بررسی نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی، اجتناب تجربی و نشخوار فکری در ارتباط بین طرح واره های هیجانی و نشانه های وسواس فکری عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف علائم وسواس فکری عملی معمولاً در یک پیوستار رخ می دهند که ازنظر شدت شناخت و علائم متفاوت هستند، اما ازنظر کیفی ماهیت یکسانی دارند. می توان گفت باتوجه به شیوع بالای علائم وسواس فکری عملی، بررسی سبب شناسی آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. بباتوجه به اینکه تاکنون مطالعه ا ی مشابهی که مدلی جامع از متغیرهای دخیل در شکل گیری و تداوم نشانه های وسواس فکری عملی باشد، انجام نشده است، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی بدتنظیمی هیجانی، نشخوار فکری و اجتناب تجربی در ارتباط بین طرح واره های هیجانی و علائم وسواس فکری عملی است. مواد و روش ها در مطالعه حاضر که یک مطالعه توصیفی همبستگی است، جامعه آماری متشکل از دانشجویانی بود که در نیم سال تحصیلی 1400-1401 در دانشگاه های مستقر در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. یک نمونه 344 نفری با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و داده های حاصل با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزارهای lisrel و SPSS به ترتیب با نسخه21 و 8/8 تحلیل شدند. یافته ها باتوجه به مقادیر برازندگی می توان گفت که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (شاخص برازش=0/91، ریشه میانگین مربعات خطای تقریب=0/57، شاخص برازش افزایشی=0/97). باتوجه به اینکه در سطح خطای 0/05، مقدار سطح معناداری برای هر 3 متغیر بدتنظیمی هیجانی، اجتناب تجربی و نشخوار فکری کمتر از 05/0 است، می توان گفت که نقش میانجی آن ها ازنظر آماری معنادار است. نتیجه گیری براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد مداخلاتی که هدف آن ها افزایش پذیرش در برابر تجربیات خصوصی، کاهش بدتنظیمی هیجانی، نشخوار فکری و اصلاح طرح واره های هیجانی است، پیامدهای درمانی بهتری برای افراد دارای علائم وسواس فکری عملی خواهند داشت.