فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
83 - 108
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف اثربخشی مداخله مثبت اندیشی بر فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر کرمان انجام شد. روش مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. ابتدا به 100 نفر از دانش آموزان به صورت در دسترس پرسشنامه فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی داده شد و از میان آنها 40 نفر به عنوان نمونه (افرادی دارای درگیری تحصیلی پایین تا متوسط و فرسودگی تحصیلی بالا) انتخاب شدند و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه درگیری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی و همچنین بسته استاندارد آموزشی مثبت اندیشی استفاده شد. مشارکت کنندگان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شدند؛ درحالی که در این مدت گروه کنترل در کلاس های مثبت اندیشی شرکت نداشتند. قبل از شروع آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های اجرای دو پرسشنامه نشان دادند آموزش مثبت اندیشی بر فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان تأثیر معناداری دارد؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت آموزش مثبت اندیشی باعث بهبود فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان شده است. همچنین، آموزش مثبت اندیشی در دانش آموزان باعث حذف افکار منفی و پرورش افکار مثبت شده است، سطح انرژی و توانمندی دانش آموزان را افزایش داده و این امکان را برای دانش آموز فراهم کرده است تا با رهایی از تفکر منفی، شکست را به موفقیت و تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در تاب آوری بیماران سلیاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
109 - 126
حوزه های تخصصی:
بیماری های مزمن همچون سلیاک، از دسته بیماری های طولانی مدتی هستند که علاوه بر آسیب های جسمی موجب مشکلات روانشناختی زیادی می شوند. در این میان، تاب آوری از ویژگی هایی است که می تواند تحمل این شرایط را برای بیمار میسر سازد. در همین راستا، در این پژوهش، نقش انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی تاب آوری بیماران سلیاک بررسی شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و از بین بیماران مبتلا به بیماری سلیاک 114 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی و پرسشنامه ذهن آگاهی و پرسشنامه تاب آوری پاسخ دادند. سپس داده ها و فرضیات پژوهش با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی توان پیش بینی معنادار تاب آوری را در بیماران سلیاک داشته اند. درواقع ذهن آگاهی در گام اول توانست حدود 9 درصد از تغییرات مربوط به متغیر تاب آوری و متغیر انعطاف پذیری شناختی به همراه متغیر ذهن آگاهی و در گام دوم توانست حدود 17 درصد از واریانس متغیر تاب آوری را در بیماران مبتلا به بیماری سلیاک تبیین کند؛ درنتیجه، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی توان پیش بینی میزان تاب آوری در بیماران یادشده را دارد.
تدوین و اعتباریابی مقیاس مثبت اندیشی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
27 - 42
حوزه های تخصصی:
مثبت اندیشی آسیب پذیری روانی افراد را کاهش می دهد. هدف این پژوهش ساخت پرسشنامه مثبت اندیشی براساس منابع اسلامی است. روش این پژوهش ترکیبی از کیفی و کمّی بوده است. بدین روی ابتدا آیات و روایات مرتبط با مثبت اندیشی از متون روان شناختی و منابع دینی جمع آوری و تحلیل شد و سازه مثبت اندیشی اسلامی تدوین گردید. سپس روایی محتوایی سازه مزبور توسط متخصصان علوم اسلامی و روان شناسی تأیید شد. در ادامه، گویه های پرسشنامه اولیه طراحی و توسط کارشناسان به تأیید رسید. پرسشنامه اولیه و پرسشنامه مثبت اندیشی خدایاری فرد و غباری بناب (1393) در دانشگاه ها و حوزه های علمیه قم، تهران و کاشان توزیع شد. 250 پرسشنامه قابل قبول جمع آوری شد و داده ها با روش همبستگی و ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل گردید. پرسشنامه نهایی شامل دو مؤلفه شناخت و آگاهی و تفسیر مثبت با 36 گویه تأیید گردید. پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ 87/0 و روش دونیمه کردن 77/0 به دست آمد. ضرایب برازش تحلیل عاملی تأییدی نیز قابل قبول بود. این پرسشنامه بستر مناسبی برای سنجش مثبت اندیشی اسلامی فراهم کرده است.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۱۸۰-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مراکز دولتی درمان و بازتوانی اعتیاد شهر بجنورد در سال 1401 بود. از این بین، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خطر لغزش استفاده شد. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و پس از مدت یک ماه دوره پیگیری برای هر گروه به اجرا در آمد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بود و هر دو رویکرد موجب کاهش احتمال لغزش بیماران شد. اثربخشی روایت درمانی هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در خصوص کاهش احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی، استفاده از روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخشی بیشتری دارد و روش مناسب تری است
