رسد بیگانگی عمیق تر از سایر ابعاد است و به زمان طولانی تری برای تغییر نیاز دارد و نتایج پیگیری نشان داد علائم بعد از درمان بهبود پیداکرده اند ازآنجایی که درمان معطوف به انتقال موجب بهبود اختلالات شخصیت خوشه B می شود می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثر در درمان اختلالات شخصیت بهره برد.
مشکلات روان شناختی مادران کودکان مبتلا به کاستی توجه-بیش فعالی در دوره کووید-۱۹: نقش حمایت اجتماعی ادارک شده، حل مسئله اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
106 - 115
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شیوع مشکلات روان شناختی مادران کودکان ADHD در دوره کووید-۱۹: نقش حمایت اجتماعی، حل مسئله اجتماعی و تاب آوری بود. 136 مادر به صورت دردسترس در پژوهش شرکت کردند و مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی، فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی تجدید نظر شده (فرم کوتاه) و مقیاس تاب آوری (فرم کوتاه) تکمیل کردند. نتایج توصیفی نشان داد که از میان مادران %91/41 درصد دارای افسردگی متوسط تا بسیار شدید، %82/58 دارای اضطراب متوسط تا بسیار شدید و %27/49 درصد دارای استرس متوسط تا بسیار شدید بودند. بین حمایت اجتماعی، سبک های حل مسئله اجتماعی مثبت (جهت گیری مثبت و سبک منطقی) و تاب آوری با مشکلات روان شناختی رابطه منفی معنادار و بین سبک های حل مسئله اجتماعی منفی با مشکلات روان شناختی رابطه مثبت معنادار وجود داشت. نتایج رگرسیون گام به گام به ترتیب نقش معنادار سبک های حل مسئله اجتماعی منفی، سبک های حل مسئله اجتماعی مثبت، تاب آوری و حمایت اجتماعی را در پیش بینی مشکلات روان شناختی مادران کودکان ADHD در دوره کووید-19 تأیید کرد. براساس نتایج تقویت حمایت اجتماعی و توجه به راهبردهای روان شناختی مبتنی بر حل مسئله اجتماعی مثبت و تاب آوری برای کاهش مشکلات روان شناختی مادران کودکان ADHD پیشنهاد می شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D در بیماران قلبی دارای ICD
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه بیماری های قلبی یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در اکثر کشورهای جهان به شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D در بیماران قلبی دارای ICD انجام شد. روش پژوهش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی 658 دانش آموز پسر متوسطه اول پایه نهم در 5 مدرسه دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 30 (9 متغیر مشاهده شده در مدل)، و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 300 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000) و پرسشنامه کیفیت زندگی اسلامی نژاد محمدنامقی و همکاران (1394) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری مبتنی بر معادلات رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان (94/28=F، 05/0>P) و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D (66/4=F، 05/0>P) در بیماران قلبی دارای ICD مؤثر است. این نتایج در پیگیری سه ماهه ماندگار بودند. نتیجه گیری: با توجه به بار اقتصادی، اجتماعی و روانی که بیماری قلبی بر افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل می کند، نتایج این تحقیق می تواند برای بیماران قلبی، متخصصان سلامت و سلامت روان امیدوارکننده باشد.
