فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۴۱ تا ۳٬۶۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه ساختار روابط میان والدین و فرزندان در خانواده هسته ای مدرن، دستخوش تغییرات بنیادینی شده است. هر چند برخی از این تغییرات امری طبیعی و لازمه پیشرفت و رشد جامعه است، اما هنگامی که گستره این تغییرات در اثر عوامل نسلی با سرعت گسترش یابد؛ به مسئله ای مهم تبدیل می شود و می تواند سرمنشأ آسیب های زیادی در خانواده و به تبع آن جامعه باشد. در این صورت نمی توان گسست بین نسلی را امری طبیعی انگاشت و دیده بر آن فرو بست. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی با مطالعه منابع جامعه شناختی و تربیتی و با استفاده و استناد به آیات، روایات و سخن بزرگان و اندیشمندان دینی، به توصیف و تبیین عوامل تربیتی درون خانوادگی و برون خانوادگی گسست نسلی در خانواده ها پرداخته است. یافته ها نشان داد که عوامل تربیتی درون خانوادگی همچون اشتغال روزافزون والدین، فاصله سنی زیاد والدین با فرزندان، عدم آشنایی والدین و فرزندان با ویژگی های یکدیگر و نیز عوامل تربیتی برون خانوادگی همانند جهانی شدن، مدرنیزاسیون، رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی، موجب ایجاد پدیده گسست نسلی در خانواده ها شده است.
نقش رسانه در ایجاد و تقویت کامل گرایی در مسائل مربوط به خانواده
حوزه های تخصصی:
آثار روان شناختی رسانه بر خانواده، از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. هدف پژوهش پیش رو، بررسی نقش رسانه در ایجاد و تقویت کامل گرایی در مسائل مربوط به خانواده است. برای دستیابی به این هدف، در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده و ضمن تعریف مضامین مرتبط با رسانه، خانواده و کامل گرایی به بررسی تطبیقی این مفاهیم با یکدیگر پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که رسانه، نقش مهمی در ایجاد و تقویت کامل گرایی در مسائل مربوط به خانواده دارد. تأثیرات این امر را می توان در بخش های «تربیت فرزند»، «سبک زندگی» و «ازدواج و زندگی زناشویی» مشاهده کرد. از نظر نگارندگان و با توجه به توسعه روزافزون رسانه، نمی توان با حذف به مقابله با پیامدهای منفی رسانه پرداخت؛ بلکه راهکارهایی همچون افزایش سواد رسانه در جامعه و آموزش تفکر نقاد، می تواند به پیشگیری از آسیب هایی همچون کامل گرایی منفی در خانواده کمک کند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر احساس تنهایی، افسردگی و رفتار پرخاشگرانه در نوجوانان طلاق
حوزه های تخصصی:
طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی از نظر تأثیرات گسترده در روند رشد جمعیت و دگرگونی ساختار خانواده، اهمیت بسزایی دارد. از آنجا که والدین به عنوان اولین واحد اجتماعی که فرزندان با آن سر و کار دارند، نقش بسیار مؤثری در رشد شخصیت آینده آن ها دارند، صدمات روحی و روانی ناشی از طلاق آن ها می تواند زندگی آینده فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر آموزش مهارت های زندگی بر احساس تنهایی، افسردگی و رفتار پرخاشگرانه در نوجوانان طلاق انجام شد. جامعه آماری پژوهش، نوجوانان 16 تا 18 سال طلاق شهر اراک بود که با روش در دسترس نمونه ای به حجم 40 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های احساس تنهایی راسل، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات آموزش مهارت های زندگی شرکت کرد. پس از آموزش و دو ماه پس از پایان اجرا به عنوان پیگیری، تمامی شرکت کننده ها دوباره به پرسشنامه ها پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به نوجوانان بر احساس تنهایی، افسردگی و رفتار پرخاشگرانه آنان تأثیر معنادار داشته و اثرات این آموزش بعد از گذشت ۸ هفته نیز پایدار بوده است. با توجه به نتایج تحقیق حاضر و اهمیت مهارت های زندگی، توجه به این مهارت ها یک ضرورت اجتماعی است که می توان از طریق آن به ارتقای سلامت روان نوجوانان کمک کرد.