مقایسه دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دانشجویان با علائم افسردگی و غیر افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دانشجویان با علائم افسرده و غیرافسرده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) بک و همکاران (1996)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS) گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2008) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین دو گروه دانشجویان با علائم افسرده و غیرافسرده در تمام مولفه های دشواری تنظیم هیجان (عدم پذیرش هیجان های منفی، دشواری در انجام رفتارهای هدفمند، دشواری در مهار رفتارهای تکانشی، دستیابی محدود به راهبردهای اثربخش تنظیم هیجان، فقدان آگاهی هیجانی و فقدان شفافیت هیجانی) و تحمل پریشانی (تحمل، ارزیابی، جذب و تنظیم) تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P). بر اساس یافته های این پژوهش، توانمندی دانشجویان در تحمل پریشانی و راهبردهای تنظیم هیجان می تواند با کاهش افسردگی در آنها همراه باشد.
رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک با نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر در کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۶۰-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودکان 3 تا6 سال با میانجی گری ذهن آگاهی مادر بود. روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران کودکان 3 تا 6 ساله در مراکز پیش دبستانی و مهد کودک های شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 290 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS، کولینز و رید،1990)، مقیاس رفتاری پیش دبستانی و مهد کودک (PKBS، مرل، 1994) و پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ، بائر و همکاران، 2006) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل به خوبی برازش شده است. براساس یافته های حاصل از پژوهش، رابطه بین سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک مثبت و معنادار بود (01/0p < و 05/0p < ) و همچنین سبک دلبستگی مادر به طور غیرمستقیم از طریق ذهن آگاهی مادر با پرخاشگری کودک رابطه داشت (05/0p < ). باتوجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی مادران نقش واسطه ای در رابطه بین سبک دلبستگی آنان و پرخاشگری کودکان ایفا می کند.
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای با بازی درمانی شناختی-رفتاری بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۰۴-۹۵
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای با بازی درمانی شناختی-رفتاری بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان 12- 8 سال که در سال تحصیلی 1400-1399 به مرکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری شماره 2 ناحیه 1 آموزش و پرورش شهر کرج مراجعه کردند، بود که 45 دانش آموز بصورت هدفمند وارد مطالعه شده و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. دانش آموزان گروه های مداخله هر یک به ترتیب طی 10جلسه بصورت دو جلسه هفتگی تحت مداخله توانبخشی شناختی رایانه ای و بازی درمانی شناختی-رفتاری قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون خواندن و نارساخوانی (EDT) (کرمی نوری و مرادی، 1384) و نرم افزار کاپیتان لاگ (نسخه 2018) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس آمیخته انجام شد. یافته ها نشان داد هر دو روش مداخله ی توانبخشی شناختی رایانه ای و بازی درمانی شناختی-رفتاری در مقایسه با گروه گواه بطور معنی داری باعث بهبود عملکرد خواندن می شوند (01/0P<)؛ و هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری (یک ماهه) دارای ماندگاری اثر بود. همچنین بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). بنابراین با بکارگیری هر یک از روش های توانبخشی شناختی-رایانه ای و بازی درمانی شناختی-رفتاری می توان گام مؤثری در بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان برداشت.
اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۱۶-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه سه تبریز در نیمه دوم سال 1400 بود. نمونه آماری شامل40 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه پردازش شناختی (CPI) کروز (1999) و پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ-K) گارنفسکی و همکاران (2012) و پرسشنامه توجه (JADDI) جردن (1992) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه تقویت حافظه کاری را طی 16 جلسه 50 دقیقه ای در هشت هفته (هفته ای دو جلسه) دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به این یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله تقویت حافظه کاری درمان موثری برای بهبود توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در کودکان بوده است.
