مقالات
حوزه های تخصصی:
مبانی هستی شناختی تأثیری مستقیم بر نگرش ما به پدیده های انسانی و تبیین و تحلیل کنش های انسانی دارد. هر کس مجموعه هستی را به گونه ای می بیند و بر اساس آن اهداف و مسیرهای زندگی خود را ترسیم می کند. هدف اصلی این مقاله شناسایی مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی و مقایسه آن با مبانی هستی شناختی روان شناسی معاصر است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی است. نتایج نشان می دهد که مبانی هستی شناختی روان شناسی اسلامی دارای چهار مبنای کلی است که در مقایسه با روان شناسی معاصر، از اتقان، استحکام و منطق محکم تری برخوردار است. این چهار مبنا عبارتند از: همسانی هستی با واقعیت، تکثر و تنوع سطوح هستی، هدفمندی جهان هستی، و قانونمندی جهان هستی.
تدوین و اعتباریابی مقیاس مثبت اندیشی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مثبت اندیشی آسیب پذیری روانی افراد را کاهش می دهد. هدف این پژوهش ساخت پرسشنامه مثبت اندیشی براساس منابع اسلامی است. روش این پژوهش ترکیبی از کیفی و کمّی بوده است. بدین روی ابتدا آیات و روایات مرتبط با مثبت اندیشی از متون روان شناختی و منابع دینی جمع آوری و تحلیل شد و سازه مثبت اندیشی اسلامی تدوین گردید. سپس روایی محتوایی سازه مزبور توسط متخصصان علوم اسلامی و روان شناسی تأیید شد. در ادامه، گویه های پرسشنامه اولیه طراحی و توسط کارشناسان به تأیید رسید. پرسشنامه اولیه و پرسشنامه مثبت اندیشی خدایاری فرد و غباری بناب (1393) در دانشگاه ها و حوزه های علمیه قم، تهران و کاشان توزیع شد. 250 پرسشنامه قابل قبول جمع آوری شد و داده ها با روش همبستگی و ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل گردید. پرسشنامه نهایی شامل دو مؤلفه شناخت و آگاهی و تفسیر مثبت با 36 گویه تأیید گردید. پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ 87/0 و روش دونیمه کردن 77/0 به دست آمد. ضرایب برازش تحلیل عاملی تأییدی نیز قابل قبول بود. این پرسشنامه بستر مناسبی برای سنجش مثبت اندیشی اسلامی فراهم کرده است.
مفهوم شناسی «اراده» در روان شناسی و تناظریابی آن در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قدمت مفهوم اراده در متون فلسفی و دینی را می توان قریب پانصد سال قبل از میلاد مسیح دانست، لیکن ورود این مفهوم به دنیای روان شناسی نوین، با تغییر و تحولاتی روبه رو گردید. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف مفهوم شناسی اراده در گستره دانش روان شناسی و تناظریابی آن در منابع اسلامی شکل گرفت. بدین منظور، در گام اول، اراده در روان شناسی و مفاهیم متناظر با آن در منابع اسلامی با استفاده از روش معناشناسی زبانی مفهوم شناسی شد و در گام دوم، میزان مطابقت این مفاهیم با اراده در منابع اسلامی با استفاده از روش توصیفی زمینه یابی و بررسی گردید. نتایج یافته های پژوهش نشان داد: حوزه معنایی اراده در لغت و روان شناسی با مؤلفه هایی همچون توانایی روانی، کشش هشیارانه، توانمندی رفتاری، تصمیم گیری، مهار خود و رفتار هوشمند مشخص می شود. مفاهیم متناظر با حوزه معنایی اراده در لغت و روان شناسی، واژگانی از جمله اراده، طلب، اختیار، رغبت، میل، شوق، شهوه، محبه، وُد، تمنّی، انتخاب، مشیت، عزم، صبر، حزم، صریمه، قصد، تحرّی، نیت، إمّعه، المنزعه، الهوی، الاصرار، نکث، إهمال، جزم، هم، ابتغاء، قضاء، قدرت، عطوفه و تصمیم در منابع اسلامی شناسایی شد. نتایج پژوهش در گام دوم نشان داد: مفاهیم وُد، حزم، امّعه، المنزعه، نکث، اهمال، قضاء، قدرت، عطوفه و تصمیم با میزان شاخص روایی محتوایی (CVI) 625/0، 625/0، 625/0، 75/0، 625/0، 5/0، 5/0، 625/0، 5/0 و 75/0 حذف و 22 مفهوم دیگر از قرابت مطلوب با اراده در منابع اسلامی برخوردارند.