اثر بخشی آموزش روان درمانی مثبت گرا بر کنترل فکر و سازگاری هیجانی دانش آموزان دختر 15- 17 ساله بهبود یافته از پاندمیک کرونا (COVID-19)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مداخلات روان پزشکی در هنگام شیوع بیماری های عفونی با میزان مر گ و میر بالا، ضروری است؛ لذا هدف ازانجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش روان در مانی مثبت گرا برکنترل فکروسازگاری هیجانی دانش آموزان دختر 15-17 ساله بهبود یافته ازنخستین اوج پاندمیک کرونا) (COVID-19درشهرستان زابل می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر ستان زابل بود و با استفاده ازروش نمونه گیری خوشه ای چند مر حله ای32نفردانش آموز بهبود یافته از نخستین اوج پاندمیک کرونا انتخاب ودر دو گروه آزمایش (16نفر)وگروه کنترل (16نفر)جایگزین تصادفی وگمارده شدند. پیش آزمون در تمام گروه ها اجرا وآموزشهای روان درمانی مثبتگراطی ده جلسه آموزش مجازی به افراد گروه آزمایش ارائه شد. پس آزمون از همه گروه ها به عمل آمد. در پیش آزمون وپس آزمون پرسشنامه های کنترل فکر ولز ودیویس ((TCQ، سازگاری هیجانی رابیو و همکاران (EAM) اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه تک متغیری و آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه چندمتغیری یا مانکووا استفاده شد. یافته ها: به طور کلی نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که آموزش روان درمانی مثبت گرا بر افزایش کنترل فکر دانش آموزان دختر 15-17 ساله بهبود یافته از نخستین اوج پاندمیک کرونا تأثیر نداشت. این آموزش برسازگاری هیجانی دانش آموزان تأثیر داشت. سازگاری هیجانی آزمودنی ها که باروش روان درمانی مثبت گرا آموزش دیدنددر مقایسه با گروه گواه به طور معناداری بهبود یافت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت گرا می تواند باعث ارتقای کنترل فکر و سازگاری هیجانی دانش آموزان شود فلذا پیشنهاد می شود از آن در مشاوره و درمان استفاده گردد.
معادلات ساختاری رابطه بین نیازهای روانشناختی کارکنان زن و مرد با تجربه غرقه شدن در کار با میانجی گری تعهد سازمانی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هر سازمان دولتی و تجاری برای حفظ ارزشمندترین کارکنان خود به چالش کشیده خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف معادلات ساختاری رابطه بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار با میانجی گری تعهد سازمانی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. کلیه کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 339 نفر از کارکنان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه تجربه غرقه شدن در کار (طلابیگی، 1393)، نیازهای روانشناختی (دسی و رایان، 2000) و پرسشنامه تعهدسازمانی (آلن و مایر، 1997) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و AMOS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار و تعهد سازمانی سازمان رابطه معناداری به صورت مثبت و مستقیم وجود دارد(05/0 ≥P). همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که تعهد سازمانی، رابطه بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار را میانجی گری می کند(05/0 ≥P).نتیجه گیری: توجه و تاکید به ارتقای تعهد سازمانی، می تواند به ایجاد تصویری واضح و روشن از نیروی انسانی موثر با نیازهای روانشناختی مناسب و تجربه غرقه شدن در کار کمک نماید.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس تاب آوری تحصیلی، عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی مثبت و منفی: نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
67 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس تاب آوری تحصیلی، عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی مثبت و منفی با نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای بود. روش این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور اصفهان تشکیل دادند که در نیمسال اول تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. گروه نمونه شامل 200 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومن و راثبلوم (1984)، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (۲۰۰۴)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریتسون و همکاران (۱۹۹۴)، مقیاس کمال گرایی تری شورت و همکاران (۱۹۹۵) و پرسشنامه اجتناب تجربه ای بوند (۲۰۰۷) را تکمیل کردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-20 و جهت تائید مدل تحقیق، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد تاب آوری و کمال گرایی مثبت ارتباط معنادار و معکوس با اهمال کاری تحصیلی و عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه ای و کمال گرایی منفی ارتباط معنادار و مثبت با اهمال کاری تحصیلی داشته است (01/0>P). همچنین نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای بر رابطه بین عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرائی مثبت و منفی با اهمال کاری تحصیلی مورد تائید قرار گرفت؛ بنابراین پیشنهاد می شود به منظور کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان و جلوگیری از تأثیر آسیب آن در عملکرد تحصیلی، زمینه ارتقاء تاب آوری تحصیلی، کمال گرایی مثبت و کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی منفی و اجتناب تجربه ای فراهم گردد.