پیش بینی مالکیت ذهنی بدن بر اساس بازنمایی های شناختی- اجتماعی: مبتنی بر مدل سه بعدی ذهنی تامیر و تورنتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی های ذهنی، از پیشرفته ترین جنبه های شناختی انسان هستند و می توانند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشند. بر این اساس، مطالعه حاضر که یک پژوهش آمیخته دو مرحله ای است، پس از القای سه حالت از سطوح فاکتورهای شناختی- اجتماعی (همتراز با خود فرد، سطح بالاتر، سطح پایین تر)، به تبیین و پیش بینی مالکیت ذهنی بدن، پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) و برنامه کامپیوتری 12 بلوکی مدل ذهنی سه بعدی تامیر و تورنتون برای تداعی ضمنی و آشکار بازنماییهای شناخت اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که فقط همبستگی نمرات خطای دست و مؤلفه های شناخت اجتماعی در سطح سوم (پایین تر)، معنادار بود. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد که در تبیین خطای دست در سطح سوم (پایین تر)، بر اساس تداعی آشکار؛ فقط انزجار (Beta= -1/52)، و براساس تداعی ضمنی؛ به ترتیب دوستی (Beta= 0/63)، انزجار (Beta= -0/55)، و رضایت (Beta= 0/26)، قادر به پیش بینی خطای دست مصنوعی بودند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که همانند سازی افراد با کسانی که در ارزیابی های ذهنی فرد جایگاه اجتماعی پایین تری کسب می کنند، می تواند کمتر رخ بدهد.
مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر بهبود علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری کلیه سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد، 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. سپس متغیرهای مستقل مداخله تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) به مدت 10 جلسه 20 دقیقه ای به صورت هفته ای یک بار روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) که به روش اسنادی و بر اساس رویکرد جایگزینی کارکرد سالم لوریا (1963) طراحی و پس از تائید روایی محتوا توسط متخصصین، به صورت هفته ای یک بار روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم هیچ مداخله ای انجام نشد. بعد از خاتمه مداخله، پس آزمون با فاصله یک هفته بر روی گروه های آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. بعد از یک ماه مجدد گروه های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نوروپسیکولوژیک (NPI) استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش موجب بهبود علائم توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف می شود و تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو روش وجود ندارد. در حالی که بر روی متغیر هذیان تأثیر معناداری نداشتند. از این رو می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و پرخاشگری افراد دارای وسواس فکری- عملی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وسواس فکری- عملی اختلالی شدید و ناتوان کننده اما قابل درمان است که سیری مزمن دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و پرخاشگری افراد دارای وسواس فکری- عملی انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران دارای وسواس فکری- عملی در مقطع متوسطه اول و دوم مناطق ۱ و ۳ شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود، که از بین آن ها ۴۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های وسواس فکری عملی مادزلی (۱۹۷۷)، اضطراب بک (۱۹۸۸) و پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) استفاده شد. در گروه های آزمایش ۱ و ۲ به ترتیب، بسته های درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود اضطراب (۵۰/۵۳۹=F) و پرخاشگری (۸۰/۸۷۸=F) افراد دارای وسواس فکری- عملی نسبت به گروه کنترل شد (به ترتیب با ۱۲/۷۵۹- و ۱۲/۶۵۴- =MD در متغیر اضطراب و ۲۰/۴۴۶- و ۲۵/۶۰۹- =MD در متغیر پرخاشگری، ۰/۰۵>P)؛ همچنین روش رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش پرخاشگری از درمان شناختی- رفتاری مؤثرتر بود (P<۰/۰۵ ، MD=-۵/۱۴۳). نتیجه گیری: دو روش درمانی شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود سطح اضطراب و پرخاشگری در افراد دارای وسواس فکری- عملی شد؛ بنابراین، با توجه به مؤثر بودن روش های درمانی، می توان از آن ها به عنوان مداخله روانشناختی مؤثر جهت کاهش اضطراب و پرخاشگری بهره برد.