پیامدهای تربیتی «معرفت شناسی» دوره کودکی از دیدگاه پیاژه و نقد آن براساس دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله بررسی پیامدهای تربیتی معرفت شناسی پیاژه و نقد آن براساس دیدگاه علامه طباطبائی است. روش پژوهش تحلیل اسنادی است؛ تمام منابع و مراجع مرتبط با اندیشه های پیاژه و علامه طباطبائی بررسی گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد علامه در نظام تربیت، از همان دوران اولیه کودکی به معرفت شناسی فطری و توحیدی در کودک اعتقاد دارد که آموزش، هدایت و راهنمایی وی را تسهیل می کند. پیاژه با توجه افراطی معرفت شناسی مبتنی بر زیست شناسی و جانور شناسی، از اهمیت معرفت کامل توحیدمحور غافل مانده است. معرفت شناسی پیاژه؛ شناخت ژنتیکی، طبیعت مادی، بی توجهی به حاکمیت اساسی خداوند در جریان کسب معرفت، محدود بودن قلمرو معرفت بر بنیادهای مادی، مارکسیسم، بی توجهی مبانی دینی و فرهنگی در جریان شناخت است که با توجه دیدگاه طباطبائی نقد گردیده است. تربیت مدنظر علامه ویژگی هایی چون تأکید بر شناخت فطری و حضوری، دین گرایی، اراده را دارد. آموزش اعتقاد مبتنی بر بنیان های استواری مانند توحیدمحوری، ایمان (شناخت، عاطفه و عملکرد) به متربی در دوران کودکی می تواند به مثابه شاخص های نقد تعلیم و تربیت پیاژه استفاده شود. همچنین دیدگاه علامه طباطبائی به سبب توجه همزمان ابعاد مادی، معنوی، توحیدی کودک، دیدگاه غنی تر و همه جانبه تری نسبت به تعلیم و تربیت فراگیران دارد.
تحلیل روان شناختی تیپ شخصیتی یوسف نبی(ص) در قرآن بر مبنای الگوی MBTI(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در تحقیقات میان رشته ای، مطالعات قرآنی روان شناسی سابقه ای دیرینه دارد. ازیک سو طرح سرگذشت انبیای الهی به منظور معرفی الگوهای الهی در قرآن از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از سوی دیگر شناسایی الگوهای تیپ شناسی شخصیت در مطالعات روان شناختی حائز اهمیت است. مایرز و بریگز دو بانوی امریکایی که در مسیر گسترش اندیشه های یونگ گام برداشتند، مبتنی بر نظرات او، الگوی MBTI را طراحی کردند. در این الگو ابعاد گوناگون شخصیت هرکس در چهار ترجیح دوگانه و در مجموع شانزده تیپ شخصیتی مشخص، بررسی می شود. این پژوهش بر آن است تا مبتنی بر داده های موجود در آیات قرآن با روش توصیفی تحلیلی تیپ شخصیتی یوسف نبی را به دست آورد. برای دستیابی به این مهم، پس از معرفی ترجیحات گوناگون در این الگو، شواهد قرآنی شخصیت حضرت یوسف مورد مداقه قرار گرفت و در پایان، تیپ شخصیتی ایشان معرفی شد. از آن نظر که داده های قرآنی ممکن است همه زوایای شخصیت وی را پوشش ندهد، لازم است در این پژوهش ضریب خطا در نظر گرفته شود.
الگوی «اراده متعالی انسان» و نقش آن در شکل گیری شخصیت از منظر قرآن کریم؛ یک تحلیل کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی مفهوم اراده انسان براساس آیات قرآن کریم و ارائه الگوی اراده متعالی انسان مبتنی بر روش تجزیه و تحلیل مضمون (Thematic Analiysis) و بررسی نقش اراده در تعالی شخصیت انسان است. با استفاده از روش مزبور، براساس نسخه براون و کلارک (2006) مفهوم اراده انسان در قرآن واکاوی و رمزگذاری شد و بر مبنای رمزهای به دست آمده، الگوی اراده متعالی انسان ارائه گردید. موضوعات به دست آمده عبارتند از: افراد دارای اراده، رابطه اراده خدا و اراده انسان، متعلق اراده خداوند، متعلق اراده انسان و اسباب تعالی اراده انسان. با تحلیل داده های به دست آمده و معلوم ساختن جایگاه هریک از آنها نسبت به یکدیگر، الگوی اراده تعالی بخش شخصیت با رویکرد قرآنی حاصل شد.