تبیین مدل علّی فلسفه فراهیجانی والدین مبتنی بر خودآگاهی هیجانی، تمایز یافتگی و اضطراب وجودی
حوزه های تخصصی:
مؤلفه هیجانی رابطه والدین و فرزندان نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای مشکل ساز در کودکان و نوجوانان و به طور کلی سلامت روان آنها دارد. مطالعه حاضر با هدف تبیین مدل علّی فلسفه فراهیجانی والدین مبتنی بر خودآگاهی هیجانی، تمایز یافتگی و اضطراب وجودی انجام گرفت. روش مطالعه توصیفی–همبستگی و از نوع تحلیل مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین شهرستان کرمانشاه بود. تعداد 201 تن از والدین به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها عبارت بودند از مقیاس فلسفه فراهیجانی والدین (ایولینی کو، 2006)، مقیاس خودآگاهی هیجانی (گرنت و همکاران، 2002) سیاهه تمایزیافتگی خود – فرم کوتاه (دریک، 2011) و پرسشنامه اضطراب وجودی (ون بروگن و همکاران، 2017). روای ی ابزاره ا ب ا اس تفاده از روای ی محت وا ب ه روش کیف ی و پایای ی ب ه روش همس انی درون ی ب ا محاس به ضری ب آلف ای کرونب اخ ان دازه گی ری ش د. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 وAMOS21 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم اضطراب وجودی به فلسفه فراهیجانی (24/0= β؛ 01/0P>)؛ تمایزیافتگی به خودآگاهی هیجانی (29/0= β؛ 001/0P>)؛ و خودآگاهی هیجانی به فلسفه فراهیجانی (33/0= β؛ 001/0P>) و همچنین مسیر غیرمستقیم تمایزیافتگی به فلسفه فراهیجانی والدین با نقش واسطه ای خودآگاهی هیجانی (09/0 = β؛ 006/0P>) مثبت و معنادار است. به عبارت دیگر نتایج نشان داد والدینی که تمایزیافتگی بالاتری دارند، خودآگاهی هیجانی بیشتر و همچنین در فلسفه فراهیجانی بیشتر آموزشگر هیجان هستند. در واقع، از نتایج پژوهش به نظر می رسد که تمایزیافتگی بیشتر در والدین به آنها کمک می کند که خودآگاهی هیجانی بیشتری داشته باشند و همین خودآگاهی هیجانی نیز به نوبه خود به ارتقاء آموزشگری هیجانی آنها کمک می کند.
نقش واسطه ای رضایت زناشویی در رابطه بین مرزهای خانواده و طلاق عاطفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
111 - 129
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه مرزهای خانواده و طلاق عاطفی با نقش واسطه ای رضایت زناشویی اجرا شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای این منظور 144 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به سه پرسش نامه مرزهای خانواده اسلامی، رضایت زناشویی و طلاق عاطفی پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش چهارمرحله ای بارون و کنی با استفاده از رگرسیون خطی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف. میان متغیرهای مرزهای خانواده و طلاق عاطفی رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ ب. میان مرزهای خانواده و رضایت زناشویی، رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ج. میان رضایت زناشویی و طلاق عاطفی رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ د. رضایت زناشویی در رابطه بین مرزهای خانواده و طلاق عاطفی نقش میانجی دارد؛ بنابراین سامان دهی مرزهای خانواده، با محوریت افزایش رضایت زناشویی، با کاهش طلاق عاطفی همراه است و نتیجه نهایی این ساماندهی و کارآمدی، تحکیم پایه های خانواده خواهد بود.
نقش ادراک از عدالت سازمانی بر رضایت شغلی و سلامت اجتماعی معلمان شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پزوهش حاضر در پی بررسی نقش ادراک از عدالت سازمانی بر رضایت شغلی و سلامت اجتماعی معلمان مدارس متوسطه شهر بهبهان بود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان دوره متوسطه شهر بهبهان که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تدریس بودند (360 N=). به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای حجم نمونه از میان جامعه مورد نظرمورد نظر انتخاب شدند(130 n=). ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بودند از پرسشنامه های ادراک از عدالت سازمانی، رضایت شغلی و سلامت اجتماعی. یافته ها نشان دادند که بین ادراک از عدالت سازمانی و رضایت شغلی (380/0 = r، 01/0p <) و بین ادراک از عدالت سازمانی و سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معنادار (490/0 = r، 01/0p <) وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مؤلفه های ادراک از عدالت سازمانی حدود 20 درصد از تغییرات رضایت شغلی و 29 درصد از تغییرات سلامت اجتماعی را تبیین کردند. در بین مؤلفه های عدالت سازمانی عدالت تعاملی و سپس عدالت رویه ای بیشترین همبستگی را با سلامت اجتماعی معلمان داشته اند. در مجموع یافته ها نشان دادند که سلامت اجتماعی معلمان از عدالت سازمانی و مؤلفه های آن متاثر می شوند.
مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با مداخله سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر ادراک از بیماری و سازگاری با بیماری در دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
139 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی درمان پذیرش و تعهد(ACT) ومداخله سبک زندگی ارتقادهنده سلامت یعنی برنامه خود مراقبتی دیابت( DSMP), برادارک بیماری و سازگاری با بیماری در دیابت نوع دو است. روش: تعداد 60 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک های دیابت تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری ) تحت مداخله ACT - تحت مداخله DSMPو بدون دریافت مداخله)کاربندی شدند هرسه گروه در این مدت دارو دریافت می کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش از مداخله، پس از مداخله و پیگیری از نظر ادراک و سازگاری با دیابت با استفاده از پرسشنامه های مربوط مورد بررسی قرار گرفتند .سپس اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آماره های توصیفی و تحلیل ورایانس میکس (درون گروهی، بین گروهی و تعاملی) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان میدهد هر دو روش ACT و DSMP بر بهبود سازگاری با بیماری (F=56/515, P value<0.001) و ادراک بیماری (F=6/065, P value<0.001) موثر هستند و این نتایج تا مرحله پیگیری نیز اثربخشی خود را حفظ می کنند. همچنین مقایسه دو روش درمانی نشان می دهد روش ACT اثرگذاری بیشتری نسبت به روش DSMPبه دنبال دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد در کنار درمان های دارویی پروتکل اکت برای بیماران دیابتی نوع دو می تواند به طور معنا داری موثر باشد.به نظر می رسد عوامل 6 ضلعی اکت می تواند درکی بهتر از دیابت را برای بیماران در پی داشته باشد که این موضوع احتمالا سازگاری و رفتارهای خود مراقبتی آنها را بهبود می بخشد.
The Impact of Social Support on Women's Innovative Work Behavior with the Mediating Role of Work-Family Conflict in Advertising Companies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aim: Given the importance of employee innovation in the performance of advertising organizations, this study seeks to examine the effect of social support (family and work) on women's innovative work behavior with the mediating role of work-family conflict. The answer to the question can help to a better understanding of this issue. Methods: This study was a descriptive/survey in terms of the data collection method and applied in terms of purpose. A questionnaire containing 53 questions was designed by the standard measures of previous studies and randomly distributed among 568 female employees in advertising companies in the two metropolises of Iran to collect data. Then, the structural equation model and the software of Amos software, and SPSS were used to analyze the data and test the assumptions of the relationship between the conceptual model. Results: The hypothesis test showed that work-family conflict mediates the relationship between social support (family and work) and repetitive thought. The role of moderating epetitive thought in the relationship between work-family conflict and innovative work behavior was also demonstrated. Besides, the research findings indicate the negative impact of social support (family and work) on work-family conflict. Conclusion: Innovative work behavior has been studied in various research due to its importance. However, the present study, for the first time, shows how social support can affect innovative work behavior through work-family conflict and repetitive thought
Factor Structure of Temporal Focus Scale and its Mediating Role in Relationship between Impulsive Choice and Procrastination among University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Background: Procrastination or voluntary delay in doing an important and necessary activity, despite the expected negative consequences that outnumber the positive consequences of delay, is a common phenomenon in the modern society. On the basis of various data, procrastination affects 20 to 95 percent of adults in western countries and studying this phenomenon is very important. Objectives: The purpose of this study was to investigate the psychometric properties and the factor structure of temporal focus scale and to study the mediating role of temporal focus in the relationship between procrastination and impulsivity- delay discounting. Methods: Four hundred people (279 females and 121 males) were selected through convenience sampling from universities of Kermanshah (west of Iran). They were evaluated by questionnaires of impulsivity, monetary-choice, pure procrastination, and temporal focus. Data were analyzed based on Cronbach's alpha test, intra-class and Pearson correlation tests, exploratory factor analysis, and structural equation modeling using SPSS and Mplus software. Results: The results showed that the reliability of the temporal focus scale was appropriate using all three measures of internal consistency (Cronbach's alpha = 0.91), split-half reliability (Guttman split-half coefficient = 0.90), and test-retest reliability (intra-class correlation = 0.78). Exploratory factor analysis led to the expected three-factor structure. The proposed model fitted well with the data. Temporal focus, urgency, and delay discounting had direct effects, and urgency and lack of perseverance had indirect effects (due to temporal focus) on procrastination. Conclusion: The Persian version of the temporal focus scale has acceptable validity and reliability, and given the little time it takes to be filled out, it can be a proper tool to be used in various situations. Temporal focus, especially focusing on the past, plays a unique role in negligence, and a closer examination of this variable may help to better understand the underlying mechanisms of procrastination.