پیش بینی اختلال بدریخت انگاری بدن بر اساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی در دانش آموزان دختر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال بدریخت انگاری بدن، تأثیرات مخربی بر پیشبرد اهداف تحصیلی و فعالیت های سازنده در زندگی نوجوانان دارد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی با تکیه بر مدل ساختاری و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر با دامنه سنی 14 تا 18 سال شهر سنندج در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از این جامعه، نمونه ای 210 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های دشواری های تنظیم هیجانی (2004)، پنج عاملی شخصیت (1992)، تحریف های شناختی (2009) و اخ تلال ب دریخت انگ اری ب دن (2013) پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Amos نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مدل پیش بینی اختلال بدریخت انگاری بدن بر اساس متغیرهای پژوهش دارای برازش مطلوبی بود. تحریفات شناختی (01/0>p، 44/5=t)، روان رنجورخویی (01/0>p، 99/5=t) و دشواری تنظیم هیجانی (01/0>p، 92/3=t) اثر مستقیم مثبت و معنادار؛ برون گرایی (01/0>p 71/4-=t) و وجدان گرایی (01/0>p، 41/3-=t) اثر مستقیم منفی و معنادار بر بدریخت انگاری بدن داشت. همچنین اثر غیرمستقیم تحریفات شناختی(05/0 >p و 059/0=β)، روان رنجورخویی (05/0>p و 041/0=β) و برون گرایی (05/0>p و 068/0- =β) بر بدریخت انگاری بدن با میانجیگری دشواری تنظیم هیجانی معنادار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج روان رنجورخویی و تحریفات شناختی از عوامل مهم بر بدریخت انگاری بدن هستند که با میانجیگری دشواری تنظیم هیجانی، تأثیر آن ها بیشتر خواهد شد؛ بنابراین به مشاوران مدارس توصیه می شود دوره های آموزشی و کارگاه های تخصصی در زمینه اصلاح تحریفات شناختی، بهبود روان رنجورخویی و مدیریت هیجانی برگزاری نمایند. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلال بدریخت انگاری بدن بر اساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی در دانش آموزان دختر انجام شد.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و تمرینات پیلاتس بر احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد در دانشجویان دختر دارای سندرم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۴۸-۱۳۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و تمرینات پیلاتس بر احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد در دانشجویان دختر دارای سندرم پیش از قاعدگی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی در دانشگاه آزاد اسلامی دورود بود که از بین آنها تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه فراشناخت، پیلاتس و گواه به صورت تصادفی جایگزین گردیدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه غربالگری پیش از قاعدگی استینر و همکاران PSST) ،2003)، مقیاس احساس تنهایی راسلUCLA LS3) ، 1996) و مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک DAS-26)، 1978) بود. روش تحلیل این پژوهش آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه های آزمایشی با گروه کنترل در هر دو متغیر احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد ) 001/0p≤) وجود دارد. یعنی گروه های پیلاتس و فراشناخت به شکل معناداری نسبت به گروه گواه سبب کاهش احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد شده اند، همچنین گروه فراشناخت به شکل معناداری در دو متغیر احساس تنهایی) 001/0p≤) و نگرش های ناکارآمد (042/0p≤) نسبت به گروه پیلاتس بهتر عمل کرده بود. براین اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله فراشناخت در بهبود احساس تنهایی و نگرش های ناکارآمد مؤثرتر بوده است.
اثربخشی مدل تلفیقی پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد مبتلا به اختلال سوگ طولانی مدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۷۰-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که طبق معیارهای DSM 5-TR، اختلال سوگ طولانی مدت را تجربه می کردند و طی فراخوان در سال ۱۴۰۱ به کلینیک پذیرش و تعهد تهران مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد ۲۰ نفر از افرادی دارای ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفره گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای و هفته ای یک بار، تحت مداخله درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی قرار گرفتند. گروه گواه تا پایان جلسات هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های احساس تنهایی (UCLA) راسل و کوترونا (۱۹۸۰) و حل مساله اجتماعی (SPSI-R) دزوریلا و نزو (۱۹۹۰) بود. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه در سطح ۰۵/۰>P تفاوت معناداری وجود دارد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که این درمان، می تواند یک شیوه کارآمد برای کار با افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت باشد.