تدوین الگوی ارزش های اخلاقی براساس راهبرد های نظری امام علی (ع) (با تأکید بر نامه 31 نهج البلاغه)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی ارزش های اخلاقی بر مبنای راهبردهای نظری امام علی(ع) در نهج البلاغه است. در این پژوهش برای تدوین الگوی ارزش های اخلاقی از روش کیفی که شامل سه روش با عنوان های تحلیل مضمون، سه سوسازی داده ها (به عنوان روشی برای ارزیابی اعتبار یافته ها)، و ترکیب راهبرد اکتشافی متوالی استفاده شده است. در این پژوهش برای نمونه گیری از روش هدفمند استفاده گردیده که عبارت است از: گزینش واحدهای (منابع) خاص مبتنی بر اهداف خاص و مرتبط با سؤال های پژوهش. پس از جمع آوری مطالعات اولیه با مراجعه به چهار تن از متخصصان حوزه روان شناسی اسلامی و کسب نظرات آنان، الگوی نهایی طراحی شد. یافته های به دست آمده از پژوهش نشان می دهد: الگوی ارزش های اخلاقی شامل شش مؤلفه ذیل است: فوق دنیا زندگی کردن و تحلیلگر زندگی خود بودن، غایی نگری و توجه به حیات ابدی، خدامحوری، شناخت حقیقت خود و دنیا، تنظیم روابط با دیگران، خوداصلاحی و خودسازی در جهت اهداف اصیل.
نقش میانجی بهزیستی روانی در رابطه بین خوش بینی و کارآمدی خانواده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای بهزیستی روان شناختی در ارتباط بین خوش بینی و کارآمدی خانواده است. جامعه آماری این پژوهش تمام کارمندان متأهل مؤسسات و مراکز آموزش عالی استان قم، مشغول به کار در سال 1399 1400 بوده است. براساس قاعده تاباچنیک و فیدل از جامعه مذکور، باید دست کم 122 نمونه انتخاب شود که با 50 درصد افزایش، در مجموع از 183 تن نمونه گیری گردد. این پژوهش از نوع توصیفی و از شاخه همبستگی بوده و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای توصیف داده ها و برای آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل معادلات ساختاری استفاده گردیده است. براساس نتایج به دست آمده، بین خوش بینی و کارآمدی خانواده رابطه مثبت و معنا داری هست. نیز بین خوش بینی و بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین بین بهزیستی روان شناختی با کارآمدی خانواده رابطه مثبت و معنا داری یافت شد. همچنین نتایج نشان داد: نقش میانجیگری متغیر بهزیستی روانی با ضریب بالا و سطح معنادار قابل قبولی پذیرفته شده است.
بررسی نقش مادری در آموزه های فاطمی (س) مبتنی بر نظریه «شکوفایی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خانواده نظامی است هدفمند و منسجم که در آن هریک از اعضا موقعیت و نقش خاصی دارد. مادری یکی از نقش هایی است که دین اسلام به آن اهمیت بسیار داده است. یکی از رسالت های اصلی مادر این است که بتواند برای شکوفایی فرزندان خود گام بردارد. مادر برای اینکه بتواند رفتارهای مطلوبی از خود بروز دهد نیازمند الگویی مناسب است. هدف این تحقیق آن است که نقش مادر را در آموزه های زندگانی فاطمی(س) با توجه به نظریه شکوفایی سلیگمن بررسی کند. روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی از نوع جهتدار است. بدین روی این مراحل را پی گرفته است: 1) مطالعه مبانی و مفاهیم اصلی نظریه شکوفایی؛ 2) عرضه سازه ها و مفاهیم اصلی نظریه شکوفایی به متون انتخاب شده؛ 3) طبقه بندی مفاهیم اولیه موجود در آموزه های فاطمی(س) و 4) بررسی و تبیین هریک از مقوله های انتخابی و سازه های شکوفایی با مفاهیم اولیه آموزه های فاطمی(س). نتیجه به دست آمده از بررسی مفاهیم حاکی از آن است که سبک زندگی حضرت فاطمه(س) بیانگر یک ارتباط سازنده با فرزندان است که به موجب آن شکوفایی فرزندان تسهیل می شود که از آن می توان به منزله یک الگو یاد کرد. همچنین توجه به شکوفایی فرزندان از منظر زندگانی حضرت فاطمه(س) سبب می شود رشد و شکوفایی فرزندان جامع و کامل تحقق یابد.