The Role of Cognitive Emotion Regulation Strategies and Behavioral Activator-Inhibitor Systems in Depression of Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aim: This study aimed to investigate the role of cognitive emotion regulation strategies and behavioral activator-inhibitor systems in depression. Methods: The research method was descriptive correlational with 240 female undergraduate and graduate students of Shahrekord University (Western province of Iran) selected through a random sampling method. They answered Beck Depression Inventory, Granovsky’s Cognitive Emotion Regulation Questionnaire, and Carver and White’s Brain Systems Scale. The data were analyzed using SPSS 22. Results: The mean and standard deviation of each variable were calculated as descriptive statistics, and Pearson correlation was employed to evaluate the relationships of variables. The results showed a significant negative correlation between behavioral activator systems and depression, and a significant positive correlation between behavioral inhibitor systems and depression. In general, the behavioral activator-inhibitor systems predicted 33% of depression variance. In addition, there was a significant positive relationship between maladaptive strategies of cognitive emotion regulation and depression and a significant negative relationship between adaptive strategies of cognitive emotion regulation and depression. Conclusion: The results showed that among the maladaptive strategies of cognitive emotion regulation, the catastrophic component predicted about 29% of depression variance, and among the adaptive strategies of cognitive emotion regulation, the acceptance component predicted about 39% of depression variance. In general, the results of this study indicated that brain-behavioral systems and emotional cognitive regulation strategies had chief roles in predicting depression. Relying on the findings of this study, we can present a practical framework to explain the symptoms of depression and its treatment.
بررسی نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی، اجتناب تجربی و نشخوار فکری در ارتباط بین طرح واره های هیجانی و نشانه های وسواس فکری عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف علائم وسواس فکری عملی معمولاً در یک پیوستار رخ می دهند که ازنظر شدت شناخت و علائم متفاوت هستند، اما ازنظر کیفی ماهیت یکسانی دارند. می توان گفت باتوجه به شیوع بالای علائم وسواس فکری عملی، بررسی سبب شناسی آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. بباتوجه به اینکه تاکنون مطالعه ا ی مشابهی که مدلی جامع از متغیرهای دخیل در شکل گیری و تداوم نشانه های وسواس فکری عملی باشد، انجام نشده است، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی، نشخوار فکری و اجتناب تجربی در ارتباط بین طرح واره های هیجانی و علائم وسواس فکری عملی است. مواد و روش ها در مطالعه حاضر که یک مطالعه توصیفی همبستگی است، جامعه آماری متشکل از دانشجویانی بود که در نیم سال تحصیلی 1400-1401 در دانشگاه های مستقر در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. یک نمونه 344 نفری با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و داده های حاصل با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزارهای lisrel و SPSS به ترتیب با نسخه21 و 8/8 تحلیل شدند. یافته ها باتوجه به مقادیر برازندگی می توان گفت که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (شاخص برازش=0/91، ریشه میانگین مربعات خطای تقریب=0/57، شاخص برازش افزایشی=0/97). باتوجه به اینکه در سطح خطای 0/05، مقدار سطح معناداری برای هر 3 متغیر بدتنظیمی هیجانی، اجتناب تجربی و نشخوار فکری کمتر از 05/0 است، می توان گفت که نقش میانجی آن ها ازنظر آماری معنادار است. نتیجه گیری براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد مداخلاتی که هدف آن ها افزایش پذیرش در برابر تجربیات خصوصی، کاهش بدتنظیمی هیجانی، نشخوار فکری و اصلاح طرح واره های هیجانی است، پیامدهای درمانی بهتری برای افراد دارای علائم وسواس فکری عملی خواهند داشت.
نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه میان سبک های دلبستگی با شدت علائم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف افسردگی، چهارمین عامل عمده بار بیماری ها در جهان است ک ه به تنهایی بزرگترین سهم ب ار بیم اری ه ای غیرکش نده را ب ه خ ود اختصاص می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای شرم و خودانتقادگری در رابطه میان سبک های دلبستگی با شدت علائم افسردگی انجام شد. مواد و روش ها طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کل افراد با دامنه سنی 18تا 47 سال شهر تهران در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 212 نفر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده از پرسش نامه افسردگی بک، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسش نامه احساس شرم تانگنی و همکاران و پرسش نامه سطوح انتقادی تامپسون و زاروف استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده نرم افزار لیزرل 8/80 استفاده شد. یافته ها نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد بین سبک های دلبستگی مضطرب اجتنابی (62/r=0؛ 01/P<0) و مضطرب-دوسوگرا (0/51=r؛ 01/P<0) و شدت علائم افسردگی، بین احساس شرم و شدت علائم افسردگی (0/75=r؛ 01/P<0) و بین خودانتقادگری و شدت علائم افسردگی (45/r=0؛ 01/P<0) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا به شدت علائم افسردگی با میانجی گری شرم به ترتیب با ضریب استاندارد 0/30 و 0/33 در سطح 05/P<0 معنادار است. علاوه براین مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و مسیر دلبستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا به شدت علائم افسردگی با میانجی گری خودانتقادی به ترتیب با ضریب استاندارد 0/22 و 0/33 در سطح 05/P<0 معنادار است. نتیجه گیری باتوجه به نتایج پژوهش حاضر دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی و دوسوگرا، شرم و خودانتقادی عوامل زمینه ساز افسردگی می باشند و توجه به متغیرهای مطرح شده در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
الگوی ساختاری سازگاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی دانشجویان بود. پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری تمام دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 1401-1400 (12614) بوده که از بین آنها 693 (446 دختر و 247 پسر) دانشجو به شیوه تصادفی ساده بعنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه سبک های یادگیری کلب (LSI2، کلب، 1985)، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ، پنتریج و همکاران، 1993)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2001) و مقیاس سازگاری تحصیلی (AAS، اندرسون و همکاران، 2016) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. نتایج بیان کننده رابطه مستقیم بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی (05/0>P ) و ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با سازگاری تحصیلی بود(05/0>P ). همچنین راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان، ارتباط بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی را میانجی گری کرده است (01/0>P ) و راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان، فقط رابطه راهبردهای یادگیری با سازگاری تحصیلی را واسطه گری کرده است (01/0>P ). بر اساس یافته های این پژوهش، راهبردهای یادگیری، سبک های یادگیری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را به عنوان عوامل پیش بینی کننده سازگاری تحصیلی در روش های یادگیری- یاددهی و برنامه های پیشگیری توسط دانشجویان، مدرسان، مشاوران و مدیران دانشگاه ها در نظر گرفته شود.