بررسی نقش مکانیسم های دفاعی نابالغ در صفات سه گانه تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بعضی از صفات و ویژگی های شخصیتی به صورت «زیر آستانه ای بالینی» هستند که شدت آن ها در فرد به اندازه اختلالات شخصیت بالینی نیستند؛ اما می توانند باعث ناهنجاری های متعددی گردند. هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه و نقش مکانیسم های دفاعی نابالغ در پیش بینی صفات سه گانه تاریک شخصیت بود. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی به روش مقطعی بود. جامعه پژوهش شامل مراجعین مراکز بهداشتی شهر سنندج در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند. از این مراجعین، ۲۸۲ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس مکانیسم دفاعی اندروز (۱۹۹۳) و مقیاس صفات تاریک شخصیت پولهاوس (۲۰۲۱) بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، معادلات ساختاری و رگرسیون گام به گام به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ و Amos نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میان مکانیسم های دفاعی نابالغ با سه گانه تاریک شخصیت رابطه معناداری وجود دارد (۰/۰۵≥P). همچنین نتایج مدل ساختاری نشان داد مکانیسم دفاعی نابالغ ۸۱ درصد از صفات تاریک را تبیین می کنند. مطابق نتایج رگرسیون به ترتیب لایه سازی (P≤۰/۰۱ ،β=۰/۲۷۱)، ناارزنده سازی (P≤۰/۰۱ ،β=۰/۱۶۸) و همه توانی (P≤۰/۰۵ ،β=۰/۱۴۲) بهتر از مکانیسم های دفاعی دیگر صفات سه گانه تاریک شخصیت را پیش بینی نمودند. نتیجه گیری: استفاده از مکانیسم های دفاعی نابالغ می تواند ویژگی های تاریک شخصیت را پیش بینی نماید. با شناخت تأثیر مکانیسم های دفاعی بر ویژگی های شخصیت و تمرکز بر آموزش های روانی و کمک به خودآگاه نمودن آن ها، می توان انتظار داشت که ویژگی های تاریک شخصیت نیز کاهش یابند.
نقش آموزش مجازی در دوران همه گیری کووید-19 بر بازده شناختی دانشجویان با میانجی گری سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
693 - 706
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیر بودن بیماری کرونا در کل کشورهای جهان، به دلیل ماهیت مبهم، پیش بینی ناپذیری و غیرقابل کنترل بودن، زمینه را برای گسترش انواع مشکلات رفتاری و روان شناختی فراهم کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری آموزش مجازی با بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) دانشجویان و با در نظر گرفتن نقش میانجی سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری انجام گرفت.
مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش توصیفی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری، کلیه ی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مشغول به تحصیل(۱۴۰۱-۱۴۰۰) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد ۳۶۳ نفر انتخاب و به پرسشنامه های نگرش به آموزش مجازی( وطن پرست و همکاران ۱۳۹۵)، انگیزش یادگیری (کاشیف و همکاران ۲۰۱۳)، سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) و معدل تحصیلی پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخص های توصیفی و همبستگی از نرم افزار SPSS، و برای مدل یابی معادلات ساختاری نیز، از نرم افزارAMOS استفاده شد
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین آموزش مجازی و بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) رابطه معنی داری وجود ندارد ( اندازه اثر= ۱۲/۰- و ۱۰/۰=P). با توجه به مسیرهای پیش بینی شده، اثرهای مستقیم آموزش مجازی بر سلامت روان شناختی ۴۵/۰- (۰۵/۰P<)، سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی ۱۸/۰ (۰۵/۰P<)، آموزش مجازی بر انگیزش یادگیری ۲۳/۰- (۰۵/۰P<)، انگیزش یادگیری بر عملکرد تحصیلی ۳۴/۰ (۰۵/۰P<) معنی دار بود. همچنین با درنظر گرفتن نقش میانجی انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی نیز، اندازه اثر استاندارد ۱۵/۰- (۰۵/۰P<) بود که نشان از معنی داری این مسیر غیر مستقیم دارد.
نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج می توان گفت که انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی نقش میانجی منفی معنی داری در ارتباط بین آموزش مجازی و بازده شناختی( عملکرد تحصیلی) دارد.