The Structural Relationship between Academic Self-efficacy and Stress Due to Academic Expectations Mediating by Difficulty in Emotion Regulations in Junior High-school Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Educational self-efficacy and its relationship with learners' different psychological traits can have a tremendous effect on the success or failure of the students. Thus, the present research sought to investigate whether academic self-efficacy has an effect on the students' stress derived from the education expectations based on such mediating factor as the difficulty of emotion regulation. The research method was descriptive-correlational based on structural equations. The statistical population consisted of all 800 junior female high-school students, 9th grade, from 16 State schools in the third district of Tehran. To decide on the sample size according to the number of observed variables, assigning a coefficient of 25 for each (7 variables in the model), and taking the possibility of incomplete questionnaires into account, 200 people were chosen by cluster sampling method. The data were gathered using three questionnaires: self-efficacy (Jinks & Morgan, 1999), difficulty in emotion regulation (Gross & John, 2003), and educational expectation (Ang & Huan, 2006). Using the structural equation modelling, the data analysis revealed that educational self-efficacy and difficulty in emotion regulation had a direct and significant effect on the stress caused by educational expectations. Also, an indirect effect of educational self-efficacy with the mediation of difficulty in emotion regulation was captured and the research model was revealed to predict 63% of the stress variable due to educational expectations. The study revealed the importance of cognitive factors in explaining the stress caused by academic expectations.
رابطه ی تنظیم هیجانی با کمال گرایی در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تنظیم هیجانی با کمال گرایی در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شهر تهران در سال 1400 می باشد که با استفاده از جدول مورگان برای جامعه ی نامحدود، تعداد اعضای نمونه 384 نفر در نظر گرفته شده و به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه ی کمال گرایی هیل و همکاران (2004) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون، حاکی از آن بود که تنظیم هیجانی با کمال گرایی در نوجوانان رابطه دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که تنظیم هیجانی توانایی پیش بینی کمال گرایی را دارد و از میان ابعاد تنظیم هیجانی، عوامل سرزنش دیگران، پذیرش و ارزیابی مجدد مثبت قادر به پیش بینی کمال گرایی می باشند.
اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از رایج ترین مشکلات روانشناختی در کودکان و نوجوانان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. عوامل روانشناختی مختلفی بر اضطراب تأثیر گذارند. با وجود اینکه حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام از جمله مؤلفه های فراتشخیصی در رشد اختلالات اضطرابی هستند و درمان فراتشخیصی در این دو متغیر تأثیر گذار بوده است، اما پژوهش های اندکی در جامعه مورد تحقیق صورت گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستان های ابتدایی بخش کهریزک (شهرهای باقر شهر، کهریزک و چهل و پنج روستای این بخش) تحصیل می کردند. از طریق نمونه گیری تصادفی 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5 و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5، شاخص A عدم تحمل ابهام برای کودکان و پرسشنامه حساسیت اضطرابی کودکان بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی برای اختلالات هیجانی کودکان منجر به بهبود حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی می گردد. همچنین مطالعه این پروتکل در گروه های دیگر با حجم بزرگ تر پیشنهاد می گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهبود و پیشگیری از عود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۲۰۲-۱۸۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از درمان های مؤثر برای بهبود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر، درمان آموزش مهارت های زندگی است. مطالعات کمی در مورد تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر بهبود و پیشگیری از عود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر وجود دارد. هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر بهبود و پیشگیری از عود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر بود روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح (پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر در مراکز ترک اعتیاد (درمان نگهدارنده با متادون MMT) که در سال 1396 تا 1398 در شهر کرمانشاه در حال درمان بودند تشکیل داد. نمونه پژوهش شامل 60 نفر (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) که به روش در دسترس به صورت چند مرحله ای و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند بودند. گروه آزمایش 7 جلسه 90 دقیقه ای در معرض متغیر مستقل (مهارت های زندگی) قرار گرفتند سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و یک ماه بعد نیز پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 21SPSS- و تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکوا) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده برای متغیرهای پیشگیری از عود و بهبودی افراد در سطح 0/001 ≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت آموزش مهارت های زندگی بر متغیر پیشگیری از عود و بهبودی افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر مؤثر است و از این نوع درمان برای بهبود افراد دارای سوء مصرف مواد مخدر می توان بهره برد.