نقش نارسایی هیجانی در پیش بینی شکست عاطفی با میانجی گری تفکرات غیرمنطقی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تفکرات غیرمنطقی در رابطه نارسایی هیجانی و شکست عاطفی دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه زنجان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند که از بین آنها تعداد ۳۵۲ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ضربه عشق راس (LTI) (۱۹۹۹)، مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (TAS) (۱۹۹۴) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (۴۰- IBQ) (۱۹۸۶) بود. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان دادند که اثرمستقیم نارسایی هیجانی بر شکست عاطفی و تفکرات غیرمنقطی دانشجویان در سطح ۰۱/۰ معنادار است. به علاوه، اثرمستقیم تفکرات غیرمنطقی بر شکست عاطفی معنادار بود (۰۱/۰>P). همچنین نارسایی هیجانی از طریق تفکرات غیرمنطقی بر شکست عاطفی دانشجویان دارای اثر غیرمستقیم است. بر مبنای نتایج فوق، تفکرات غیرمنطقی دانشجویان در پیش بینی شکست عاطفی براساس نارسایی هیجانی از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
پیش بینی نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدنی براساس میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و مکانیزم های دفاعی در مراجعان مراکز جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدنی براساس میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و مکانیزم های دفاعی در مراجعان مراکز جراحی زیبایی بود. پژوهش به روش توصیفی – همبستگی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل مراجعه کنندگان به مراکز جراحی زیبایی شهر تهران در سال 1400-1401 بود. از این جامعه تعداد 120 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نگرانی از بدشکلی (DCQ) استوزین و همکاران (1998)، پرسشنامه سنجش میزان استفاده از شبکه های اجتماعی کریمیان و همکاران (1398) و پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) اندروز و همکاران (1993) بود. از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از شبکه های اجتماعی (02/0=P و 22/0=β) و دو سبک دفاعی رشدنایافته (05/0=P و 21/0=β) و روان رنجور (01/0=P و 29/0-=β) پیش بینی کننده بدریخت انگاری بدنی هستند ولی سبک رشدیافته پیش بینی کننده معناداری برای بدریخت انگاری بدنی نبود (54/0=P و 06/0=β). همچنین متغیرهای پیش بین پژوهش قادر به پیش بینی 7 درصد از واریانس متغیر ملاک در مراجعان به مراکز جراحی زیبایی بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به مکانیزم های دفاعی و استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی توسط روان شناسان می تواند به تبیین بدریخت انگاری بدنی در مراجعه کنندگان به مراکز جراحی زیبایی کمک نماید.
تجردزیستی در دختران مجرد: مطالعه پدیدارشناختی چالش ها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأخیر در ازدواج و ورود افراد مجرد به دوران پیش بزرگسالی و میان سالی در دختران باعث شده است تا آن ها دوران طولانی تری از زندگی را به صورت مجردی سپری کنند و در این میان برخی از دختران به دلایل خودخواسته یا ناخواسته از خانواده جدا شده و زندگی مستقلی را تشکیل می دهند. هدف پژوهش حاضر شناسایی مسائل برخاسته از سبک زندگی تجردزیستی در دختران مجرد بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی در محدوه زمانی سال های 1399-1400 انجام پذیرفت. مشارکت کنندگان شامل 13 دختر تجردزیست بالای 30 سال ساکن شهر تهران بودند که سابقه ازدواج نداشتند و در خانه های شخصی خود زندگی می کردند. مشارکت کنندگان به روش هدفمند و از طریق نمونه گیری گلوله برفی برگزیده شدند. گردآوری اطلاعات با مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده های به دست آمده مطابق با رویکرد تحلیل تفسیری نظریه زمینه ای گلاسر و استراس (1967) تحلیل، تفسیر و طبقه بندی گردید. از گفتگو با مشارکت کنندگان ابعاد گرایش به تجردزیستی، چالش ها و راهبردهای تسهیل گر در تجردزیستی و نگرش به مادری حاصل آمد. بر مبنای یافته ها می توان چشم اندازی از گذشته و آنچه دختران را به سوی تجردزیستی سوق داده است؛ شرایط فعلی آن ها با توجه به مضامین چالش ها، نگرش به مادری و تسهیل گرهای تجردزیستی به دست آورد که در برنامه ریزی های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی می تواند قابل استفاده باشد.
رابطه اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان: نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی1400- 1399 بودند(12000N=) که از بین آنها 249 نفر که نمره 14و بالاتر را در پرسشنامه افسردگی بک داشتند به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ویراست دوم مقیاس افسردگی بک(BDI، بک، 1996)، سیاهه اضطراب حالت-صفت اشپیل برگر(STAI-X، اشپیل برگر،1970)، مقیاس رگه های فراخلقی(TMMS، سالووی و همکاران، 1995) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی(CFS وندر و والپ،2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و بین اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با نشانه های افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد(01/0>p) و علاوه بر این اضطراب صفت و شفافیت عاطفی با میانجیگری انعطاف پذیری شناختی اثر غیر مستقیم منفی و معنی داری (01/0>p) بر نشانه های افسردگی در دانشجویان داشتند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که اضطراب صفت و شفافیت عاطفی به شیوه های مستقیم و غیر مستقیم نشانه های افسردگی در دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهند و نقش پویایی در نشانه های افسردگی ایفا می کنند.