اثربخشی روش تدریس مشارکتی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
81 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس مشارکتی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر چالوس در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت روش تدریس مشارکتی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای از روش تدریس مشارکتی دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس تجدیدنظر شده اضطراب ریاضی (MARS-R) پلیک و پارکر (1982) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد روش تدریس مشارکتی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس مشارکتی می تواند به عنوان یک شیوه آموزشی مناسب برای کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان در مدارس ابتدایی به کاربرده شود.
پیش بینی صمیمیت زوجین بر اساس متغیرهای هوش اجتماعی، باورهای دینی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
217 - 224
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی صمیمیت زوجین بر اساس هوش اجتماعی، باورهای دینی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در بین زوجین انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع از نوع کمی، همبستگی و پیش بین بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متأهل دانشگاه های آزاد و دولتی شهر قم در سال تحصیلی 95-94 بودند. نمونه موردبررسی شامل 270 نفر از زنان و مردان متأهل دانشگاه های آزاد و دولتی شهر قم بود که به روش نمونه گیری در دسترس از جامعه موردمطالعه انتخاب شدند. پرسش نامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه صمیمیت زوجین ووندن بروک و هانس برتمن (1995)، هوش اجتماعی آنگ تون تت (2008) و پرسشنامه دین داری گلاگ و استارک (1965) بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که همبستگی صمیمیت زوجین در سطح 99 درصد باهوش اجتماعی و باورهای دینی معنادار و مثبت و با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی معنادار و معکوس بود (0/05≥P). هوش اجتماعی، باورهای دینی، میزان استفاده از شبکه های اجتماعی به ترتیب پیش بینی معناداری را در ارتباط با صمیمیت زوجین ارائه می دهند.
پیش بینی رفتارهای پر خطر بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های هویت در نوجوانان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
281 - 293
حوزه های تخصصی:
گرایش نوجوانان به انواع رفتارهای پرخطر یکی از اصلی ترین منابع نگرانی در جامعه است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های هویت در نوجوانان بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 1398-1397 تشکیل دادند که 200 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان زاده محمدی و همکاران (1390)، سبک های فرزندپروری بامریند (1973) و سبک های هویت برزونسکی (1989) بود. داده های پژوهش با آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان و نرم افزار spss نسخه 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه، سبک تعهد هویت، سبک هویت سردرگم و سبک فرزندپروری مستبدانه توان پیش بینی رفتارهای پرخطر را در نوجوانان دارند (0/05>P). نقش سبک های فرزندپروری و سبک های هویت در شکل گیری رفتارهای پرخطر نوجوانان قابل توجه است.
مدل پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه با توجه به اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین با نقش میانجی آگاهی فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 104
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین بر پیامدهای تحصیلی (سرزندگی تحصیلی، یادگیری ادراک شده، رفتار در کلاس، شادی در کلاس، آمادگی برای ورود به دانشگاه و طرح ریزی برای فارغ التحصیلی) با نقش میانجی آگاهی فراشناختی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 99 -1398 بودند. تعداد 392 نفر به همراه یکی از والدین شان به عنوان مشارکت کنندگان، پرسشنامه های ارتباط معلم- شاگرد (Murray & Zvoch, 2010)، ارتباط معلم- والدین (Vickers & Minke, 1995)، آگاهی فراشناختی (Schraw & Dennison, 1994)، سرزندگی تحصیلی (Dehghanizadeh & Chari, 2013)، خرده مقیاس یادگیری ادراک شده (Alavi, 1994 و Marks, 2000)، خرده مقیاس طرح ریزی برای فارغ التحصیل شدن پرسشنامه ملی درگیری دانش آموزی (NSSE)، آمادگی برای ورود به دانشگاه خرده مقیاس دانش آموز (Sokol, 2000) و خرده مقیاس شادی و رفتار در کلاس پرسشنامه ارزیابی ملی پیشرفت تحصیلی (Blazar & Kraft, 2015) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS 22 و LISREL 8.8 نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسب دارد. نتایج بیانگر آن بود که روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دارد و آگاهی فراشناختی نقش واسطه ای بین روابط معلم- شاگرد و معلم- والدین و پیامدهای تحصیلی دانش آموزان را ایفا می کند. یافته های حاضر، علاوه بر تولید دانش نظری، کاربردهای عملی ویژه ای را جهت ارتقاء پیامدهای تحصیلی دانش آموزان در بردارد.