نقش حافظه در اختلال استرس پس از سانحه: مروری بر نواقص حافظه و نظریه های مبتنی بر حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یک سندرم روان پزشکی است که بر اثر مواجهه با وقایع تهدیدآمیزی مانند جنگ، تصادف با وسیله ی نقلیه، تعرض جسمی و جنسی ایجاد می شود. تجربه ی آسیب روانی می تواند دارای اثرات شناختی طولانی مدت باشد. علائم بارز PTSD شامل تغییراتی در فرآیندهای شناختی مانند حافظه، توجه، برنامه ریزی و حل مسأله و تأثیرات مخربی بر عملکرد فرد است. در پیشینه پژوهشی بر نقایص شناختی از جمله نقص حافظه و نقش آن در تدوام اختلال تأکید شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری تئوری های موجود درباره ی نقص حافظه در افراد مبتلا به PTSD و تئور ی های تبیین کننده ی اختلال استرس پس از سانحه با تمرکز بر نقش حافظه در ابن اختلال، انجام گرفت. کلید واژه های مرتبط به موضوع پژوهش در پایگاه های معتبری مانند Sience Direct، Elsevier، Google Scholar، PubMed، APA PsycNet در دوره ی زمانی 2000 تا 2022 جستجو گردید. نتایج بررسی نشان می دهد که یکی از برجسته ترین نشانه های این افراد تجربه ی علائم مزاحم است که نقش پر اهمیتی در اختلالات حافظه دارد و تمرکز بر کاهش با از بین بردن این علائم می تواند به پاسخ های درمانی بهتر منجر شود. البته برای درمان های موثرتر همچنان نیاز به مطالعات و کارهای بالینی است.
اثربخشی درمان ترکیبی شناختی رفتاری با حضور ذهن بر نشانگان بالینی و سوگ در نوجوانان دارای ضربه عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان ترکیبی شناختی-رفتاری با حضور ذهن بر مجموع نشانگان بالینی و مجموع نشانگان سوگ پیامد ضربه عاطفی در دختران نوجوان دارای تجربه ضربه عاطفی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دختران نوجوان 15 تا 18 ساله شهرستان خارگ دارای ضربه عاطفی در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش 30 دختر نوجوان با تجربه ضربه عاطفی با فراخوان در شبکه های اجتماعی مجازی ابتدا با روش نمونه گیری هدفمند گزینش و بعد به طریق نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های نشانگان بالینی دراگوتیس (BSI) ۱۹۸۳ و ضربه عشقی راس(LTS ) 1999 استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در مجموع نشانگان بالینی و مجموع نشانگان سوگ پیامد ضربه عاطفی در دختران نوجوان با تجربه ضربه عاطفی تفاوت معناداری در سطح001/0>P وجود دارد. این بدین معناست که آموزش درمان ترکیبی شناختی رفتاری با حضور ذهن بر کاهش مجموع نشانگان بالینی و کاهش مجموع نشانگان سوگ پیامد ضربه عاطفی در دختران نوجوان با تجربه ضربه عاطفی تاثیر معناداری داشته است. بنابراین چنین روش درمانی به این افراد در بالابردن سلامت روانی، جلوگیری از مبتلاشدن به بیماری های روانی و کاهش احتمال بازگشت یا عود علائم روانشناسی میتواند مفید باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی بر اسناد خصمانه و فراخشم در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی بر اسنادخصمانه و فراخشم در زنان متقاضی طلاق بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متقاضی طلاق بود که جهت استفاده از خدمات روان شناختی در آبان 1400 لغایت بهمن ماه 1400 به کلینیک های روان شناسی (تحت پوشش سازمان بهزیستی) در شهر سبزوار مراجعه کرده بودند. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از زنان متقاضی طلاق بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس، از میان نمونه پژوهش به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین شد. داده ها با استفاده از مقیاس اسنادخصمانه (HDS) (آرنتز و همکاران، 2003) و مقیاس سبک های فراهیجانی (MES) بک و همکاران 2009) جمع آوری شد. مداخله آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار انجام شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (بااندازه گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد میزان تأثیرگذاری آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی بر اسناد خصمانه و فراخشم در زنان متقاضی طلاق 1/48 درصد است (05/0>p). همچنین ماندگاری آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی بر اسناد خصمانه 6/68 و در فراخشم 89 درصد بود (05/0>P). نتیجه گیری می شود آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی بر اسناد خصمانه و فراخشم در زنان متقاضی طلاق موثر است.